سلام، وقت همگی بخیر
من پریا 28 ساله هستم و ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به تابستون پارساله.
اواخر تابستون پارسال شوهرم که کارمند پتروشیمیه برای ماموریت یک هفته ای مسافرت کرد عسلویه، منم قرار بود یا شب برم پیش مامانم یا داداش کوچیکم شبا بیاد پیشم
صبح روزی که رفت من هنوز رو تخت دراز کشیده بودم و حال پا شدن نداشتم
پنجره ی اتاق باز بود و هوای خوش شهریور و صدای گنجشکا حس خوبی بهم میداد، گوشیمو برداشتم تا تلگراممو چک کنم، یکی از دوستام لینک یه ربات رو برام فرستاده بود که میشد از طریقش با افراد غریبه چت کرد. ربات رو فعال کردم و به یکی دو نفری وصل شدم و چند کلمه چت کردم ولی راستش زیاد خوشم نیومد و بیخیالش شدم.
پاشدم کارامو کردم و صبحونه خوردم دیدم واقعاً حوصلم سر رفته
به چند تا از دوستام زنگ زدم بعد از ظهر رفتیم یکم بیرونو گشتیم و چند تیکه لباس و لوازم آرایش خریدیمو برگشتم خونه
شبم داداشم با دوتا پیتزای مخصوص سورپرایزم کرد و بعد شام یه فیلم دیدیم و اون تو پذیرایی خوابید منم اومدم اتاق خوابمون
دوباره گوشیو برداشتم و چشمم به اون ربات افتاد
دوباره به یه نفر وصل شدم تا خودمونو به هم معرفی کردیم و مخصوصاً اینکه همشهری دراومدیم زود چند تا از عکساشو برام فرستاد و گفت که مربی باشگاهه و دنبال یه خانوم برای دوستیه
خلاصه اون شب با شاهین آشنا شدیم و فرداش تلفنی حرف زدیم ازم خواست باهاش قرار بذارم
منم اولش شک داشتم ولی دلو زدم به دریا و قرار گذاشتم عصر اون روز رفتم سر قرار
شاهین مربی باشگاه بدنسازی بود و خیلی هیکل خوبی داشت
قدش حدودا 185-90 اینا میشد چهارشونه و واقعا اندامش زیبا بود
مثل مجسمه های خدایان یونان و روم!
منم قدم 170 و وزنم 70 کیلوئه، چشم و ابرو مشکی هستم با سینه های سایز 80 و تقریبا بدون شکم و چربی و باسن برجسته.
اون روز یه مانتوی بلند با یه روسری ساده مشکی و ساپورت و کفش پاشنه بلند پوشیدم و رفتم سرقرار، شاهین خیلی آدم خونگرمی بود و تو همون چند دقیقه اول باهام گرم گرفت و صمیمی شد یکم پاساژا رو گشتیم و ازم خواست شامو باهم باشیم، منم نمیدونم چی شد بدون اینکه فکر کنم قبول کردم
بعد شام شاهین با ماشین خودش منو رسوند خونه و رفت اون شب تا صبح باهم چت کردیم و شاهینم از بدنم و خوشگلیم تعریف میکرد و گاهی حرفای سکسی هم میزد
روز بعدش دوباره عصر باهم بیرون رفتیم و اینبار من دعوتش کردم شام و به مامانم گفتم امشب دوستام میان خونه به مهیار بگو نیاد، اومدیم خونه شاهین رفت نشست رو کاناپه منم رفتم اتاق تا لباسمو عوض کنم
یه دامن بلند سفید پوشیدم با یه تیشرت و موهامم با کلیپس بستم و رفتم پذیرایی
شاهین تا منو دید ناخودآگاه پاشد وایساد و دوباره کلی تحسینم کرد کاری که هیچوقت شوهرم نمیکرد
شامو آماده کردم باهم خوردیم بعد شاهین با فلش خودش آهنگ گذاشت و براش رقصیدم
وقت خواب موهامو باز کردم و دراز کشیدم رو تخت
شاهینم شلوار لی و تیشرتشو درآورد و با یه شورت اومد پیشم دراز کشید
خیره شدم به چشاش
یاد تحسیناش افتادم ناخودآگاه ازش لب گرفتم، اونم خیلی حرفه ای ادامه داد، خدا میدونه چقدر تجربه داشت، مردا همشون همینطورین!?
همینطور که لب میگرفتیم دستشو برد رو سینه هام و آروم شروع کرد به مالیدنشون منم از رو شورت کیرشو گرفتم و آروم مالوندم بعد دستمو کردم تو شورتش داغی کیرش حالمو خوب کرد قلبم داشت از جاش درمیومد اونم یه آه کشید و دستشو برد تو تیشرتم، از زیر سوتین نوک سینه هامو گرفت رفتم تو ابرا
بلند شدم نشستم و تیشرتمو درآوردم یه سوتین جکدار مشکی تنم بود شاهین همینطوری مات و مبهوت نگام میکرد، روش دراز کشیدم و به چشاش خیره شدم، کیرشو زیر شکمم حس میکردم دستشو گذاشت رو کونم و خیلی آروم ماساژ میداد رفتم پایینتر و شورتشو درآوردم، کیرش خیلی خوشگل بود تقریبا بیست سانت میشد با تخمای بدون مو و آویزون، یکم نگاش کردم و سرشو کردم تو دهنم بدن شاهین جمع شد و یه آه بلند کشید، آروم آروم براش ساک میزدم و تخماشو میمالیدم اونم لذت میبرد و منم از دیدن لذت بردنش لذت میبردم، دوباره روش دراز کشیدم بغلم کرد و دستشو برد پشتم و بند سوتینمو باز کرد منم پاشدم و دامن و
شورتمو درآوردم
لخت وسط اتاق یه چرخ زدم و موهامو با دست جمع کردم چشاش دوباره پر از تحسین شد از کسو دراور یه کاندوم برداشتم و خودم کشیدم رو کیرش بعد پیشش دراز کشیدم، اینبار شاهین اومد رو من و کیرشو گذاشت رو کسم و شروع کرد لب گرفتن، کم کم رفت پایینتر گلومو حسابی لیسید و رفت تا رسید به سینه هام، با یه دستش یکیشو میمالید و اون یکی رو میخورد با زبونش با نوکشون بازی میکرد منم لذت میبردم بعد کم کم کیرشو گذلشت در کسم و آروم کرد تو، کیرش از کیر شوهرم بلند تر و کلفت تر بود آروم آروم تو کسم عقب جلو میکرد و وقتی همشو میکرد تو تخماش میخورد به زیر کسم و لذت میبردم واقعا تو آسمونا بودم
که لریزم و ارضا شدم موقع ارضا شدن محکم بغلش کردم و به خودم فشارش دادم اونم چند ثانیه بعد من ارضا شد و بیحال کنارم افتاد…
ادامه دارد…
نوشته: پریا
یعنی شرکت نفت نبود حجم داستانای اینجا نصف میشد!!! ?
قضیه چیه تا مردا یه سفر کاری میرن زناشون جنده میشن؟؟؟
شمایی که دوست داری بدی ، چرا جدا نمیشی از شوهرت تا با خیال راحت بری پیش مردایی که همش از خودت و اندامت تعریف کنن و کیرشون هم بالای ۲۰ سانت باشه ؟؟؟
آها چون شوهر پول داره ، هزینه میکنه برات ، پول هزار مدل قر و فرت رو میده ولی اونهایی که بهشون کس میدی فقط تعریف میکنن ازت
جیندا خانم دوزاری، اونهایی که میگاینت بخاطر اینکه بازم بهشون کس بدی ازت تعریف میکنن ، حتی اگه مث تو قیافشون شبیه تاپاله گاو باشه یا شایدم پشگل گوسفند
زیاد جدی نگیر فقط بفکر کردنتن ، چون کسی از یه کس مفت نمی گذره
آره ، مردا همشون همینطورین
والا تو بهشت هم بعید میدونم به این راحتی بشه حوری تور کرد که بعضیا تو این مملکت کص تور میکنن =)))
خوندم ولی خیانت حال نمیکنم
اگر چه واقعی هم بنظر نمیرسید
دیس
با اینشکلی که تو تعریف کردی ،
احتمالا زنت رفته بود ماموریت !!! آق فری
جمع کنید در کونتون رو باو
سکس رو کردین غیر ممکن
یا رویا و خیال
خدایان روم ، هوای شهریور
صدای گنجشکا
از رو انتن بیا پایین کلاغ
بشین یونجه تو بخور الااااااغ
این ادمین کسننه فقط داستانایی لود میکنه که ننش پول گرفته و فانتزی رو برا طرف ساخته
جندهگی
چقدر راحت و ریلکس کـُس دادنت رو تعریف کردی انگار یک وظیفه شرعی را انجام دادی. جوری بود که معلومه پسر بچه چاقال پاقال هستی که کُس ندیده. حالا یکی خفتت کرده و کونت گذاشته اومدی چرت و پرت میگی، شاشیدم توی زندگی تخمیت همراه با رسم شکل.
ها کُـکا
بعید میدونم که نوسینده زن باشه در هنگام سکس برخورد قسمت بالای کیر مرد به قسمت بالای کوس زنان باعث تحریک بیشتر اونها میشه برخورد تخمهای مرد به پایین کس زنان میتواند برای مردها بسیار دردناک باشه بنابراین اونها ناخودآگاه در سکس سعی میکنند که از این برخورد یا جلوگیری کنند و یا تا حد ممکن ضربه شدیدی به بیضه خودشون وارد نکنند
شوهر بدبخت رفته عسلویه مثل سگ عرق بریزه اونوقت تو پنجره رو باز کردی با صدای زیبای گنجشکها در هوای خوش شهریور زیر نور مهتاب کس دادی؟ موششکل نداره کارت؟ دوشواری چی؟
منتظر بودی شوهره یه هفته نباشه کس و مکونت رو حراج کنی
اه ای جیندا
قسم به زئوس خدای خدایان که تو کس مغزی بیش نیستی
نیزه سه شاخه پوسایدون در مقعدت باد تا لذتی وافر ار همبستری با خدایان نصیبت شود
آرزو مینمایم که هرکول تو راه در کوه المپ له یکصد و ده روش غیر ممکن مورد عنایت قراردهد
ننگ و نفرین همه خدایان بر تو باد که شوهرت در گرمای آفتاب همی جان کنده و تو ظرف یک روز بعد از رفتنش چوب حراج بر کس و کون خود میزنی
تو روحت که با افتخار حالا به واقع یا تخیلی خیانت رو دوست داری
دیسسسسسلایک
در عرض یک هفته ماموریت شوهرت
هم دوست پیدا کردی
هم بهش اعتماد کردی و خونه ات دعوت کردی
هم یه شب تا صبح بهش دادی
جنده به این سرعت کس نمیده مجلوق
تو ندي يكي ديگه ميده
همونجوري كه اگه من نكنم يكي ديگه ميكنه
الان تا خیانت پریا به شوهر تا ٧ رو باید بخونیم
هر روز به یکی دادی? یا استراحتم دادی به خودت جنده?
شایدم اضافه کاری کردی
>چرا خیانت؟مگه هرچی که اون طرف داره مگه همسر ادم همونو نداره؟؟برا اونا دوطبقست؟؟برا اونا عسل داره؟؟ خیانت نکنیم نکنید جنده بازی درنیارید اوچیزی که هز غریبه میخوای از همسرت بخوا و اون هم باید برات انجام بده اماا خیانت و بی ناموسی نکنید خرفت نشید بچتون محله سگنمیزاره بعد بهتوون دست طبیعت رو بهش ایمان داشته باشید :(
چرا ی همچین کسی گییرمانمیاد مگه کیرمن خارداره خخخخخخخخخ
دیس 34 تو کون جیندای درونت . مهتی پاشنه طلا حق گفت فقط شانس اوردی گیر من نیفتادی ک جینداهای مث تو رو باید جوری گایید ک زمین و زمونو گاز بگیری
کسی که ميگه 170 قد و 70 وزن بدون شکم و چربی اضافه شک نکينيد که پسره. و احتمالا يه زن لخت از نزديک تا حالا نديده.
يا خدا!!! يا خدا!!! يعني واقعن زناي شوهردار اينقد راحت خيانت ميكنن!!! والا وقتايي ك ما پارتنر داريم جرات نداريم تو پاساژ با فروشنده ها حرف بزنيم!!!نكنه دوست پسرخاله دوست پسرمون باشه و دوست پسرمون بياد نصفمون كنه!!!
چ جوريه ك شماها اينقد شجاعيد!!! اين شوهرارو از كجا مياريد ك اينقد بي آزارن!!
خوب اگه شوهرت ازت تعريف نميكنه چرا ولش نميكني!!
هاا نشنيدم
بلندتر بگو!!
اهان اون بدبخت عسلويه كار ميكنه و خرجت رو ميده !!! پس بمونه و حمالي كنه
تا تو بري پاساژ و ماساژ و خريد وپسر عضلاني و بالاي بيست سانت پيدا كني!!!
احمق!! الاغ نننويس دوتا دختر بچه ميان ميخونن جدي ميگيرن !!! مرد ميارن خونه و شوهره ميفهمه و سرشون رو ب باد ميدن !!! نفهم عنتر ننويس!!!
سلام لطفا به من پیام بدید یک پیشنهاد جالب دارم براتون۱?
کیر کریتوس تو دهنت ولی هم مورد عسلویه رو رعایت کردی هم رفتن تو ابرا رو کیر 20 سانتی هم خوب اومدی کلا شبیه فیلمای برازرز شده داستانای اینجا قدیم چارتا داستان خوب هم پیدا میشد
حالا کاری ب این ندارم نونت با یکیع کونت با یکی دیگه…ولی بقول شاه ایکس اگه شرکت نفت نبود داستانای اینجا نصف میشد
خواستم ۴تا کلفت بارت کنم دیدم دوستان زحمت این کارو کشیدن
بی شرف ننویس اراجیف ننویس
جنده که شاخ و دم نداره…یکیش همین بانوی پاکدامن!!!
من نمیفهمم ینی چی آخه
شاهین ناخودآگاه ایستاد و تحسینم کرد کاری که شوهرم هیچوقت نمیکرد
الان با این حرفت میخوای خودتو خواننده داستان رو مجاب کنی که حق داشتی به شوهرت خیانت کنی؟؟؟؟؟؟چون شوهرت تحسینت نمیکنه
شوهرت اگه تحسینت نمیکنه عوضش غیرت به خرج داده رفته راه دور برا یه لقمه نون که بیاره تو زهر مار کنی شوهرت غیرت به خرج میده برا زندگیش ولی اون شاهین حروم لقمه همچین غیرتی نداره ولی شوهر تو داره (حروم لقمه از اون جهت که با زن شوهر دار رو هم ریخته)
کلا ذات یه سری از آدما مشکل داره وگرنه ایراد گرفتن از زن یا شوهر بهانه ای بیش نیست
تف به شرفت، شوهرت بره کار ماموریتی و شبانه روزی که تو با پولش بری جندهگری کنی؟؟
شیر آبم باز…!