ابونی

1396/01/28

در سرمای زمستونهای گوته برگ و روزهایی که خیلی زور تاریک میشن و برفهای تلنبار شده گوشه خیابون سر کلاس به موقع رسیدن کار سختیه و اون روز هم با پنج دقیق تاخیر رسیدم. اولین جلسه اون درس در ترم جدید بود. برای اینکه توجه استاد به دیر اومدنم جلب نشه خیلی آروم و بی سر و صدا رو آخرین ردیف صندلیها نشستم. ردیفهای جلو همه پر بود ولی دو سه ردیف آخر تقریبا خالی بود. در ردیف جلوتر من یه دختر سیاهپوست نشسته بود و دیگه هیچ کس دیگه ای در دو ردیف آخر ننشسته بود. داشتم به مزخرفات استاد گوش میدادم که با لهجه سوئدی غلیظی انگلیسی صحبت میکرد. فکر کنم اگه به فارسی هم در مورد مدیریت ریسک حرف میزد نمیفهمیدم چه برسه به انگلیسی با لهجه سوئدی. فقط خوشحال بودم که پاورپوینتش رو از قبل داونلود کرده بودم و میتونستم حرفاشو رو لپ تاپم ببینم.
سرم تو لپ تاپ بود و تلاش میکردم از حرفای استاد سر در بیارم که یهو استاد یه چیزی گفت و همه خندیدند. من که نفهمیده بودم چی گفته بود نگاهی به کلاس انداختم ولی چیزی دستگیرم نشد چه خبر بوده. ناگهان توجهم به دختر سیاهپوست جلوم جلب شد. اون کاملا به جلو خم شده بود و کونشو کاملا به عقب برده بود، طوریکه بخش بزرگی از کونش از صندلی بیرون افتاده بود. اینبار زیر چشمی نگاهی به کونش از زیر نیمکت خودم انداختم که زاویه بهتری از کونش میداد. در اثر نوع نشستنش شلوارش یه کم از کمرش پایینتر اومده بود و قسمتهای بالایی لمبرهای کونش پیدا شده بود به همراه اون چاک وسطش.
یه لحظه گیج شده بودم و محو تماشای کونش. خودش اصلا متوجه نبود. گوییکه اینها خیلی براشون مهم نیست اما معلوم بود که شش دونگ حواسش به استاد هست. اون چیزی که برای من جالب بود بزرگ بودن کونش بود و ماهیچه ای بودن کونش که خیلی اونو خوش فرم کرده بود. خلاصه تقریبا تمام مدت یکساعت مشغول دید زدن لمبرهای کونش بودم که کلاس تموم شد، اما من چشم از تماشای کونش از زیر نیمکت برنمیداشتم که ناگهان بلند شد. ظاهرا از قبلش فهمیده بود چه خبره. شلوارشو درست کرد یه نگاه تحقیر آمیزی به من کرد و زیر لب گفت: بستارد یعنی پست فطرت.
به روی خودم نیاوردم و بعد از پوز 15 دقیقه ای برگشتم سر جام. اینبار کاملا حواسش بود و شلوارش رو کاملا درست کرده بود و چیزی از اون کون زیبا دیده نمیشد. چهره اش بینهایت زشت بود با لبهای کلفت بیرنگ و دماغ کوفته مث بقیه سیاهپوستها. کنتراست پوستش هم بسیار بالا بود یعنی اینکه بسیار تیره بود پوستش. ولی قدش فکر میکنم حدود 185 سانتیمتر بود و فوق العاده هیکلی و با اون قد بلند هنوز هیکلی به نظر میرسید.
استاد گفت که در گروههای دو نفره باید تقسیم بشیم و باید پروژه ای رو پیش ببریم و تا اخر ترم تحویل بدیم. چشم چشم کردم تو کلاس ببینم دختر یا پسر ایرانی میبینم تو کلاس ولی پیدا نکردم. از قضای روزگار ظاهرا تنها کسانیکه کس دیگه ای رو نمیشناختند ما دو نفر بودیم و استاد گفت شما دو نفر هم یه گروه. توکلاس همه چیز عادی پیش رفت و حرفی از چشم چرونی من نشد. فقط فهمیدم اسمش کومواست اهل کامرونه و زبون اصلیش فرانسه است. انگلیسی رو به سختی حرف میزد. البته من هم دست کمی از اون نداشتم، ولی وقتی کلاس تموم شد با لحن جدی ای گفت:
It was the last time that you watched my ass like that.
یعنی اینکه اخرین بارت باشه که به کونم اینظوری نگاه میکنی. بر خلاف فرهنگ ما که کلمه کون یه کلمه بی تربیتی هست اما اونها راحت کلمه اٌس رو بکار میبرن. پیش خودم گفتم من که کاری نکردم. اگه لمس کرده بودم میتونست چیزی بگه. این بود که با پررویی گفتم:
Sure, but it’s so rounded and so beautiful
یعنی باشه ولی کونت خیلی گرد و زیبا بود.
هیچی نگفت. شاید انتظار این برخورد رو نداشت. اون روز دوشنبه بود و من و اون سه شنبه و چهارشنبه و پنج شنبه کلاس داشتیم. قرار گذاشتیم برای عصر توی کافه تریا دانشکده.
راسش شب که اومدم خونه خیلی تحریک شده بودم. مرتضی هم خونه ایم اینجا تو سوئد کار میکرد و از شانس خوب من برای یه کنفرانس رفته بود مالمو(یه شهر دیگه سوئد) و تنها بودم. به سراغ سایت ایکس ویدیوز رفتم و تایپ کردم ابونی. قبلا فانتزی من در سکس همیشه دخترهای مو بور و سفید چشم رنگی بودن. هیچ وقت دوست دختر سبزه نداشتم تو ایران. اینجا هم سیاهپوستها هیچ وقت باعث شهوتی شدن من نمیشدند. ولی اون شب فرق داشت دو سه تا فیلم سوپر دیدم که بخصوص زنهای ساهپوست رو که از کون تا دسته میکردنشون. تازه فهمیده بودم که زنهای سیاهپوست چه کونهای برجسته و گردی دارن. در تمام مدت کون کومو میومد جلوم تا ارضا شدم. من زیاد اهل جلق زدن نیستم اما تا اخر شب باز هم همش تو فکر برجستگیهای کونش بودم. بازهم چند تا فیلم سوپر با همون سوژه نگاه کردم و بازهم ارضا شدم. این اولین بار بود در زندگیم که در یه شب دو بار با جلق زدن ارضا میشدم.
از سه شنبه تا جمعه دیگه یاد کومو نبودم و یه جورهایی فراموشش کرده بودم. حتی جمعه عصر هم حالت غیر عادی نداشتم. باهم چند ساعت رو پروژه استاد کار کردیم ولی متاسفانه اصلا تموم نمیشد. روزهای جمعه هم زودتر پاویون رو میبندن. البته میشد شنبه یا یکشنبه اومد دانشگاه و پاویون باز بود، ولی اون خودش پیشنهاد داد که بریم برای ادامه کار به آپارتمانش که دقیقا روبروی دانشکده بود. ولی قبلش با لحنی کاملا جدی گفت که تو باید اونجا مودب باشی. میفهمیدم منظورش چیه و اساسا سوئد کشوری نیست که بشه تصور تجاوز به یک زن رو اون هم تو این شرایط داشت.
هم خونه ایش هم یه دختر آفریقایی دیگه اهل نیجریه بود ولی بسیار زیباتر و لاغرتر. ما پیتزا سفارش دادیم و به سبک اینجا هر کس دونگ خودشو دادو از ساعت 8 تا 9:30 هم رو پروژه کار کردیم و دیگه آخرهای کار بود. ساعت 9:30 شب هم خونه ایش اومد و خداحافظی کرد و کومو با تعجب پرسید که شیفت داره و اون هم گفت آره و برنامه شیفتش عوض شده. ظاهرا دانشجوی پرستاری بود. چند دقیقه بعد از رفتن اون پروژه ما برای هفته اول هم تموم شد. ازم پرسید: کافی؟ و گفتم آره چرا که نه. واقعا یه قهوه داغ خستگی رو از تن آدم در میاره.
موقع خوردن قهوه اون ناگهان بدون هیچ مقدمه ای گفت: فکر کنم تو یه معذرت خواهی به من بدهکاری. بابت دید زدن کونم. من هم با خنده گفتم این تقصیر من نبود. تو باید میپوشوندیش. وقتی دیدم اینکارو نمیکنی من فکر کردم برات اهمیتی نداره، و باز هم تاکید کردم چون خیلی خوش فرم بود دید میزدم. اون گفت منظورت از خوش فرم چیه؟
What do you mean of rounded?
رک بهش گفتم که اگر بخوایم این بحث رو ادامه بدیم برای من بسیار سخت خواهد بود که اونطوری که اون میخواد مودب باشم. اون هم گفت در اونصورت چی کار میکنم؟ این حرفش مثل بنزین رو آتیش بود. تا قبل از اون من اصلا تحریک نشده بودم اما یکهو کیرم شق شد صورتم رو بردو نزدیک صورتش و گفتم:
Fuck your pussy and your beautiful ass.
یعنی کست و کون قشنگت رو میکنم. با این وجود جرات نداشتم که لمسش کنم اینجا تا زمانیکه کسیو لمس نکردی کسی نمیتونه ادعایی بکنه، اما اگه لمس کردی و طرف راضی نباشه پدرت رو در میارن. اما ظاهرا اون هم آماده بود و دستشو گذاشت روی کیر شقم و آروم دکمه شلوارم رو باز کرد وزیپ شلوارم رو کشید پایین و کیرم رو درآورد و مشغول ساک زدن شد. کاملا معلوم بود وارده. ناگهان وحشیانه شروع به لخت کردن همدیگه کردیم. کسش یه لکه سرخ رنگ بود در دریایی از سیاهی. راسش اگه از قبل از من میپرسیدن اون آخرین دختری بود که فکر سکس باش به مغزم خطور کنه. اما الان کاملا راضی بودم. اسپری تاخیری هم داشت و برام آورد. همینجوری که میرفت اسپری رو بیاره چشمم به کونش افتاد. کونی بسیار بزرگ با چاکی عمیق و هوس انگیزکه تا اعماق کونش ادامه داشت. وقتی برگشت نتونستم تحمل کنم همونجور ایستاده هلش دادم به سمت دیوار و در حالسکه زانو زده بودم سرم رو بردم لای لمبرهای کونش و شروع کردم به لیسیدن لمبرها و سوراخ کونش.
دقیقا در همین لحظه بود که متوجه بوی تند عرقش شدم. بوی عرقش بسیار بدبو و زننده بود. عرق چینی ها و کره ایها هم همینطوره. با این همه در اون لحظه شهوت بر من غالب بود. مزه کونش هم تلخ بود چون اینها خودشونو با دستمال تمیز میکنن و اون از قبل هم احتمالا پیشبینی سکس رو نکرده بود. میدونستم تلخیش برای چیه. بنابراین بهش پیشنهاد دادم بریم زیر دوش. اینطوری هم از بوی غرقش خلاص میشدم و هم کونشو تمیز میکردم.
کف وان یه کم مایع ریختیم و اب رو باز کردیم تا کف کنه. اون دوباره شروع به ساک زدن برام کرد. من هم بعدش شروع به خوردن کسش کردم. همینطور که ایستاده بود و به دیوار تکیه داده بود سرم رو به کسش فشار میداد. تا بالاخره ارضا شد. اما من بعد از یکی دودقیقه شروع به ماساژ کسش کردم. خودش به حالت داگی استایل دراومد و دسترسیم به کونش بیشتر شد و شروع به انگشت کردن کونش کردم. بر خلاف دخترهای ایرونی هیچ مخالفت یا اعتراضی نکرد و یه انگشتی و دو انگشتی و سه انگشتی کونشو گشاد کردم. اصلا علاقه ای به کردن کسش حداقل تا اون لحظه نداشتم. بهش گفتم که میخوام کونتو بکنم.
I’m gonna fuck your ass.
Go on
یعنی ادامه بده. در همون استایل داگی پشتتش زانو زدم و کیرم رو که به آب و کف لیز شده بود هل دادم داخل. خیلی راحت تر از تمام موارد قبلی رفت تو. شاید بخاطر کف و آب و گشاد کردن خوبش بود. کونش فوقالعاده داغ بود و تنگ. به صورتش نگاه کردم. مطلقا نشانی از ناراحتی در نگاهش نبود. شاید آثاری از لذت هم در چهره اش نبود اما یه جورایی بی تفاوتی در چهره اش دیده میشد. تا کونش خوب جا باز کرد و تونستم اولین تلمبه رو بزنم یه چند دقیقه ای گذشت. اثر اسپری از بین رفته بود. دوباره زدم. اینها حداکثرشون هشت تا پاف هست اما شاید 10 تا یا بیشتر زدم و فرو کردم تا ته. بازهم آه نگفت و اعتراضی نکرد. سرعتم رو زیاد کردم.
یه کم بعد من کف وان نشستم و اون اومد رو کیرم نشست. حالا از حالتش احساس لذت دیده میشد و در اوج شهوت به فرانسه حرف میزد.
Baise moi dans le cul
یعنی کونمو بگا. اما در واقع من کاری نمیکردم و اون بالا پایین میرفت. کیرم بی حس بود و راسشو بخواین لذت چندانی نمیبردم. یه لحظه بلند شد و سراخ کونشو دیدم. برای اولین بار بود که از نزدیک میدیم. سوراخ کونش مث سوراخ کون پورن استارها گشاد شده بود. نتونستم تحمل کنم پای دیوار گذاشتمش و کیرم رو با فشار کردم تو کونش و شروع به کردن کردم. اثر اسپری از بین رفته بود و یک دقیقه بعد آبم رو با فشار ریختم تو کونش.
آخر شب یه بار دیگه هم کردم از کس. خیلی راحت بهم گفت که تو کشور اونا به اغلب دخترا تجاوز میشه و اون هم اولین بار تو هشت سالگی از کون و تو 13 سالگی از کس کردنش. تازه میگفت ما پولدار و از قشر مرفه بودیم.
بعد هم گفت که از وقتی اینجا اومده تو یکسال اخیر دوست پسرش رو ندیده و سکس هم نداشته، برای همین هوسی بوده با این وجود تاکید کرد که صرفا بیرون رفتن هم خونه ایش باعث تحریکش شده بود و بالاخره اینکه این همین یه باره و دیگه تکرار نمیشه. با وجود تاکید اون ما دوبار دیگه هم سکس داشتیم و هر دوبار هم به خواست اون بود.

نوشته:همشهری کین


👍 13
👎 1
4201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

590107
2017-04-17 20:29:44 +0430 +0430
NA

ﺟﻴﻨﮕﻲ ﺟﻴﻨﮕﻲ ﺑﻮﻣﺒﺎ ﺑﻮﻣﺒﺎ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺍﻳﻦ ﻛﻮﻣﻮﻩ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻗﺒﻴﻠﺶ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻧﺎﻡ ﻟﺨﺖ ﺷﺪﻥ ﻫﻲ ﺍﻭﻥ ﻣﻄﻠﺒﻪ ﺑﺎﻻﺭﻭ ﻣﻴﮕﻦ ﺩﻭﺭﺕ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﻧﻦ ﻣﻴﺮﻗﺼﻦ ﻛﻪ ﻳﻬﻮ ﺭﺋﻴﺲ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺩﺳﺘﻮ ﻣﻴﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭﺷﻮﻧﻮ ﻣﻴﻜﺸﻦ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻛﻴﺮﺷﻮﻥ ﻣﺜﻠﻪ ﺻﺎﻃﻮﺭ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻛﻴﺮ ﺷﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻛﻴﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﻫﻮﺍ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮﻫﻤﺎﻧﺎ

0 ❤️

590158
2017-04-17 21:33:29 +0430 +0430

خوب بود
اما خوردن کون بو دار دستمال مالیده
اه اه

0 ❤️

590160
2017-04-17 21:45:06 +0430 +0430

رقصنده با گرگ میگه :

یا یو تاتانکاااا ( تو ای گاو وحشی)

چاله نویی یوها(تو که خودت به زودی چال هستی یوها)

گومبا گومبا هه تاوه ؟ (گومبا گومباها بر تو تجاوز روا کردند)؟

هء تاوی نامیاکی اتاکی اوکیاکی سیخن عا آخن اوخن
(راستش این است قبیله های واتاکی تو را ترتیب داده اند سیخت زده اند اینقدر که به آخ و اوخ افتاده ای)

ناهالی تاکا (دیگر هیچوقت دروغ نگو)

ردو ناهالی تاکا…یاکا واکا ناکا
(یک سرخپوست هیچوقت دروغ نمیگوید…هرگز هیچوقت و هیچ زمان

رقصنده با گرگ

1 ❤️

590216
2017-04-18 04:28:07 +0430 +0430

خوب بود… کون بزرگ و عمیق اولین در بهشته…

0 ❤️

590295
2017-04-18 17:59:32 +0430 +0430

Very good یعنی دمت گرم… heido یعنی سلام!!

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها