احمد و زن عموی کون گنده

1394/03/07

سلام به همه ای دو ستان، اسم من احمد ۲۳ سال سن، قدم ۱۷۵ وزنم ۷۰ خب بریم سراغ اصل مطلب، این عموی آخری من که ۳۰ سالشه یه زن خوشگل داری که بیشتر از همه من توی نخ کونش بودم هر موقعیتی پیش بیاد بیادش جق رو میزنم، دنبال یه موقعیت بودم که بکنمش یکی دو سالی بود که تو کفش بودم، که این تکنولوژی موبایل به دردم خورد این زن عموی ما یه گوشی اندروید خرید بود که زیاد بلد نبود باهاش کار کنه، یه روز بهم زنگ زد گفت که بیا خونمون برام تنظیماتش رو درست کن منم خوشحال شدم و سریع لباس پوشیدم و رفتم( من یکی دو سالی هست که بدنسازی کار می کنه و بدن خوبی داشتم به قول یکی از بچه ها تو گونی هم بپوشی بهت میاد)

خلاص تیپ زدیم رفتیم، خونشون زیاد دور نبود، رسیدم و در باز کرد با یه چادر گل گلی اومد ولی تاب قرمزش معلوم بود، رفتیم تو حال و احوال بعد گوشیش رو آورد برا اینترنش رو وصل کردم و یه سری برنامه چت براش ریختم بعد نشونش دادم یکم با هم حرف زدیم پسرش اومد از مدرسه هیچی نسیبمون نشد از اون روز، اون روز گذشته دیگه چت من باهاش شروع شد زیاد شبا باهاش چت می کردم، یه شب از این شبا گفت دوستم برام یه عکس فرستاد باز نمی کنه چیکارش کنم گفتم حتما نت ضعیفه و از این کس شعرا گفت میخوام منم براش بفرستم گفت فردا بیا پیشم نشونم بده گفتم چشم، به خودم گفتم فردا اینو باید بکنم، صبحش رفتم حموم یه صفای دادیم اومدیم، از قصد ظهر رفتم که خودش تنها باشه قبلش یه قرص خوردم رفتم، با همون چادر گل گلی اومد در باز کرد نشستم رفت چایی آورد گوشیش رو هم داد براش عکس ها رو گرفتم یکی از دوستاش چندتا عکس خودش رو فرستاد بود یه عکس سکسی، بهش گفتم ببین چی فرستاد نگاه کرد و خندید یه نگاه کرد گفت می تونی برام از این عکسا بگیری گفتم آره براش چندتا آوردم نگاه کرد خوشش اومد بود داغ شد بود کنارم نشسته بود، دستم گذاشتم رو‌ دستش یکم نوازشش کردم گذاشتم روی رونای پاش هیچی نگفت یکم مالیدم نگام کردم لبام رو چسبوندم به لباش یه لب پنج دیقه ای گرفتم دستم رو بردم سمت کسش براش مالیدم یه تاب مشکی داشت در آوردم سوتینش رو هم در آوردم وای دو تا سینه ۷۵ افتاد بیرون نگاش کردم گفت خوشت اومد گفتم پ ن پ افتادم به جون سینه هاش براش خوردم اونم ناله می کرد خیلی خوشمز بود، بغلش کردم از رو مبل گذاشتمش رو زمین شلوارش رو در آوردم رونای تپل سفیدی داشت شرتش رو در آوردم افتادم به جون کسش یه کس سفید خوشمز براش خوردم خیس خیس شد بود، بلند شدم گفتم نوبت منه تیشرتم رو در آوردم شلوارم رو برام در آورد کیرم داشت شرتم رو پار می کرد، یه نگاه کرد گفت اوف چه گنداست در آوردش گفت از برا عموت بزرگتر که( بیست و پنج سانت میشه) گذاشتش توی دهنش یکم خورد خیلی حال میداد بعد دیگه خودم سرش رو گرفتم می کردم و در میاوردم تا ته می کردم در میاوردم، حالی میداد که نگو، بعد در آوردم خوابوندمش رو زمین، تخت نداشتن، یه بالشت گذاشتم زیر کمرش کسش اومد بالا گفت یواش بزار خب گفتم باشه ولی توی دلم گفتم یه جوری بکنت،( منم عاشق سکس خشنم دوست دارم زیرم التماس کنه) گذاشتم دم سوراخ کسش سرش رو کردم تو یکم نگه داشتم یه دفع همه رو کردم تا ته توش یه جیغی کشید گوشم کر شد می گفت مگه نگفتم یواش تنگ بود پاهاشو دادم بالا می کردم تلمبه میزدم اون آه و‌ناله می کرد‌پنج دیقه کردم در آوردم ازش به پهلو خوابوندمش گذاشتم توی کسش حالا تلمبه بزن در گوشش گفتم زن عمو می دونی چند وقته تو کفتم میخوام اون کون گند رو جر بدم، گفتم مال خودت عشقم جر بد، داشتم می کردم دیدم صداش دار در میاد میگفت تند تند بکن جرم بد منم منم همین طوری تلمبه میزدم یه دفع یه جیغ کشید و ارضا شد کیرم توی کسش بود هنوز، در آوردم ازش به شکم خوابوندمش بالشت گذاشتم زیر شکمش کونش اومد بالا یه کون گند خوش فرم و سفید یکم از آب کسش مالیدم به سوراخ کونش گفتم با دستش کپل های کونش رو از هم باز کنه وای یه سوراخ صورتی تنگ، کیرم که با کسش خیس بود رو گذاشتم دم سوراخ کونش گفت این دفع رو یواش جون مادرت گفتم باشه، سرش رو کردم توش یه آه کوچیک کشید خودشو سفت کرد گفتم زن عمو شل کن شلش کرد نصف دیگه رو هم کردم توش یه چند دیقه نگه داشتم بقیش رو هم کردم گفت جر خوردم بسه، نگه داشتم بعد در آوردم یه دفع همه رو کردم توش دیگه باز شد بود اونم آروم دیگه تند تند می کردم اونم فقط ناله می کرد، منم فکر نمی کردم این کون رو یه روز بکنم پنج دیقه کردم دیدم آبم دار میاد کیرم رو در آوردم تا ته یه بار دیگه کردم آبم اومد خوابیدم روش آبم رو خالی کردم توی کونش خیلی حال داد در آوردم آبم از کونش در اومد، رفتم دستشوی اومدم هنوز دراز کشید بود رفتم بغلش از لب گرفتم گفتم بلند شو برو حموم گفت نمی تونم جرم دادم، منم خندیدم یکم بدنش رو ماساژ دادم حالش بهتر شد یه لب دیگه گرفتم گفت خیلی حال داد مرسی منم لباش رو دوبار بوسیدم گفتم دیگه دیر باید برم، لباس پوشیدم اونم رفته حموم اومدم خونه،
امید وارم خوشتمون اومد باشه فوش هم خواستید بدیت،
دوست دارتون احمد کیر قین


👍 1
👎 3
231625 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

463709
2015-05-28 10:56:24 +0430 +0430
NA

کیره 25 سانتی تو کونت اونم به صورت خشن که دوست داری

1 ❤️

463710
2015-05-28 11:07:23 +0430 +0430
NA

Bavar nemikonam

0 ❤️

463711
2015-05-28 12:14:31 +0430 +0430
NA

احسان هات میفرماید:
تا قد و وزن خوندم

0 ❤️

463712
2015-05-28 13:07:45 +0430 +0430

بابا کیر تو مخت چقدر غلط داشتی کونی تو دیکته نوشتی تا حالا جقی بیست وپنج سانت کیر اندازه یه موزائیک بعد اون جنده خانوم صداشم در نیومد؟یکم کمتر جق بزن

0 ❤️

463713
2015-05-28 15:02:21 +0430 +0430
NA

این یارو یا آبادانیه یا بندرعباس
حاضرم شرط ببندم

0 ❤️

463714
2015-05-28 19:40:45 +0430 +0430
NA

Ey khoda in jaqia daran kore zamino taskhir mikonan

1 ❤️

463715
2015-05-28 22:35:47 +0430 +0430

اوووررریین داستانتا بفرست تو سطح جهانی زیاد طرفدار پیدا میکنه bad

0 ❤️

463716
2015-05-28 23:40:24 +0430 +0430
NA

bad
diablo

1 ❤️

463717
2015-05-29 02:57:19 +0430 +0430
NA

این زن عموت بود یا جنده ی هفت خط

0 ❤️

463718
2015-05-29 03:04:43 +0430 +0430
NA

دوستان بخش داستان سکسی هستش نه خاطرات سکسی خالی بندی و تخیل جزئی از داستان نویسیه

0 ❤️

463719
2015-05-29 04:40:41 +0430 +0430
NA

برو کونتو بده
مجلوق

0 ❤️

463720
2015-05-29 09:48:04 +0430 +0430
NA

آخی چ فانتیزی خوشگلی داری .اگه نمیتونی جورش کنی شمارشو بده خودم جورش میکنم .جقی این چیه نوشتی تو.کیر عموت تو کونت.

0 ❤️

463721
2015-05-29 10:46:29 +0430 +0430

فکر کنم بچه بودی عموت زیاد کونت گذاشته خوشحالم که بالاخره تونستی با دروغ گفتن تو این سایت یکمی از عقده هاتو خالی کنی کارت به تیمارستان نکشه… 25 سانت!! پایه مبل تو کون ادم دروغگو

0 ❤️

463722
2015-05-29 10:52:20 +0430 +0430

جمعش کن کونی جنده هم به این سرعت پا نمیده.البته فقط تا 25 سانت خوندم.
اگه 25 سانت کیر داشتی به کون دادن نمیفتادی.
کرد هم هستی و کلا مدلتون اینجوریه که زیاد خالی می بندید.برو بمیر.

0 ❤️

463723
2015-05-29 10:59:34 +0430 +0430

شانس مارو ببين همه زن عمو زن دايي و زن داداششون بده از اب درومده مال ما نده كير تو اين همه تبعيض ROFL

1 ❤️

463724
2015-05-29 12:11:01 +0430 +0430
NA

یعنی اونم از خدا خواست بوده و یه دست بهش زدی حاضر شده بهت بده /
جقی بدبخت

2 ❤️

463728
2015-05-29 17:00:21 +0430 +0430

همین داستانا رو مینویسین مذاکرات به نتیجه نمیرسه اونام فهمیدن جقی زیاده biggrin

1 ❤️

463729
2015-05-29 17:07:35 +0430 +0430
NA

احسند پسر گلم ك انقد چرت نوشته… mosking

0 ❤️

463730
2015-05-29 18:16:20 +0430 +0430
NA

کیر تو تخیلاتت
۲۵ سانتت که در حد جنگ ستارگان بود
خخخخخخخخ

0 ❤️

463731
2015-05-29 18:42:04 +0430 +0430
NA

25سانت توی کوس و کون مادرت با خواهرت خالیبند عقده ای.

0 ❤️

463732
2015-05-30 01:04:30 +0430 +0430
NA

تو یک مجلوق بالفطره و یک جلاق بالذاتی جانم! ‏‎:|‎

0 ❤️

463733
2015-05-30 02:17:03 +0430 +0430
NA

اخه کسکش جنده جلقی کیر25سانتی تو دهن مادرت جا مییشه تو دهن زن عموی جندت بزاری تخمی تخیلی چ راحتم داداه زنمعموت بده مام ی فیضی ببریم

0 ❤️

463734
2015-05-30 04:11:21 +0430 +0430

چرت و تخیلی با مبینا هم نظرم

0 ❤️

463735
2015-05-30 15:46:18 +0430 +0430
NA

داستان مگه ميتونه اينقدر تخمي باشه!!!

0 ❤️

463736
2015-05-31 05:01:59 +0430 +0430

Ey baba ina cheghadr kosesher migan, zan amoe ba didan chandta ax dagh karde bod toam be in sadegi gahidish, ey kire khare asbe rostam besorate ofoghi to kose madaret

0 ❤️

463737
2015-07-03 21:56:58 +0430 +0430
NA

کیرم تو گردنت
از برای عموت ؟؟؟
کسکش افغانی

0 ❤️

463738
2015-11-03 04:59:00 +0330 +0330
NA

کیرم تو سوراخ گوشت
با این داستان مغز جقیت
مادرتم به عموت میده لابد.

0 ❤️