سلطان شهوت (۵)

1396/02/26

…قسمت قبل

هم ديگه رو لخت کرديم . من دراز کشيدم روي کاناپه فرنوش پاهاش رو انداخت دوطرفمو اومد روم که بخوابه روم و لب بگيريم از هم . شورتامون رو درنياورده بوديم.
خوابيد روم و در گوشم گفت : نميخواي بهم نشون بدي اون زير چي داري
(اشاره به شورتم)
من : اگه ميخوايش خودت برو ببيين
يه لب از هم گرفتيم و فرنوش سرخورد رفت پايين تر و شرتم رو کشيد
پايين و کيرم زد بيرون .
فرنوش: جااااااااااااااااااااااان
چه کيرييييييييي
قربون کيرت برم
اين کير منو پاره ميکنه
اووووووممممممم
و شروع کرد به خوردن و ليسيدن کيرم .
من عاشق اينم که کيرم تا ته بره تو دهن ، يعني ته کيرم لاي لب هاي طرف سکسيم باشه .
فرنوش هم اين کارو برام کرد و تا تهش ميکرد تو دهنش و با دستاش تتخمام رو بازي ميداد .
خيلي بيشتر از اوني که فکر ميکردم حشري بود .
بهش گفتم : نميخواي اون کستو نشونم بدي ؟
پاشد وايساد سر پا و گفت : اگه ميخواييش بايد به دست بياريش
اينو گفت و شروع کرد به دويدن و فرار کردن
منم دنبالش
واقعا حال ميداد . من حريص تر ميشدم و اون دور ميز ميگشت و منم سعي ميکردم بگيرمش
من: بگيرمت ميکنمتا
فرنوش : آآخخخخ نگو کسم آب افتاد . منو از کير ميترسوني ؟
من : يعني نميترسي ؟
فرنوش : نه غورتش ميدم
من : فرنوش من ناجور کس ميکنما !
اين حرفا رو ميزديم و دور ميز ميچرخيديم . اون در ميرفت و منم دنبالش تا اينکه رفت داخل اتاق خودم و اونجا خفتش کردم از پشت گرفتمش و کيرمو چسبوندم رو باسنش و با سيلي زدم رو کپلاي کونش
من: حالا ديگه از من فرار ميکني ؟
فرنوش : آهههههههههههههههههه . بکننننننننن
و کمرش رو پيچ و تاب ميداد و ميماليد رو کيرم .
نشستم زمين و شورتش رو از پاش کشيدم درآوردم و برگردوندم روبه خودم و حالا کسش دقيقا جلو صورتم بود و من حالت نشسته بودم و با شدت شروع کردم به خوردن کسش که ديدم خيلي داره جيغ و داد ميکنه
من: فرنوشم يه خورده آروم تر . همه فهميدن
فرنوش : ميخوام همه بدونن دارم کس ميدم . بخووووووووووووووووور .
کسمو بخوررررررر
اينو گفت و دستش رو انداخت زير بغلم و بلندم کرد و خودش خوابيد رو ميز من و چسبيد از کيرم و گفت : بکن توشششش . بکن اين کسو که دلش
کيرررررررررر ميخواد
وایییییییییییییییییییی بکن دیگه . بسسسسسسسههههه
من داشتم کیرمو میکوبیدم بالای کسش و اون ناله میکرد و التماس که زودتر بکنمش
فرنوش : توروخدا زودباش ، کسم دلش کیر میخواد ، من خوابیدم که بهت کس بدم . منو بکن
خودمم طاقت نیاوردم و کیرمو هول دادم تو کسش .
ای جااااااااان ، چه کس داغی داری عزیزم ؟
فرنوش: آه آه آه آه . دوسش داری ؟ به کیرت حال میده ؟
من : عاشقشم ، معلومه که حال میده . این کس کردن داره . زیر من داری چیکار میکنی ؟
فرنوش : دارم بهت کس میدم . کسمو گذاشتم زیر کیرت . به کیرت دارم حال میدم . آرزوم بود که برم زیرت . جااااااااااان بکن . آره تندتر بکن
با خودم گفتم واقعا این دوس داشته به من بده یا از رو شهوت داره این حرفارو میزنه ؟ این بود که ازش پرسیدم : واقعا دوس داشتی بهم کس بدی یا الکی میگی ؟
پاشد نشست و پاهاشو از میز آویزون کرد و گفت : از روز اول که اومدم اینجا از تیپ و قیافه و هیکلت خوشم میومد ولی وقتی فهمیدم که متاهلی سعی کردم به چشم خواهری نگات کنم . هرچند سختم بود ولی کاری از دستم برنمیومد تا اینکه قضیه ی اون روز تو ابدارخونه پیش اومد . همش دلم میخواست بغلم کنی بهم بگی باید به منم حال بدی .
الانم وقتو نکش . زودتر کسمو تصاحب کن که طاقت ندارم .
بعد این حرف برگشت و حالت داگ استایل گرفت و گقت : از پشت بکن تو کسم .
منم که از خدا خواسته کیرمو با آب کسش خیس کردم و تپوندم تو کسش و مثل وحشی ها تلمبه میزدم . فرنوش تو خودش نبود مدام جیغ و داد میکرد. حرفای سکسی میزد .
آره بکن ، این کسمو بکن که داره برای کیرت اشک میریزه . هروقت دوس داشتی بهم بگو تا بهت کس بدم . خودم برات کس میارم بکنی ، هرکیو که دوس داری برات میارم بکنیش ، فقط منو بکن . جااااااااااااان ، قربون کیر کلفتت بشم که داره آتیشم میزنه . آره آره آره بکن دارم میام . محکمتر ،
بزن بزن بزن تو کسم داه آبم میاد . حالا فرنوش داشت خودشو عقب جلو میکرد رو کیرم و منم کم مونده بود ارضا بشم که اول اون ارضا شد . چند ثانیه ای دست کشیدم از تلمبه زدن که فرنوش ÷اشد و جلوم زانو زد و گفت آب کیر میخوام . کیرمو گذاشت دهنش و شروع کرد به ساکیدن . اونقدر خورد که آبم اومد و چند قطره اولش رو خورد باقیش رو هم ریخت
روسینش . تازه با اومدن آبم و ریختنش رو سینه و دهنش خانوم دوباره حشری شد .
فرنوش : جاااااااااااان ، خیسم کن ، فدات بشممممممم ، دوس دارم . دوس دارم آب کیرتو ، بوی خوبی داره .
تروخدا یه بار دیگه منو بکن . خواهش میکنم . بهت خوب حال میدم .
من : عزیزم من که اسب نیستم . بذار برا یه وقت دیگه .
فرنوش که دید توانش رو ندارم گفت : قول میدی ؟
من : اگه بفهمم کسی بجز منو تو از جریان باخبر شده ، نه دیگه نمیکنمت .
فرنوش : نه به جون جفتمون به کسی نمیگم . مگه دیوونم .
خلاصه اون روز هم گذشت .


یه شب وقتی از شرکت برگشتم خونه مینو رو دیدم که رو کاناپه لم داده و داره میوه میخوره و ماهواره نگاه میکنه ، یه سارافون تنشه و بغیر از شورت و همون سارافون که حالت چهارخونه ی زرد رنگ بود چیزی تنش نیست. همینکه منو دید پاشد اومد طرفم و یه لب اساسی از هم گرفتیم و خودشو انداخت تو بغلم .
من: خانومی چیه ؟ چته ؟
مینو : حشریم
من: چیزی شده ؟
مینو : نه - تا تو دست و صورتت رو بشوری منم شامو آماده کردم .
برات غذایی که دوس داری پختم ، فسنجون فرداعلا
من: بابا کد بانوووو . دست گلت درد نکنه
سر شام احساس میکردم مینو یه چیزیش شده . برا همین سر صحبت رو باز کردم .
مینو جان چیزی نمیخوای بگی ؟ فکر کنم خبریه . آخه تو خودتی
مینو: دانیال ؟
-جانم؟
مینو: یه چیزی بگم ناراحت نمیشی ؟
-نه
قول ؟
-قول
امروز داشتم میرفتم یخورده گردو بگیرم برا غذا ، موقع رفتن تو راه پله
همسایه طبقه پایینی مبلمان جدید برا خونش خریده بود و کارگرها آورده بودن بالا توی پاگرد چیده بودن . پاگرد خیلی شلوغ بود و بزور آدم رد میشد . اومدم رد بشم که آقای فیروزفر همون صاحب خونه پایینی داشت میومد بالا .
من: خوووب؟
مینو : بخدا من عمدا این کارو نکردم
من: مینو جان بگو خانومم . حرفت رو بزن
مینو ادامه داد : میلاد(همون فیروز فر) پشتش به دیوار بود و ایستاد تا من رد بشم ، منم فکر کردم میکشه کنار برا همین پشتم رو کردم که رد بشم برم ولی وقتی داشتم رد میشدم تازه متوجه شدم آقا کنار که نکشیده هیچ ، تازه کیرش هم راسته و از پشت چسبوند به باسنم . وقتی کیرش با باسنم برخورد کرد گفت : مواظب جلو پاتون باشین به اون پایه ی میز نگیره از پله ها بیافتین . برا همین منم کاری از دستم برنمیومد اومدم برگردم عقب که کیرش قشنگ تو باسنم از رو مانتو مالیده میشد .
اینارو گفت و سرش رو انداخت پایین .
من: عزیزم همین ؟
اینهمه فکرو خیال و ناراحتی برا همین بود ؟
این اتفاق ممکنه برا هر خانومی بیافته
وقتی مینو اینارو تعریف میکرد احساس میکردم دارم داغ میشم ، از اینکه میلاد خان مالیده به کون خانومم حشری میشدم .
من: پس مرتیکه کیرش هم آماده باش بود .
مینو : فکر کنم برا همسایه روبروییشون که تازه اومده راست کرده بود .
آخه اونا هم در خونشون باز بود و خانومه داشت سرامیکارو دستمال میکشید و لباس نا مناسبی هم به تن داشت و مطمئنا میلاد اونو دیده بوده راس کرده .
من : عه؟ همسایه جدید اومده ؟ کین ؟ چیکارن ؟
مینو : منم نمیدونم فقط یکی دوبار دیدمشون ولی خانومه که خیلی خوشگله، هنوز شوهرشو ندیدم .
مینو ظرفای شاموجمع کرد و اومد رو کاناپه کنار من نشست و دستم رو گرفت تو دستاش و گفت : دانیال یه چیز دیگه هست که بهت نگفتم .
من: بگو عزیزم
مینو : وقتی مرتیکه خودشو از پشت چسبوند بهم این حالت حدود 10ثانیه ای طول کشید و همین کافی بود برا حشری کردن من .
من یهو زدم زیر خنده . وقتی خندم تموم شد بهش گفتم پس برا همین دمق بودی ؟
مینو : چیکار کنم خب ، خواستم چیز پنهونی ازت نداشته باشم .
آخرین کلمه رو که از زبان مینو شنیدم خورد تو برجکم . درسته که ما با جاوید و زنش سکس موازی و ضربدری داشتیم ولی این چیزی بود که جلو چشم هم و در حضور هم اتفاق افتاد و هیچ چیز پنهونی دیگه ای بینمون نبود . اما من با فرنوش سکس کرده بودم اونم به صورت کاملا سکرت . همین مسئله حالم رو گرفت برا همین به مینو گفتم : اشکال نداره
خانومم ، به هر حال توام آدمی دیگه ، من که همیشه بهت گفتم ادم وقتی گرسنه باشه به غذا احتیاج داره و وقتی حشری بشه به سکس . شهوت چیزیه که خدا تو قریضه هر انسانی نهاده ، منتها یکی کم یکی زیاد .
مینو : یعنی تو ناراحت نمیشی از اینکه یکی دیگه بدن منو لمس کرده ؟
من : وای ؟ حرفا میزنیا !!! ما که تا چندروز پیش با جاوید و زنش …
بقیه حرفم رو نزدم و مینو هم خوب متوجه منظورم شد .
مینو : خب اونا فرق داشتن
من : چه فرقی ؟
مینو : نمیدونم اما …
من : اما نداره دیگه ، هر کسی که دوس داری و هر وقت که خواستی آزادی هرطور لذت ببری فقط حواست باشه هیچوقت نباید از حد بگذری
این بحث بین منو مینو ادامه داشت تا توی رخت خواب که مینو خانوم شدت شهوتش از برخورد کیر میلاد با کونش رو روی تخت بهم نشون داد. معلوم بود بدجور رفته تو کف کیر میلاد

یک هفته بعد
ماشین ظرفشوییمون خراب شده بود برا همین تصمیم گرفتیم یکی نوش رو بخریم و این شد که به این نتیجه رسیدیم کی بهتر از میلاد . با میلاد تماس گرفتم و باهاش صلاح مشورت کردم و قرار شد یه روز بریم یه مارک خوب بهمون بده . آخه تو کار لوازم خونگی بود و یه فروشگاه کامل و بزرگ داشت .
روزی که قرار بود با مینو به فروشگاهش بریم برای من تو شرکت کار پیش اومد و از نصفه راه از مینو جدا شدم و گفتم خودت برو با سلیقه خودت یکی برداد بگو دانیال باهات حساب میکنه . اون روز اصلا قضیه
راه پله و میلاد و مینو رو بکل فراموش کرده بودم .

ادامه داستان که بعدا مینو برام تعریف کرده بود.
اون روز مینو یه مانتو کوتاه پوشیده بود به رنگ سفید که راه های افقی سیاه داشت با یه ساپورت سفید تقریبا تو طرح و مدل مانتو و از زیر مانتو چیزی جز سوتین نداشتو یقه ش که باز بود ولی نه زیاد. سینه هاش و رونای خوشگلش از چاک بغل مانتو به زیبایی خودنمایی میکردن . وقتی مینو وارد فروشگاه میشه از کارگرهای میلاد سراغش رو میگیره و کارگرها بهش میگن بشینه تا آقای فیروز فرو صدا کنن بیاد .
بعد چند دقیقه میلاد میاد و برا مینو چایی و بیسکویت میاره و خوش وبش
میکنن .
میلاد: افتخار دادین تشریف آوردین .
مینو: ممنونم ، لطف دارین
میلاد : دانیال جان کو پس ؟
مینو: داشت میومد ولی توراه ز زدن بهش مجبور شد بره شرکت ، برا
همین تنهایی اومدم خدمتتون
میلاد پسر متشخص و مودبی بود و خیلی هم خوشگل و خوش تیپ.
میلاد: خدمت از ماس . بنده در خدمتم دستور بفرمایین تا انجام وظیفه کنم
مینو : والا همونطور که در جریانید یه ماشین ظرفشویی میخوام که
مارکش خوب باشه و مصرف برقو انرژیش هم در حد عالی باشه .
میلاد : بله تازه یه سری اومده برامون فقط باید بریم طبقه پایین فروشگاه .
ظرفشویی و لباس شویی هامون پایینن .
هر دو به طرف طبقه پایین فروگاه که خیلی هم بزرگ و شیک بود راه
افتادن . وقتی رسیدن پایین میلاد به کارگرش که اونجا پشت میز نشسته
بود گفت : برو بالا به مشتری ها برس من اینجا هستم .
با مینو رفتن به طرف انتهای فروشگاه که حالت ال بود و ماشین
ظرفشویی ها اون ته بودن .
میلاد: ایناس خانوم ، هر رنگ و مدلی که دوس دارین بفرمایین بگم
براتون کنار بذارن شب بیارن خونتون
مینو خم شده بود و داشت توی ظرفشویی ها که خیی شیک کنار هم به
طرز ماهرانه ای چیده شده بودن نگاه میکرد و این حرکتش که کاملا
عمدی بود باعث شده بود کیر میلاد مثل اونروز سفت بشه .
مینو: رنگ زرشکیش رو هم دارین ؟
میلا: البته شما خودتون بی نهایت خوش سلیقه هستین ولی به نظر من
رنگ زرشکیش ممکنه با بقیه لوازم آشپزخونتون ست نباشه .
مینو : چرا ، اتفاقا همه وسایلا و سرویس کابینتمون زرشکی هستش
میلاد : عه ؟ چه زیبا . پس درست گفتم که خوش سلیقه این . اگر که
اینطوره زرشکیش خیلی هم خوشگله و با آشپزخونتون میاد .توی انبار
باید باشه . میگم براتون بیارنش
مینو: آقا میلاد ؟ این مصرف آبش چطوره ؟ آب زیاد میبره ؟آخه من رو
آب خیلی حساسم .
مینو این حرفارو عمدا میزد تا با میلاد راحتتر باشه
میلاد : از این بابت خیالتون راحت باشه . اصلا در مورد آبش به مشکل
نمیخورین .
مینو همینطور جلوی دونه دونه ی دستگاه ها خم میشد و باسنش رو به
طرف میلاد میگرفت . وقتی برگشت به سمت میلاد ، متوجه شد ه کیر
میلاد توی شلوارش حسابی باد کرده و این نگاه مینو از چشم میلاد پنهون
نموند و سعی برای مخفی کردن کیرش نکرد .
هر دو حشری بودن ولی هیچکدوم جرات نکردن که حرفی بزنن .
مینو : میشه تو انباریتون نشونم بدین ؟ میخوام رنگش رو قبل خرید ببینم .
میلاد: بله حتما . از اینطرف لطفا
حین راه رفتن به طرف زیرزمین دوم میلاد به مینو گفت :فقط با عرض
معذرت مواظب باشین لباساتون خاکی نشه . زیر زمینمون یکم شلوغ و به
هم ریخته س آخه تازه جنس اومده برامون .
میلاد مینو رو راهنمایی کرد و به طرف کارتون هایی که رو هم چیده
بودن رفتن .
میلاد: اشتباه نکنم همین باید باشه .
از میون کارتونا یکیش رو برداشت باز کرد و برگه ش رو در آورد و داد
دست مینو گفت تمام موارد مربوط به مصرفش رو این تو نوشته میتونید
مطلعه بفرمایین .
مینو برکه رو گرفت و گفت : میبخشین صندلی اینجا نیس ؟ آخه میخوام
ببینم اگه خوب نباشه یه چیز دیگه انتخاب کنم .
میلاد یه کاور از یه قوطی درآورد و انداخت رو یکی از کارتونا و به
مینو گفت : خیل خیلی شرمندم . اینجا برا اینکه موقع تخلیه به مشکل
نخوریم وسیله اضافی نمیاریم و بار از در انتهای همین سالن با شین میاد
داخل . میتونید بشینید رو این کارتون . کاور روش کاملا تمیزه .
مینو تشکر کرد و نشست روی یه کارتونی که احتمالا مال لباسشویی بود و توش هم پر بود .
نشستن مینو طوری بود که گوشت رون مینو چسبیده بود به هم و صحنه زیبا و وسوسه انگیزی رو خلق کره بود و میلاد چشممش دائما روی رون و کس مینو بود و مینو هم به خوبی اینو میدونست و عمدا مطالعه بروشور رو طول میداد .
وقتی مینو سرش رو به طرف میلاد بلند کرد دید که میلاد زل زده روی رون مینو .
مینو: فکر میکنم همین خوب باشه . آخه هرچی تنوع زیاد باشه آدم سخت تر میتونه تصمیم بگیره .
میلاد . اون که صد درصد . ولی ما مشتریهامون رو انبار نمیاریم . خاطر شما خیلی براون عزیز بوده .
مینو حسابی حشری شده بود . تو چشمای میلاد زل زد ولی چیزی نگفت .
میلاد هم تا حدودی متوجه حالت مینو شده بود ولی جرات نمیکرد چیزی بگه .
مینو هم از این بابت کلافه شده بود برا همین به میلاد گفت : آقا میلاد این درجه ها چیه که این تو کشیده ؟
میلاد نزدیک مینو شد مینو هم کمی به طرف میلاد به بهانه نشون دادن برگه خم شد . هردو گرمای تن همو به خوبی احساس میکردن . مینو برگه رو داد دست میلاد و دستش رو بلند کرد تا مثلا شالش رو درست کنه و همین حرکت باعث شد سینه ی راستش بچسبه به بازوی میلاد .
میلاد هم تلاشی برای تغییر حلتش نکرد . مینو هم همینطور .
مینو دیگه حسابی حشری شده بود و خودش رو بیشتر به میلاد نزدیک کرد . میلاد هم حالا دیگه جرات پیدا کرده بود و بازوش رو روی سینه مینو به بهونه ورق زدن بروشور تکون میداد .
مینو داشت بغل رون پاش رو به پاهای میلاد اروم آروم میمالید . هردو میدونستن که چی از هم میخوان .
میلاد دلو به دریا زد و دستش رو انداخت دور گردن مینو . مینو با این حرکت میلاد چشمش روبرا چند ثانیه بست.هردو ساکت بودن . میلاد که دید مینو مخالفتی نکرد اون یکی دستش رو گذاشت رو سینه خوشفرم مینو که داشت مانتو رو جر میداد .
مینو دوباره چشماش رو بست . میلاد خواست دستش رو برداره که مینو
گفت : برش ندار ، بزار بمونه .آههههه
میلاد : مینو خیلی ناز و سکسی هستی .
میلاد همچنان سر پا بود و مینو نشسته روی کارتون . میلاد کیرش رو به
بغلای رون مینو میمالید . مینو با این حرکت میلاد بزرگی کیرش رو
میتونست احساس کنه و حشری تر میشد .
دست میلاد روی سینه مینو بود و سینه ش رو میمالید . مینو دستش رو
گذاشت روی دست میلاد و آوردش لای پای خودش و به میلاد فهموند که
یعنی کسمو بمال .
میلاد روی ابرا بود . یه خانوم ناز و سکسی و قد بلند کنارش نشسته روی
کارتن لباسشویی و پاهاش آویزونه از کارتون ، رونای این خانوم سکسی
چسبیده به هم و ساپورت نازک و نرم و سفیدش هم این لذت رو دو.چندان
میکرد .
میلاد خیسی کس مینو رو از رو ساپورتش میتونست حس کنه . مینو
همچنان چشماش بسته بود و نفس نفس میزد که احسس کرد چیزی روی
لباش قرار گرفته . بعله ، میلاد لباش رو گذاشت رو لبای مینو و شروع
کردن به لب گرفتن از هم که با حفظ موقعیتشون (لب تولب)میلاد اومد
روبروی مینو و بین پاهاش قرار گرفت و دوباره دستش رو گذاشت
روکس مینو ، مینو هم از رو شلوار چسبید از کیرمیلاد . هردو. حسابی
حشری بودن .
میلاد : میدونی چندوقته تو کفتم خانوم خوشگله ؟
مینو : میلاد فقط حال بده بهم . دوس دارم برم زیرت .
آهههههههههه
میلاد زیپ شلوارش رو کشید پایین و کیرش رو درآورد . مینو همینکه
چشمش به کیر میلاد افتاد یه آههههههه بلند کشید و از رو کارتون اومد
پایین و دکمه های مانتوش رو باز کرد و ساپورتش رو درآورد و دولا
شد و باسنش رو داد طرف میلاد و گفت : طاقت ندارم ، بکنش .
میلاد که میترسید با برخورد کیرش به کس یا کون مینو آبش بیاد به مینو
گفت : میترسم آبم بیاد
مینو : ای وایییییییییییییییییییییییی . حشرم ، میفهمی ؟
مینو اینو گفت و دست میلادو گرفت و گذاشت رو کس خودش و گفت
بمالش تا ارضا بشم . میلاد هم تبعیت کرد و همینکه انگشتش رو برد
داخل کس تنگ مینو ، مینو لرزید و ارضا شد و کم مونده بود بخوره
زمین که افتاد تو بغل میلاد . میلاد مینو رو از زمین بلند کرد و از کمر به
بالا خوابوند روی همون کارتون و به مینو گفت : امروز حسابی تحریکم
کردی ، اصل کاری بمونه برا یه وقت دیگه . اینو گفت و کیرش رو
گذاشت رو کس مینو . مینو مجددا داغ کرد .
مینو : آخخخخخخخخخخخخخخخخخ این کیر به این کفلتی و گندگی رو از
کجا آوردی ؟ منو میکشه این .
میلاد : یعنی بده که بزرگه ؟
مینو : نه تنها بد نیست بلکه عالیه . میلاد تروخدا بکن توش دیگه طاقت
ندارم .
بکن این کسو
میلاد کیرش رو که به زور وارد کس مینو میشد رو مالید به شکاف کسش
تا کمی خیس بشه که راحت تر بره توو همینطور هم شد . بزور وارد
کسش شد و مینو لب پاینش رو گاز گرفت برای بار سوم که وارد کسش
کرد احساس کرد داره آبش میاد و مینو هم متوجه این قضیه شد .
مینو : بریز روی کسم آبتو . بریزززززز . آب میخوام . آب این کیرو
میخوام .
میلاد کیرش رو که با آب کس مینو خیس شده بود رو کشید بیرون و
بلافاصله آبش پاشید روی شکاف کس مینو و مینو همه آبش رو مالید همه
جای کسش و با دستش چند قطره رو گذاشت دهانش.
.

نوشته: دانیال


👍 13
👎 5
33293 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

596211
2017-05-17 02:29:33 +0430 +0430

اسمه عشقم دانیال بود اسمشو خراب کردی لامصب

0 ❤️

596215
2017-05-17 03:48:25 +0430 +0430

منتظرقسمت بعدیم، زود بنویس…

1 ❤️

596255
2017-05-17 08:37:22 +0430 +0430

به نظرم بهتر بود تو قسمتای 2 یا 3 تو اوج خدافظی میکذدی . الان داری عنو هم میزنی فقط

2 ❤️

596276
2017-05-17 12:37:17 +0430 +0430

کیرم تو تخت پادشاهیت ننویش دیگه چه با ذوقم ۵قسمت آپلود کرده

0 ❤️

596291
2017-05-17 14:49:36 +0430 +0430
دیگه تمومش کن این کوسکشی رو.
رو اعصابه
0 ❤️

621381
2017-06-13 13:03:26 +0430 +0430

زن مردمو میکنی ، همکارتو میکنی ، زن رفیقتو میکنی ،رفیقت زنتو میکنه، میزاری غریبه و در و همستیو زنتو بکنن ، بععععععد… میگی بی غیرتی نییییییست!!!

0 ❤️

749241
2019-02-19 17:27:01 +0330 +0330

الکسیس انقد نداد که زن تو داده

0 ❤️

820917
2021-07-18 15:04:22 +0430 +0430

ادامش چیشد پس؟

0 ❤️

868527
2022-04-13 00:39:39 +0430 +0430

به نظر بقیه اهمیت نده …عالی نوشتی…فقط تو قسمتای بعدی زوجای دیگه هم اضافه کن یا حتی ضربدریا رو به بیشتر از دو زوج برسون …عالی مینوازی سید💪🏼❤️

0 ❤️