من یه دوجنس گرای بیغیرت شدم (۳)

1399/10/11

...قسمت قبل

خواهشا داستان هارو به ترتیب بخونید ک براتون تمام شخصیت های داستان شناخته شده باشن.
فردای اون روز خونه ی مادرمینا بیدار شدیم ک صبحونه بخوریم. همه نشسته بودیم صبحونه بخوریم و هوتن هم اومد. انگار نه انگار ک دیشب زنم به داداشم کس داده. خیلی راحت اومدن صبحونه رو خوردیم. بعدش هم راه افتادیم بریم خونمون. تو راه بهش گفتم ستاره دیشب بدجوری حشری شده بودی ها. گفت اره دیدی. خیلی اب ازم رفته بود. ولی ارضا نشده بودم ک شوهر جونم ارضام کرد. گفتم اتفاقا ابت هم خیلی خوشمزه تر شده بود. خیلی خوشم اومده بود همشو خوردم از کست. گفت اوووووف نگو ک باز دارم حشری میشم وقتی به دیشب فکر میکنم. گفتم جوووووون برسیم خونه میخوام کیرمو بکنم تو کست. گفت نه اصلا نمیشه. تا به حال نشده بود اینطوری بگه. گفتم واسه چی خب. گفتش اصلا حس و حالش رو ندارم دوباره. گفتم دوباره ؟؟؟ من ک دیشب نکردم تو کست اصلا. گفت میدونم منظورم اینکه ارضا بشم. گفتم ک عزیزم تو همیشه ک میکنم تو کست ارضا نمیشی بزار بکنم توش منم ارضا بشم. هر چی میگفت منم جوابشو میدادم. گفت پس سریع بکن بیاد ابت. گفتم باشه. رسیدیم خونه لباساشو دراورد. دیدم شرتش سفیدک زده. گفت انگار دیشب بعد اینکه ارضا شدی هم بازم از کست اب اومده. گفت نمیدونم احتمالا اینطوری شده. ولی خودم میدونستم ک اب کیر داداشم بوده ک از کسش ریخته بیرون. لخت شد دیدم روی نوک سینه هاشم کبود شده. گفت دیشب چکار کردی با خودتا. گفت اره خیلی حشری شده بودم. سینه هامو هم میک زدم خودم. گفتم قربونه این سینه هات برم ک اینقدر خوشگلن. اومدم سمتم شلوارمو در اورد شرتمو کشید پایین سریع کیرمو کرد تو دهنش میک میزد. میخواست ک ابم رو بیاره ک نکنمش. ولی بهش گفتم بسه نمیخواد میک بزنی بخواب رو تخت. انداختمش رو تخت همیشه اروم اروم کیرمو میکشیدم رو کسش بعدش میکردم توش. ایندفعه خودش گفت بکن توش سریع. منم سریع کیرمو فشار دادم رفت تو کسش راحت. گفتم عزیزم چقدر راحت رفت توش. گفتش ک دیگه عادت کرده کسم. درصورتی ک تو این یک سال اصلا کسش گشاد نشده بود. داشتم توش تلمبه میزدم میگفتم جووون عجب کسی داری عزیزم. گفتش ک همش مال خودته بکن حامد جونم. محکم تو کسش تلمبه میزدم ولی انگار ک نه انگار. همیشه دردش میگرفت ولی ایندفعه اصلا به روی خودش نمیاورد.
داشتم ارضا میشدم ک گفتش بریز توم میخوام بریزی توش ک بچه داشته باشیم. گفتم قربونت بره حامد چشم. میخواست اینطوری توجیح کنه ک اگه بچه دار شد از هوتن ، بگه ک بخاطر این بوده ک من ریختم تو کسش. ارضا شدم تو کسش. ستاره کوچولوم پاشد رفت حموم و اومد ناهار رو درست کرد. بهش گفتم زنگ بزنم به ارمان بریم خونشون امشب. گفتش زنگ بزن بریم. زنگ زدم و ارمان گفت در خدمتیم. شب شد و مبخواستیم راه بیوفتیم ک ستاره گفت حامد جونم چی بپوشم. گفتم عزیزم هر چی دوس داری. سحر ک راحت لباس میپوشه تو هم راحت بپوش. رفت لباساشو اورد. یه تاپ لیمویی اورد ک نصفه بود یعنی قسمت بالاش باز بود با بند دور شونش رو میگرفت. با یه دامن کوتاه زیر باسن. نصف سینه هاش معلوم بود. دامنش هم اینقدر کوتاه بود ک اگه شرت هم میپوشید کسش میوفتاد بیرون. بهش گفتم عزیزم دیگه گفتم راحتی نه دیگه اینقدر راحتی. گفت حامد جونم اذیت نکن دیگه همینا خوبه. گفتم باشه عزیزم. خودش چشاش چهار تا شد ک گزاشتم بپوشه. چون همیشه به لباساش گیر میدادم. بهش گفتم ستاره خانومم. اونجا حواست رو جمع کنی ها. زیاد مشروب نخوری. گل هم نکش. اون دفعه خیلی از خود بی خود شده بودی همش میرفتی تو بغل ارمان. گفت چشم شوهر حسودم. گفتم حسود نیستم ولی زنه منی فقط من باید بدن تو رو لمس کنم. گفتش ک تو سکس پس چرا اسم ارمان رو گفتی بیارم. گفتم عزیزم اون تو سکس بود واقعی ک دوس ندارم این اتفاق بیوفته. گفت نترس خودم حواسم هست. راه افتادیم بریم. دیدم همونارو پوشید یه پالتو هم تنش کرد گفت بریم. منم دیگه چیزی نگفتم ک خودش گفت. دیگه ماشین همین پایینه منم میخوام اونجا نرم اتاق عوض کنم لباسامو. گفتم باشه بریم. رسیدیم خونه ارمانینا. بعد سلام و علیک ، ستاره همونجا پالتوش رو در اورد و داد به سحر بزاره تو اتاق. ارمان چشاش چهار تا شد. سحر هم یه تاپ صورتی پوشیده بود با یه ساپورت. منم سحر رو دیدم چشام چهار تا شد. خط کسش قشنگ افتاده بود بیرون. هم سحر هم ستاره زیر تاپاشون سوتین نپوشیده بودن. اول به ستاره دقت نکرده بودم ک رسیدیم اونجا دیدم نپوشیده. نوک سینه های ستاره از زیر تاپ ضایع تو چشم بود. نشستیم میوه خوردن و گپ و گفت. ک یهو ارمان گفت امشب هم مشروب گرفتم بخوریم. همه استقبال کردن و رفت اورد. همه چی هم ، تدارک دیده بود ک بهش گفتم خب میگفتی من میخریدم. گفتش ک خودم میخواستم سوپرایزتون کنم. شروع کردیم خوردن باز ستاره پا به پای ما داشت میخورد. اصلا به حرفم ک گفته بودم زیاد نخور توجه نکرده بود گرم شده بودیم و سرامون رو گرفته بود مشروبه. ارمان اهنگ گزاشت ک برقصیم. کلی رقصیدیم وسط همه تو حاله خودمون بودیم. اون وسطاش میدیدم ک وقتی سینه های زنم تکون میخوره ارمان همش داره سینه های ستاره رو دید میزنه. منم همش قفل کس سحر بود. دهنم خشک شده بود. خسته شده بودیم. همگی نشسته بودیم ک یهو سحر گفت چقدر بدنم گرفته. ستاره هم گفت اخ راس میگی منم خیلی بدنم گرفته. ارمان شیرین بازیش گل کرد و گفت اصلا بریم تو اتاقامون یه خورده همدیگرو ماساژ بدیم پس. همه زدیم زیر خنده. شب بخیر گفتیم و رفتیم بخوابیم ک ارمان گفت بیا یه دست فیفا بزنیم بعد بریم بخوابیم. منم ک میدونستم میخواد چکار کنه گفتم نه نمیخواد ، بریم بخوابیم. ک ستاره گفت ضد حال نباش ایراد نداره من منتظرت میمونم ک بیایی. دیگه نشد ک نه بگم و زنامون رفتن خوابیدن. ما هم نشستیم پایه بازی ک ارمان گفت حامد یه چیزی بگم. گفتم بگو. گفت پس کی میدی زنتو بکنم. گفتم چاقال چی میگی خفه شو. گفت یادته میگفتم زنتو میکنم تو گفتی اگه گرفتم بکنش. خب الان گرفتی دیگه بده بکنم. گفتم عنتر تو هم گرفتی برو زنه خودتو بکن. از زنه من ک سفید تره. گفت عکس کس زنمو نشونت بدم تو هم دوباره عکس کس ستاره رو نشون بده. هی میگفتم نه نمیشه هی اصرار میکرد. گفت اصلا بیا کیرمو بخورش. لامصب فهمیده بود ک رو کیرش حساسم. فهمیده بود ک حرف از کیرش میشد نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم. گفتم اول تو نشون بده. یه عکس اورد سحر پاهاشو جمع کرده بود تو شکمش کسش اوفتاده بود بیرون. همونجا شق کردم. سفید مثل برف بود. گفتم سینه هاشم نشون بده. گفت اول تو نشون بده گفتم نه تو اوندفعه دیدی الان نشون بده بعدش من نشون میدم. یه عکس دیگه اورد ک سحر جلو اینه از بالا تنش عکس گرفته بود. سینه های سفید با نوک صورتی. گفتم اووووف. دست کشیدم رو کیرم ک گفت هوی عوضی واسه زنه من راس کردی. گفتم نه پس واسه عمم. گفتم وای الان لخت جلوم بود فقط کسشو لیس میزدم. گفت دهنت سرویس از همون اول هم ساک زدن بلد بودی به جای اینکه بگه میکنمش میگه کسش رو لیس میزدم. گفت تو نشون بده. منم یه عکس نشونش دادم زنم قمبل کرده بود یه کس کوچولو افتاده بود بیرون. هنوز ک هنوزه فکر میکنم ک واقعا چیجوری این کس تونست کیر داداشم رو بکنه توش. ارمان گفت وااای حامد این به نظر خیلی تنگ میاد. گفتم اره خیلی تنگه. گفت حامد خیلی حشری شدم بزار برم تو اتاق جای تو. گفتم نه نکن ستاره ناراحت بشه دهنم سرویس میشه. نمیشه. گفت یعنی خودت مشکل نداری. گفتم بس کن دیگه زر نزن درش بیار خودم برات میخورمش. کیرشو دستم گرفتم شق کرده بود. واسش میمالیدم. از تو شلوار و شرت کشیدم بیرون سرمو بردم پایین زبونمو دورش چرخوندم واقعا همیشه کیرشو دوس داشتم ولی دوباره چون دستگاه رو نمیزاشت از کیر من کوچیک تر شده بود. . سرشو داشتم میک میزدم ک یهو یه صدایی اومد. ستاره بود. گفتش کجایی حامد چرا نمیایی پس. اومد تو پذیرایی ما هم رو مبل جلو تلویزیون بودیم از پشت دید نداشت. سرمو سریع اوردم بالا گفتم الان میام عزیزم. به ارمان گفتم دهنت سرویس اگه فهمیده باشه چی. گفتش نفهمیده دید نداشت ک ببینه. گفتم من رفتم اتاق. گفتش من شق کردم برام بخور بیاد بعد برو. گفتم نمیشه و رفتم تو اتاق. دیدم ستاره خوابیده. در باز بود هنوز ک برق رو روشن کردم ک دیدم ستاره به بغل خوابیده شرتشم در اورده فقط دامن پاشه. یهو ارمان از بغل اتاقمون داشت رد میشد ک این صحنه رو دید. اومدم در رو ببندم ک نزاشت. داشت کس زنمو از نزدیک دید میزد. ک ستاره گفت برق رو خاموش کن خوابم میپره. گفتم باشه عزیزم. برق رو خاموش کردم ک ارمان دستمو گرفت نزاشت برم تو اتاق خودش رفت تو اتاق. یهو صداش زدم گفتم ارمان خیلی اتاق سرده میتونیم بیاییم تو پذیرایی بخوابیم. اومد بیرون سریع گفتش اتفاقا اتاق ما هم سرده منم سحر رو صدا میکنم بیاییم تو پذیرایی بخوابیم چهارتایی. ستاره رو بلندش کردم گفتم بریم تو پذیرایی اینجا سرده. رفتیم تو پذیرایی دیدم ارمان جامونو داره میندازه. دو تا تشک بغل هم انداخت. ستاره اومد رفت زیر پتو منم رفتم کنارش. ارمان هم اومد کنار من یهو سحر رو دیدم ک با شرت و یه شال دور سینه هاش با چشای خواب الود اومد تو جاش. برقارو خاموش کردیم. زنامون بدجوری مست شده بودن. دیدم ارمان داره با سحر ور میره سرشو کرده زیر پتو داره سینه های سحر رو میخوره سحر هم داره ریز ناله میکنه. ستاره هم رفته بود تو خواب عمیق دست کشیدم لای پاش دیدم شرت رو نپوشیده بازم. اینقدر انگولکش کرد و انگشتمو بردم تو کسش ک بیدار شد. در گوشم گفت نکن حشری میشم. گفت ایراد نداره ارمان هم داره با سحر ور میره. برگشت سمت من کیرمو گرفت دستش شروع کرد مالوندن منم کسشو میمالیدم. دستمو بردم عقب دیدم ارمان لخت شده. کیرشو گرفتم دستم مالوندم. ارمان هم داشت با کس سحر ور میرفت. اومدم روی ستاره کیرمو میمالیدم روی کسش. هممون حشری شده بودیم خودمو انداختم اونور ستاره. حالا ستاره سمت ارمان بود. ارمان دیدش ک رفتم اونور ستاره ، خودشونو نزدیک ما کرد و دستشو برد زیر پتو زد به کس ستاره. ستاره به روی خودش نیاورد. با خودش فکر میکرد ک مثلا من نفهمم یواشکی کسشو داره ارمان میماله. منم دست نمیزدم به کس زنم. ستاره هم نفساش بلند شده بود. میگفت حامد کیرتو میخوام. میخوام بکنی تو کسم. گفتم چشماتو ببند میکنم تو کست. چشماشو بست. من به ارمان چشمک زدم ک تو بیا جای من ، من برم جای تو. جامون رو عوض کردیم. ستاره رو به شکم خوابیده بود. ارمان افتاد رو ستاره. سحر هم پشتش به من بود کیرمو تنظیم کردم رو کس سحر سینه هاشو گرفتم دستم. تو حال و هوای خودش بود ک یهو گفت ارمان بکن توش. بکن دارم میمیرم. کیرمو محکم کردم توش نفس بند اومد. گفت وااااای. چقدر کیرت بزرگ شده. مثل اوندفعه شده ک دستگاه زده بودی بهش.اروم گفتم جوون. کیرمو تو کسش عقب جلو میکردم برشگردوندم به شکم اوفتادم روش. زیر شکمش بالشت گزاشتم داشتم تلمبه میزدم. صداش در اومده بود میگفت جررر خوردم. کیرت بزرگ شده. رومو برگردوندم دیدم ستاره قمبل کرده روش به سمت ماست داره میبینه ک من دارم میکنم تو کس سحر. نفس نفس میزد. میگفت بکن منو. تند تند بکن. هی چشماشو میبست هی باز میکرد. زن کوچولوم زیر ارمان بود داشت کس میداد. زن ارمان هم زیر کیر من داشت زجه میزد. هی کیرمو در میاوردم دوباره میکردم توش. داشت پاره میشد. یهو دیدم داره میلرزه سحر. منم همینطوری ادامه دادم و یهو بیحال شد منم داشت ابم میومد در اوردم ریختم رو کمرش. تازه سحر سرشو برگردوند دید ک ارمان داره زن منو میکنه فهمید ک کیر شوهرش بزرگ نشده بوده بلکه این من بودم ک داشتم میکردمش. همونجا ولو شد رو زمین دیگه نتونست تکون بخوره. یه بوسش کردم از لپ. واقعا سفید بود. ازون ور هنوز داشت ارمان زنمو میکرد. رفتم کنار ستاره دراز کشیدم. قربون صدقش میرفتم. میگفتم خوبه. کیر ارمان رو دوس داری. خوب میکندت ک یهو گفت اره ولی. ولی رو گفت ولی ادامش رو نگفت. چون ارمان تو کسش داشت تلمبه میزد دست منو گرفته بود همینجوری داشت ارمان زنمو میکرد. به ستاره گفتم ولی چی. بگو. بگو. گفت کیر کلفت ترم رفته تو کسم. گفتم کیر کی عزیزم. بگو. گفت کیر تو دیگه. از ارمان کلفت تره. ولی ارمان ارضا نمیشه دارم تموم کسم داره میسوزه. بگو بس کنه. دارم جر میخورم. به ارمان گفتم بسه داره پاره میشه زنم. همینطوری محکم تر میکرد تو کسش. رفتم پشت ستاره. کیر ارمان رو گرفتم دستم. ستاره حواسش نبود فکر کرد تموم شده. ولو شد رو تشک. چشماشو بسته بود ستاره. داشتم واسه ارمان میزدم نزدیک کیرش شدم کیرشو کردم تو دهنم یهو تموم ابش اومد یه راست ریخت تو دهنم. سرمو گرفت ارمان ، مجبور شدم همشو میک زدم و خوردم. جفتمون ولو شدیم رو تشکا. نفهمیدیم ک کی خوابمون برد. صبح زود تر بقیه بلند شده بودن. صبحونه رو راه انداخته بودن. دیدم ستاره نیس. رفتم تو اتاق دیدم داره ارایش میکنه یه لبخندی زد بهم و گفت مرسی عزیزم خیلی خوشگذشت. گفتم جووون. منم برم دست و صورتمو بشورم بیام. گفت بیا نزدیک یه دیقه. رفتم نزدیک تر گفت این چیه رو صورتت گفتم چی شده. گفت سفیدک زده دور لبت و رو چونت. الکی گفتم لاباد از دیشبه یه خورده کس سحر رو لیس زدم. رفتم صورتمو دیدم تو ایینه. دیدم اب کیر ارمان خشک شده رو صورتم. دست و صورتمونو شستیم. اصلا از دیشب حرفی نزدیم. موقع رفتن هم من سحر رو بغل کردم و خدافظی کردم و دیدم ارمان هم رفت سمت ستاره ، از لبای ستاره یه بوس ریز کرد و رفتیم. تو راه اصلا حرف نزدیم. تا رسیدیم خونه.
ادامه اتفاقاتی رو ک واسم افتاد وقتی ک رسیدیم خونه و ماجرای سکس من و ارمان و حضور زنم رو تعریف میکنم.

ادامه...

نوشته: حشری جان


👍 14
👎 8
32601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

784141
2020-12-31 00:56:44 +0330 +0330

حشري جان
دستتو از توي شورتت در بيار و ديگه ننويس

0 ❤️

784172
2020-12-31 02:28:15 +0330 +0330

حالا جای شکرش باقیه که گفتی دوست نداری کسی به جز خودت به زنت دست بزنه. دست بسته کرد؟ فقط کیرشو زد به زنت؟

0 ❤️

784211
2020-12-31 11:19:04 +0330 +0330

😏

0 ❤️

784409
2021-01-01 15:17:43 +0330 +0330

وواااای منم آرزومه کیر از توی کص در بیارم بکنم دهنم واب کیر بخورم 😢🤤🤤🤤 خیلی دوست دارم اینطوری

0 ❤️

785439
2021-01-08 13:31:33 +0330 +0330

سلام دوست داشتی یه جوری زنتو جر بدم که تو هم ارضا شی پیام بده

0 ❤️