اولین چیزی که نظرمو جلب کرد کله کچل منوچهر بود…اره پدرزنم بود که افتاده بود رو یه زن چاق
قسمت دوم
دوربینو جایی گذاشته بودم که تاج تخت افتاده بود سمت راست تصویر و همه تختخواب واضح و کامل دیده میشد،یه زن نسبتا چاق که فکر کنم دور و بر چهل سال داشت،خوابیده بود رو تخت،منوچهر شروع کرد به لب گرفتن،چون دوربین داخل عروسک بود صداها رو واضح نمی شنیدم،لب و لب بازیشون که تموم شد از هم جدا شدن،اون خانم لباسشو درآورد،منوچهرم لخت شد، شورتشو که درآورد ،کیرش زیاد بزرگ نبود.دوباره رفت رو زنه،سوتینشو درآورد سینه های گنده اش افتاد جلوی منوچهر،اونم با ولع میخوردشون،بعد رفت پایین تر و شلوار و شورتشو درآورد،بعد منوچهر مثل خری که بهش پاستیل دادن داشت کسشو میخورد،زنه پاهاشو تا اونجا که میتونست باز کرده بود،معلوم بود داشت حال میکرد،به نظر نمیومد جنده پولی باشه. حرکت بعدی منوچهر عالییی بود یعنی اصلا به قیافه اش نمیومد همچین کارایی بلد باشه،دو تا انگشت وسطشو آروم فرو کرد تو کسش و با انگشت شست چوچولشو مالید،آه و ناله زن راه افتاد،بعد تو حالتی که هنوز انگشتاش تو کسش بود،زبونشو گذاشت رو چوچولش،سرعت حرکت دستشو بیشتر کرد،زنه دیگه داشت جیغ میزد،اصلا انتظار نداشتم پدرزنم همچین بکنِ حرفه ای باشه.بعد اینکه ارضاش کرد،رفت کنار تخت وایستاد و کیرشو گذاشت دهنش،زیاد ساک نزد،فکر کنم منوچهر بخاطر اینکه ارضا نشه ساک زدنو ادامه نداد،بعد رفت از جیب شلوارش یه کاندوم درآورد کشید رو کیرش،خوابید رو زنه،یه چند تا تلمبه زد بعد ادامه نداد،به نظر شکم های گنده زنه و منوچهر و کیر کوتاهش اجازه نمیداد کیرش کامل بره تو کسش،ولی منوچهر از اون کهنه کارا بود،زنه قمبل کرد،منوچهر اومد وایستاد کنار تخت،کیرشو تنظیم کرد تو کس زنه شروع کرد به تقه زدن،شاید یک دقیقه هم نشد که منوچهر یه آهی کشید و آبش اومد…
منوچهر لخت رو تخت دراز کشید،زنه لباساشو گذاشت رو صندلی که کنار عروسک بود،دیگه نمیدمش ولی صداش یکم واضح تر میومد
نصف شب اینستای فیکم رو باز کردم به افشین دایرکت دادم:
اگه می خوای این فیلم پخش نشه فردا تا ساعت ۱۲ ظهر،۲ میلیارد پول نقد میاری به جایی که بعدا بهت میگم.اگه کار اشتباهی کنی منم کار اشتباهی می کنم
بعد همین پیامو به منوچهر فرستادم با این تفاوت که به اون ساعت ۳بعداز ظهر و ۵میلیارد ازش خواستم
آفتابه دزدی بود از آدمی مثل منوچهر کمتر از این بخوام
منوچهر هنوز اینستا رو نگاه نکرده بود…
رفتم محوطه خوابگاه یه سیگار بکشم که به گوشی اصلیم از اینستا یه پیام اومد.الهام بود سلام. آقا احسان ازتون معذرت می خوام بخاطر من با خانواده خانمتون درگیر شدین .ازتون ممنونم .واقعا شرمنده شدم
جواب دادم:سلام خواهش می کنم کار خاصی نکردم.شبتون بخیر
فقط اینو نوشتم و اونم دیگه چیزی نفرستاد
اصلا نتونستم بخوابم،تا نزدیک های صبح تو محوطه نشستم و فقط سیگارم بود که همدمم شده بود،سیگار رفیق تنهاییم بود،که از سربازی باهام رفیق شده بود،بیشتر لحظه های ناامیدی و نگرانی باهام بود،در مقابلش من آتشش میزدم و وقتی کامل میسوخت می انداختمش زمین و لهش میکردم،دنیا میچرخه بالاخره یه روز اونم انتقامشو ازم میگره…
صبح ساعت ۹ اینا بود که بالاخره آقا منوچهر فیلم سوپر خودشو دیده بود،از آنجایی که من و سیما هیچوقت نگفته بودیم میریم ویلا،احتمالش خیلی کم بود که الان به من شک کنن.فعلا واکنشش به فیلمش،این بود که هر کاری می خوای بکن.من پول زور نمیدم.افشین هم که کلا هیچ عکس العملی نشون نمیداد
تو مسیر دماوند یه مسیری هست که درخت های زیادی داره و بعد از یه بلندی جاده میوفته تو سرازیری،اونجا رو واسه گرفتن پول انتخاب کردم.اون روز ماشین یکی از همکلاسیامو قرض گرفتم
.ماشینو با فاصله تا اون محل جلوی یه غذاخوری بین راهی پارک کردم ،نیم ساعت به ۱۲ بود،به افشین دایرکت دادم کجایی؟بعد چند دقیقه جواب داد که من به کسی باج نمیدم.یه ok براش فرستادمو فیلمو به الهام فرستادم .اسکرین شات دایرکتی که بهش فرستاده بودم رو بهش فرستادم گفتم الان به زنت فرستادم، ساعت ۱۲ به پدر مادرتو و کاسب های پاساژ میفرستم.یک دقیقه نشد که یه پیام فرستاد تا ۱۲ نمیتونم این همه پول نقد پیدا کنم،ساعت ۲ میارم برات.بازم یه ok براش فرستادم.از آنجایی که احتمالا منوچهرم مثل پسرش باشه،فیلمو فرستادم به رعنا و اسکرین شات اونم فرستادم به منوچهر ,نوشتم: ساعت ۳ اینو میفرستم به بچه هات و مغازه دارهای پاساژ…
چند دقیقه بعد برام پیام فرستاد که اون همه پول نقد رو نمیتونه تو یه روز آماده کنه،میشه بجاش دلار بده؟چه بهتر،اینجوری بیشترم سود می کردم.دوباره براش ok فرستادم…
نوشته: جبر جغرافیا
Shahx-1
من جای تو بودم اسم پروفایلمو عوض می کردم میزاشتم کاراگاه علوی😂😉💋
Brightsnights
دوست عزیز ته مونده عشقی باقی نمونده، بی حرمتی ها و خودبزرگ بینی های خانواده سیما،و بی تفاوتی همسرش به رفتار پدر مادرش باعث شده احسان، کینه شدیدی نسبت به خانواده ی همسرش بگیره،و از آنجایی که پول مهریه رو نداشت مجبور شد این نقشه رو بکشه
خیلی فاصله میندازی بین قسمتای داستان.مشتاقانه منتظر قسمت بعد هستم .کارت عالیه دمت گرم
بنال دیگه اه😶
این همه اب و تاب نمیدن که یه کصشعر رو تایپ کنی
بعضیا حرف نزنن کسی بهشون نمیگه لالی.
فقط بلدن پارازیت بفرستن
آفرین نامردی اگه بهشون رحم کنی…
مرحله بعد باید الهام طلاق بده…
مرحله بعد اون زن عوضیو طلاق میدی…
👌🏽👌🏽👌🏽👌🏽👌🏽👌🏽
با اینکه دروغه ولی جالب بود ادامشو بزار دکتر پرحاشیه
جبر جغرافیای عزیز کجایی ما دلتنگت میشیم
زود به زود بنویس
عقلممیگه نگم بهت دمت گرم ولی دمتگرم منتظر بقیه اش هستم
ولی باید زن کاکاش هم میکردی یه عمر بکنیش بنده خودت لاشی های پول پرست
با خو ت فک نکردی کسی که این همه پول زور رو قراره به یکی بده ۱ پنجمش رو میده یکی دیگه تا دخلت و بیارن ؟؟؟
البته توی داستان مثل فیلم ها همه چی امکان پذیره.
اگه داستانت واقعی باشه بهت حق میدم باید جوری بگاییشون که صداش تا کره ماه بره
Kire-10-santi
اولا آدمی که چندتا پاساژ داره ۵میلیارد پولی نیست،که بخاطرش آبروش بره،اون نمیدونه که من تنهام شاید چند نفر باشم اگه به قول شما دخلمو در بیاره منم اون فیلمو پخش نمی کنم پس بیخیال این میشه ازم انتقام بگیره.در ضمن فعلا نمیدونه من کی ام که بخواد باهام این کارو بکنه
ببین خودت گفتی تنهایی و همدمت سیگار.
جایی هم به این اشاره نکردی که با شخص دیگه ای در مورد این موضوع و نقشه ت صحبت کرده باشی.
کسی که چن تا پاساژ داره واسش ۵ میلیارد که هیچی ۱۰۰ میلیونم خیلیه چون قرون قرون رو هم گذاشته تا کرور کرور جمع کنه.
این تیپ آدما معمولا اکثریت با پول سالم و از راه درست به ما و منال نرسیدن و واسه اینجور موقع ها نقشه های شومی میکشن به این راحتی نم پس نمیدن …
مخصوصا اینکه تو ارسال فیلم رو از نزدیکترین شخص شروع کردی یعنی زناشون !!!
تخمی و کاملا تخلیلی… کیرم تو دهنت. وقتمونو گرفتی
قسمت اول زیباتر بود این قسمت فقط دوربینی که توعروسک گذاشتی باعث شد داستانت ازاون زیبایی وواقع گراییش کاسته بشه ولی قلمت خوبه نه دیس نه لایک
“نمیدونم این چه رسمیه چند نفر یجا جمع میشن باید از این بحث ها بکنن؟؟؟انگار اگه کسی به وضعیت مملکت بد وبیراه نگه،همه فکر می کنن طرف هیچ چی حالیش نیست و تو غار بزرگ شده!!!”
شاید بخاطر اینه که. تمام این مواردی که گفتی مستقیما به زندگی ومعیشت مردم ربط داره.انتقاد از شرایط موجود نیازی به فهم وکمالات خیلی زیادی نداره چون مردم با گوشت وپوستشون دارم مشکلات رو حس میکنن…اونی که حس نمیکنه یا پوستش خیلی کلفته یا کلا گوسفند تشریف داره.
به گفته خودت کسی به اون ویلا نمیرفت چطور متوجه یه عروسک جدید بالای تختشون نشدن؟ به علاوه اگر فیلمو میفرستادی در بدترین حالت زناشون طلاق هم میخواستن بازم مهریشون اینقدر نمیشد! حالا از اینکه تهش پلیس فتا گیرت می انداخت و فیلمای خودت از زندان در میومد هم میگذریم! با این کینه ای که از این جماعت داری بعید میدونم به دامادیشون قبولت کرده باشن بیشتر میخوره پسر سرایدار عاشق دختر ارباب شده ولی فقط به وصال خود ارباب و پسر بزرگش رسیده!..