ضربدری اولش برای سرگرمی بود (۲)

1400/05/13

...قسمت قبل

لطفا ابتدا قسمت اول این داستان را مطالعه کنید که از کلیات داستان آگاه شوید

قبل از هر چی معذرت خواهی میکنم اگر غلط املایی داشتم ( واقعیتش همیشه نمره املام پایین بود )
و ادامه داستان

همین که با دستم کُس شیدا را میمالیدم دیگه
بیشتر از این طاقت نیاوردم شیدا را کشیدم سمت خودم جوری که بشینه رو کیرم شیدا داشت روی کیرم بالا پایین می کرد نگاهم به بابک بود داشت مریمو لخت میکرد تیشرتشو در آورده بود سوتینشو داده بود بالا داشت ممه هاشو میخورد متوجه نشده بودم چه موقع شورتشو در آورده بود نشست بود رو کیر بابک
اما دامن پاش بود نمی تونستم کیر بابک تو کس مریم ببینم با اشاره من بابک دامن مریم را بالا زد یخ مریم هم آب شده بود مقاومت نکرد همین موقع شیدا برگشت که داگی سکس کنیم منم که عاشق این استایل هستم درنگ نکردم
شروع کردم به تلمبه زدن آه و ناله شیدا بلند شده بود (حالا وقتی تنها بودیم اینقدر آه و ناله نمی کرد ها)
بابک و مریم هم بیشتر ما را نگاه میکردن تا اینکه حواسشان به خودشان باشه
شیدا را نمیدونم ارضاع شد یا نه معمولا تا پدر منو در نیاره ارضاع نمیشه باید جوری بکنمش که دستم به چوچولش برسه شروع به مالش کنم در آن صورت زود ارضاع میشه اما من داشتم ارضاع میشدم جلوشو نگرفتم دستمال کاغذی رو عسلی بود چند برگ برداشتم ریختم تو دستمال رفتم دستشویی برگشتم همه لباس پوشیده بودن منم لباس پوشیدم
یه چای خوردیم گفتیم واسه بار اول کافیه خداحافظی کردیم برگشتیم خانه
بابک نتونست ارتباط خوبی با شیدا برقرار کنه زیادی خّشک بود احساس کردم به شیدا خوش نگذشته مریمم که اصلا دو کلمه با من صحبت نکرد
کم کم ارتباطمان را با این زوج قطع کردیم .
دیگه عادت شده بود هر شب خوشتیپ میکردیم می نشستیم جلو وبکم که زوج جدید گیر بیاریم کار آسونی نبود زوج مناسب گیر آوردن .
نمیخاستیم زیاد دور باشه نمیخواستیم سنشون خیلی کمتر یا بیشتر از ما باشه
هر شب چت داشتیم با بعضی از زوجها چند شب بود که چت میکردیم که بیشتر آشنا بشیم بعد از چند روز چت ، ناچار بودیم ارتباط مان را با بعضی از زوجها قطع کنیم اونی که مورد نظر ما بود نبودن
حدودا دو ماه از سفرمان به ساوه گذشته بود
با یه زوج که قزوین زندگی میکردن قرار گذاشتیم کرج همدیگرو ببینیم
رسیدیم دیدیم تو ماشین منتظر ما هستن ماشینو پارک کردم نشستیم صندلی عقب اتومبیل آنها (اسم شون یادم نمیاد) سنشون بیشتر از اونی بود که گفته بودن آقا معلم بود خانمش هم خوشگل بود چند بار هم ضربدری کرده بودن گفتم کجا انجام دادین خانه هم می برید زوج ها را ؟ آقا گفت نه تو هتل انجام دادیم اینقدر برام مسخره بود که حتی نپرسیدم چطور با زوج های دیگه وارد هتل میشید همونجا میخواستم پیاده شم اما ادب حکم میکرد که بعد از این همه راهی که آمدن چند دقیقه صحبت کنم
از آن مردها بود که فقط دنبال این هستن که با یه زن دیگه سکس کنه و بعد از چند دقیقه خداحافظی و یه زوج دیگه ، این چیزی نبود که ما میخواستیم .
راستش اینجور نگاه کردن به سکس ضربدری برا من قابل قبول نبود
طرف چون میخاست به زن دیگه سکس کنه خانمش را میداد یکی دیگه بکنه که راه برا خودش باز بشه حتی میگفت کنار همدیگه نباشه در اتاقی چدا سکس کنیم
این چیزی نبود که ما میخواستیم اصلا چیزی که منو دیونه میکرد این بود که ببینم زنم با جون و دل خودشو اختیار یه مرد دیگه گذاشته باشه از لذت بردن زنم منم لذت ببرم آنهای که عاشق زناشون هستن میدونن من چی میگم (کاش زن اون امیر لعنتی اینقدر سرد و بی روح نبود وگر نه خیلی زودتر از این میتونستم این سکس رویای را تجربه کنیم )
دیگه شیدا اون زن نمازی و چادری نبود بیش از دو سال از اولین سکس چتمون و آشنای با ضربدری گذشته بود
با هم مشروب میخوردیم حتی بعضی وقتا که میامدم خونه بساط مشروبخوری آماده کرده بود این در حالی بود قبلا اجازه مشروب خوردن نداشتم و اگر هم خیلی در حقم لطف میکرد وقتی بیرون با دوستام مشروب میخوردم غُر نمی زد
اما الان خودشم با من میخورد و آماده یه سکس خوب میشد
خیلی وقت ها که روش میخابیدم دستشو می اندخت دور گردنم لبامو میکشید سمت لباش با یه طور عجیب میخورد چند بار که اینکارو کرد فهمیدم به یاد امیر این حرکتو انجام میده در نهایت پیشش اعتراف کردم که خودخواهی من نزاشت تو با امیر بخوابی اگه مایل باشی دوباره میتونم رابطه برقرار کنم
گفت نه به تو حال نده به منم نمیچسبه (خوشحال شدم اینو گفت)
زوجهای زیادی تو لیست داشتیم هر شب چت میکردیم تا بیشتر آشنا بشیم از این جریان به بعد نظرمان تغیر کرد ما یه دوست خانوادگی میخاستیم که تو خانه راحت باشیم مشروب بخوریم برقصیم مسافرت بریم اگرم قصد سکس داشتیم ابتدا موازی در نهایت اگه به سکس ضربدری هم انجامید با رضایت هر چهار نفر باشه ان هم بعد از چند جلسه اگه تجربه ضربدری هم نداشته باشن که خیلی بهتر میخواستیم این تجربه اول چهار نفریمان باشه (اما کو زوج)
با زوجی در مشهد آشنا شدیم سپهر و هانیه سپهر ۲۹ سال هانیه ۲۶ و هر دو به ظاهر خوب بودن هم از لحاظ قیافه هم ادب و متانت
تو این مدت که با هانیه و سپهر چت میکردیم با زوج های دیگه در تهران چت میکردیم با یه زوج قرار گذاشتیم رفتیم میدان انقلاب همدیگرو دیدیم نشستن صندلی عقب ماشین ما بعد از چند دقیقه صحبت متوجه شدم که دوست پسر و دوست دختر هستن
با زوج دیگه قرار گذاشتیم خیلی زود با ما ایاغ شدن حتی تا خانه ما هم آمدن اما به ما نمیخوردن شیدا از مرده خوشش نیامد مرده خوشتیپ هم بود اما چون خیلی زود پسر خاله شدن شیدا خوشش نیامد شب خانه ما ماندن مرده گفت خانمت راضی نیست اشکالی نداره تو برو با زن من بخواب من اینکارو نکردم اما گفتم موازی انجام بدیم شیدا هم قبول کرد دیوث نیم متر کیر داشت جوری زنشو میکرد منو شیدا بعد از چند لحظه شده بودیم تماشاچی آنها رفتن خودشونو شستن لباس پوشیدیم مرده به شیدا گفت شب پیشم میخابی ؟ فقط بخوابی کاری نکنیم شیدا قبول نکرد صبح خداحافظی کردن رفتن .

دیگه نزدیک سه سال گذشته بود ما هنوز نتونستیم زوج مناسب گیر بیاریم البته بیشتر شب ها با سپهر و هانیه که مشهد بودن چت میکردیم
من بیشتر با هانیه چت میکردم صبح که شوهرش خواب بود با من چت میکرد حرف سکسی میزدیم شوهرش بین روز با خانمم چت میکرد نمیدونم تا کجا پیش میرفتن اما من با هانیه خیلی راحت شده بودم بعضی وقت ها هم ویدیو سکس میکردیم تا اینکه قرار شد بیان تهران
با زوجی در اصفهان آشنا شدیم ناصر و زهره هفته یکی دو شب با این زوج چت میکردیم‌ با اینا هم سکس ویدیوی میکردیم آقا قدش بلندتر از من بود خانمش هم خوش هیکل و دانشجو بود بعد از مدتی گفتن دعوت به عروسی در تهران هستیم تعارف کردم اگه مایل بودید ادرس میدم بیاید خانه ما آخر هفته آمدن تهران آخر شب هم بعد از مراسم عروسی آمدن خانه ما، با شیدا صحبت کرده بودیم اگه سکس کردیم ابتدا موازی اگر مایل بودی و طرف هم راضی بودن ضربدری انجام بدیم شیدا تاپ با دامن کوتا پوشیده بود آخر شب آمدن یه پسر کوچک داشتن که خواب بود همین که وارد خانه شدن ناصر با دیدن شیدا میخاست بخورش شیدا هم که استاد عشوه آمدن بود ناصر به زهر گفت ضربدری انجام بدیم ؟ جواب زهره منفی بود ار صبح بیرون بودن غیر از خستگی احساس کردیم به شیدا حسودیش میشه منم نتونستم با زهره ارتباط خوبی برقرار کنم آخر شب جا براشون انداختیم خوابیدن و بعد از صبحانه رفتن قرار شد ما هم یه روز بریم اصفهان
با زوج دیگه چت میکردیم اینا تهران بودن هر دو جوانتر از ما قرار گذاشتیم تویه کافی شاپ در همان افسریه همدیگرو ببینم همین که رسیدیم تعارف کردن بریم خانه ما هم رفتیم متوجه شدیم خانمش پنج ماه بار داره آب یخی بود بر سرما
با سپهر و هانیه که همیشه یه پای چت بودن خوش بودیم شاید هم منتظر این زوج بودیم که به بقیه بها نمیدادیم
بلاخره بعد حدودا دو ماه آمدن تهران خانه مادر هانیه تهران بود اول رفتن آنجا شب بعد آمدن خانه ما دوتا بچه کوچیک داشتن یکی شش ساله و دختر دیگه ش حدودا دو ساله
شام خوردیم بچه خوابید هانیه بچه رو برد اتاق خواب
هانیه مانتوشو در آورد یه رکابی تنش بود با شلوار جین شیدا هم یه پیراهن کوتاه پوشید ران های سبزه و سفتش هر مردی را دیوانه میکرد
نمیدونم چی بین شیدا و سپهر گذشته بود اما من خیلی دوست داشتم هانیه را از نزدیک ببینم نزدیکش شدم گفتم شش ماه منتظر این لحظه م نمیدونم چه بهانه ی اوردم که با هانیه رفتم تو اتاق همین که رفتیم تو چسبوندمش به دیوار شروع کردم به لب گرفتن یهو دیدم شیدا امد تو اتاق رفتارش جوری بود که انگار ناراحت شده
رفتیم تو پذیرای یه کم شوخی کردیم یخ همه آب شده بود ورق هم بازی کردیم بعضی وقتها از هانیه لب میگرفتم جلو شوهرش
وقتی با شیدا تنها شدم گفتم جریان چیه انگار ناراحت شدی گفت نمیدونم چی شد یهو هر دو شما را دیدم لب می گیرید حسودیم شد گفتم میخای ادامه ندیم اینا هم مثل بقیه صبح میرن بدونه اینکه کاری کنیم جوابش نه بود میخاست ادامه بدیم تصمیم خودشو گرفته بود امشب کیری غیر از کیر من بره تو کُسش
اینقدر رفتار منو هانیه تابلو بود که هر چهارتای تصمیم به ضربدری گرفتیم بدونه اینکه ابتدا موازی کنیم
هر چهارتا لخت شده بودیم رو هانیه خوابیده بودم اما اجازه نمی داد کیرم بره تو کُسش چشمش به سپهر و شیدا بود اول میخاست آنها شروع کنند شیدا هم دراز کشیده بود سپهر لای پاهاش بود معلوم نبود کیرش تو کُس شیدا هست یا نه اما داشتن پچ پچ میکردن متوجه شدم شیدا راه نمیده بعد از چند دقیقه از رو هانیه پا شدم رفتم دستشویی با یه شکلی که مشخص بود ناراحت شدم هانیه که احساس کرده بود ناراحت شدم با همان برهنگی امد نزدیکم میگفت بیا انجامش بدیم گفتم ولش کن دیگه حال نمیده
لباس پوشیدیم نزدیک صبح بود آنها تو اتاق خواب و ما تو پذیرای خوابیدیم به شیدا گفتم کیرش درِ کّست بود اما نمیدونم کرد تو یا نه گفت نه همین که دید امادگی ندارم نکرد تو .
دم سپهر گرم خوشم اومد ازش صبحانه خوردن رفتن خونه مادر هانیه گفتند چند روز اینجایم قرار شد دوباره برگردن
اینبار دیگه شیدا آماده شده بود برای دادن کافی بود سپهر و هانیه برگردن حتی به سپهر گفته بود اگه میشه بچه ها رو نیارین دو روز بعد آمدن دختر کوچیکه فقط همراشون بود
هانیه و شیدا لباس باز پوشیده بودن در هین کمک به شیدا در آشپزخان رفتم بغلش کردم گفتم امشب دیگه نمی زارم نداده از اینجا بری شیدا هم شنید یه لب از شیدا گرفتم هانیه دستشو حلقه زد دور گردنم شروع کردیم به لب گرفتن برگشتم پیش سپهر که با دخترش داشت بازی میکرد
همه چی آماده بود که به اون سکس رویای برسیم همان سکسی که سه ساله موفق نشده بودیم انجام بدیم کافی بود شام بخوریم این دختر کوچولو بخوابه.

رنگ پوست هانیه سفید بود هیکلشم خوب بود لبای گوشتی داشت
سپهر هم خوب بود هم قد من بود کیرشم حدوداً سیزده سانت ( متر دستم نگرفتم متر کنم ) یه کوچولو از کیر خودم که چهارده سانته کوچکتر بود شیدا هم که قبلا گفتم چه عشقیه رنگ پوست شیدا سبزه ست با لبای گوشتی بعید میدونم برا سپهر ساک بزنه اما امشب قراره برای اولین بار کیری غیر از کیر من بره تو کُسش.
بعد از شام شروع کردیم به لب گرفتن در هین لب گرفتن با هانیه ، شروع کردم به در اوردن شلوارش شیدا و سپهر هم دو متر آنطرفتر داشتن با هم ور میرفتن پیراهن شیدا از تنش خارج شده بود با شورت و سوتین با همدیگه ور میرفتن ما دیگه لخت شده بودیم افتاده بودم بین پاهای هانیه لب ها و ممه هاشو میخوردم نمیدونم چطور شد شیدا دست سپهر و گرفت برد سمت اتاق من که داشتم هانیه رو به صورت دراز کش میکردم به هانیه گفتم بریم نزدیک اتاق خواب صدای ما رو بشنوند که شیدا هم حشری بشه ؟
قبول کرد رفتیم جلو در جوری که میشد پاهای شیدا را ببینم پاهای هانیه رو زده بودم بالا کیرمو کرده بودم تو کُسش تلمبه میزدم وای چه کُسی داشت اون هم با صدای بلند آه و ناله میکرد چند دقیقه ای ادامه دادیم داشتم ارضاع میشدم یه نگاه به داخل اتاق انداختم دیدم پای شیدا هم بالاست و سپهر هم لای پای شیداست
همینکه این صحنه رو دیدم نتونستم جلو خودمو بگیرم آبم آمد فوری کشیدم بیرون ریختم رو شکم هانیه .
هانیه رفت دستشویی خودشو شست بیرون که اومد سپهر رفت دستشویی نگاه به شیدا انداختم منظورمو گرفت گفت نه قبل از اینکه بکنه ارضاع شد قبلا سپهر گفته بود بار اول زود ارضاع میشم اما دفع دوم میتونم کنترل کنم
منم همینطور بودم باید چند دقیقه ی می گذشت که آماده بشیم برا شروع دوباره
هر چهار نفر نشستیم کف پذیرای ما مردا شورت پوشیده بودیم خانم ها هم فقط سوتین و شرت تنشون بود چند بار شیدا را بغل کردم بوسیدم کنار هم دراز کش بودیم هانیه تکیه ش به من شیدا هم نزدیک سپهر همدیگرو دست مالی میکردن
هانیه شروع کرد لب گرفتن از من که دراز کش بودم یه دستشم کیرمو می مالید شرتمو در اوردم بعد چند دقیقه شروع کرد به ساک زدن کیر منم دیگه بلند شده بود ساک زدنش عالی بود حتی بهتر از شیدا
سپهر منتظر ساک زدن شیدا نشد چون تو چت گفته بود ساک نمیزنه شیدا را دراز کش کرد شورتشو در آورد منم که تقریبا چسبیده بودم به شیدا و هانیه هم داشت ساک میزد دستمو بردم سمت چوچول شیدا و شروع کردم به مالیدن سپهر صورتشو آورد سمت کُس شیدا شروع کرد به لیس زدن بعد از چند لحظه پاهاشو بلندتر کرد جوری که آماده کردن باشه منم که نمیخواستم این صحنه رو از دست بدم نیمخیز شده بودم با دستم کُس شیدا را بازتر کردم که سپهر کیرشو بکنه تو کُس شیدا سپهر شروع کرد به تلمبه زدن و صورتشم نزدیک صورت شیدا آورد و شروع کردن به لب گرفتن
این صحنه همونی بود که مدتها منتظرش بودم الانم که یادم میاد یه جوری میشم هانیه هم داشت خودشو آماده میکرد که بشینه رو کیرم شیدا با یه دستش کیر منو صاف کرد که هانیه بشینه روش
بعدش دستشو قفل کرد دور کمر سپهر جوری میکشید سمت خودش که کیر سپهر تا ته بره تو کُسش
انهای که بار اول ضربدری کرده باشن میدن چه حس و حالی داره من داشتم دیوانه میشدم
حالت های مختلف زن همدیگرو کردیم صحنه جالبی که هنوز هم تو ذهن من هست پوزیشن داگ استایلی بود که من لُپ های باسن شیدا را باز کردم که سپهر کیرشو تا ته بکنه تو کُس شیدا
دقیقا یادم نیست چه مدت طول کشید اما هر چهارتای عرق کرده بودیم به سپهر گفتم تمومش نکنیم؟ رضایت داد اون آب کیرشو ریخت تو کُس شیدا اما هانیه از ترس حامله شدن اجازه نداد بریزم داخل ریختم رو شکمش
باورم نشد ساعت چهار بود خودمونو تمیز کردیم کنار هم دراز کشیدیم شاید بشه یکی دو ساعت بخوابیم شیدا کنار من دراز کشید هانیه هم نزدیک شوهرش ،سپهر خیلی زود خوابش برد صدای خور پفش میامد هانیه هم ساکت بود فکر کنم اونم خواب بود شیدا روشو کرد سمت من شروع کرد به لب گرفتن و فشارم میداد
نمیدونم چه ش بود این همه سپهر کرده بودش اما باز ولکن نبود شروع کرد به ساک زدن و چند لحظه بعد رو کیرم بالا پایین میکرد منم از پشت خوابوندمش شروع کردم به کردنش و لب گرفتن شدیدا حشری بود چند دقیقه ای ارضاع شد منم آبمو ریختم تو کُسش هنوز هم نفهمیدم چرا اینقد آتشی بود چرا بعد از آن همه دادن دوباره میخاست من بکنمش
چند ساعتی خوابیدیم مهمان ها خداحافظی کردن رفتن ما ماندیمو این خاطره که از سالها پیش تو ذهنمان مرور میشه .
قرار شد بعد از مدتی بریم مشهد اما چند ماه بعد عادت ماهانه شیدا عقب افتاد بعد از آزمایش مشخص شد که بار داره تو پوست خودمان نمی گنجیدم بلاخره بعد از سالها دوا درمان ما نتیجه داد بچه دار شدیم
چند بار با سپهر و هانیه چت کردیم اما دیگه فکر و خیالمان تولد بچه بود
الان با بچه های خوشگلمان زندگی خیلی خوبی داریم
از کاری که کردیم پشیمان نیستیم همان موقع هم لازم میدیم که برا یکبار هم که شده این سکس مدرن را انجام بدیم و موفق شدیم
پیشنهادم اینه اگه واقعا عاشق همدیگه هستید این کارو انجام بدید از رو لجبازی باشه نمیدونم بعدا چه خواهد شد به ما که خیلی خوش گذشت
دوستتان دارم آرزوی شب های رویای برای شما عزیزان.

نوشته: محسن


👍 44
👎 12
79701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

823933
2021-08-04 00:50:51 +0430 +0430

وقتی زوجها مناسب همدیگه باشند و شناخت کاملی از رابطه ضربدری داشته باشند خیلی میچسبه.

3 ❤️

823938
2021-08-04 00:56:37 +0430 +0430

داداش شما که همش داشتید میکردید از کجا میاوردید میخوردید!!!؟؟؟؟


824004
2021-08-04 05:21:35 +0430 +0430

احیاناً الان شما بچه‌ی سپهر جان رو بزرگ نمیکنی؟


824016
2021-08-04 06:48:01 +0430 +0430

عالی بود ادامه بده حتما

1 ❤️

824021
2021-08-04 07:33:56 +0430 +0430

اولش واسه سرگرمی بود؟! خوب دستت درد نکنه،بعد که سرش گرم شد یعنی سرتون گرم شد چی کار کردید؟هیچی اینم آخه سوال بود تو کردی،یارو که سرش تو یه کار گرم می‌شه چی کار می کنه،تازه گرم کار می‌شه،کارو با لذت بیشتری انجام میده،امروز با شهرام و شهین فردا با بهرام و مهین،4 روز دیگه هم واسه اینکه با مریضیت بیشتر حال کنی،شهین و مهین رو کات می کنی،بعد هر روز دنبال شهرام و بهرام جدیدی واسه زنت،خودت که آدم خاکی هستی فقط میگی زنم حال کنه انگار من حال کردم(انتهای عاشقی همین جاست)البته این رو از طرفه ذهن آدم هایی مثل خودت عرض کردم،فلذا مهم اینکه زنم که عشقمه لذت ببره،منم خودم این گوشه کنارها موقعی که دارند زنم رو میگان به یه جق درویشی قناعت می کنم،(فلذا خداوند متعال به شما عنایت کند یه درخت با دو تا پرتغال).

2 ❤️

824072
2021-08-04 13:29:55 +0430 +0430

عزیزم خیلی خیلی حال کردم اما اینکه مشخص بود تو بیشتر دوست داشتی که زنت و ببینی و اینکه گفتی سکس مدرن یک لحظه جا خوردم که این حرف و شنیدم . بهر حال لذت بردم ممنون

1 ❤️

824099
2021-08-04 14:55:13 +0430 +0430

بابا غیرت خالص. یه سوال داشتم جناب کسکش خان یه جا کسشر گفته بودی اونایی که عاشق زنهاشونن میدونن چی میگم منظورت این بود که هرکی عاشق زنشه مثل تو کسکش از آب در میاد؟ یا تو خیلی به کسکشی و دادن زنت افتخار میکنی که عاشق دادنشی شاشیدم به اون غیرتت

2 ❤️

824106
2021-08-04 15:46:51 +0430 +0430

خوب اوسکول اگه بعد اون حامله شده که بچه مال پسره اس تو چرا تو پوست خود نمیگنجی

2 ❤️

824114
2021-08-04 16:12:08 +0430 +0430

هزینه نکرد بجاش رفت یه کیر اورد برای زنش

1 ❤️

824141
2021-08-04 19:30:58 +0430 +0430

آخرش بچه مال کی بود نفهمیدم!!

0 ❤️

824146
2021-08-04 20:02:27 +0430 +0430

خنگولها نوشته چند ماه بعد بچه دار شدیم همان ماه نبوده که میگید بچه مال خودت نیست

0 ❤️

824282
2021-08-05 06:27:10 +0430 +0430

دوا درمون چیه از اول میگفتی از یارو زنم بچه دار شد،

0 ❤️

824372
2021-08-05 16:33:05 +0430 +0430

دوستان به تمام مقدسات عالم قسم اشتباه محضه میخای باور کنید یا نکنید من همه نوع سکس رو تجربه کردم با دوست دخترم هم انجام دادم ولی خدا شاهد و گواه بدون ذره ای شک و تردیدمیگم عشق تقسیم کردنی نیست انسانی که عاشق همسرشه تقسیمش نمیکنه بازم صلاح خودتون میدونید من پشیمان هستم

3 ❤️

825501
2021-08-11 03:55:23 +0430 +0430

بی ناموسی پس شده اسمش سکس مدرن؟؟؟؟ای کیرم ته کس زنه هرچی بی ناموس مثه تو

1 ❤️

826106
2021-08-14 12:46:35 +0430 +0430

خوب بود دمت گرم زنت خوب میداد

0 ❤️

826418
2021-08-16 12:00:58 +0430 +0430

خیلی جالبه داستانهایی که تقریبا بیشرین بازدید و لایک و دیسلایک داره داستانهایی با برچسب بی غیرتی و ضربدری هست، این نشون میده که خیلی ها به این موضوعها علاقه دارند و یا اینکه خوندن این موضوع داستانها براشون لذت بخشه، درصد زیادی که همین داستانها رو خوندن زیر داستان کامنتهای ناجور میزارن، اولا باید بگم که شما هایی که از این تیپ داستانها خوشتون نمیاد چرا اصلا باز می کنید و می خونید، دوما کسانی که این داستان رو می خونن مطمئنا جانب یک طرف هستند یا طرفدار فاعل هستند یا طرفدار مفعول وگرنه چرا باید این داستان رو بخونن که میدونن موضوعش چیه. پس اون دسته مغز خشکهایی که این داستانها رو می خونن و کامنتهای ناجور میزارن مطمئن باشند که تمام اون فحشها اولا نثار خودشون شده چون خودشون دقیقا همون شخصیت رو دارند و دوم اینکه کسایی که خودشون رو خیلی با غیرت میدونن اکثرا کسایی هستند که معمولا خودشون همه جور کاری پاش بخوره انجام میدن از سکس با زن مجرد و شوهردار و سکس با هم جنس و لواط، و مغزشون هم جوری قفل شده که همه رو لا ابالی و فاسد فرض می کنند.
همه جور عقیده ای در سکس وجود داره چه اونهایی که ارثی و وراثتی هست و چه اونهایی که اکتسابی هست، یکی سکس با جنس مخالف دوست داره، یکی با همجنس، یکی خود ارضایی دوست داره و یکی با دیلدوها، یک سری با حیوانات دوست دارند، یکی دوست داره با پارتنر دیگران باشه یکی دوست داره با پارتنرش باشند، یه سری زوجها طرفدار روابط آزاد هستند و خیلی چیزهای دیگه، که گفتم حتی یکسری از اینها به سبب عامل ژنیتیکی ممکنه در انسان نهفته باشه مثل عزیزانی که ترنس هستند و یک سری هم ممکنه اکتسابی باشه. ولی مهم اینه که مخالف عقیده ها و طرز تفکرها نباشیم و نظر خود من اینه تا اونجایی که عقاید به انسانهای دیگه ضرری نمی زنه قابل احترام باشه و پیشنهادم هم به این دسته عزیزان اینه که اگر تحمل این مدل داستانها رو ندارید نخونید ولی اگر خوندید به تفکر همدیگه لااقل اگه احترام نمی زارید به احترامی نکنید.

0 ❤️

826442
2021-08-16 15:48:20 +0430 +0430

ضربدری عالیهههههه

2 ❤️

826496
2021-08-16 23:53:26 +0430 +0430

جالب بود
مخصوصا اشنايي هاي زياد و متفاوت
و ناموفق
كه نشون واقعي بودن حكايتت داشت
سخته. خيلي سخته زوج درست پيدا كردن

0 ❤️