دایره بگایی (۱)

1397/11/27

نظرت چیه؟
سوار میشمو در ماشین و می بندم آینه رو تنظیم میکنم
احتمالا کار یه مرد سی ، سی و خورده ای ساله ست
سیگارمو روشن میکنمو فندکو روی داشتبورد پرت میکنم و کمربندمو می بندم
مرد؟پس تو فکر نمی کنی که
بی حوصله پوزخند می زنم و جواب میدم
که چی یه موجودی شیطانی پشت این قتلاست
-این سومین جسد تو دو ماهه گذشتست می دونی این مدل قتلا حداقل تو ایران سابقه نداشته
-مطمئنن قاتل یه فیلم بازه درست حسابیه
از اونا که خوره فیلمو کتابایه جنایی و ترسناکن با یه سری انگیزه از دوره نوجونی و بچگیش
احتمالا یه بابای روانی داشته یا تو دوران مدرسه اذیتش می کردن از این ادمایی که همه عمرشون ساکت و نامرئی
-همه اینا رو فقط با دو تا نشونه بهش رسیدی فک نمی کنی داری داستان پردازی می کنی
سنگینی نگاه پرسشگرشو حس می کنم
-این اولین باری نیست که با همچین چیزی سر و کار دارم
اینجور پرونده ها رو معمولا چراغ خاموش بررسی میکنن
-یعنی
تو حرفش می پرم
-اره هر چند وقت یه بار سر و کله یه قاتل روانی پیدا می شه
جسدای درب و داغون که هویتشون فاش نمیشه
زنا و دخترایی که هیچ کس نمی خوادشون
فقط نمی ذارن سر و صداش بلند شه و رسانه ای شه می دونی که تو این خراب شده واسه تنها چیزی که ارزش قائل نیستن جون مردمه
-پس اون حالت بسته شدن جسد ، زخمایه رو تنش
-خوب آدم ظریف و دقیقیه کارش تمیز و حساب شدست معلومه یه مدت طولانی روش فکر کرده
-پس فکر می کنی این کار محفل یا گروه خاصی نیست
-نه فکر نمیکنم اگه کار گروه یا فرقه خاصی بود جنایتشو جار میزد و به اشتراک میذاشت
در کنار همه هوش و ظرافتش یه آماتوره یه ردایی از خودش جا گذشته
-چه جور ردایی
دستمو رو پاش می ذارمو رون خوش فرمشو فشار میدم
هیسس سوالات دیگه داره زیاد میشه
با عشوه می خنده و کشدار میگه هستی
جدی باش
-بذار برسیم خونه اون وقت نشونت میدم چقد جدیم
میخنده اما به ثانیه نمی رسه که خندشو جمع می کنه
-چطوری می تونی بعد از دیدن اون صحنه ها انـ

  • عادت می کنی
    -فک نمی کنم هیچ وقت عادت کنم
    دستشو می گیرمو با انگشت اشاره رویه انگشتاش و ناخنایه کوچیک و لاک خوردش که شبیه اسمارتیزایه رنگین می کشم
    -سعی کن بهش فک نکنی
    منم اون اوایل بعده دیدن هر موردی تا یه هفته بهم می ریختم ولی
    دستمو فشار میده و بین حرفم میپره
  • من هیچ وقت نمی تونم اندازه تو قوی باشم
    می دونم ولی نمیخوام تاییدش کنم واسه اینکه از اون حال و هوا درش بیارم
    دستشو بالا میارم و لبمو کف دستش میکشمو لیس میزنم
    که مثل همیشه قلقلکش میاد و میخنده
    با دیدن دندونایه درشت و صدفی دلم واسه بوسیدنش ضعف میره
    دستشو فشار میدمو روی پام می زارم
    سرعتمو کم می کنم و با نگاه به ثانیه شمار وایمیسم ، یه کام عمیق از سیگارم میگیرم
    که خم میشه سمتمو می گه بده منم یه پک بزنم
    دود تو صورتش فوت می کنم و دستمو بالا میکشم
    -بیا بگیرش
    خودشو روم بالاتر میکشه و دستشو به سینه تکیه میده
    صورتش که جلو میاد دستمو عقب میکشم
    سیگارو از پنجره بیرون می اندازم و سریع شیشه رو بالا میدم
    دستمو پشت سرش می ذارمو جلوتر می کشمش .
    لبامو رویه لباش میذارمو وحشیانه می بوسمش .
    با گاز کوچیکی که از لباش می گیرم به خودش میاد و دستش تو موهای بازم که با شالی که دوره گردنم افتاده ازادانه رو شونه هام ریختن و چنگ میشه و همراهیم می کنه
    دستم سمت سینه هاش میره و از روی مانتو ضخیمش سینه هاشو فشار میدم
    می دونم نزدیک پریودشه و با همین لب بازی کوتاه خیس شده
    سینشو فشار میدم
    همون طور که از هم لب می گرفتیم ، دستمو وسط پاش می برمو از رو شلوار لمسش می کنم
    فک می کنم چیزی حس نمی کنه اما نفساش تند میشن وناخناش رو تو پوست گردنم فرو میکنه و خودشو بیشتر بهم می چسبونه
    با صدای بوق ماشینای پشتی به خودم میام
    لبامو از لبایه خیس و صورتی نیمه بازش جدا میکنم و سرمو عقب میکشم
    به قیافه در همش قهقهه میزنم که اخم می کنه و دستمو از بین پاهاش بر می داره
    دنده رو عوض میکنمو به سرعت راه میفتم
    خودش و رویه صندلیش عقب میکشه
    با دیدن حرکات لوس و بچگونش بیشتر دلم میخواد که کل شب و لخت تو تخت نگهش دارم

    پالتو شالمو از تنم در میارم و رویه صندلی پرت می کنم و به دیوار تکیه می زنم و بهش خیره می شم
    مانتو و بافت شو پشت بهم و در حالی که سعی میکنه بهم بی توجهی کنه در میاره و به چوب لباسی آویزون می کنه
    دختر لجباز برخلاف همیشه ازم نمی خواد تا سوتینشو باز کنم و به راحتی بازش می کنه و کنار پاش می اندازه و بعد کش موشو باز می کنه و موهایه خرمایی و لختش رویه شونش می ریزه ، دستشو چندبار توش میکشه وسرشو تکون می ده
    عمیق نفس میکشمو بویه شیرین موهاش و سرمی که بهشون میزنه تویه بینیم می پیچه
    بعد چند ثانیه سمتم می چرخه و بدون اینکه بهم نگاه کنه آروم میگه میرم حموم
    خیره به سینه های گرد و خوشفرمش بدون اینکه نگاهم رو از سینه اش بگیرم میگم زود بیا بیرون
    جین و بافت تنگمو با یه تیشرت مشکی گشاد عوض و زیر کتری رو روشن می کنم
    ، پرونده ها رو از تو کیفم بیرون میارمو رو عسلی می اندازم و مشغول خوندن دوبارش می شم
    هیچ اثر انگشتی روی جسد پیدا نشده
    رویه گردنش و دوره مچ دست و پاش رد کبودی خون مردگی هست با یکم دقت میشه فهمید که با چیزی سخت تر از طناب ایجاد شده احتمالا چیزی مثل زنجیر فلزی
    صورتش کاملا داغون شده طوری که تشخیص هویتش به این راحتی ها ممکن نیست اینکه تویه هفته اخیر هم هیچ گذارش گمشده ای با مشخصاتش نیست مزید بر علت شده
    ولی احتمالا یه دختر بیست و سه چهار سالست ، قد بلند ، سبزه
    روی زانو و کف دستش ساییده شده و زیر ناخنش خاک که کاملا واضحه تویه جایی شبیه باغچه یا شایدم انبار بهش تجاوز شده و محل ارتکاب جرم و جایی که جسد رو پیدا کردن یکی نیست
    پارگی مقعدش و زخماش با جسم سخت و کلفت تری از کیر ادم بوجود اومده احتمالا چیزی شبیه دسته بیل و احتمالا شکستگی دندونا و زخمایه لثش هم با همون شی ایجاد شده چون ذرات چوب بین دندونا ولثش دیده میشه
    رویه کمرش خراشایه عمیقی هست ، زخم هایی که شبیه یه جور خط باستانین ولی هر چقدر به مغزم فشار میارم بیشتر به این نتیجه می رسم که شبیش رو تا به حال جایی ندیدم
    بالایه سینه هاش و زیره شکمش درست چند سانت بالاتر از کسش بریدگی های عمیقی هست که با نخ قهوه ای کلفتی که شبیه ریشه درختاست با دوخت هایه درشت بخیه شده
    و البته که چندین بار طی یه بازه زمانی کوتاه بیست و خرده ای ساعته از جلو مورد تجاوز قرار گرفته
    با نشستن دست مهرو رویه بازوم و صدای آروم برخورد سینی فلزی با سطح شیشه ای میز سرمو از رویه پرونده ها بلند می کنم
    چشایه درشت و قهوه ایش پر از اشک شده
    -تو این دو سال چیزی به ناجوری این دیده بودم
    عکسا رو زیر کاغذا میزنمو پرونده رو می بندم
    آروم موهاشو ناز می کنم و و میگم بهش فک نکن
    -نمی تونم
    موهایه نیم خیسشو از رو پیشونی کوتاهش کنار می زنم و آروم پیشونیش و می بوسم
    خودشو بیشتر سمتم می کشه که دستمو دورش حلقه می کنمو بغلش میکنم
    یکم جابه جا می شه و سرش و رویه سینم می ذاره ، عینه بچه گربه تو بغلم گوله میشه
    هستی؟
    -جانم
    -چرا فک می کنی قاتل مرده؟
    -چون هر سه موردی که پیدا شده زنن ، جدا از اینکه جا به جا کردنشون نیاز به نیروی بدنی زیادی داره
    -مطمئنی این قتلا بهم مرتبطن
    -فقط یه احتمال هر سه تا جسدی که پیدا شده واسه دخترای بیست و سه چهار سالست ، بهشون تجاوز شده و قبلش شکنجه شدن و از همه مهمتر اینکه محل قتل و جایی که جنازه پیدا شده یکی نیست
    نمی فهمم چی تو این پرونده براش جذابه که انقدر راجع بهش سوال می پرسه و پیگیره
    چرا فک می کنی یه قضیه شخصی؟
    -اون سه نفره و به شکل فجیعی کشته این نمی تونه یه تسویه حساب یا خصومت شخصی باشه
    کسی که این قتل ها رو انجام میده بی شک یه روانی ولی اگه کار فرقه یا گروه خاصی بود حتما پای رسانه ها رو وسط می کشید
    غرق فکر به رو به روش خیره میشه با دیدن اون حالت جدی و غرق فکر صورتش لبخند رو لبم می شینه
    خم می شمو چاییم رو از رویه میز بر می دارم
    که دستشو زیر تیشرتم میبره ، دست سردشو روی شکمم میکشه و بالاتر می بره ، سینمو لمس میکنه و نوکه سینمو فشار میده
    به مردمک قهوه ای و درشت چشاش خیره میشم
    دستمو رویه پوست روشن و لطیف گونش می کشم که لبشو به کف دستم می چسبونه و می بوسه
    فنجون نیمه خالیمو رویه میز می ذارم و می چرخونمش خودشو بالا میکشه و رویه پاهام می شینه
    ازش لب می گیرمو با رغبت همراهیم میکنه مثل فاحشه ها لبامو میمکه و زبونشو تویه دهنم لوله میکنه ، زبونامون بهم گره میخوره و سینه هامون بهم میچسبه خودش و بهم می مالونه
    بعد چند دیقه از اون لبایه صورتی و درشتش دل می کنم ، زبونمو رویه گردنش می کشمو زبونم و بین چاک سینه هاش که از تاپ یقه بازش بیرون زده می کشم آه و ناله هاش دیوونم می کنه و بالای سینه هاشو میمکم و گاز می گیرم ، سینه هاشو فشار میدمو از یقه تاپش بیرون می کشم رد انگشتام رویه پوست سفیدش مونده
    نوک صورتی سینشو بین انگشت اشاره و شصتم فشار میدمو تو دهنم می ذارمش
    نوک صورتی و کوچولوی سینشو می مکم ، نفس نفس میزنه و سرمو به سینش فشار میده عینه بچه ای که شیر میخوره سینه هاشو میخورم و آروم بین دندونام می گیرمو می کشمش که جیغ کوتاهی میکشه
    عقب میکشو تیشرتمو چنگ میزنم و از تنم در میارم
    رویه مبل میخوابونمش و رو تنش خیمه می زنم

ادامه…

نوشته: دَردَم


👍 11
👎 0
8935 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

748549
2019-02-16 21:12:12 +0330 +0330

من خیلی منتظر ادامه‌ی داستانتم
خوشم اومد
قشنگ‌نوشته بودی

2 ❤️

748596
2019-02-16 22:51:53 +0330 +0330

بد نبود!
ادامه بده

1 ❤️

748603
2019-02-16 22:58:58 +0330 +0330

کارآگاه دریک ببخشید دردم هستم از بخش جنایی
خوب تفتش ندادی

1 ❤️

748650
2019-02-17 04:36:08 +0330 +0330

نکنه تا فصل سوم هم میخای ادامه بدی؟

1 ❤️

748724
2019-02-17 13:56:39 +0330 +0330

ایشون رو تشویق کنید که صحنه رو ترک نکنن (clap) عالی بود لایک نهم،حتما ادامه بده قلمت عالیه کارگاه

1 ❤️

748879
2019-02-18 05:49:22 +0330 +0330
NA

نظرم اینه کص ننت

0 ❤️

748948
2019-02-18 14:16:28 +0330 +0330

عالی بود… یعنی از بس کسشعر و اراجیف و بیربط تو این شهوانی میخونیم اینجور داستانها باعث میشه رودل کنیم و اسهال بگیریم… ببخشید دیگه بهتر از این نتونستم تعریف کنم… بنویس بالام جان بنویس… ای شاشیدم تو روحت خمینی…(همینجوری)

1 ❤️