آتش در ظلم آباد

1401/06/29

این داستان به سبک ۹۰ درصد نویسندگان شهوانی نگارش شده:
اولاً سلام ثانیاً به جون اموااااتم همه اینا واقعیته
برای حفظ حریم شخصی اسما رو عوض میکنم اسم من فیروزِ (به کیرم خوب اسم تو رو میخوام چیکار من کونی خان)
داستان از جایی شروع شد که من ازدواج کردم از خودم بگم ۱۹۶ سانت قد و ۹۶ کیلو وزنمه قیافم بد نیست یه کیر معمولی ۳۵ سانتی دارم که ۱۵ سانت کلفتیشه(لامصبا همه نویسنده یه کیر معمولی ۱۷ سانتی دارن لعنتیای جانی سینز) از همسرم بگم پریا سینه ۸۵ اندام ساعت شنی یه پوست سفید شفاف که هر کیری رو راست (نویسنده بطور ریز و سوسکی تبلیغ کص و کون زنش را میکند و عده ای متوهم با کامنتِ پیام خصوصی بده شانس خود را امتحان میکنند) همیشه از سکس با همسرم لذت میبردم تا اینکه یه روز با خبر بارداریش سورپرایزم کرد چند ماه آخر بارداری رو سکس نداشتیم و بشدت تشنه بودم یه روز خواهر زنم پریسا اومد خونه ما که کمک خانمم کنه تو تمیز کاری و … چون من نمیرسیدم خلاصه وقتی اومدم تو خونه دیدم با یه دامن کوتاه و تاپ که تا بالای ناف بود وایساده بود کنار اوپن و داشت شربت میخورد منو که دید یه لیوان شربت برای من آورد(اصلا تو این سایت شربت برای سکس از کیر شب و نونِ کون واجب تره) خلاصه شربتو که داد بهم داشتم میخوردم هر چقدر بیشتر میخورد کیرم به نسبت اون بزرگ میشد شربت که تموم شد کیر من کامل راست شده بود پریسا که کیرمو دید گفت آقا فیروز میشه یه کمک کنید من این روغن ماساژو از بالای کابینت بردارم؟ (در داستان ها همیشه خارش از طرف فرد مقابل است و ربطی به هول بودن نویسنده نداره حالا چه زندایی باشد چه خاله چه عمه چه خواهر زن چه حتی مادر) وقتی داشتم کابینت رو رصد میکردم کیرم رفت تو چاک کونش و ناخودآگاه نرمی گوشش رو تو دهنم فرو کردم چشماش رو بست و فقط همکاری میکرد یه آهِ ریز گفت و بعد گفت الان پریا بیداره الان نمیشه (خوب جنده خانوم دس به مهره حرکته کیر من میخره تو نیست که بلندش کنی بگی پریا بیداره) بزار بخوابه بعد منتظر شدیم پریا بخوابه رفتم اتاق چک کردم دیدم خوابه اومدم کنارش نشستم و رفت دوباره شربت آورد و مراحل شق تکرار شد آروم دستمو بردم تاپشو درآوردم وای چی میدیدم دو تا ممه (من ۱۰ سال بیشتره اینجا داستان میخونم و این وای چی میدیدم و شربت ۸۵ میلیون ایرانیو بگا داده و البته ماساژ و تعمیر کامپیوتر هم همینطور) روغنو ریختم روش و آروم دامنشو کشیدم بیرون یک بدن بی نقص که از جنگل گیسش به آبشار چشماش میرسید و مروارید های دندوناش تو حصار سرخ لب هاش بهش تجلی خاصی میداد دره ای که تو ترقوه اش بود به کوه های سینه اش ختم میشد و دشتی همواری که روی شکمش بود به چاک کسش رسیدم (تعریف خاصی به ذهنم نرسید ببین نویسنده محترم بکن رختاتو با حیف باشد بر آن تن پیرهن یکیه پس یجوری بنویس خواننده لذت ببره کیری خان) دستمو که زدم دیدم خیسه خیسِ یه بوس از لبش کردم و زبونم فرو کردم تو دهنش و میچرخوندم همزمان با یه دست کسشو میمالیدم و با یه دست با سوراخ کونش بازی میکردم و با دو تا دست دیگه سینه هاشو میمالیدم(شاید بگین دوتا دست بیشتر نداری که ولی باید بگم من تو این سایت داستانایی خوندم که طرف دقیقاً همین کارارو کرده) چرخوندمش به حالت داگی و یه تف زدم سر کیرم و فرو کردم تو سوراخ کسش یه آخ ریز گفت و گفت تو رو خدا آروم من تنگم خلاصه کیرو تا ته فرو کردم بهش و داشتم تلمبه میزدم که تکراری شد درآوردم پاهاشو انداختم رو دوشم و فرقونی کردمش ۵ دقیقه گذشت در آوردم یکم روغن ماساژ آوردم زدم به کونش و کیرمو درآوردم کردم تو کونش یه ۲۰ دقیقه ام اینجوری تلمبه میزدم (اینجا خروس فقط منم بقیه نویسنده ها همشوووووووون جانی سینزو کیران لی و … هستن بالای ۴۰ دقیقه سکس خالصشونه) خلاصه کیرمو از تو کونش درآوردم کردم تو دهنش برام ساک بزنه خیلی دندون میزد اذیت شدم در آوردم گذاشتم لای سینه هاش یکم تلمبه زدم دوباره گذاشتم تو کسش (چون دست نویسنده تو شورتشه و داره جق میزنه و اینجای داستان هم آبش میاد داستان سیر حرکتش رو گم میکنه و بر خلاف انتظار پیش میره چون نویسنده به حالت پشیمانی بعد از ارضا رسیده ولی کماکان ادامه میده ) دیدم آبم داره میاد بهش گفتم جمیله (کسکش مگه اسمش پریسا نبود؟) کجا بریزم قفط بریظ توش قرث میخورم (معمولا بعد اینکه آبشون نیاد غلط املایی های زیادی هم دارن معلومه دیگه بعد از ارضا خواننده به تخمشون هم نیست) آبمو که ریختم توش یه بوس از لپش کردم و دیدم زنم بیداره و شاهد همه ماجرا بود پریسا رفت دست زنمو گرفت آورد پیشم و دو تا خواهر باهم کیرمو خوردن تا دوباره راست شد(اینجا نویسنده نشون میده یه جقی بالفطرست چون این صحنه رو غیر از فیلمای برازرز جای دیگه نمیتونی ببینی) خلاصه هر دوتا خواهرو باهم کردم و زنگ زدن ننشون اومد اونم کردم و با خاله هاشون یه حال ریزی کردم و داشتم میرفتم از خونه بیرون زن و پسر همسایه رو دیدم اونارم کردم و دو تا گربه رد میشد اونارم کردم و پدر زنمو دیدم اونو اومدم بکنم کمرم رگ به رگ شد اون گرفت منو کرد حالا ما به همه گفتیم کردیم شمام بگین کرده آره افته واسه فاعل خوبیت نداره
کون نویس:دوست من داستان با خاطره فرررررق داره بفهمین اینو
کون نویس ۲:اگه نویسنده ای با شعور مخاطب مهربان باش کسکش
کون نویس ۳: یکم رو نوشتارتون کار کنین ممنون

نوشته: سکفیروس


👍 8
👎 2
24401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

896252
2022-09-20 03:49:12 +0430 +0430

عههههه داستان خودمه این 😁 😂 😂 فش آزاده هر چی دلتون خواست بنویسید

1 ❤️

896256
2022-09-20 03:59:11 +0430 +0430

آقا اینم بگم این داستان در انتقاد از مزخرفاتیه که یه عده میان مینویسن
وگرنه نه من نویسندم نه این داستانه خلاصه که خوش و خرم باشید

2 ❤️

896306
2022-09-20 08:24:17 +0430 +0430

دمت گرم باحال بود شرح حال دیوثهای که الکی کوسشعر مینویسن🤣

1 ❤️

896336
2022-09-20 13:12:01 +0430 +0430

داداش نزار قبانی اسم داستان دقیقاً برگرفته از همون فیلمه ولی فکرشو نمیکردم کسی اینجا جریان آتش در ظلم آبادو بدونه 😂

0 ❤️