چراغ خاموش (۱)

1399/11/30

چراغ خاموش
طبق روال هردفعه بعد ازکلی پیام ساعت قرار تنظیم کردم !به گفته خودش آقایی بود 35ساله طلاق گرفته و مجرد ساعت قرار 10 شب بود درحالی که منتظر بودم ساعت 9 پیام داد درتلگرام که میخواهد اسنپ بگیره !بهش گفتم تا 20 دقیقه دیگه آماده میشم سریع لباسمو پوشیدم وشروع کردم به آرایش جلوی آینه وسایل رو برداشتم برای احتیاط چندتا کاندوم و ژل هم برداشتم !سگم رو که بیرون برده بودم وخیالم ازش راحت بود !غذای گربه ها رو دادم تا اینکه اسنپی زنگ زدسریع روسری شالمو انداختم سرم رو افتادم !ماسکمو زدم اومدم بیرون طبق معمول یه پراید نقره ای با راننده ای جوان که از موقعی که داشتم به سمتش میرفتم زل زده بود بهم پسری بود تقریبا20 ساله سلام کردم وعقب نشستم و کیفموگذاشتم کنارم !
+سلام خانم کجا تشریف می برید
-طبق آدرس لطفا فقط یکم سریع
چیزی نگفت راه افتاد گوشیمو گرفتم دستم وسرم بردم توش ولی میدیدم که ازآینه نگاهش به بوت های چرمیمه توجهی بهش نکردم !یه بار دیگه آقا پیام داد سلام عزیزم سوارشدی؟
سلام بله تو راهم .شاید نیم ساعت دیگه برسم.
اسم آیدیش !مهرداد بود یه عکس پروفایلم بیشتر نداشت یه عکس که از بالای درخت بود ازش گرفته بودن !تیپ معمولی داشت ولی تن صداش جذاب بود برام!
راننده انصافا تند تند هم رانندگی میکرد که یهو گفت همین جاست رسیدم !شبتون بخیر اوقات خوشی داشته باشید
گفتم ممنون نباید حساب کنم؟
نه خانم اینترنتی پرداخت شده.
با خیال راحت ازماشین پیاده شدم .درست جلوی یه درب بزرگ قدیمی سبز رنگ !پرایده رفت نگاهی به کوچه کردم دیدم دوتا برج وچند آپارتمان دور همان درب سبز رنگ هست رفتم سمت اونیکه شیکتر بود !وزنگ زدم گفتم پلاک و واحد رومیگی ؟من رسیدم !گفت نوشته بودم براتون پلاک 4 !بیاید جلوی در باز میکنم یه زنگ بیشتر نیست!پلاک 6 و8و 5و 4 (همون درب سبزر نگ)توی این منطقه یه همچین خونه ای با نمای آجری قدیمی که شاید بیشتر از 40 سال میخوره داشتم باخودم فکرمیکردم چطور تاحالا تخریب نشده.
زنگ قدیمی زدم ایفون تصویری درکارنبود باز تو افکارم گفتم الان میرم به جای 1 40 هستن !راستش ترسیده بودم ولی ازاونجاییکه کله ام باد داره ودنبال ریسک وهیجان وکنجکاوی هستم دوباره زنگ در زدم !یهو نور چراغی توجه مو جلب کرد .درب قدیمی مجهز به جک بود و باریموت باز وبسته میشد. یهو دیدم یه سگ دوبر من آرام وبی حرکت جلوم ایستاده !داخل شدم خواستم بشینم نوازش کنم که سرشو انداخت رفت پشت سرش رفتم ودرب دوباره پشت سرم بسته شد !حیاطی پر از درخت وتاریک پشت سگ داشتم میرفتم درختها به حدی بلند بودن که فضای تاریکی ایجاد کرده بودن! چندتا چراغ هم بود که نور خیلی کافی نداشتن ! چراغ گوشیمو روشن کردم تا بتونم ببینم !همینطوری که روی سنگ فرش کف حیاط داشتم جلومیرفتم سمت چپ یه پارکینگ نظرمو جلب کرد !یه bmw یه کادیلاک ویه پارس به خودم گفتم بیچاره شدم برگردم ( گروپه ) سگ منتظرم بود که راه بیفتم !تاقدم برداشتم دوباره به راهش ادامه داد تا ازاون همه درخت خلاص شدم وساختمان رو دیدم مثل دیوارحیاط نمای ساختمان هم قدیمی بود !یه ساختمان دوطبقه باپنجره چوبی وکرکره ای از پله ها بالارفتم چراغ های بالاسرم دیدم وچراغ گوشی روخاموش کردم! اوو اونورو یه استخر بزرگ وخالی باز به خودم گفتم حتماخونه اشرافی بوده دادن اجاره ! سگ تا دم در اومد ورفت داخل دریچه زیر در ودوپاشد و یه کلید رو زد در باز شد داخل که شدم انگاری بیرون ودرون خونه دو قرن متفاوت بود نمای سنگ راه پله کاملا مدرن بود!سلام کردم وصدایی نشنیدم !سگ رفت داخل داگ هوم وفهمیدم بقیشو باید خودم کشف کنم دوتا پله بالاتر رفتم خبری از آدمیزاد نبود در کوچیک رو بازکردم در دستشویی سریع رفتم وکیف بردم داخل یه نگاه تو آینه انداختم ماسک که روصورت بود برداشتم بقیه اوضاع خوب بود برای خودم چشمک زدم وشلوار کشیدم پایین نشستم روی توالت فرنگی خودمو شستم دستمال برداشتم وپاک کردم اومدم بیرون دستمو شستم اومدم بیرون ودر دیگری روبازکردم فضای سالن بزرگی بود وبر خلاف بیرون به شدت مدرن از کاشی های روی دیوار تا آباژور وتی وی وصندلی ها سلام کسی نیست؟ من ازسوپراز شدن متنفرم بیاید بیرون یا برم !یهو از بالای لوستری که وسط سالن بود صدا اومد خوش اومدی کسی نیست جز من وشما واون حیون زبون بسته برید تو آشپزخونه ازخودتون پذیرایی کنید تابیام گفتم ممنون میشه اول همدیگرو ببینیم (هنوز تو سرم این بود که الان از در ودیوار پسر میریزه )گفت الان اومدم بوی سیگار برگ میپیجید رفتم روی یکی از کاناپه ها نشستم بی هوا کنترل تلویزون زدم (کانال رادیو جوان)یه آقا پسری قد تقریبا 174 که خودش بعدا گفت با روبدوشامبر رنگ بنفش با طرح گل طلایی رنگ ازپله ها اومد پایین ناخودآگاه بلند شدم درحالیکه دستش سیگار بود وبوش داشت دیوانه ام میکرد نزدیکم شد گفت خوش آمدید عذرخواهی میکنم !میدونستم سیگاری نیستید خواستم بکشم بعدا بیام پایین که شما نزاشتید خوش اومدید بنشیینید !کاملا خوش بر ورو بود وتن صدای محشرش …
راهتون سخت نبود اذیت نشدید گفتم نه اذیت نشدم !گوشیشو دراورد گفت پس بهش ستاره بدم ! اووو راستی شماره کارتون بفرمایید که هردو راحت باشیم.
گفتم باشه حالا عجله ای نیست !گفت بفرمایید !شماره گفتم وگفتم فقط یه سوال گفت جانم!گفتم چرا اینجا اینطوریه بیرون یه جوره داخل یه جور دیگه فضای خونه خیلی گرمه !دست انداختم پالتومو دراوردم !زیرش یه تی شرت صورتی بایه سوتین آبی وشورت پوشیده بودم !درحالی زل زده بود به سینه هام گفت مفصله توضیح میدم بهتون !درهمین حین شلوارمو ازپام کشیدم بیروناووف عجب هیکلی دارید !سیگارشو که روبه انتها بود کنار دستش روی جاسیگاری خاموش کرد وپریدم بغلش !شروع کرد به نوازش وسینه هام وهمزمان خوردن گردنم همینطوری که روش نشسته بودم خودمو کنا زدم و دست انداختم روبدشان رو دراوردم ازتنش بدن کم مو وتمییزی داشت ویک گردنبد نشان ماه آذر!گفتم متولد آذری گفت بله ! چطور گفتم برای همینه خاصی گفت نه به خاصی شما گفتم همینجا شیطونی کنیم؟گفت تاصبح وقت زیاده هرجا دوست داری
دست انداختم توی شورتش وکیرش رو که تازه سیخ شده بود دستم گرفتم نمیدونم چندسانت بود ولی کلفت وتا بالای نافش هم اومده بود دولاشدم وشروع کردم به ساک زدن براش درحالی که نشسته بود دست انداخت توی موهام و چشمهاشو بست (معمولا بدون کاندوم ساک نمیزدم) ولی واقعا اون لحظه ذهنم اصلا به این چیزا فکرنمیکرد موهام چنگ انداخت وسرم روفشار داد چند ثانیه مکس کرد که زدم به پاش ولم کرد دوبار نشستم روی زانوم و دوباره شروع کردم به لیسیدن تنه وبیضه هاش باچشمهاش حرکتمو داشت دنبال میکرد وگاهی هم می بست که تلفنش زنگ خورد شروع کرد صحبت وبا دست اشاره داد ادامه بدم گهگای چشمهاش خمار میشد همینطور ادامه دادم تا خواستم از کیفم کاندوم بردارم متوجه شد و از جیبدروبدشام یه کاندوم دراورد وتلفن تموم کرد گفت بریم بالا. دستمو گرفت واز پله ها رفتیم بالا سه تا اتاق بود وارد یکی از اتاقها شدیم ونو اتاق رو با کنترلی که روی میز بود کم وسکسی کرد وگفت چه موزیکی گوش میدی گفتم فرقی نمکینه شاد رمانتیک !گفت پایه اتم !باکنترل دیگه زد یهو صدای موزیک بلند شد ونورپردازی اتاق شروع شد. انگاری وسط دیسکو باشی (کاری که فقط برای پذیرایی خونه خودم کرده بودم)
سی دوخت هاجرو …شروع کردیم رقصیدن ومسخره بازی کلا!ازپشت چسبید بهم وتا داغی کیرشو که لای در زکونم بود حس کنم کاندوم از دستش گرفتم و یهو خم شدم وپاره کردم وکشیدم سرکیرش دستشو گرفتم وخودم پرت کردم روی تخت تعادلش بهم خورد واومد روم یه بالشت گذاشتم زیر کمرم تا بتونه مسلط باشه وشروع کرد فرو برد تو ( ای وای ژل نزدم) آروم آروم فشار داد داخل وشروع کرد تلمبه زدن پاهامو تو شکمم جمع کرد وسرشو گذاشت لای پاهام وسرعتشو بیشتر کرد جلووعقب جلو عقب باریتم آهنگ اندی وکورس همینطوری که داشت تلمبه میزد حس کردم داره مغزم میاد تو دهنم چشمهام بستم بلندگفتم میشه ساکتش کنی چرا نشه عزیزمم کنترل زد سکوت برقرار شد ونورملایم گفتم حالا شد نگاهم دوختم بهش لبخند زدم !محو تماشام شده بود وگاهی تند وگاهی اروم !گفتم عزیزم بیا عوض کنیم . درازکشید و افتادم روش سینه هامو انداختم روی صورتش ونشستم روی کیرش حالا نوبت من بود یه ریتم یک نواخت شروع کردم بی هوا زد در کونم دستشو گرفتم گفتم اینطوری قرمز نمیشه محکمتر بزن !نامردی نکرد و زد یهو گفتم چته یواش گلم…همینطوریکه داشت سینه هامو میخورد وسینه هام داشت یه موج خاصی میگرفت ومیلرزید بلند شدم وهمون حالت بالا پایین کردم واقعا حالم درگرگون شده بود شروع کردم به نفس زدن وآه کشید ن !آه آه …دستش روی سینه هام بود وفشار میداد باهمون زور منو ازروی خودش بلند کرد وروی شکم خوابوند یه شیشه روغن بچه کنارتختش بود برداشت ومقداری سوراخ کونمو چرب کرد ویکمش هم ریخت روی کونم !گفتم یواش! گفت چشم یواش انگشت کرد ودوباره کیرشو گذاشت وفشار داد یه کم دیگه باز چرب کرد تا این که کرد چنگ زدم به هرچی که دم دستم بود اومد روی کمرم ویکمی تندتر کرد وپشتمو بوسید ودست انداخت سینه امو بگیره یکم جابه جا شدم تا دستش برسه وشروع کرد ماساژ سینه داشت ارضا میشد وگرمایی داشتم حس میکردم گفتش بریزم روی کمرت گفتم نه اصلا از این خبرها نیست کشید بیرون !ودستمال رو برداشت هم خودمو خشک کردم هم کمکش کردم کاندوم بکشه بیرون ! لش کرد روی تخت گفتم اینم سانس اول دستمال به همراه کاندوم انداختیم داخل سطل و بغل کردیم همدیگرو.

ادامه...
نوشته: شقایق


👍 20
👎 3
13201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

792504
2021-02-18 01:28:28 +0330 +0330

قلمتون خوب بود فقط چند نکته مبهم. اول اینکه طرف از کجا میدونست شما اهل سیگار نیستید؟ دوم معمولا زنانی که این کار رو انجام میدن اول از هر چیزی پول رو میگیرن که بعدش طرف ارضا شد دبه نکنه سوم مساله معرف است که معمولا اگر بخوای بیان پیشت شب بمونن باید قبلا یه مشتری تایید شده دیگه تاییدت کنه که در این صورت بی اعتمادی هنگام ورود به خونه بی معناست . این هم هست که سگ نگهبان بدون دستور صاحبش بر نمیگرده. و در آخر دلم برای اسنپیه سوخت! میزاشتی یه سلفی با بوت هات بگیره دلش خوش باشه!! 😁

8 ❤️

792510
2021-02-18 01:44:24 +0330 +0330

لایک به دادنت❤

1 ❤️

792524
2021-02-18 03:01:34 +0330 +0330

لایک

1 ❤️

792537
2021-02-18 04:22:43 +0330 +0330

همین که از کاندوم استفاده کردین اوکیه،
سامی الان میاد تشویقت هم میکنه.

بعد اینکه طرف از کجا میدونست سیگار نمیکشی؟

2 ❤️

792596
2021-02-18 21:45:30 +0330 +0330

خوشم اومد فقط چند تا مشکل جزئی داشت که خواستم بگم دیدم شاه ایکسِ عزیز گفته. موفق باشی منتظر ادامش هستیم

2 ❤️

792601
2021-02-18 22:41:43 +0330 +0330

بد نبود عزیز.
ولی اونقدر خوب هم نبود لایک بگیری.
بازم ممنونم

1 ❤️

792734
2021-02-19 14:55:11 +0330 +0330

براووو ؛ من خیلی خوشم اومد

1 ❤️

792736
2021-02-19 15:32:56 +0330 +0330

عالی بود لایک

1 ❤️