فتیش های سروش و دنیا (۲)

1399/12/13

قسمت قبل

آخر هفته شد و پیام دادم
_ارباب دنیا من برای خدمتگذار حاضرم
+ساعت 5 سر کوچمون باش
_چشم ارباب
رفتم دنبال ارباب و ایشون اومدن و کنار ماشین وایسادن، سریع پیاده شدم و دستشون رو بوسیدم و در رو باز کردم و ایشون نشستن داخل ماشین و منم رفتم اونطرف نشستم پشت فرمون
+راه بیوفت
_سلام ارباب، چشم
+یکجای امن و خلوت پیدا کن بیا اینطرف خدمت کن
_ارباب ببخشید
+خفه شو، اعصاب ندارم، خونه دعوام شده، فقط حواست باشه امروز سر تو خالی نکنم
_چشم، فقط
+خفه
رفتم و یکجا پیدا کردم توی کوچه های آخر لادن، اومدم پیاده شم
+اینجا جلوی آیفون تصویری هستش، برو یکجا دیگه
راه افتادم و رفتم و یکجا جای بیابون های لادن نگه داشتم، از ماشین پیاده شدم و اومدم رفتم سمت در اونطرف؛ اتوبوس نگه داشته بود و سه چهار نفر داشتن میومدن سمت ماشین که برن توی کوچه ها
+یکی با پا زدن به ساق پام، جای امن توله سگ
سریع نشستم پشت فرمون و رفتم به سمت کوچه های ته هفت تیر
پیاده شدم و اومدم این سمت و در رو باز کردم و اومدم زانو بزنم
+همون طور وایسا، پاهاتم باز کن از هم
اینکارو انجام دادم و بلافاصله با پاشون زدن توی بیضه هام؛ سریع بیضه هام رو گرفتم و خم شدم
+دستات پشتت و صاف وایسا
دوباره اینکارو انجام دادم و یکی دیگه زدن
+دستاتو بیاری جلوت میبرمت جلوی ملت پارت میکنم
حدودا 5 تایی زدن خیلی درد داشت و روی زانوهام افتادم و دیگه نتونستم تحمل کنم، همون لحظه پاشون رو آوردن جلوی صورتمو مالیدن به لبم، منم سریع بوس کردم کفششون رو
+التماس کن تا ادامه ندم
دستامو گرفتم به کفششونو و شروع کردم التماس کردن و هر از گاهی بوسه به کفششون میزدم و سر به کفششون میزاشتم و زبون به کفششون میزدم
_ارباب توروخدا منو ببخشید، ارباب توروخدا نزنید دیگه، ارباب خیلی درد داره، ارباب هر کاری بخواید انجام میدم
+هر کاری ؟
_بله ارباب
+پس تحمل کن و پاشو وایسا
_ارباب تو رو خدا و یکم دیگه التماس کردم
+(با خنده بلند) باشه توله سگ، کفشامو در بیار، به پاهام سرویس بده
من مثل کسی که چند وقته غذا نخورده و به شدت گرسنه است حمله کردم و کفشاشو در آوردم و پاهاشو با جوراب حسابی بو میکشیدم و بوس می کردم و میلیسیدم و جوراب هاش رو در آوردم و اینکارا رو انجام دادم و حسابی داشتم لذت میبردم و یکبار هم توی شلوارم ارضا شده بودم؛ نیم ساعتی گذشت
+بسه، زیاد اینجا باشیم تابلوئه، راه بیفت سمت هاشمیه
کفشاشون رو پاشون نکرده بودم و همونطوری پاهاشون رو گذاشته بودن کف ماشین و کفش و جورابشون کنار پاشون بود؛ رفتم سمت هاشمیه و توی یکی از کوچه هاش که خلوت بود نگه داشتم و اومدم پیاده شم
+بشین
برگشتن سمتم و یقم رو گرفتن و کشیدن سمت خودشونو شروع کردن تو گوشی زدن، شاید بگم 10 پونزده تا تو گوشی آبدار محکم زدن و خیلی درد داشت؛ برگشتن عقب و یک دقیقه ای توی چشمام نگاه کردن و یهو صورتشونو آوردن نزدیک صورتم و لباشون رو آوردن نزدیک لبام، فکر کردم چون دردم گرفته و محکم زدن میخوان لب بگیرن از دلم در بیارن، دهنمو باز کردم، لباشون نزدیک لبام بود که یهو توف انداختن توی دهنم، بعد خودشونو یکم ازم دور کردن
+بخورش
دوباره همون داستان تکرار شد و دفعه بعد لبشون رو آوردن و توف کردن
+صبر کن
همینطوری چند بار پشت هم توف کردن توی دهنم
+حالا بخورشون
منم سریع همه رو قورت دادم و خوردم
+خوب بسته یا میخوای ادامه بدیم ؟
_هر چی شما دستور بدید ارباب
+به نظر من که واسه امروز بسه، فقط برو یک بسته آدامس بگیر واسم
_تو داشبورد هست سرورم
دست کردن و یک آدامس برداشتن و شروع کردن به جویدن
+یکم دور بزن، یه ربع دیگه برو خونه
_چشم
یکم دوباره توی ماشین حرف زدیم ازم راجع به اینکه جلسه بعد چجوری باشه پرسیدن و رسیدیم سر کوچشون، نگه داشتم
+ماشینو خاموش کن، درو واسم باز کن، با فاصله سه چهار قدم پشت سرم بیا
رفتمو درو باز کردم و پیاده شدن و راه افتادن، همون اول آدامس رو توف کردن بیرون و با کفششون لهش کردن و کفششون رو برداشتن و من دیدم آدامس روی زمین نیست، فهمیدم چسبیده به کفششون
یه بیست قدمی رفتن و برگشتن و با دست اشاره کردن
+بیا جلو
رفتم جلوشون
+زانو بزن
پشت به من کردن و کفششون رو بلند کردن به سمتم
+آدامس رو بکن و بخور
آدامس رو از ته کفششون که حسابی پر از خاک و آشغال شده بود کندم با دندونام و شروع کردم جویدن
+پاشو
+تا خونه هر دو دقیقه یک عکس از آدامس میفرستی، دوست دارم خونه رسیدی قشنگ آشغالاش رو گرفته باشی
_چشم ارباب
+پارس کن
_هاپ هاپ هاپ
+گمشو، بهت زنگ میزنم
_با اجازتون ارباب، میتونم دستتون رو ببوسم و تشکر کنم
+نبینمت
منم سریع رفتم سوار ماشین شدم و راه افتادم و دستور ارباب رو انجام دادم

قسمت بعد جلسه دوم توی ماشین رو توضیح میدم بهتون

ادامه...

نوشته: سروش برده


👍 8
👎 1
27601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

794982
2021-03-03 22:41:12 +0330 +0330

کرونا میگیری لجن اه اه حال به هم زن نکبت آخه زیر کفشو آدم میلیسه؟
من فتیش رو دوس دارم ولی تو دیگه خیلی لجنی 🤮

0 ❤️

795094
2021-03-04 09:40:33 +0330 +0330

چقدر عزت نفس پسرها کم شده. یک سری که کون میدن. یکی سری هم در تخیلات برده بودن سیر میکنند. واقعا حقتونه که دخترها گوز هم کف دستتان نمیگذارند. آبروی هرچه مرد و مردانگی هست رو با هم بردید. خخخخخ.

1 ❤️

795110
2021-03-04 12:30:53 +0330 +0330

حالم بهم خورد

0 ❤️

840903
2021-11-05 04:20:45 +0330 +0330

عالیه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها