آینه عبرت - ۲

1390/07/25

قسمت قبل

ساعت حدود 5 بود که نوبت دکتر داشتم. یه مرد تقریبا 50 ساله لاغر اندام با یه صورت کریه المنظر که یه لحظه پیش خودم گفتم خدا به داد زنش برسه. چطوری اینو تحمل میکنه.
با یه لهجه ضایعی گفت: مشکلت چیه؟
گفتم: درد شدیدی تو مجرای ادراریم دارم.
گفت: از کی اینطوری شده؟
گفتم: چند روزه که شدید شده.
گفت: این اواخر با کسی سکس داشتی؟
گفتم : بله و دردم بعد از سکس خیلی بیشتر شده.
گفت: شلوارتو دربیار و با انگشت سرشو به سمت بالا بلند کن.
وقتی شلوارو درآوردم گفت: به نظر میاد نمیتونی خودتو کنترل کنی. ترشح هم داری ؟
گفتم: زیاد نه. با دستکشی که تو دستش کرده بود کیرم رو به سمت خودش کشید و تخمهام رو تو دستش مشت کرد و مالید.
لبخند زد و بعد گفت شلوارتو بپوش. من هم سریع شلوارمو پوشیدم و با حالت نگران به دکتر خیره شدم. دو نوع قرص با 4 تا آمپول جنتامایسین برام تجویز کردو گفت دوتاشو همین الان تزریق کنم. بعد گفت 3 روز دیگه اگر بازم درد داشتم دوباره مراجعه کنم.
بین راه دوتا آمپول و تزریق کردمو رسیدم خونه. تا شب موقع خوابیدن درد داشتم ولی سوزشش کم شده بود. ساعت 7:30 صبح بود که با صدای زنگ تلفن بیدار شدم. ولی حوصله نداشتم جواب بدم. بیدار شدم دوش گرفتم نشستم سر درس ومشق که ساعت 1 ظهر صفا زنگ زد.
گفت: چرا جواب تلفن رو نمیدی کار مهم داشتم. منم گفتم خسته بودم حوصله نداشتم.
گفت: من با یکی قرار گذاشتم میخوام بیارمش پیشت. گفتم: الاغ دنبال دردسر میگردی. رفتی از رابطمون با کسی صحبت کردی؟ دردسر از همین جا شروع میشه. من دانشجو هستم و نمیخوام تا تو این شهر هستم مشکلی برام پیش بیاد.
گفت: نگران نباش. اسمش نرگس . زن همسایمونه بچه دار نمیشه. اهل حاله. مطمئنه. گفتم. من فردا کاردارم میخوام برم لباس بخرم نمیتونم (الکی میگفتم میخواستم استراحت کنم )
گفت: فردا ساعت 5 عصر میارمش . اون تا پس فردا (یعنی جمعه صبح) میتونه پیشت بمونه آخه شوهرش رفته بندرعباس مجلس ختم یکی از فامیلاشون.
صفا از یه طرف، از طرف دیگه گاییدن یه زن جا افتاده چیزی نبود که بتونم ازش راحت بگذرم.
فرداش رفتم یه کم مخلفات برای خونه خریدم. ساعت 5:30 دوتایی اومدن. صفا که معرف حضور هست. ولی نرگس خانم یه زن چادری، سفید رو، با قد بلند در حدود 175یه کم بلند تر از صفا بود. با این تفاوت که سنش در حدود 33 تا 35 میزد. موهاشوکه مدل مردونه کوتاه کرده بود یه مانتو بلند تا زیر زانو و یه شلوارجین آبی روشن هم پوشیده بود. جالب اینجاست که تا منو دید به زبون محلی خودشون به صفا گفت: این بچه رو از کجا پیدا کردی ؟ این که تا کس ببینه آبش میاد.صفا هم به همون زبون محلی جوابشو داد.
دوتایی چادرشون رو درآوردند. صفا مانتو کوتاهشو با شلوارش دراورد با یه تیشرت صورتی رنگ با شورت کنار من نشست. نرگس هم که تازه داشت یخش باز میشد. مانتوشو با شلوارشو درآورد که دیدم یه تیشرت قرمز با شورت پادار پوشیده. من رفتم تو آشپزخونه با سه تا لیوان شربت و یه کم میوه برگشتم.تیشرت هاشونو هم درآورده بودن. هر دوتا با شورت و کرست کنار تخت من نشسته بودن. نرگس تا منو دید یه کم خودشو جم کردو با حیا نشست. ولی صفا دوتا پاهاشو از هم بازکرده بود به کسش اشاره میکرد و میگفت : این نرگس خانوم میخواد بره با یه افغانی دوست بشه. گفتم: چرا؟ گفت: آخه میگه افغانی ها چون تو ایران زن و بچه ندارن، حشرین قدر کس رو میدونن.
به نرگس نگاه کردمو گفتم: راست میگه؟ با علامت سر تایید کرد وگفت: یکیو میخوام که جیگرمو حال بیاره.
پیرهنمو از تنم درآوردم. وایسادم جلوی صفا گفتم شلوارمو دربیاره. وقتی نوبت شورتم شد وایسادم جلوی نرگس تا اونو برام دربیاره. جلوی دوتا کس جا افتاده بودم. گفتم: کی اول ساک میزنه؟ نرگس کیرمو گرفت تو دستش و باهاش بازی میکرد.گهگاهی هم اونو تا ته میکرد تو دهنش . انصافا خوب میخورد. صفا هم بیکار نبود اومده بود روی صورتم نشسته بود . منم داشتم کس خوشگلشو براش میخوردم. زبونم رو لوله میکردم تو کسش اونم با دستش سینه هاشو فشار میداد. نرگسم که داشت برام ساک میزد کسو کونشو به طرف من چرخونده بود. با انگشت دستم داشتم کسش رو میمالیدم. گهگاهی هم از بغل سینه هاشو تو دستم میگرفتمو فشار میدادم که خودشو کنار میکشید. نرگس خم شد لیوان شربت رو از تو سینی برداشت و یه کمی ریخت رو کیرمو شروع به لیسیدنش کرد. پاهامو داد بالا از نوک کیرم تا لای کونم رو میلیسد. تخمام رو کرده بود تو دهنشو مثل آبنبات میک میزد. پاهامو گذاشت زمین اومد روی من تا سینه هاشو به کیرم بماله. از برخورد کیرم به سینه هاش موهای بدنم سیخ میشد.
چند دقیقه بعد نرگس کیرمو از تو دهنش درآورد و صفا هم از روم بلند شد. صفا رفت پایین و کیرمو کرد تو دهنش نرگس هم با کون نشست رو صورتم. طوریکه کسش جلوی دهنم قرار بگیره. حسابی آب انداخته بود. خط کسش بزرگتر از کس صفا بود و لبه هاش بیرون بود. لبه هاشو با دندون میگرفتم و میکشیدم. مزه دهنم ترش شده بود. ولی داشتم لذت میبردم. نرگس به زبون محلی یه چیزایی بلغور میکرد( اگر بگم میفهمید دانشجوی کدوم شهر بودم) صفا هم با دستاش کیرمو میمالید تا جلق بزنه ولی خوب میدونست که آبم با ساک زدن نمیاد. با زبونمو و دهنم کس نرگس رو بطرف خودم میکشیدم و همه گوشتشو میبردم تو دهنم از ساق پاهاش خوشم اومده بود دلم میخواست با دندون یه کم از ساق پاش بکنم. ولی ترجیح دادم که وقتی تنها شدیم لذتشونو ببرم. گفتم بشینه روم تا سینه هاشو بخورم. وقتی به سینه هاش دست زدم تعجب کردم. آویزون بود ولی مثل سنگ سفت بود. خودشم فهمید تعجب کردم. گفت: چیه؟ گرفتم تو دوتا دستامو شروع کردم فشار دادن و مالیدن .سینه هاش اصلا تو دهن جا نمیشد. احساس میکردم هرچی میمالم سفت تر میشه .گفتم : میخوام از عقب همزمان بزارم تو کستون . از روم بلند شدن دستاشونو گذاشتن رو تخت و کونشونو قنبل کردن طرف من. کس صفا از لای کونش زده بود بیرون ولی نرگس چون کون خیلی بزرگتری نسبت به صفا داشت کسش از پشت زیاد معلوم نبود. خلاصه به رسم میهمان نوازی از نرگس شروع کردمو ازش خواستم کمرشو به سمت پایین ببره تا کسش از پشت معلوم بشه. بی چون و چرا اطاعت کرد و منم با یه دست کپل کونش از وسط باز کردمو یه تف انداختم کف دست دیگه و مالیدم سرکیرمو گذاشتم در کس نرگس. آروم سرشو کردم تو که گفت:واییییییییییییی. گفتم چیه؟ خانوم خانوما . اوووووفففففففففف کردو دستشو از پشت گذاشت رو کیرم. میخواست جلوی ورود کیرمو بگیره که من مهلت ندادمو تا نصف کیرمو توکسش فروکردم. جیغ زد. آخخخخخخخخخ پاره شدم. جون مادرت یواش هیییییییییییییییییییی. منم که حشرم زده بود بالا یه چشمک به صفا زدمو تا ته فروکردم توکسش.گفت:آخخخخ کسم. جر خوردم. بعدش رو به صفا کردو گفت بگو دربیاره بگو دربیاره نمیخام. کیرم تا ته تو کس نرگس بود. ولی تکون نمیخوردم تا آروم بشه. یواش کشیدم بیرون دوباره کردم تو کسش . اینبار به زبون محلی فحش داد و گفت: ننمو گاییدی درش بیار واییییییییییییییییییاووووووووووووفففف و من دیگه فرصت ندادم و شروع به تلمبه زدن کردم و چند بار محکم زدم رو لمبر های کونش.تو همین حال دستمو از پشت کردم تو کس صفا. کیرمو با شدت میکوبیدم تو کس نرگس .با دستش به رون های پام میزد که سرعت ضربه هامو بگیره .انصافا کسش جا بازکرده بود و کیرمو توش راحت عقب و جلو میکردم. سرعتمو کم کردمو کیرمو کشیدم بیرون و رفتم پشت صفا میزونش کردم تو کسشو آروم گذاشتم تو کسش. نرگس برگشتو پاهاشو مثل هفت تو هوا باز کردو با دستش با چوچولش بازی میکرد.کمر صفا رو که به رون پام چسبیده بود گرفتمو آروم به سمت خودم کشیدم تا کیرم تا ته تو کسش بشینه. گفت: وایییییییییییی رضا یییییییواشششش. آروم کیرمو درآوردم و دوباره هل دادم تو کسش. چند بار اینکارو کردم تا خوب جا باز کنه. شروع کردم از پشت تو کس صفا تلمبه زدن. اینکارو خیلی دوست داشتم چون وقتی تا ته فرو میکردم احساس میکردم کیرم به دیواره کسش(رحم) میخوره . صدای ناله صفا بود که تو فضای اتاق پیچیده بود. نرگس هم به حالت طاق باز (هفت) خوابیده بود داشت با انگشتش کسشو میمالید و زیر لب به زبون محلی میگفت: صفا کوفتتت بشه. حشری شده بود میخواست خودشو ارضا کنه. با دست کمر صفا رو گرفته بودمو بطرف خودم میکشیدم تا کیرم تمام قد تو کسش بشینه. ساق پای نرگس هوش از سرم برده بود و اشتیاق گاز گرفتنش و لیس زدنش حشریم میکرد. شدت تلمبه زدنم تو کس صفا رو بیشتر کردمو با صدای جیغ صفا و درد فروکردن ناخوناش تو رون پاهام فهمیدم که ارضا شده .کیرمو که بعد از ارضا شدن صفا هنوز خیس بود درآوردمو رفتم رو تخت پاهای نرگس بطرف سرش خم کردمو با یه فشار کردم تو کسشو شروع کردم به تلمبه زدن. ناله و نفرین بود که سر میداد. به کیرم هم فحش میداد. در اثر ضربه های کیرم صدای شالاپ شالاپ کسش تو اتاق پر شده بود. کم کم درد تو کیرم احساس میکردم ولی در مقابل لذتی که از گاییدن این دوتا کس جا افتاده میبردم توجهی نمیکردم. صفا خم شده بود رو نرگس با سینه هاش مثل انار که میخوای آبلمبوش کنی بازی میکرد ( درواقع بازی نمیکرد فقط فشارشون میداد) منم فقط تلمبه میزدم. به نرگس گفتم: میخوام از پشت بزارم تو کست. خودشو رو تخت چرخوند کونشو قمبل کرد بطرف من. کمرشو تا جایی که میشد به پایین هل دادم تا کسش از لای پاش بزنه بیرون. کیرمو یه نفس هل دادم تو کسش. آییییییییییییی کشیدو آروم شد. یه لحظه فکر کردم آبش اومده و ارضا شده ولی دردش اومده بود. گفتم :چی شد آبت اومد؟ گفت: نه چرا اینطوری گذاشتی توش. منم توجه نکردمو شروع کردم به تلمبه زدن. باورتون نمیشه برای اینکه فکرمو متمرکز کنم تا زودتر آبم بیاد فقط به ساق پاهاش نگاه میکردم. صفا هم کنار ما نشسته بودو تلمبه زدن منو تماشا میکرد. تلمبه میزدم تو کس نرگسو اونم با دندون تشک تختو گاز گرفته بود و با چوچولش بازی میکرد. یکهو گفت: بکننننننننن تا ته کسمو بکنننننننننن خودشو جم کردو آبش اومد و ارضا شد. کیرمو درآوردم دیدم از آب کس نرگس سفید شده چر خوندم گذاشتم جلوی دهن نرگسو گفتم: آبتو بخور تا آب منم بیاد.کیرمو با دوتا دستش گرفتو کلشو کرد تو دهنشو شروع کرد به خوردن. انصافا از صفا بهتر ساک میزد. ولی دندوناشو به کیرم میمالیدو حالمو میگرفت. دوباره خوابوندمش رو تختو گفتم با سینه هاشو بطرف هم جم کنه تاکیرمو بزارم لای سینه اش . یه تف بزرگ انداختم رو سینه هاشو کیرمو گذاشتم لاش و چشمامو بستم . تو عرش بودمو عقب و جلو میکردم احساس میکردم داره آبم میخواد بیاد چند دقیقه بهمون حالت تلمبه زدم. بلند شدم دست صفا رو گرفتم آوردمش کنار تختو پاهاشو از هم باز کردمو کیرمو با فشار کردم تو کسش چندتا تلمبه زدم درآوردم کردم تو کس نرگس. چند بار اینکارو تکرار کردمو دوتاشونو همزمان میکردم. گفتم آبم داره میاد که نرگس گفت: آبتو تو کسم بریز منم نامردی نکردمو با چند تا ضربه محکم آبمو تا اخرین قطره تو کس نرگس خالی کردم. دوتا دستامو از زیر گردن جفتشون رد کرده بودمو خودم وسطشون خوابیدم . نیم ساعت با سینه های جفتشون بازی میکردمو کس شعر میگفتیم. صفا هم بلند شد تا لباساشو بپوشه. میخواست بره . یه خوشه انگور برداشت همشو دون کرد کف دستشو یه جا کرد تودهنش و بلعید. گفت: من دیگه باید برم. آماده شدکه بره به من چشمک زد که یعنی کارم داره. نرگس هم رفت حموم تا دوش بگیره. گفت: این نرگسو امشب بساز چون برات منفعت داره. با تعجب گفتم: یعنی چی؟ گفت یه کاری کن ازتو خوشش بیاد بعدا خودم برات تعریف میکنم.
بعد از رفتن صفا من و نرگس تا ساعت 10 شب از خاطراتمون گفتیم. اونم ماجرای زندگیشو برام تعریف کرد.(گویا نرگس قبل از ازدواج اولش بکارتشو از دست میده و حامله میشه و تا 4 ماهگی هم به خانوادش چیزی نمیگه… خانوادش هم برای اینکه کسی نفهمه بچه 4ماهه نرگس رو تو یه مرکز غیر مجاز سقط میکنن. بخاطر همون سقط جنین نرگس تا آخر عمر نابارور میشه. بعد از ازدواج اولش، شوهرش از این قضیه خبردار میشه نرگس رو طلاق میده. نرگس خوشگل نبود ولی برعکس هیکل جذاب و شهوت برانگیزی داشت که حتی از زیر لباس هم میشد اینو فهمید. تو سن 32 یا 33 سالگیش که اینطوری بود. حالا حساب کنید تو 20 سالگی چی بوده. خلاصه سه سال بعد از طلاق با یه مردی که 12 سال از خودش بزرگتر بوده و بچه دار هم نمیشده ازدواج میکنه و هردو هم اجاقشون کور بوده. وضع مالی شوهر دومش در ابتدای زندگی خوب نبوده ولی گویا شانس به زندگیشون رو میکنه و اوضاع مالیشون هم شکوفا میشه.( گویا نرگس از مهریه خودش به شوهر دومش وام داده بوده ) شوهر دوم نرگس هم که آدم کاسب مسلکی بوده ، هم به دلیل ضعف تو بچه دارشدن و هم سن بالایی که داشته بیشتر موفقیتشو مدیون نرگس میدونسته ، بخاطر همین بیشتر دارایی خودشو بنام نرگس کرده بوده. طبق اعتراف خود نرگس ، شوهرش از نظر جنسی ضعیف بوده ولی نرگس تا 30 سالگی به شوهرش وفادار بوده تا اینکه با صفا آشنا میشه و حدودا 2 یا 3 سال که دوباره داره از زندگیش لذت میبره. وقتی بهش گفتم چرا میخوای با افغانی ها سکس داشته باشی ؟ گفت: از وقتی دختر بودم خیلی حشری بودم . بخاطر همین هم قبل از ازدواج عاشق پسر همسایمون شدم. اونم منو پاره کرد و زد زیر همه چی. خانوادم هم برای اینکه کسی نفهمه بهش گیر ندادن ولی کتک مفصلی از بابام خورده بود. شوهر اولم هم مثل خروس میوفتاد رو منو میکردو خودشو خلاص میکرد. شوهر دومم هم فقط به فکر کار وکاسبیش بود .
لباس پوشیدمو رفتم بیرون چند سیخ جگر و دل و قلوه گرفتمو زود برگشتم تا هم شام بخوریم هم من تجدید قوا بکنم. همراه شام یه کم کنیاک قرمز هم داشتم که با نرگس خوردیم البته زیاد نبود و مست نشدیم ولی جالب اینجا بود که نرگس عادت داشت مشروب رو بدون مزه بخوره.
نزدیکای 11 شب بود. با شورت رفتم رو تخت . دوتا بالش بزرگ گذاشتم پشتم و تکیه دادم به تخت. نرگسم که حالا فقط یه شورت و کرست تنش بود اومد روی پاهام نشست. کسش روی کیرم بود من دستمو انداختم دور گردنشو لبامو چسبوندم رو لباش و زبونمو کشید تو دهنش. نفسش بوی کنیاکی که بدون مزه خورده بود میداد. حسابی از هم لب گرفتیمو دور دهن همو خیس کردیم. خودشو کشید بالا تا سینه هاش رو براش بخورم واقعا برام عجیب بود که سینه های آویزونش چرا اینقدر سفته. گفت: خیلی سینه دوست داری؟ گفتم: من از هیکل زن اول سینه هاشو بعد ساق پاهاشو دوست دارم. گفت پس کس و کون چی؟ گفتم اونارو که چه دوست داشته باشی چه نداشته باشی باید بکنی ولی از سینه ها و ساق پا یه چیز دیگه ایه. با دندونام نوک پستوناشو میکشیدم و با ناخونام روی پوست پشتش بازی میکردم و از بالای شونه هاش تا روی کپل های کونش رو آروم با سرپنجه هام لمس میکردم. موی تنش راست شده بود. ملچ مولوچ خوردن سینه هاش حشریش کرده بودو خودشو رو کیرم جابجا میکرد. سینه هاشو با دست فشار میدادمو نوکشونو رو صورتم میزدم. بعد ولش میکردم تا شل بیفته با زبون روش لیس میزدمو نوکشو تو دهنم میکردم. یه لحظه دستشو برد لای پاشو کیرمو از روی شورت گرفتو فشار داد. گفت: این چرا خوابیده؟ نوک سینشو از تو دهنم درآوردمو گفتم: این حالا حالاها بلند نمیشه. گفت: دوست داری برات چیکار بکنم؟ گفتم: اول بزار از خوردن سینه هات سیر بشم . گفت نترس تموم نمیشه . گفتم من تا سیر نشم دست بردار نیستم. ( فهمیده بودم حشری شده گفت: فقط گاز نگیر سینه هام خیلی حساس. سینه هاش سفت بود منم حسابی مالونده بودمشون بدتر مثل سنگ شده بودن. از بغل سینه هاش چند بار مثل سیلی زدن ضربه زدم که صداش دراومد و گفت دردم میاد .سینه هاشو بسمت خودم کشیدمو سرمو گذاشتم لاشو تکونشون میدادم. نرگسم با دستش کیرمو که تحریک شده بود از تو شورتم کشیده بود بیرون و فشارش میداد .گفتم میخوای کیرم زودتر راست بشه؟ گفت آره.گفتم دوست دارم بایستم برام ساک بزنی. سریع از روم بلند شد نشست کنار تختو گفت بلند شو بایست. منم پاشدم و جلوی صورتش وایسادم. یه کم به کمرم انحنا دادم .گفت برق و روشن کن میخوام ببینی دارم چیکار میکنم. برق و روشن کردمو اومدم شورتمو دربیارم که گفت خودم درمیارم. بلد بود میخواست حشریم کنه .جلوش وایسادم و کش شورتمو گرفتو باهاش بازی میکرد. میکشید رو کیرمو دوباره میکشید بالا. شورتو درآورد و کیرمو گرفت تو دستش ومیمالید. بعد کرد تو دهنشو شروع کرد به لیسیدنش. چون هنوز سفت نشده بود کامل میکرد تو دهنشو و مثل آدامس ملچ مولوچ میکرد. با یه دست دیگش هم با یکی از سینه هاش ور میرفت. سرشو برد زیر تخمامو کرد تو دهنش . اوهوووووووووم میکرد. منم داشتم تو عرش سیر و سیاحت میکردم. تفشو مینداخت رو کمر کیرمو با دست برام جق میزد . گفت: بخواب رو تخت بعدش پاهامو از هم بازکرد و از نوک کیرم تا سوراخ کونم لیس میزد. زبونشو میزاشت رو خط کیرمو تا سوراخ کونم میکشید زیرچشمی هم به من نگاه میکردومیگفت: کسمو برام اینجوری لیس مبزنی؟ بهش گفتم: امشب همه جوره درخدمتتم. گفت: رضااااااااااا جوووووووننننننن از امشب تا روزی که تو این شهری فقط مال من بالش. بعدش سینه هاشو میمالید به کیرمو بالا و پایین میکرد. جاهامونو عوض کردیمو اون خوابید رو تخت زبونمو کردم تو نافشو دیدم خندش گرفت. گفتم: چیه؟ گفت نکن قلقلکیم. بالای کسشو با زبونم لیس زدم. نشستم وسط پاهاشو اونارو از هم باز کردمو زبونمو چسبوندم تو شیار کسش از بالا تا پایین براش لیس زدم. دماغمو میمالیدم رو چوچولشو سرمو رو کسش تکون میدادم. نرگس که دیگه از حال رفته بود و دائم سرشو به طرفین تکون میداد گفت: رضضضضضا کیرتو بکن توش. دارم مییییمییییرم کیرتوبخورم کیرت مال منننننننه. لبه های کسشو از هم باز کردمو زبونمو لوله کردمو فرو میکردم توش. داغ شده بود بدنش از شهوت میلرزید سرمو لای دوتا پاش فشار میداد. ناله میکرد و قربون صدقه من میرفت. گفت: جون مادرت بسه دیگه بزار توش دستامو دور کمرش حلقه کردمو به سمت خودم کشیدم. پاهاشو به شکل هفت تو هوا باز کردو من کسشو جلوی صورتم آوردمو با ولع تمام افتادم به جون کسش. نرگس که حالا فقط گردن و سرش رو زمین بود اوووفففففففففففف اووف میکردو خودشو تکون میداد تا از دستم فرار کنه ولی اجازه اینکارو نداشت. دیگه هیچی حالیم نبود . مثل وحشی های کس ندیده سوراخ کونشو با ولع میلیسیدمو تموم گوشت کسشو تا چوچولش گاز میزدمو میلیسیدمو میخوردم. نرگس ناخوناشو تو پاهام فشار میداد و جیغ میکشید: ووواااااااااااااااییییی پارش کنننننننن. که یکدفعه بدنشو منقبض کرد و با پاهاش سرمو هل داد طرف کسشو همونطور ثابت موند. بله آب کسش ریخت بیرون. جیغ کشید:وااااااایییییی ننننه واااای. ولش کردم رو تخت خودمو کشیدم روش شروع کردم به خوردن لباش. گفت: مادرمو گاییدی همه شیره جونمو کشیدی بیرون. گفتم حالا کجاشو دیدی؟ امشب باهات کار دارم. امشب همه این چند سال خونه نشینی رو برات جبران میکنم. میگفت: جوووووونننننننننن. خوابوندمش روی تختو پاهاشو از هم باز کردمو با کیرم چند بار شلاقی به کسش زدم. آروم کله کیرمو سمت کسش بردمو سرشو کردم تو کسش آههههه کشیدو گفت یوووواششش . گفتم امشب جرت میدم طوری پارت میکنم که تا یک ماه هوس کس دادن نکنی. گفت: بیرحم . کیرمو تا نصفه کردم تو کسشو خودمو تنظیم کردم تا با کنترل کامل تلمبه بزنم. چند بار کیرمو کشیدم بیرون و دوباره کردم تو کسش. وقتی جا باز کرد تا دسته کردم تو کسش . شروع کردم به تلمبه زدن ولی اروم تا خوب عادت کنه. فقط داد میکشیدو به زبون محلی فحش میداد. سرعت تلمبه زدنمو بیشتر کردمو تا ته کیرمو تو کسش فرو میکردم. پاهاشو 160 درجه باز کرده بودمو با شیطنت خاصی بطرف پایین فشار میدادم. میخواستم رون پاهاش با بدنم تماس داشته باشه تلمبه میزدم توکسش و نرگس به چشمام نگاه میکردو قربون صدقم میرفت. پاهاشو آوردم بالا و بهم نزدیک کردمو طوریکه کسش تنگ بشه . بعد یه پامو گذاشتم رو تختو با یه پای دیگه که روی زمین بود کیرمو تا آخرین سانتش تو کس نرگس فرو میکردم. صدای شالاپ شلوپ تلمبه های من با ناله های نرگسو صدای قرچ قرچ تخت قاطی شده بود. ضربه میزدمو میگفتم: چیه بازم کیر افغانی میخوای؟ گفت: دیگه نمیخوام. جرخوردم. رضا تموم کن . کیرمو از تو کسش آوردم بیرونو برش گردوندمو دوتا بالش گذاشتم زیر شکمش تا کس و کونش کاملا بالا بیاد. ازپشت پاهاشو از هم باز کردمو خودم پشتش ایستادم. با صورت رفتم لای کون و کسشو با زبون لیسیدمو خوب که خیس شد کیرمو آروم کردم تو کسش. جیغ کشید و گفت رضا یواششششش. پاره شدم. از کمر گرفتمشو شروع کردم تلمبه زدن. فقط صدای برخورد بدنم با کونش بود که میومد. گفت: رضا جووووون گفتم: جوننننننننن گفت: خسته شدم زودتر تموم کن. توروخدا آبتو بیار. لای کونشو باز کردمو محکم تو کسش ضربه میزدم. یه تف انداختم رو سوراخ کونشو با انگشت شصت مالیدم روش. گفت: داری چیکار میکنی؟ گفتم میخوام آبم زودتر بیاد. کیرمو از کسش بیرون کشیدمو با صورت رفتم لای درز کونش. با زبونم سوراخ کونشو میخوردمو سعی میکردم سوراخشو باز کنم. خودشو چند بار جمع کردو دوباره شل کرد. انگشتمو کردم تو دهنمو تفمالی کردمو گذاشتم در سوراخ کونش . آروم کردم تو قلاب کردمو بعد یه انگشت دیگرو فرستادم تو کونش . نرگس گفت: رضا کسمومنو جردادی به کونم رحم کن. گفتم: تو که بار اولت نیست. گفت: خیلی وقت پیش بود. گفتم: ناراحت نباش. بلند شدم کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش. آروم هل دادم تو سوراخش. بدنشو منقبض کرد. گفتم: خودتو شل کن. گفت: درد داره. گفتم خودتو شل کن سرش بره تو دیگه حله. سرکیرمو آروم کردم توش. گفت:واییییییییی رضا بکش بیرون دارم میمیرم.نفسم داره بند میاد. کیرمو تو کونش ثابت نگه داشتم. گفتم: الان آروم میشی یه کم صبر کن. التماس میکردو منم سعی میکردم کیرمو تا ته بکنم توش. انصافاکون بزرگ وخوش فرمی داشت. دستشو از زیر شکمش آورده بود لای پاشو کیرمو از کمر گرفته بود نمیزاشت کامل بره تو. منم که شهوت زده بود به کله ام. رحم نکردمو با یه فشار کیرمو تا ته کردم تو کونش.فریاد کشید: بیشرف گفتم بکش بیرون. منم کمرشو گرفتمو به خودم چسبوندمو گفتم: تموم شد هیچی نگو. گفت: نفسم بالا نمیاد رضا. جون هرکی دوست داری بکش بیرون. کیرمو آروم تا ختنه گاه کشیدم بیرون و دوباره کردم توش. یه کم که جا باز کرد شروع کردم به تلمبه زدن تو کونش. بجای دادو بیداد و جیغ کشیدن ناله میکرد. صورتشو فروکرده بود تو بالشو اونو گاز میزد. سوراخش کونش واقعا تنگ بود. نمیدونم چقدر تلمبه زدم ولی چون نزدیک بود آبم بیاد گفتم: آبمو کجا بریزم. نرگسم که تقریبا آروم شده بود و با ریتم تلمبه زدن من خودشو هماهنگ کرده بود گفت دربیار تو کسم خالیش کن. منم کیرمو از تو مونش بیرون کشیدمو از همون پشت کردم توکسشو شروع کردم به تلمبه زدن. شدت کارو زیاد کردمو با یه دستم نوک سینه اشو میکشیدم. صدای آه و اوهششش بلند شدو خودشو چسبوند به منو یه هیسسسسی کردو آبش اومدو ارضاء شد. منم چندتا تلمبه خشن زدمو آبمو با لذت خاصی با یه فریاد از ته دلم خالی کردم تو کسش. افتادم رو نرگسو بیجون کنار هم دراز کشیدیم.از پشت بغلش کردمو گفتم: بازم کیر میخوای؟ گفت؟ رضا خیلی بیرحمی . خیلی دردم گرفت هیچی نگفتم. منم تشکر کردمو دستمو دورش حلقه کردمو سینه هاشو تو مشتم گرفتمو خوابیدیم.
صبح ساعت 9 با صدای شرشر آب حموم از خواب بلند شدم. زودتر از من بلند شده بود . رفتم تو حمومو زیر دوش بغلش کردمو چند تا بوس از صورتشو لبش کردمو گفتم. بزار منم خودمو بشورم. با هم اومدیم بیرون. لباساشو پوشیدو یه کم صورتشو آرایش کردو منم با یه 5 تا تخم مرغ نیمرو کردمو با هم خوردیم. وقتی خواست بره گفت: تو تا کی تو این خونه قرارداد داری ؟ گفتم چرا میپرسی؟ گفتم فکر کنم 5 یا 6 ماه از قراردادم مونده. چطور مگه؟ گفت شب بهت زنگ میزنم کارت دارم.

ادامه دارد…


👍 0
👎 1
23561 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

302920
2011-10-17 18:24:13 +0330 +0330
NA

خیلی طولانیه.بعدا میخونمش.شب بخیر

0 ❤️

302922
2011-10-17 19:21:40 +0330 +0330
NA

x-( عالی بود پسر اینم جایزه ات قابل نداره0a3845c007cc129e3f919236f9e908cd5796fe411131858d.gif
برای کسانی که فقط داستان های خوب می گذارن این جایزه ها رو می گذارم
14a9b9ab0a243e.jpg
78.jpg

0 ❤️

302923
2011-10-17 21:18:07 +0330 +0330
NA

هرچند که طولانی بود اما خوب بود و لذت بردم

0 ❤️

302924
2011-10-17 22:44:49 +0330 +0330
NA

صفا اسم مرد نبود؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

302925
2011-10-18 00:02:22 +0330 +0330
NA

باید بهت تبریک بگم رضا داستان خوبی رو نوشتی ولی من هنوز یک چیز رو نفهمیدم که تو چرا توی سن 37 سالگی هنوز دنبال درس ومشق هستی اصلا ولش کن کارت خوب بود ادامه بده =D>

0 ❤️

302926
2011-10-18 00:37:29 +0330 +0330
NA

من که نتونستم خود داستانو بخونم همش نگران بودم بمیری اون وسط دو خط یکی میخوندم که بفهمم کجا دهنت سرویس میشه ! اخرشم تو کف موندم ! یکی رو میشناختم سر همین کارا بیچاره شد

0 ❤️

302927
2011-10-18 01:18:17 +0330 +0330
NA

خیلی خوب بود زودتر ادامشو بنویس خیلی عجله دارم ببینم مریضیت چی بود ، ولی خوشم میاد به انتقادا توجه کردی و این باعث شده داستانت جذاب تر بشه

0 ❤️

302928
2011-10-18 06:20:21 +0330 +0330
NA

منم ميخوام

0 ❤️

302929
2011-10-18 06:25:17 +0330 +0330

خيلى قشنگ بود زود ادامشو بنويس نرى 6ماه ديگه بيايى

0 ❤️

302931
2011-10-18 19:14:50 +0330 +0330

قهرمانای داستان قبلیت که نوید و نرگس بودن،
حالا این صفا از کجا پیداش شده؟

0 ❤️

302932
2011-10-18 21:31:08 +0330 +0330
NA

خوب بود ولی خسته شدم، در ضمن چون اسم نرگس و صفا رو اشتباه نوشتی به داستانت شک کردم!!!
تو داستان اول اسم دختره نرگسه یهو تو دومی میشه صفا و یکی دیگه میشه نرگس!!!
جواب بده!!!

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها