یکی بود یکی نبود.غیرازخداهیچکس نبود.روزی روزگاری دریک شهر که تازگیا شده اسمش پایتخت معنوی ایران یه مغازه ای درمجتمع تجاری زیست خاور بودکه ازلحاظ سوق الجیشی جای دنجی بودکه بخاطردکور زیباش اصلاداخل مغازه دید نداشت.
یه روزکه مشغول سرکله زدن بامشتریاکه هموشون خانم بودن زنی واردشد وخیلی متین گوشه ای ایستادوفقط به من نگاه میکردکه چجوری با چرب زبونی ازخانماپول میگرفتم.بعدکه مشتریا رفتن نوبت این خانم شد.
سلام گرمی کرد که من فک کردم ازمشتریای قدیمیمه.
بهش گفتم درخدمتم بفرمایید چی میخاستین؟گفت ممنونم.من اون لباس دو پی اس داخل ویترینتون رو میخام.رنگای دیگشو واشس اوردم ولی قانع نشد.گفت فقط همون رنگ!
منم بهش گفتم حالایکی از رنگاشو بپوش اگه سایزش وتنپوشش واستون خوب بود.بعدازظهربیاین تا از ویترین بازش کنم.چون تازه ویترین زدم والانم سرظهره!
خلاصه بااکراه قبول کردو رفت تواتاق پرو!بعدسه دقیقه دروبازکردودستش روآوردبیرون وگفت:پوس پیازیشو محبت میکنین اخه قهوه ایش خیلی سیره.منم که گندمیم بهم نمیاد!
همینجورکه لباسوبه دستش میدادم گفتم سایزهمشون یکیه.گفت حالا من دوست دارم بپوشم اشکالی داره؟گفتم خاهش میکنم مغازه متعلق به خودتونه!بالحنی عذرخواهانه گفت:خیلی ممنونم!
دوباره واسم مشتری اومد.لباسایی که میخاستن رو واسشون اوردم وپهن کردم رو پاچال.باوجوداینکه ازطرحای لباسا تمجید و تحسین کردن ولی خانما سایزشون بزرگ بودو لباسای من نهایت تاایکس لارج جواب میداد.بعدازاینکه اون خانمادرشت هیکل وچاق رفتن!خانومه از پرو اومدبیرون وگفت پوس پیازیش خیلی روشنه ولی اون پوس بادمجونی داخل ویترین فک کنم بهم بیشتربیاد!منم به شوخی گفتم از کجا معلوم؟
اونم خیلی جدی گفت:ماخانما از روی ساق پای خانم دیگه میفهمیم چیکارس!خانوادش چجورین!چجورآدمیه!وقتی به خونه داری میفته چاق میشه یانه!..
پریدم توحرفشوگفتم:به خونه داری میفته یعنی چی؟یعنی غذاهاوتو خونه موندن وکم تحرکی باعث چاقیش میشه؟
خندیدوگفت:واقعانمیدونی؟گفتم نه!گفت شوخی میکنی؟گفتم نه بجان خودم!گفت خوب نیست من معنیشو بشمابگم!ازکس دیگه بپرس!
منم یه چیزایی به مغزم اومد وباخودم گفتم احتمالامربوط به مسایل زناشوییه!
بعدخانمه گفت پس من عصر یاشب میام تاازتون لباس داخل ویترینو بگیرم.بعدش دو تومن بیعانه داد و منم کارت مغازه روبهش دادم و بعدخداحافظی رفت!
بعدازظهراول که اومدم بابدبختی لباسو ازویترین درآوردمو جاش سبزش رو زدم!
نزدیک ساعت ده شب بودکه سروکله خانومه پیداش شد.بعدسلام واحوالپرسی گفت:وقت دکترداشتم تو مطب علاف شدم!منم ازسردلسوزی گفتم خدا بد نده!اونم گفت ممنونم مسئله ومشکل خاصی نبود یه مشکل زنانه داشتم که برطرف شد!منم گفتم خداروشکر!گفت خوب لباس منو بدین که دیرم شده!منم لباسو بهش دادم وپولشو کامل وبه بدون چک وچونه دادو رفت!
فرداصبح ساعتای یازده بود که دوباره اومدو گفت این رنگش خیلی سیره!منم بهش گفتم سلام!خندیدو گفت:ببخشید سلام!اصلاحواسم نبود.فقط به تعویض لباس فک میکردم.گفتم چی شده؟لباس معیوبه؟گفت نه رنگش بهم نمیاد!خیلی سیره!گفتم شماکه میگفتی ماخانما ساق پای طرف روببینیم میفهمیم…
حرفم روقطع کردوگفت:مث اینکه معنیشو هنوزنمیدونی؟منم گفتم نه!اونم گفت:یعنی اینکه بعدازاینکه دختررفت خونه شوهرش و شد زن شوهرش چاق بشه یا نشه!منم گفتم خوب یعنی چی؟یعنی هردختری ازدواج کرد چاق میشه واسه چی؟
اونم خندیدوگفت:منظورم اینکه…چجوری بگم…!گفتم جسارت نباشه مربوط به مسایل زناشوییه!گفت پس داشتی منو سرکارمیذاشتی؟!گفتم فقط حدس زدم.ولی نمیفهمم یعنی خوب رابطه زناشویی چه ربطی به چاق شدن یانشدن…مربوط به بچه دارشدن که نمیشه!
خندیدوگفت:داری نزدیک میشی!همون چیزی که باعث بچه دارشدن یک خانم میشه.باعث چاق شدن یانشدن یه خانم میشه!منظورم هورمون های جنسی آقایان روی اندام بعضی خانماکه سابقه تاثیرخانوادگی دارن تاثیرمیذاره وخانم بعدچندماه از ازدواجش بدون اینکه باردارباشه چاق میشه!بعدخندیدوگفت:پول این کلاس اموزشو باید بدی!من به شوخی گفتم چشم تا باشه ازاین کلاسا!دوباره باهم خندیدیم!
ازش اجازه گرفتم وپرسیدم بیماری خاصی دارین گفت نه شمانگران نباش یه کیست تخمدان داشتم که با دارو برطرف شد!گفتم یعنی چی؟به خنده گفت پول اینم ازت میگیرم!گفت ماه پیش استخررفتم بعدیه هفته درد خفیف توشکمم داشتم.بعدچندروز که باید پریود میشدم نشدم.رفتم دکتر زنان بهم گفت احتمالاآب استخر الوده بوده وکیست گرفتی وهمین باعث ازادنشدن تخمک توی رحمت شده وپریودت بهم خورده بهت چندتا قرص میدم تابرطرف شه!ده روزپیش پریود شدم ودیشب هم رفتم تاچکاب کامل انجام بدم!گفتم شماخانما عجب موجودات پیچیده ای هستین!خندید و گفت بذاریه اس بهت بدم درتوصیف زنها؛شمارو گرفت وفرستاد:(زنهابدون اینکه علف بخورن شیرمیدن.بدون اینکه زخمی بشن خونریزی میکنن.بدون اینکه شکنجه بشن اعتراف میکنن…)
ازاینکارش هم خندم گرفته بود هم تعجب کرده بودم اخه اولین مشتری زنی بودکه به این راحتی حرف میزدو حتی شمارشو میداد!
گفت بیزحمت همون پوس پیازیشو بدین.بعدشم راضی باشین دیشب توی شبنشینی یکی ازدوستام پوشیدم لباستون رو.که همه گفتن اصلا بهت نمیادپوست پیازیش خیلی بهتره!من تعجب میکنم پوس بادمجونیش تو ویترین خیلی روشن بود وتومجلس خیلی تیره شده بود!چرا؟
گفتم:بخاطراینکه توویترین لامپای هالوژن روشنه ورنگ طبیعی لباس نیست!گفت ازدست شما فروشندها!گفتم ازدست شماخریدارا!
رنگ پوس پیازیو بهش دادم وکرد داخل نایلن که بره.بهش گفتم ازکجامعلوم بهتون دوباره بیاد یانیاد؟گفت راست میگی!رفت به سمت پرو ورفت داخل!بعدچنددقیقه اومدبیرون!
دیدم دکمهای مانتوشو بازگذاشته واومد به سمتم!باتعجب داشتم نگاش میکردم!گفت:بهم میاد.گفتم نمیدونم مگه نظرمن واستون شرطه؟گفت خوب توهم یکی ازدوستام!بعد دوطرف مانتوشوبازکردوگفت حالابهترنگام کن ببین بهم میاد!
دهنم بنداومده بود!جادو یاطلسم شده بودم خشکم زده بود!
گفت چت شد اقای…راستی اسمت روبگو!همین طورکه دستشو بطرف به نشانه دست دادم درازمیکرد گفت من نرگسم!
منم تا بخودم اومدم دستموتودستش دیدم.بعددستموبادو دستش گرفت وگفت خیلی دوسداشتنی هستی.دوست دارم بیشتر همدیگه روبشناسیم و اشنابشیم!
گرمای دستاش ارامش بخش بود!گفتم منم سعیدم!گفت سعیدجان بامن راحت راحت باش!
دستمواروم اروم بردبه سمت سینهاش وکف دستمومیکشیدرو سینهاش وچشاشو بست وگفت:قربونت بشم بامن راحت باش!
منم پرروترشدم جرات پیداکردم وسینهاشو توی دوتادستم گرفتم وشروع کردم به مالوندن!چشاشوکامل بسته بودوفقط میگفت محکمترقربونت بشم!منم اونقدرمحکم واسش مالیدم که گفت اخ نفسم داری میکنیشون!بعدچشاشوبازکردو صورتشوآوردجلوصورتم ولبامون رفت توهم!دیگه مغزم داشت میترکید والتم راست شده بود!اصلا حواسمون نبودکجاییمو داریم چکارمیکنیم!
یهو یه خانم جوان واردشدوتاصحنه رو دیدگفت:وای خدامرگم بده!وسریع رفت بیرون.
مادوتاکه جاخورده بودیم ازهم فوری جداشدیم!خاست بره که بهش گفتم دکمهاتو ببند!گفت خیلی بدشد ببخش دوباره میام ببینمت خداحافظ قربونت بشم!گفتم این خداحافظی قبول نیست!درست حسابی واصولی بای بای کن!
فهمید؛اومدطرفم وبغلم کردو یه بوسه جانانه وصدادار بهم دادیم ودکمهاشو براش بستم و رفت!
نوشته:Gogo
خب بقیش چی شد؟
ای بوتیکت از پهنا تو کونت با این داستان نوشتنت اب جق
تو رو چه به اینکارا
کیر مانکن های ویترین تو کس نداشتت
برو کیرتو بخور جنده
گشاد
کونی
کیر بز کوهی تو کونت
لامپ هالوژن دکورت تو کون کیریت
مغز فندقی
داستان فوق کیری بود اخه تخم سگ نفهم فکر کردی با یک مشت ببوگلابی طرفی جاکش
ماخانما از روی ساق پای خانم دیگه میفهمیم چیکارس!خانوادش چجورین!چجورآدمیه!وقتی به خونه داری میفته چاق میشه یانه!..
مگه خانم ها نوستراداموس هستن مگه رمالی؟ پس باید از ساق تو جنده سگ هم بفهمن چه کسکشی هستی بی پدر مادر!
تخم سگ بی ناموس با این کارات اسم مقدس زن رو هم خدشه دار میکنی دیوث جاکش جنده حشری
کیرم توی اون نگارش تخماتیکت! حیف کیر که نثار تو بکنن کیر مقدسه!
یعنی انقدر اون فروشگاه بی درو پیکر و سوت کور بود که شما اینهمه جیغ داد کردید هیچ کس نگفت چه خبره بابا فروشگاه با مانکن هاش تو کونت خالی بند بیشعور
دوستان این داستان همش تخمی تخیلی بود و ساخته ذهن ادمین سایت!
نمیدونم این کسکش ها از کجا پیداشون میشه هر کسشعری که دلشون میخواد میان اینجا بلغور میکنن و فکر هم میکنن ملت خرن
محلتون + فروشگاه + مانکن ها + اتاق پرو + ساکس پروکسی = با سرعت نور تو کونت
وایمکس ایرانسل با سرت 512 کیلوبایت بر ثانیه توی کونت!
بقیه اتقادات رو میسپارم به دوستان …
دیگه ننویس کله کیری!..
شیوه های مخ زدن در کشورهای مختلف
فرانسه:
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!
دختر: با کمال میل موسیو!
ایتالیا:
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با
کمال میل می پذیرم!
انگلیس:
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!
ایران:
پسر: پیــــــــــــــــــس … پیس پیس …
پـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــس … پیییییییییییییس …
ســــــــوووووووو … ســــــــــوووو …
ســــــــــــس … ســـــــــــــــــــــــــــــــــــس …
پــــــــِـخخخخخخخخخ … چِــخـــــــــــــــه …
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم!
…
سعی کن سوژه های بهتری انتخاب کنی.
در ضمن من نمیفهمم دلیل چند قسمتی بودن داستانت چیه؟
تو الان هیچی ننوشتی.
فقط یه آشنایی نوشتی که بیشتر کلاس درس بود و خانومه رو جنده معرفی میکرد.
غیر از اینه؟
فقط نگارشت قبول بود وگرنه چیز خاص دیگه ای ندیدم.
پس سعی کن سوژه های بهتری انتخاب کنی و طولانی تر بنویسی.
تو بوتیکی چشم چرون خانم باز هفت خط که کس شاهینو رو هوا میزنی وایساده بودی وا کنه مانتو رو دستت رو لا خیکش کنه؟ تو هم روباتی حتما؟ syntax error نمیدادی؟ اصلا برای مالوندن سینه برنامه ریزی شده بودی؟
اگه مالوندی که حلالت و گرنه پوست بادمجونی که سهله خود بادمجون بم بعد از زلزله تو کونت.
درمجموع جای مهندس گل پسر رو خالی میبینم چیز دیگه ای نمیگم و نقد داستان تخمیت رو به بزرگ ترهای سایت از قبیل مهندس گل پسر واگذار میکنم
ساق پاهای همون زن تو کونت .چرا وقت ملت رو بهدر میدی؟ساق پای همه مشتریات یه جا تو کونت.ساق پای منم تو کونت
نه از تو هم مثل بقیه آبی گرم نشد . این اتاق پرو هم شده مثل نصب ویندوز وخرابی ریسیور خانومای بده وجیگر همسایه .
دیگه حنای اتاق پرو هم رنگی نداره
آقایون بزنین به یه سوژه دیگه
ساقه پاتو دیدم و فهمیدم یه کونیه جقی هستی ، کس کش کله کیری =))))))))
با او زبون چربت بیا کیرمو چرب کن ، که میخوام بکنم تو کونت
کیرم تو این جق نوشته هات ، کیری
داستانت خوب بود ولی کاش بقیشم مینوشتی غلط املاییم زیاد داشتی (داداش گلم کفتار پیر خیلی با حرفت حال کردم) :)
اصلا داستانتو دوست نداشتم. اون توضيحات اضافه ي بي دليل. و كليد كردن به ساق پاي خانوما. اين يعني چي??! فك كنم فانتزيت ساق پاست. و اينكه پسر خوب استخر الوده كيست نمياره,كيست ميكروبي نيست,هورمونيه.
نگارشت قابل قبول بود ولي كاش همينجا تمومش ميكردي چون قسمت دوموشو فك نمي كنم كسي بخونه…
باو پاک گیجمون کردی
پوست بادمجونی
پوست پیازی
سیره پیازه…
ساق پا؟ ببخشید خودتم فهمیدی چی بلغور کردی؟ والا ما که کلی خانم تو زندگیمون دیدیم از این ادعاهایه مسخره نکرده. دست بردار از دروغ گفتن
روان وزیبا نوشتی.توتوصیف لحظات موفق بودی ولی ایکاش
درقسمت اول بیشتر مینوشتی تا حس اصلیه خوانندگان این سایت که همون لذت جنسی وهمزادپنداری با بعضی ازکارکترهاست تاحدودی ارضاء میشد تا این همه بدوبیراه نمیگفتن.
بی صبرانه منتظر ادامه اش هستم-البته اگه ادامه دار باشه.
موفق باشی دوست من
خوشم نیومد ادامه نده. . . . . . . . . . . . . .
ما چقدر بدبختیم. اگه داستانهای گی و کونکونک بازی بذارن فحششون میدیم. فکر میکنیم که بقیه داستانها بهتر هستن. بعد که این جور داستانها رو میخونیم میبینیم بد تر هستند. آقا کیرم تو کون همتون با این داستانهای به شدت تخماتیک و کیرماتیکتون. ننویسید آقا ننویسید. ای ریدم تو دست و قلمتون با این داستانهای آبمنی خشک کنتون. ننویسید. گاییدیت ما رو ننویسید. به کی پناه ببریم؟ کیر تمام پسرای شهوانی بعلاوه پشم کوس تمام دخترای شهوانی تو حلقتون ننویسید.
اصلا خوب نبود دیگه ننویس من نمیدونم این خانمها و دخترهایی که با یک سلام و علیک سریع میکشن پایین و میگن بیا منو بکن کجا هست که من هرچی داستان تو این شهوانی میخونم دوسوته میرن سر اصل مطلب حداقل یه مدت مخ بزن که اینقدر فهش نخوری فکر کردی ما ببوگلابی هستیم دیگه ننویس جون همون مادرت
ننویس
آخه کی بهت گفته داستان بنویسی
کیرم تو اون مغزت ننویس …
مهران از تهران.
اولا که مادر به خطا خودتی و جد و آبادت پسره کس کش.
کیر همه ی بچه هایی که پای داستان کامنت گذاشتن تو کون خودت و پدر نداشتت.
دوما یه بار دیگه بیا فحش بده تا بالا و پایین خودت و خانواده ات رو یکی کنم.
عوضیه کون جنده برو رد کارت و غلط زیادی هم نکن یه وقت رودل میکنی.
اخه کون جنه بیابونی هیچ کس تو زیست خاور نبود که بعد از نیم ساعت یه مشتری اومد تو مغازه.اینقدررفتی تو دستشویی جلق زدی از هوش رفتی وقتی بیدار شدی دچار بهران هویت شدی گفتی اینجا کجاست من کیم کی منو ریده.مهران از تهران کون بده نظر نده.
سلام دوستان داستان نویس
میشه خواهش کنم در این موضوعات هم بنویسید؟؟
گی با زیر15 سال؛گی با معلم؛سکس با خانم معلم؛سکس با حیوان؛گی و سکس خشن
ای مادرتکو گاییدم کله کیری مگه به جا مغز تو سرت ریدن با اون تصورات کیریت مادر سگ تخمه حروم فوحش دوس داری کسه ننت کدوم عمه جنده ای میاد به تو کیری حرومزاده بده هنوز اسمتو نمیدونه بت داده
مربوط ب مسائل زناشوییه؟
مربوط ب مسائل زناشییه؟
مربوط ب مسائل زناشوییه؟ مزخرف بود لطفا برو دکتر مغزتو چک کن چون بخاطر مسائل زناشویی هنگ کرده.
آقای مهران از تهران :
اینجا هر کی پاشو از گلیمش درازتر کنه پاشو میکنن تو پشت سرش .
از تهران که هیچی از لندن هم که باشی مواظب پشت سرت باش
احترام مامانتم داشته باش
یابو
پوست بادمجونی، پوست پیازی، لابد اونیم که گذاشتی تو ویترین پوست خیاری بود!!!
گرمای دستش آرامش عجیبی داشت… ریدی اونم از نوع اسهال خونی
خطاب به mehran_az_tehran . . . . . . . . . . . .
یکی اومده اینجا داستان تخمی نوشته و دیگران خوششون نیومده. حالا شما که سواد درست و حسابی هم نداری و مخت تاب برداشته، ماحتت داره میسوزه؟ از دو حال خارج نیست. یا شما نویسنده داستان هستی؟ یا از بچهگی با هم کون کونک بازی میکردید و حالا اومدی ازش دفاع میکنی چون دیدم توی تاپیک بچه کونی ها شخصیتت مفعولت رو نشون داده بودی و نوشتی که کون میدی. اول از همه سوادت رو بالا ببر که بتونی کلمه “الاغ” رو درست بنویسی. دوم اینکه ماحتت رو کمی وازلین بزن که زیاد سوزش نداشته باشه. سوم هم اینکه به قول خودت ما میخکوب شدیم پس قنبل رو هوا کن تا میخمون رو تو ماحتت چربت بکوبیم تا به آرامش ابدی برسی. دوست داری راجع به ماحتت یک شعر قشنگ بگم که وقتی زیر یکی خوابیدی براش بخونی؟
منم مهران کونی از تَ هِ ران (تَ هِ ران=منظور تهران)
همه گاین مرا از کله تا کان (کان= منظور همون کون)
شبا در زیر یک کیر کلفتم
به دنبال لواط و کیر مفتم
نوشتم یک نظر در پای اینجا
که کونم را کنن پاره همین جا
نمیدانم چرا کونم بسوزد
گمانم چونکه سوراخم بگوزد
اگر خواهان یک صد آفرینی
بروی صورتم باید برینی
بدک نبود هر چند موضوعش (اتاق پرو) تکراری بود ولی به هر حال باید ازیه جایی شروع کرد حتی اگه شده ایده دیگران رو با کمی تغییرات به یه داستان جدید تبدیل کرد.
دوستان لازم نیست واسه هر داستانی که اینجا میذارن فحش بدین.
داستانش نه گی بود نه سکس با محارم نه خیانت.
داستان سکس با یه جنده بود
البته اجباری هم نیست که داستان حتما واقعی باشه. مگه همه داستانا راستن؟؟؟
کاش دو قسمتیش نمیکردی. واقعا نیازی نبود. غلط املایی هم تو داستان داشتی که فقط یه چیزو به مخاطبت میرسونه اونم اینکه سواد درست حسابی نداری.
مهران کونی تو هم گوه زیادی خوردی تخم حروم. برو تو تاپیک کونیا کامنت بذار زیست خاورمیانه تو کونت
مغازه این یارو با لباس و مانکناش تو کونت
دیگه کامنت نذار…
جواد یساری بی ناموس دزد آهنگ یکی آهنگامو دزدیده. شما ندیدینش؟
آقای مهران کونی ازتهران:
توبه کس عمت خندیدی که میای اینجاگوه مفت میخوری.
داستانتوبخون ونظرتوبده بچه کونی.
به توچه ربطی داره که بقیه چی میگن؟
چراتافهمیدی نویسنده دختره افتادی به خایمالی؟
بدبخت پشم کسشم بهت نمیرسه.توکون هرچی آدم خایماله.
دیگه نبینم اینجازرمفت بزنی بچه خوشگل.
اگرتخم پدرتی بیاوجواب بچه هاروبده تاکفتارپیروافقی بکنم توکونت
مهران کونی از تهران!!! :lol: :lol: :lol:
مرسی یاوردادا
Ey kir Ey kosmaghz Ey bademjoon:|Ey ke bootiket bere too koso koone amat kamtar bezan
eyyyyy baba adam miyad nazarate mohandes gol pesaro be khone bekhande vasatesh yoho dastan gheyre sexy kos sher miyad
(masolan residegi konan)
سلام…انصافا یعنی هیچ دختری پیدا نمیشه باهم اس ام اس بازی کنیم سن مهم نیست…بخدا خیلی تنهام…
اولش داشتی خوب پیش میرفتی.اما وسطاش فکر کنم دستگاه گوارشت فعال شد، احتما اسهال هم داشتی که اینجوری گند زدى
هوی مهرات از تهران :
اخه کونی بیشرف بدبخت مگه مجبوری تا وقتی میفهمی نوسنده دختره بیای پاهاشو لیس بزنی بدبخت … سگ دخترا!
مادرجنده تخم سگ خودت داستان رو خوندی ببینی چه کسشعرایی تلاوت کرده بود
خلاصه دفعه اخرت باشه که اینجا پیدات میشه مادر کونی وگرنه کیر تکاور جون و مهندس گل پسر رو با چسب برق بهم میچسبونم با زاویه 90 درجه میکنم توی کونت
وایمکس ایرانسل با سرعت 512 کیلوبایت بر ثانیه توی کونت
لامپ کم مصرف برای بهینه شدن در کون دادنت توی ما تحتت
پنگه پارس خزیر با 1 سال گارانتی توی کونت
اینم چندتا شعر برای تو :
اگر که تو باشی بچه سرتیپ
تو کونت میکنم با نظمو ترتیب
اگر تو کونی و من با خود نویسم
تو کونت میکنم با کیر تیزم
اگر تو گویی هی به من ملا ملا
تو کونت میکنم دولا دولا
دیگه کامنت نده کله کیری!..
وا خاک به سرت من گفتم حتما خیلی هیجان انگیزو جالبه وقتی اسمشو دیدم در حالی که کس شعری بیش نبود
من موندم تو چرا يهو دهنت بند اومد؟زبونت كجا مشغول بوده نميدونم
هووى مهران يه نگاه به دفتر خاطرات مادرت بنداز تا نحوه برخورد با مشترى رو ياد بگيرى
shashidam be kosse nanat ba in dastane sexit maman koon
khob koskeshe yaboo to khodet tu otagh prov harruz kun midi
ekhtar be mehran kooni az tehran
saghe paye jamie shahvaniha tu koone abjit
اونجایی که زنه میگه از ساق پاهای زنها میشه تکلیفشون رو یکسر معلوم کرد ،
اصلاً منظورش کدوم زن بود ؟ تو که نره خری ، زن دیگه ای مرادش بود که ما نفهمیدیم؟
کیرم تو تفکراتت جققی
کس کش واقعا داستانت از قوه تخیل بسیار قوی جلقی استفاده کردی…واقعا داستانت عالی بود
.
.
.
.
.
بیا برو کیرتو بخور
…برج میلاد تو کونت…کیر مدیر شهوانی تو کونت تو اون دختره…کیرم تو کون مغازه و صاخب مغازت…کیرم تو کونت
کیری به درازای متروی مشهد از وکیل آباد تا نخریسی به مغز کونت.
اینم زبانحال نوبسنده کونی داستان:
سلام سلام من go go(نویسنده داستان) ام
کره خر جقجقوام
نوشتم داستانی بنده در زیست خاور
بمالیدم کون خویش به کیر تکاور
ز آنجا که می گفتم از ساق پا
بکردم کیر شهوانیان به کون خویش جا
من آنم که باید گاییده شوم زکون
نی آنکه داستان نویسم در فروم
بیا و کیر خویش به کونم بمالان
تا شود درس عبرتی برای داستان نویسان
خوب به به یکی بود یکی نبود یه خانم خوشگل اومد لباس بخره پاش لیزخورد افتاد روی چیز اقا البته بااجازه همون خانم خوگشل افتاد یه وقت فکربدکسی نکنه ها اره چقدر اموزنده افرین افرین ادامه بده
دوتا داستان توی سایت خوندی حالت بدشده دیگه چرا دست به قلم میشی زود اخه نظر وپیشنهاد من به تو دوست عزیزو محترم
برو چت سکس کن زودتر نتیجه می گیری دونبش
نام گذاري جدید رنگها.
بنفش;پوست بادمجوني
سفید;پوست پيازي
زرد;پست موزي
قهوه اي؛پوست نوک پستوني
ابی;پوست اسموني
مشگي;پوست موز گنديده اي
صورتی;پوست کسی
سبز;پوست خیاری
پوست اون قسمتی از كيرم که بريدند تو كونت.
یکی بود یکی نبود
یه مهران کس کش ننه جنده ای بود هی از کون میداد هر چی میداد بازم میداد …
کونی کون نشسته برو کونتو بده کیر خودم و تکاور و مهندس گل پسر با بقیه کیرای شهوانیون یکجا تو کونت
فقط بپا دردت نگیره کس کش
داستان رو ول کنید …
دمتون گرم
خداییش بعد از مدتها کلی از ته دل به این همه فحش و ناسزا که بار نویسندش کردین خندیدم
آهای آقا پسر تهرونی:
فکر کنم جای فحش خورت تا 10 سال آینده آب بندی شده باشه.
میگم الان پیش خودت میگی لعنت بر دهانی که بیموقع باز شود مگه نه؟
دیگه فحش دادن به توفایده نداره.چون الان لبریز شدی فحشام هدر میره.
.
.
.
گوزو
متوهم جلقی