کیر ترسناک

1390/12/05

سلام هانيه هستم و اهل شمال و 19 سالمه دختري كه خيلي زود حشري ميشم نه اينكه سكسي باشم ولي زود داغ ميشم. اگه از خودم بخوام بگم قد 165 وزن 55 يكم تپل صورت خوش فرم سينه سايز 70. قرض ازمزاحمت يه خاطره ميخوام تعريف كنم از اولين سكسم.
بابام تعمیرکاره واز اونجايي كه باخيلي ها سرو كار داره تو كمدش كلي كارت ويزيته. من گرافيك خوندم وشديدأ عاشق هنر. يروز گرم تابستوني برق خونمون رفت. هواي شمالم شرجي عرق از سرو روم ميچكيد!
از بيكاري رفتم سر كمد بابام كه مثلأ از كارت ويزيتاش يه ايده به سر تنبل بنده برسه يه چندتايي كار ريختم جلو و با ژست هنرمندانه بهشون دقيق شدم. وكلي ايراد ازشون گرفتم, يكي نبود اونجا بگه آخه باهوش توكه يه كارت ويزيت ساده رو با 10بار پيش استاد رفتن ميزني چرا ايراد ميگيري.! كه دراون ژست هنرمندانه خودم چشمم به كارت ويزيت افتاد.واسه يه باشگاه ورزشي بود عكس مربي هم روش بود مجذوب اون چهره شدم ازاونجايي كه من يكم مردم آزارم و كونم كرم داره sms دادم به طرف نوشتم سلام
بعد يربع آقا جواب داد شما؟
منم يكم سربه سرش گذاشتم ولي ديدم يكم ديگه ادامه بدم تمام اجداد بنده رو از قبر بيرون مياره و جلو چشمم به صف ميكنه راستشو گفتم
اونم ديد راست گفتم مهربون شد وسايلامو جمع كردم و رفتم وسط حياط مثل مشنگا نشستم و پيام بازي.زنگ زد و يكم حرف زديم ازم پرسيد چه كسي رو بيشتر دوست دارم تو دنيا؟ گفتم مامانم
همين سوالو از خودش پرسيدم گفت پسرم فكركردم شوخي ميكنه ولي وقتي جديتشو ازصداش حس كردم دهنم 3متر واشد عصبي شدم وبه بيچاره بدوبيراه گفتم اونم خونسرد توضيح داد از همسرش جدا زندگي ميكنه و يكم چرت وپرت ديگه نميدونم چرا خر شدم و باهاش دوست شدم!خواستم ببينمش گفت ميدوني منو همه ميشناسن و خصوصأ متأهلم نميتونم باهات بيرون بيام وتو بيا خونم.
منم يكم به مغز آكبندم فشار آوردم ديدم اگه بخواد غلطي بكنه بخاطر موقعيت اجتماعيش نميكنه. قرار واسه فردا عصر تنظيم شد. از اونجايي كه كار ازمحكم كاري عيب نميكنه صبحش رفتم حموم و بدنم مثل آينه شد.يه بلوز دكمه دار تنگ پوشيدم و يه آرايش كم و خدايا به اميد تو! خونشو راحت پيدا كردم زنگ زدم درو باز كرد. دلهره گرفتم ولي نوشدارو بعد ازمرگ سهراب!! طبقه اول خونش بود درو باز كرد رفتم تو. واي عجب هيكلي داشت تمام دلهرم پريد. يه تاپ اسپرت و شلوارك پوشيده بود خونه نقلي وشيكي داشت.خيلي عرق كرده بودم جلو كولر نشستم داشتم از خنك شدن لذت ميبردم كه آقا شايان كنارم نشست.شايان 29سال داشت با يه چهره جذاب و بدن سكسي.يكي از كوسناي مبل و آورد من رو فرش نشسته بودم منو خوابوند و شالمو درآورد موهامو ناز ميداد خيلي كيف ميداد چشامو بسته بودم و داشتم ازخنكاي كولر ونوازش شايان لذت ميبردم كه ازم پرسيد قلقلكيم؟منم كه شديد قلقلكي با خنده گفتم نه! اونم در 2ثانيه رو شكم نشست و دستامو اسير كرد. سرشو نزديك آورد و گردنمو پوف كرد داشتم ميمردم از قلقلك كم كم فقط نفساي گرمش ميخورد به گردنم يه حس لذت بخش تو بدنم جريان گرفت. سرش و آورد بالاو تو چشام خيره شد
-هانيه خوبي؟
سرمو به نشانه آره تكون دادم دوست داشتم ادامه بده همونجور كه گفتم زود حشر ميشم.سرش رو آورد نزديك صورتم نفساشو حس ميكردم باز سرشو داد بالا چند ثانيه بهم خيره شد ودوباره اومد نزديك چند ثانيه لبامو بالباش لمس كرد و بازسرشو بالا آورد حس شهوت داشت ديوونم ميكرد با اين كاراش منو بيشتر ديوونه ميكرد.لباشو به لبام چسبوند وشروع كرد به خوردن. با مهارت خاصي لبامو ميمكيد, زبونشو تودهنم ميچرخوند منم كم كم باهاش همكاري كردم. چشامو بسته بودم و لذت ميبردم همونطور مانتومو درآورد.تو چشام خيره شد و دكمه هاي پيرهنمو يكي يكي باز كرد.
-جووووون چه سينه هايي واي واسه خودمه.
سوتينمو باز كرد و مثل گشنه ها افتاد به جونم.زبونشو رو كل سينم ميكشيد و نوكشو گاز ميگرفت كه آخ و اوخم دراومد.
-آره هانيه من آه بكش آخ بگو داد بزن آه بكش.
يه سينم رو ميماليد و اون يكي رو وحشيانه ميخورد. آه آه من بلند شده بود نهايت لذت بود.حس خوبي دور كمرم حس ميكردم.كيرشو روي شكمم حس ميكردم كه بزرگ ميشد. خودشو كشيد پايين. دست برد و كمربند و دكمه هاي شلوارمو باز كرد.از پام درآورد.لباساي خودشم درآورد.واي با ديدن كيرش نزديك بود از حال برم خيلي بزرگ بود. يه لحظه تجسم كرد آقاي كير ورزشكار تو كون بندست از تجسمش داشت گريم ميگرفت!! دستشو رو كسم گذاشت و آروم لمس ميكرد. خيلي حال ميداد انگشتشو روي شيار كسم ميكشيد آه و آخ ما كل خونه رو گرفته بود. سرشو برد پايين وعين كس نديده ها شروع كرد به خوردنش نميدونم چرا عشق گاز گرفتن داشت چون كسمو گاز گرفت.-آآآخ دردم اومد.
-ميخوام يكم درد بكشي تا وقتي رفت توكونت زياد اذيت نشي.
تمام لذت سكس از دماغم اومد بيرون.تصميم گرفتم مقاومت گرفتم ولي يه نگاه به هيكلش كردم به كون كردن رضايت دادم!!
رو مبل نشست بلند شدم
به كيرش اشاره كرد بخورم ولي تو دهن نهنگ هم جا نميشد چه برسه من!
كيرشو تو دستم گرفتم و فكركنم يك سوم وزنش كيرش بود! واسش مالوندم زبونمو از بالا تا پايين روش كشيدم ديدم چشاشو بسته و بلند آه ميكشه.از آه گفتنش بيشتر حشر شدم و حسابي خيس كردم كيرشو. بلند شد و من رو زانو جلو مبل نشتم و سرم رو مبل بود.با اعتراض من يه عالمه كرم وروغن بدن رو آقا كيره و سوراخ كونم ماليد.كيرشو رو سوراخم فشار داد ولي نرفت چند دقيقه درگير بود من كه خيالم راحت شد سوراخم زيادي تنگه يكدفعه نفسم بند اومد.بايه فشار تا نصفه كيرشو كرد تو ومن يه داد بلند زدم كه مجبور شد دستشو رو دهنم بذازه تا همسايه ها خبر دار نشن!يكم همونطوري بي حركت موند كم كم درد رفت و شروع به عقب جلو كردن كرد.خيلي لذت بخش بود چند دقيقه گذاشت و حس كردم تمام وجودم ازكسم رفت بيرون و بيحال شدم,شايانم تلمبه هاشو تند تر كرد. فرياداش بلند تر شد و با يه آه بلند بيحركت شد.كونم با مايع داغي پر شد. آروم كيرشو درآورد. كونم ميسوخت.بادستمال كاغذي تميزم كرد. بغلم گرفت و منو ميبوسيدو ازم تشكر ميكرد خيس عرق بود و بيحال. لباسهامونو پوشيديم. واسم شربت خنك آورد و مشغول حرفهاي عاشقانه شديم.
دوستاي عزيزم من سعي كردم غلط نداشته باشم اگه غلط املايي داشتم بگيد. بعدش 4صبح دارم مينويسم و خوابالودم شما ببخشيد اگه كم وكسر داشت. بعدشم اين داستان واقعي نبود, تخيلي بود اينو صادقانه گفتم.
خوشحال ميشم با انتقاداتون اشكالاي نوشتمو به من بگيد.

نوشته:‌ هانیه


👍 4
👎 1
164022 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

312399
2012-02-25 00:58:00 +0330 +0330
NA

هانیه جون!
تخیّلت خوبه ولی قیاس کردنت خوب نیست! کیری که تو دهن نهنگ جا نمیشد،تو کون خودت جا کردیش! شما یا تا بحال “نهنگ” ندیدی یا اینکه واقعاً سولاخ کونت از دهن نهنگ گنده تره! که امیدوارم اولیش درست باشه…
بیشتر دقت کن دلبندم

0 ❤️

312400
2012-02-25 01:14:06 +0330 +0330
NA

مرده شور تو داستانتو ببرن: (داستان واقعي نبود, تخيلي بود اينو صادقانه گفتم.) آخه جنده خانم مگه مرز داری کسشر تحویل ملت میدی، ها، تخم داری یه بار دیگه داستان بنویس، اونوقت به نمایندگی از ملت کیر احمدی نژادو فرو می کنم تو کونت که دیگه ازاین فکرای تخمی تخیلی نکنی ،لاشی، تخمسگ، تخیلتو من گائیدم.

0 ❤️

312403
2012-02-25 03:20:06 +0330 +0330
NA

خیلی قشنگ بود.مرسی.

0 ❤️

312404
2012-02-25 03:41:19 +0330 +0330
NA

سلام هانیه خوب بود ولی اینکه همون دفه اول رفتی و باهاش سکس کردی تخیلی بودنشو ثابت کرد ولی اینکه غلط املایی نداشتی ارزشمند بود

0 ❤️

312405
2012-02-25 03:42:51 +0330 +0330
NA

اینکه غلط نداشت خوب بود

0 ❤️

312406
2012-02-25 03:44:51 +0330 +0330
NA

kheyli khoob neveshte boodi,vali say kon azin be bad vaghei benevisi

0 ❤️

312407
2012-02-25 07:04:20 +0330 +0330
NA

دوست خیال پرداز!
1.غرض از مزاحمت! نه قرض
2.زیاد داستان بخون و حداقل یه بار سکس داشته باش بعدا داستان بنویس

0 ❤️

312408
2012-02-25 09:31:51 +0330 +0330
NA

توله سگ تازه کیرم بلند شده بود…کیر پشه توحلقت

0 ❤️

312409
2012-02-25 12:24:26 +0330 +0330
NA

بچه ها از خجالتت در اومدن من دیگه بهت فحش نمی دم

0 ❤️

312410
2012-02-25 23:39:57 +0330 +0330
NA

ای اون نهنگ تو کونت کس مغز

0 ❤️

312411
2012-02-26 02:24:42 +0330 +0330
NA

هانيه جون دستت دردنكنه كه خوب نوشتي وبدون غلط بجز موردي كه مخمل جون بدرستي تذكرداد اون نظرهاي افراطي وخشن روهم جدي نگير راستش وسطاي داستانت داشتم باورميكردم كه هنوزم هستن دخترايي كه عليرغم فضاي موجود جامعه تونستن باخودشون و نيازهاشون و در كل نقششون به عنوان "يك فرد"صادقانه كناربيان وروراست باشن كه باكمال حالگيري زودي به پايان قصه رسيدم وخواندن آن توضيح كذايي!كه واقعي نيست وتخيليه…بااينهمه باز ميشه رد صداقت وصراحت نويسندشو در كليت نوشتش پيداكردوديدواين بتنهايي سزاوار تحسينت ميكند _اگه ادامه بدي و كتاب بيشتر بخوني حتما پخته تر خواهي نوشت بيشترين نارسايي در مقدمه ات احساس ميشه وميشه گفت ضرباهنگ نامتعارفي باتم اصلي داستان داره _كلا حال كردم دمت گرم

0 ❤️

312413
2012-02-26 03:22:59 +0330 +0330
NA

ولی کون دادن به همین راحتیم نیستا .یه دفعه تا نصفه بره دردشم زود تموم شه؟نمیدونم والا

0 ❤️

312414
2012-02-26 11:34:42 +0330 +0330
NA

چه خبره تو این سایت…؟!؟
.
.
.
یه عده دارن دخترایه جامعه مارو به جنده شدن تشویق میکنن مثل سیامک (که هدف اصلیشونم از این کار معلوه)و یه عده دیگه هم دارن حقایق جامعه و اجتماع امروز ایرانو به دخترایه این سایت گوش زد میکنن که تو دام هوساشون نیفتن مثل مکس ماهونی…عجب!!!
.
.
.
اما در مورد داستان اخه هانیه جون اگه جی کی رولینگ(نویسنده بزرگ سری داستان هایه هری پاتر)هم چهار صبح مینشت پشت مانیتور داستان نوشتن داستانش از داستان تو بهتر نمیشد اون تو اتوبوس داستاناشو مینوشت ولی اگه تو هم خواستی داستان سکسی بعدیتو تو اتوبوس بنویسی حواستو شیش دنگ جمع کن وگرنه کلات پس معرکست!!!(اسم داستان بعدیتم اتوبوس هوس نزاریا…خزشد)
خوشم میاد اخرش گفتی داستانت تخیلیه چون من عمرناش باورش نمیکردم…®

0 ❤️

312419
2012-02-26 15:14:22 +0330 +0330
NA

ساینا چی شد پس این دفعه اول ننوشتی دیدی ضایع شدی kiss my ass

0 ❤️

312420
2012-02-26 18:38:25 +0330 +0330
NA

کیر ترسناک همین اسم داستانم تناقض داره چون اگه هیولام باشه باز زن ها بجای ترس دوستش دارند. ولی شاید یهویی اونو با آچار چرخ بابایی جونت اشتباهی گرفتی. نمیخوام نا امیدت کنم ولی اینکاره نیستی مشتی .در مجموع داستان صفر اعتراف به تخیلی بودن 20 درصد تخمیشن داستان 100 نتیجه نهایی:برو بمیر

0 ❤️

312421
2012-02-27 10:18:42 +0330 +0330

جنده کونی دوست دارم

0 ❤️

312422
2012-02-27 11:27:25 +0330 +0330

دختر تخیل قحطی بو د که به قول خودت زدی نهنگش هم برداشتی !ظاهرا که تو تخیل برداشتی اما تو واقیعیت دیدی زبونت بند نیاد …دختر احمق.! مثل اینکه پیش بینی ها در موردت که هنوز از تخیل بیرون نیومده بوقوع پیوسته ، لقبهای آینده رو پیشاپیش دشت کردی !حالا برو بشین سرجات اون کارت هم بنداز دور انگار که ندیدی وگرنه صبح خروس خوان همونجایی!

0 ❤️

312423
2012-02-28 14:20:26 +0330 +0330

داستانت جالب نبود.

0 ❤️

312424
2012-02-29 00:18:35 +0330 +0330
NA

داستان واقعی بگید دیگه اه

0 ❤️

312425
2012-02-29 08:24:05 +0330 +0330
NA

بازم قضاوت …باز قضاوت … حالا قضاوت درست ياغلط به كنار… نكته اساسي اينه :
بيائيد بسادگي درباره همديگر قضاوت نكنيم /
قابل توجه ماهان وشركا!

0 ❤️

312426
2012-02-29 11:19:29 +0330 +0330
NA

کی گفته هر کی هیکل بزرگ تری دره کیر بزرگ تری هم داره!!!

0 ❤️

312427
2012-03-03 09:30:54 +0330 +0330
NA

حالا یارو یه چیزی از ازش تراوش کرده حالا داستان یا اب به اندازه کافی تو تخیلش گایده شده شما دیگه چیز ابول حوالش نکنین

0 ❤️

312428
2012-04-02 10:32:44 +0430 +0430
NA

Salam haniye junam.Dastanet mahshar bod.Vaghean migam havasi shodam.Akhe raftam to omghe dastanet.Hal kardam.Bos bos bos.Hamsafar

0 ❤️

312429
2014-11-12 03:02:50 +0330 +0330

کونت واقعا به گشادی دهن نهنگ هست که اون کیری که تو از بزرگیش گفتی رفت تو کونت پس کونتم کشادی دهن نهنگ ولی خوب بود مرسی ایندفعه که کستو کردن مشتریهای بابات واقعیشو تایپ کن

0 ❤️

312430
2015-05-16 15:21:48 +0430 +0430
NA

آفرین ادامه بده. بیشتر بخون قبل از نوشتن در موردش فکر کن. در کل خوب بود.

0 ❤️