آشنایی کون نازنین من با کیر محمد جون

1400/09/06

باسلام خدمت دوستای خوبم داخل سایت شهوانی داستان قبلی منو خوندیدواین داستانم مثل اون قبلی کاملا واقعی هستش واز اتفاقاتی که واسم افتاده براتون تعریف میکنم لطفا توهین ممنوع داستان از جایی شروع شد که من وخالم دیگه خیلی باهم راحت شده بودیم ومن با تیپ دوباخالم بیرون میرفتیم ومن لباسای مخصوص خودم داشتم وخیلی خصوصیات جدید زنونه دیگه که خیلی واسم لذت بخش بود از اون جایی هم که شوهر خاله ام کارش توی نیروگاه مورد تایید قرارگرفته بود باید هرماه وهر دوماه یکی دوبار اونم هر بار یک هفته بیشتر مشهد نباشه که این باعث شد که من باخاله ام نزدیکتر شم وتا الانم بیشتروقتم رواونجا میگذرونم با اینکه پروژه بندر عباس تموم شده وچندتا دیگه پروژ برداشته ولی همچنان کارش توی شهرستان هاست خوب بگذریم بریم سراصل مطلب من همین همیشه توی خونه خالم تیپ دو هستم حتی بیشتر وقتا که میخوایم بریم طرقبه کافه یا رستوران من تیپ دو میزنم میریم وکلا زندیگم تغییرجالبی کرد ومن داخل تلگرام با یک گروه گی وزنپوشی به نام پارک ملت مشهد آشنا شدم وعضو شدم ولی از ترس که کسی بشناسم فعالیت نداشتم و تا اینکه یک روز توی گروه دیدم دوستم به نام محمد یک پی ام تو گروه داده دیدیم تعجب کردم فکر نمیکردم اونم اهل این جور چیزا باشه پی ام داده بود که مفعول یا دوطرفه زیر25 سال پی وی پیامش رو که توی گروه دیدم رفتم پی ویش سلام احوال پرسی کردیم فکر نمیکرد من توگروه باشم که گفتم بهش که ای کلک توام توی گروه پارک ملتی که با مکث کردن جواب داد که آره بعضی وقتا یک پیامی میدم که بعدا فهمیدم کل اعضا میشناسنش خلاصه اون شب گذشت ومن فرداش رفتم درمغازه اش داخل سیدرضی بود ونشستیم به صحبت کردن که گفتم توی مفعولی یافاعل که میگفت فاعلم ولی من میترسیدم جریان بهش بگم وداشتم فکر میکردم که چه جوری وارد جریانش کنم که یادم از عکسام با تیپ 2 امد که اصلا شبیه تیپ 1ام نبود یکی دوتا عکس نشونش دادم اصلا نشناخت خیلی طلبه اش شده بود گفت کیه گفتم توگروه باهاش آشنا شدم وگفت واسم میاریش بکنمش گفتم نمیدونم فکر نکنم اهلش باشه کلی تاقچه بالا گذاشتن ورفتم خونه بعد پیام بازی منو محمد داخل تلگرام شروع شد ویک شب باهم کل کل میکردیم که گفت به شوخی بیا کیرم دهنت کون خوبی داری بکنم توش منم بااین پیامش خیلی تحریک شدم ویکی از عکسای سکسی که خالم ازم گرفته بود با یک سوتین سفید و شورت توری سفید که بزرگی کونم توش پیدابود وموهای خرمایی خشگل کلی آرایش واستایلم پشت به دوربین دوی زمین دراز کشیده بودم ودستم روی کونم بود لاک قرمز روی انگشتامم خود نمایی میکرد با اون کفشای پاشنه 20 سانتی قرمز که دیدم گفت جوووون کی بشه اینو بکنم لاشی چرا نمیاریش توکفشم که منم یک پیام خخخخخ واسش فرستادم که گفت چرا میخندی که من باخودم گفتم دل بزنم به دریا یک گوشه ای بهش بدم که گفتم صد بار دیدیش باهش حرف زدی که گفت جون من کیه من میشناسمش باز من بیشتر نخ میدادم که آره صد بار به کونش دست زدی آخه باهم زیاد شوخی دستی میکنیم که هی کنجکاوتر میشد که من تیر خلاص زدم بهش با یک ماژیک اسمش رو وفامیلش رو روی یک برگه نوشتم ویک عکس سلفی از خودم واسش گرفتم که یک گیس بولند داشتم با یک تاپ بافت سفید با یک ساپورت مشکی که سوتینم هم از زیر تاپ معلوم بود برگه رو هم جلوم نگه داشتم ولی عکسها رو تایم دار میفرستادم که عکس رو که دیداسمش رو که دید توی عکس داشت دیونه میشد باورش نمیشد من باشم واز یک طرف شک کرده بود که باز پرسید کیه این حمید که اسمم رو میدونه با خنده گفتم خودمم خخخخ که گفت بروگمشو بابا شوخی ندارم واقعا کیه که باز من ایندفعه با لهن جدی تر گفتم باور نداری خودمم اگه قول بدی به کسی نگی بیشتر بانازنین آشنا میشی که گفت پس اسمش نازنینه گفتم اره بازم باور نداشت من باشم واون شب جریان تموم شد ولی پیام بازی ما ادامه داشت تا یک شب پیام داد که فرداشب پارتی گی زنپوشی توی یک ویلا توی چهارفصل به نازنین بگو میاد که بیام دنبالش گفتم باشه میام که خندید گفت نه تو نمیخواد بیای نازنین بگو بیاد که گفتم باشه از شانس گند من همون روز شوهرخالم خونشون بود ونمیشد اونجا حاضر شم ومونده بودم چیکار کنم که به محمد پیام دادم که نازنین نمیتونه توخونه شون حاضر شه میشه بیاد داخل مغازه ات حاضر شه باهم برین که اونم از خدا خواسته آخه یک اتاق کوچیک داخل مغازه اش داره وساعت 7 باید میرفتیم ومن ساعت پنج با یک کوله پشتی که همه لوازمم بود رفتم درمغازه اش یکم استرس داشتم ولی دلم زدم به دریا وبهش گفتم درمغازه رو ببندو هرچی هم دیدی بین خودمون بمونه که تعجب کرده بود وباورش نمیشد تا اینکه من رفتم آرایش کردم گیس گذاشتم ویک لباس قرمز آستین توری مجلسی که تا پایین باسن بود پوشیدم زیرش هم یک ساق شلواری سفید توری و روشم یک ساپورت سفید ویک مانتو جلوباز لی وبایک شال قرمز امدم بیرون وای داشت از تعجب شاخ درمیاورد توهمین حین قربون صدقم میرفت که منو به زور کشید دوباره توی اتاق که بهش گفتم شرطمون یادت نرفته که قرارنبود امشب دست بهم بزنی که گفت باشه ولی فقط یک بوس از لبات که منم با هزار ناز گذاشتم بوسم کنه بعد کیرش میمالید بهم که من جلوی خودم گرفتم رفتم نشستم توی ماشینش رفتیم سمت ویلا وتوی راه افسر راهنمایی جلوی ماشین گرفت داشتم سکته میکردم که امد جلوی شیشه سمت من وای چه حالی داشتم که یک نگاهی به من کرد مدارک از محمد گرفت نگاه کرد یک جریمه 40 تومانی برای نبستن کمربند کردش امد نشست رفتیم توی راه باهام حرف میزدواز پیام های بینمون صحبت میکردیم میگفت تا لحظه آخر که از اتاق میخواستی بیای بیرون باورم نمیشد خودت باشی که من جریانم رو بهش گفتم میدونستم آدم قابل اعتمادیه چون چند سال بود همو میشناختیم خلاصه رفتیم دم در ویلا که دیدم چند نفر دیگه هم تیپ 2 امدن وجالب بود که همه بامحمد احوال مرسی میکردن وهمه هم بابت کیس جدیدی که تور زده بود تبریک میگفتن اون مجلس واسه رو کم کردن زید قبلیش هم بود البته که یک پسر مفعول بود که یکم هوا سرد بود من از ماشین پیاده نشدم ویک سیگار روشن کردم که دیدم محمد با سه نفر دیگه امدن توی ماشین نشستن منتظر صاحب ویلا که بیاد دروباز کنه بریم داخل نزدیک 50 نفری میشدیم یکم استرس داشتم ویکی از اون هم حس ها که عقب نشسته بود خیلی هم تپل بود ازم سوال کرد که شما چنج کردی که من حقیقتا اون موقع منظورش نفهمیدم ولی واسه اینکه کم نیارم گفتم نه هنوز که خداروشکر بعد فهمیدم منظورش عمل تغییر جنسیت هستش خلاصه اون شب رفتیم داخل کلی خوش گذروندیم وچند نفری منو دید میزدن ومنم میرقصیدم انگار که توی رویا هام هستم ولی به خاطر محمد جلو نمیومدن و چند بار دیگه هم باهم پارتی رفتیم که توی یکی از پارتی ها یک پسر ریشویی بود هی به بهانه های مختلف دست میزد به کونم خودش میچسبوند به من و تو همون حین رقصیدن محمد منو کشوند توی حیاط که پراز درخت بود برد زیرآلاچیق ازم درخواست سکس کرد منم خیلی دوست داشتم بهش بدم ولی میترسیدم اونجا خیلی شلوغ بود با خودم گفتم اینجا اگه بدم فکر کنم جر بخورم یک صد نفری میکننم که هی ناز میاوردم واسه محمد اونم نازمو میخرید آخه خیلی سکسی شده بودم با اون تاپ دامن سر همی سفید دامن پفی که تنم بود هی منو بغل میکرد لب میگرفت که گفتم آخر شب بریم داخل ماشین واست میخورمش که آبت بیاد که وقتی مجلس تموم شد مانتو شال پوشیدم رفتیم داخل ماشین واسه اولین بار بود که کیرواقعی میخوردم وای داشتم دیونه میشد با یک ولع خاصی شروع کردم به خوردن از سرش زبون میزدم تا زیر تخماش تخماش میکردم توی دهنم وکیرش تا ته حلقم فشار میداد آخه سرم با کلیپس موهام گرفته بود تند تند بالا پایین میکرد تا اینکه یک دفعه سرم با فشار چسبوند به کیرش آه میکشید ومنم فهمیدم آبش میخواد بیاد میخاستم کیرش در بیارم ولی نمیشد تمام آبشو خالی کرد ته حلقم وهرچی حق زدم هم بالا نیومد
دوستان اصل داستان آشنایی کون نازنینم در قسمت بعد اگه دوست داشتین بگین بنویسم

نوشته: نازنین زنپوش


👍 14
👎 5
15801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

844758
2021-11-27 03:07:25 +0330 +0330

یه سوالی برام پیش اومده
برو از بابات بپرس موقعی که تو به دنیا اومدی ذوق هم کرده؟ که چی پس انداختم؟
دومتر شلنگ پس مینداخت بهتر از تو بود

2 ❤️

844774
2021-11-27 06:14:46 +0330 +0330

منم مشهدیم عاشق زنپوشام
اگه دوست داری بیا آشنا بشیم
تلگرام Lokiu6

1 ❤️

844817
2021-11-27 12:25:14 +0330 +0330

آدرس ممد رو بفرست بیاد

1 ❤️

844823
2021-11-27 13:19:50 +0330 +0330

برات شادی و شادمانی و رضایت قلبی و درونی آرزو میکنم
برای تک تک لحظاتت
در ضمن خیلی هم باحال و ناز هستی
حیف که شوگرددی عزیز قبول نمیکنه
وگرنه حتمن دعوتتون میکردم
از نزدیک آشنا بشیم

1 ❤️

844830
2021-11-27 14:52:21 +0330 +0330

چه خبره تو این مشهد بی صاحاب

0 ❤️

845047
2021-11-29 00:48:15 +0330 +0330

نازنین جان منم مشهدم به ماهم بده همشهری

0 ❤️