ارکیده سمی (۱)

1401/01/25

من شایانم و 17 سالمه، ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم از خیلی وقت پیش شروع شده و هنوز هم ادامه داره. من از بچگی خوشگل بودم و کون گوشتی و تپلی داشتم، همین ویژگی ها ، از سن پایین باعث جلب توجه همجنسهام بهم شده بود، موقع دکتر بازی با پسرهای همسنم، من همیشه مریض بودم و حتما هم باید بهم امپول میزدن تا خوب میشدم. تا حدود 9 سالگی، شیطنتمون در همین حد بود، یعنی به پایین کشیدن شلوار و نشون دادن به همدیگه خلاصه میشد. 9 سالم بود که موضوع کمی جدی شد، من یه دایی داشتم که اون موقع سی سالش بود و هنوز مجرد بود. یه بار با مامانم رفته بودیم خونه ی مادربزرگم، من شب اونجا موندم چون روز بعدش قرار بود پسر خاله ها و پسر دایی هام هم بیان و دور هم باشیم. اون شب مامان بزرگ تو اتاق خودش خوابیده بود و من و دایی تو پذیرایی خوابیده بودیم. نصفه های شب بود که با یه حس عجیب از خواب بیدار شدم. وقتی حواسم جمع شد، متوجه شدم که رو شکم خوابیدم و یه نفر هم رومه، شلوارم پایین بود و از روی شورت یه چیز کلفت به کونم مالیده میشد. اروم گفتم دایی؟ گفت اره منم، ساکت باش، مثل یه پسر خوب اطاعت کردم. خودشو روی دستاش نگه داشته بود و کیرشو از رو شورت، به کونم فشار میداد. کمی بعد، دایی بلند شد و رو پاهام نشست. انگشتاشو انداخت زیر کش شورتم و سعی کرد بکشه پایین ولی جلوی شورت زیرم مونده بود، واسه همین گفت شکمتو بلند کن. وقتی از زمین جدا شدم، شورتمو تا زانوم پایین کشید، دستای زبر و بزرگشو روی کون تپل و لطیفم گذاشت و کمی مالید. وقتی دوباره روم خوابید، یه چیز استوانه ای گرم و بزرگ روی چاک کونم قرار گرفت. دایی دم گوشم گفت اگه به حرفام گوش کنی زود تموم میشه. گفتم باشه. کیرشو بیشتر لای کونم فشار داد و گفت خودتو سفت کن، کونمو سفت کردم، چند ثانیه بعد گفت شل کن. چند بار خودمو سفت و شل کردم، بعد دایی شروع کرد به جلو عقب کردن کیرش لای کونم و نفس نفس زدن دم گوشم. رفته رفته یه مایع اسرارامیز باعث روونتر شدن حرکت کیرش لای کونم میشد، یه چند دقیقه بعد، خان دایی بلند شد و نشست و چند ثانیه بعد، یه مایع داغ روی کونم ریخت. مقدارش انقدر زیاد بود که از چاک کونم سرازیر شد و روی تخمام و کیرم اومد. دایی گفت تکون نخور. بعد از روم بلند شد و یه دستمال اورد و شروع کرد به پاک کردن کونم. بعد از اینکه تا حدودی تمیزم کرد، شورت و شلوارمو بالا کشید و گفت حالا بخواب. خودش هم رفت سر جاش گرفت خوابید. احساسات متناقضی داشتم. اول بخاطر تجاوزش ناراحت بودم، ولی از کیر داغ و گنده اش لای کونم حس خوبی بهم داده بود. روز بعد بقیه ی فامیل هم اومدن. دایی جوری رفتار میکرد انگار اتفاقی نیفتاده، منم به روی خودم نیاوردم. چند روز بعد تو خونه ، سر جام دراز کشیده بودم و بهش فکر میکردم. بلند شدم و از اشپزخونه یه هویج گنده برداشتم، با اب گرم شستمش تا گرم بشه، خشکش کردم و بردمش تو اتاقم. شلوار و شورتمو پایین کشیدم، مثل همون شب رو شکم خوابیدم و هویج رو لای کونم گذاشتم. مثل کیر نبود ولی هنوز حس خوبی داشت، تو دستم تف کردم و مالیدم لای کونم و شروع کردم به حرکت دادن هویج، وقتی به سوراخم میخورد اون حس خوب بیشتر میشد. یه مدت خونه ی مامان بزرگ نرفتم چون نمیخواستم با دایی رو به رو بشم. ولی هر چی بیشتر با کونم ور میرفتم و چیزهای مختلف رو به کونم میمالیدم، عطشم واسه کیر داغ و کلفت و احساسش لای کونم بیشتر میشد. بالاخره طاقت نیاوردم. یه روز 4 شنبه که فرداش هم تعطیل بودم، به مامان اصرار کردم که بریم اونجا، قرار هم شد که تا جمعه بمونم و جمعه مامان اینا بیان دنبالم. تنگ ترین زیر شلواریمو هم برداشته بودم تا کونمو به خوبی نشون بده. دایی اون روز سر کار بود و شب اومد خونه. شام رو که خوردیم، کمی تلوزیون تماشا کردیم و بعد مامانبزرگ رفت تو اتاقش تا بخوابه. دایی رختخواب من و خودشو چسبیده به هم پهن کرد. چراغ و تلوزیون رو خاموش کردیم. من خودمو به خواب زدم. حدود نیم ساعت بعد، دایی بهم نزدیک شد، ضربان قلبم بالا رفت. پتو رو از روم کنار زد، خیلی زود دستشو گذاشت رو کونم و از رو شلوار تنگ شروع کرد به مالیدن. کمی بعد بلند شد و نشست، شلوار و شورتمو باهم گرفت، کمی خودمو بلند کردم و تا مچ پام کشیدشون پایین، بعد با دستهای زبر و محکمش شروع کرد به مالیدن کون لختم، خم شد و لپهای کونمو بوسید، انگشتشو توی چاک کونم فشار داد و با نوک انگشتش، سوراخ کونمو مالید، بدجور هیجان زده بودم. بعد از چند دقیقه ور رفتن و دست کشیدن به کون سفید و تپلم و رونهام، اومد و رو پاهام نشست، لای کونمو باز کرد و یه تف انداخت روی سوراخم. بعد سر کیرشو فشار داد لای کونم و شروع کرد به حرکت دادنش، یه حسی مثل خارش یا قلقلک، توی سوراخ کونم ایجاد میشد. چند دقیقه تو اون حالت کیرشو به در کونم مالید، بعد کمی عقب رفت، سعی کرد دستشو ببره زیرم، کمی خودمو بلند کردم، وقتی دستش رفت زیر شکمم، منو بالا کشید و به حالت سجده دراورد. هنوز خودمو به خواب زده بودم. دایی یه تف به سوراخم مالید، بعد نوک انگشت کوچیکه ی دستشو گذاشت رو سوراخم ، کمی مالید و شروع کرد به فشار دادن. یه بند انگشتش رفت تو کونم، حس عجیبی داشت، وقتی سعی کرد بیشتر فشار بده، دردم گرفت و گفتم ای. دیگه فشار نداد و همون یه بند انگشتشو تو کونم نگه داشت، کمی چرخوندش، بعد کشیدش بیرون. بعد سر کیرشو لای کونم و پاهام بالا پایین میکرد تا اینکه بالاخره چند دقیقه بعد، ابش اومد و پاشیدش رو کونم. دوباره تمیزم کرد، رو شکم خوابیدم و شورت و شلوارمو بالا کشید، بعد خوابیدیم. روز بعد حدود ساعت 11 بیدار شدیم. اون روز دایی شیفت شب بود و قرار بود ساعت 8 بره سر کار. نهار که خوردیم، مامان بزرگ دوباره رفت بخوابه، کمی بعد، دایی گفت یه بازی سگا دارم، بیا بریم ببینیم تو زیر زمین می تونیم پیداش کنیم. واسه بازی ذوق کرده بودم. وقتی رفتیم پایین، زیر زمین پر از خرت و خورت بود. گفتم از کجا شروع کنیم؟ گفت عجله نکن، پیداش میکنیم. بعد روی یه صندلی نشست و گفت فعلا بیا بشین تو بغلم. پشتمو بهش کردم، دایی کمرمو گرفت و درست روی کیرش نشوند. اول از رو شلوار کمی به پاهام دست کشید، بعد دستشو برد زیر تیشرتم و به شکمم دست کشید، کیرشو به کونم فشار میداد. کمی بعد بلندم کرد و شلوار و شورتمو پایین کشید، کمی به کونم دست کشید، بعد گفت بچرخ. وقتی برگشتم، شلوار و شورتشو پایین کشید و کیرش افتاد بیرون، یه کیر تقریبا سیاه شق و گنده که رگهاش بیرون زده بود. گفت بگیرش تو دستت. دستم به سختی دور کیرش حلقه شد. بهم گفت تف بمالم و براش جق بزنم، خودش هم داشت کونمو میمالید. کمی بعد، رو صندلی لم داد و به حالت نیمه دراز کش دراومد، دوباره ازم خواست رو کیرش بشینم. کیرش بین شکمش و چاک کونم مونده بود، کمرمو گرفت و شروع کرد به بالا پایین کردنم رو کیرش، همش آه و اوف میکرد. کمی بعد گفت کون تو هم از کون محسن ( پسرخاله ی 15 ساله ام) هم از کون میلاد ( داداش محسن که یه سال از من بزرگتره) بهتره. من و میلاد گاهی باهم دکتربازی میکردیم ولی تا بحال بهم نگفته بود که با دایی از این کارا می کنه. کمی بعد، دایی بلندم کرد و خودش هم بلند شد. ازم خواست روی صندلی زانو بزنم و خودش اومد پشتم. فقط زانوهام رو صندلی بود و دستامو به پشتی صندلی گذاشته بودم. دایی یه تف به لای پاهام مالید، کیرشو لای پام فرو کرد و گفت پاهاتو سفت به هم بچسبون. بعد شروع کرد به لاپایی کردن. کونم به شکمش میخورد و شاالاپ شلوپ میکرد. سر کیرش به تخمام میخورد واسه همین دستشو اورد جلوم و کیرم و تخمامو گرفت تو دستش و بالا اورد. ناله هاش بلند شده بود و مدام قربون صدقه ی کونم میرفت. چند دقیقه بعد، کیرشو کشید بیرون، تند تند واسه خودش جق زد و ابشو پاشید رو زمین. شلوار و شورتمو بالا کشیدم، دایی هم کیرشو انداخت تو و از یه جعبه سگا رو برداشت و رفتیم بالا، وصلش کرد تا من بازی کنم، خودش هم رفت استراحت کنه و شب هم رفت سر کار. روز بعدش هم رفتم خونه. یه بار خاله با میلاد اومده بودن خونه ی ما. ما تو اپارتمان زندگی می کردیم، طبقه ی بالای ما خالی بود و در خونه هم همیشه باز بود، من و میلاد به مامان اینا می گفتیم میریم تو کوچه بازی کنیم ولی میرفتیم بالا و درو میبستیم و تو امنیت شیطونی میکردیم. اون روز وقتی رفتیم بالا، شلوار و شورتمونو پایین کشیدیم و شروع کردیم به بغل کردن همدیگه از پشت، میلاد از پشت کیرشو گذاشته بود لای کونم که گفتم میلاد نگفته بودی دایی با تو از این کارا می کنه. میلاد ازم جدا شد و با تعجب گفت تو از کجا میدونی؟ گفتم خودش گفت، تازه گفت با محسن هم از این کارا میکنه. میلاد گفت پس با تو هم از این کارا میکنه؟ گفتم اره. گفت از کی؟ تعریف کن. ماجرا رو واسش تعریف کردم. گفتم حالا تو تعریف کن. میلاد گفت دایی از خیلی وقت پیش با محسنو میکنه، محسن هم از دوسال پیش با من از اینکارا میکرد. بعد یه سال پیش وقتی رفته بودیم اونجا، سه تایی رفتیم تو زیر زمین، محسن نگهبان وایساد تا دایی بامن از این کارا بکنه. بعد من نگهبان وایسادم، دایی هم چیزشو کرد تو کون محسن. گفتم توی کونش؟ گفت اره، گفتم اخه مال دایی خیلی بزرگه، گفت اول باید با انگشت کردن کون باز بشه بعد، محسن هم چند ماه منو انگشت کرد، بعد کیرشو کرد تو کونم. واقعا تعجب کرده بودم. تا چند دقیقه پیش حتی نمیدونستم که ممکنه کیر کسی بره تو کون کس دیگه، حالا فهمیده بودم که نه تنها داییم کون پسرخاله ی بزرگم میذاره، بلکه پسرخاله بزرگه هم کون داداشش میذاره. گفتم دردت نیومد؟ گفت اولش چرا ولی الان خیلی حال میده. تو تا حالا خودتو انگشت نکردی؟ گفتم نه، یه بار دایی انگشت کوچیکه اشو یذره کرد تو کونم دردم گرفت. گفت انگشت دایی کلفته، خودت قشنگ انگشتتو تف یا کرم بزن، بعد بکن تو، جلو عقب کن. ببین، بعد پشتشو کرد بهم و ازم خواست لای کونشو باز کنم. پشتش نشتم و لای کونشو باز کردم، میلاد انگشتاشو کرد تو دهنش، بعد اول یه انگشتشو کرد تو کونش و جلو عقب کرد، کمی بعد، دوتا انگشتشو کرد تو کونش. سوراخش قشنگ باز شده بود، گفتم دایی هم میکنه تو کونت؟ گفت نه کیر دایی خیلی کلفته، یه بار فشار داد از درد جیغ زدم، دیگه از اون وقت تا حالا فقط لاپایی میکنه. میلاد گفت میخوای من انگشتت کنم؟ گفتم میترسم، گفت اگه درد اومد دیگه نمیکنم. گفتم باشه، برگشتم و لای کونمو واسش باز کردم. کمی بعد نوک خیس انگشتشو رو سوراخم حس کردم و شروع کرد به فشار دادن. انگشتش کم کم وارد کونم شد، یذره درد داشتم ولی نه انقدر که جیغ بزنم یا فرار کنم. وقتی شروع کرد به جلو عقب کردن انگشتش، دردش کمی بیشتر شد. میلاد کشید بیرون و گفت هر روز خودتو انگشت کن، وقتی دیدی دیگه دردت نمیاد، انگشت کلفتتر رو بکن، وقتی دیدی با یدونه انگشت دردت نمیاد، دوتا انگشت بکن تا بالاخره انقدر باز بشه که کیر بره توش. مطمئن باش خیلی حال میده. گفتم باشه. یکم دیگه باهم ور رفتیم و بعد رفتیم پایین. از اون روز شروع کردم به انگشت کردن کونم. همچنان دایی منو لاپایی میکرد. چند وقت بعد، ما و خاله اینا خونه ی مادربزرگ بودیم، محسن و میلاد هم بودن. مامان و خاله و مامانبزرگ سرشون گرم بود، محسن گفت بیاین بریم تو حیاط، وقتی رفتیم تو حیاط، محسن گفت بریم تو زیر زمین. محسن گفت خوب شایان جون، دایی میگفت یه کارایی باهم میکنین، از محسن خجالت می کشیدم و سرمو انداختم پایین. گفت نترس من به کسی نمیگم. به میلاد گفت دم در وایسا. بعد اومد کنارم و گفت میخوای باهم از اون کارا بکنیم؟ چیزی نگفتم و به زمین نگاه کردم، گفت خوش میگذره. بعد دستشو از رو شلوار گذاشت رو کونم. کمی مالید، بعد شلوار و شورتمو پایین کشید و با کونم ور رفت. بعد کیرشو دراورد. کیرش سفید بود، از مال دایی کوچیکتر بود ولی هنوز به نظرم خیلی بزرگ بود و نمیدونستم چطور تو کون میلاد جا میگیره. محسن گفت بگیرش تو دستت. دستمو دور کیرش حلقه کردم. داغ و لطیف بود. کمی کیرشو مالیدم. بعد رفت پشتم و شروع کرد به مالیدن کیرش لای کونم. خیلی حال میداد، مخصوصا از وقتی شروع کرده بودم به انگشت کردن کونم، سوراخم حساس تر شده بود و هربار چیزی بهش میخورد، دل دل میزد و خیلی حال میداد. محسن لای پامو خیس کرد و کیرشو کرد لای پام. خودم پاهامو سفت به هم فشار دادم. چند دقیقه لاپایی تلنبه زد، بعد کیرشو تا ته فشار داد و وقتی سر کیرش از لای پام بیرون اومد، ابشو از جلو پاشید رو زمین. بعد خودمونو مرتب کردیم و رفتیم بالا. شیطنت من با اون سه تا ادامه داشت و خودمو هم انگشت میکردم. یه بار که با میلاد رفته بودیم بالا، میلاد گفت تا حالا کیر کسی رو گرفتی تو دهنت؟ گفتم نه بابا، گفت خوبه ها، حال میده، گفتم پس بیا مال منو بگیر تو دهنت، میلاد گفت به شرط اینکه تو هم مال منو بخوری، دو دل بودم ولی قبول کردم. میلاد جلوم نشست و کیرمو گرفت تو دهنش، به من که خیلی حال میداد، کیرم تو دهن خیس و نرمش جلو عقب میرفت. گفت دقت کن من چجوری میخورم، تو هم اونجوری بخور. حواست باشه دندونات نخوره. کمی دیگه کیرمو خورد و گفت حالا نوبت توئه. نشستم جلوش، اول با نوک زبونم کمی کیرشو مزه کردم، مزه ی خاصی نداشت، بالاخره کیرشو گرفتم تو دهنم. حس جالبی داشت، کمی کیرشو تو دهنم جلو عقب کردم. میلاد گفت کونت باز شده؟ گفتم اره، دوتا انگشت میکنم، گفت میخوای من بکنمت؟ گفتم به شرط اینکه من هم تو رو بکنم. گفتم من که دوست دارم، الان میبینی که چقدر حال میده، دولا شدم و لای کونمو با دوتا دست باز کردم، میلاد اول کمی انگشتم کرد، بعد بلند شد و یه تف به کیرش مالید و به سوراخم فشارش داد، چون کیرش کوچیک بود، حدودا نصفش رفت تو. تا وقتی ثابت نگهش داشته بود، چیز خاصی احساس نمیکردم، ولی وقتی شروع کرد به تلنبه زدن، تازه فهمیدم که چی میگه، اصلا لذت انگشت با کیر واقعی قابل مقایسه نبود، کیر داغ و لطیف که به سوراخم مالیده میشد و تو کونم جلو عقب میرفت. میلاد کمی تو کونم تلنبه زد و گفت حالا نوبت توئه، منم مثل خودش، کیرمو کردم تو کونش، کردن هم حال میداد ولی واسه من ، دادن لذتش بیشتر بود. من و میلاد هر دو به دادن علاقه ی بیشتری داشتیم. معمولا پسرایی که با هم از این کارا میکنن، دعواشون سر کردنه، مثلا تو بیشتر کردی و منم باید همونقدر بکنم، ولی دعوای من و میلاد اینطوری بود که مثلا من میگفتم من بیشتر کردمت، تو هم باید همونقدر منو بکنی. یه مدت گذشت، یه روز من و مامان رفتیم خونه ی خاله اینا، مامان و خاله قرار بود جایی برن و ما سه تا تنها موندیم. به محض رفتن اونا، هرسه لخت شدیم. محسن دراز کشید و به میلاد گفت بخورش، میلاد کنارش نشست و خم شد و شروع کرد به خوردن کیر محسن. منم تماشاش میکردم. محسن یه نگاه بهم کرد و گفت تو هم میخوری؟ گفتم باشه. محسن به میلاد گفت بذار شایان بخوره. کیرشو گرفتم تو دستم و اب دهن میلاد رو تا حدی پاک کردم، وقتی گرفتمش تو دهنم، تازه لذت ساک زدن رو فهمیدم، در مقایسه با کیر محسن، خوردن کیر میلاد مثل مکیدن مداد بود. کیر کلفت محسن دهنمو پر کرده بود، رگهای کیرشو با لبام و زبونم حس میکردم، زبونمو به کیرش میمالیدم، اب زیادی تو دهنم جمع شده بود و کیرشو حسابی خیس کرده بود. محسن گفت تو خودت خوب میخوریا ناقلا، کمی بعد گفت بسه برین خودتو تمیز کنین زود بیاین. رفتیم دستشویی، با شلنگ کونموپر از اب کردم و با فشار خالیش کردم تا کونم خالی و تمیز بشه. میلاد هم خودشو تمیز کرد و برگشتیم. محسن میلاد رو رو شکم خوابوند و کیرشو راحت کرد تو کونش و شروع کرد به تلنبه زدن. منم کنارشون دراز کشیده بودم و خودمو انگشت میکردم. صدای ناله و شالاپ شلوپ تو اتاق پخش میشد. کمی بعد محسن کیرشو از کون داداشش بیرون کشید ، منو به پشت خوابوند و زانوهامو تو شکمم جمع کردم. پشتم نشست و سر کیرشو گذاشت رو سوراخم، استرس زیادی داشتم چون اولین بار بود که یه کیر درست و حسابی میخواست بره تو کونم، قبلا با خیار و هویج تمرین کرده بودم ولی بازم میترسیدم. محسن شروع کرد به فشار دادن، ولی سرش تو نمیرفت و درد داشت. به میلاد گفت کرم رو بیار. میلاد سریع کرم اورد و محسن کون من و کیر خودشو کرم مالی کرد. اینبار با کمی فشار سر کیرش رفت تو کونم، درد تیزی تو کونم پیچید و یه اخ بلند گفتم و سعی کردم عقب برم ولی نذاشت و گفت یکم صبر کن الان دردش میخوابه، با ناله گفتم اخه خیلی درد داره. گفت فقط سرش اینطوریه، الان عادت میکنی. کمی سر کیرشو تو کونم نگه داشت، درد کونم کم کم ساکت شد. گفت هنوز درد داری؟ گفتم نه چندان. شروع کرد به فشار دادن. راست میگفت چون فقط سر کیرش دردم اورد و بقیه ی کیرش به راحتی تو کونم جا شد، کرم هم زده بود و وقتی شروع کرد به تلنبه زدن، کیرش راحت تو کونم عقب و جلو میرفت. حسش قابل وصف نیست. حرکت کیرشو تو شکمم میتونستم ببینم. ناله ام در اومده بود و عرق کرده بودم، دلم نمیخواست هیچوقت تموم بشه، رفت و امد کیرش تو کونم فوق العاده لذت بخش بود. چند دقیقه تو همون حالت تلنبه زد، بعد اروم کیرشو کشید بیرون. به من و میلاد گفت کنار هم چار دست و پا بشینیم و کونمو بدیم بیرون. من و میلاد کنار هم قنبل کردیم و کونمون از بغل به هم چسبید. محسن پشت میلاد نشست، کیرشو کرد تو کونش و کمی تلنبه زد، سوراخم باز مونده بود و هوا میکشید . بعد کیرشو کشید بیرون و اومد پشت من، اینبار سر کیرش هم به راحتی رفت تو، وقتی کیرشو کرد تو کونم، یه صدای گوز اومد که باعث خنده امون شد. بعد به تلنبه زدن ادامه داد. انقدر حال میداد که خودمو عقب جلو میکردم تا کیرش بیشتر بره تو. چند دقیقه بعد، محسن گفت ابمو بریزم تو کونت؟ گفتم حامله نمیشم؟ خندید و گفت نه خنگ جون، فقط دخترا حامله میشن. گفتم باشه بریز. سرعت تلنبه زدنش خیلی زیاد شده بود و کونم کمی میسوخت. بالاخره یه اه بلند کشید و احساس کردم کونم اتیش گرفت، ضربان زدن کیرش و اب داغی که تو کونم میریخت رو به خوبی حس میکردم. چند تا تلنبه زد تا کیرش کاملا خالی بشه، بعد کیرشو کشید بیرون و گفت برو دستشویی. دستمو دم کونم گذاشتم و دویدم سمت دستشویی، با فشار اب سفیدشو از کونم بیرون ریختم و یه بار هم با اب کونمو شستم. بعد اومدم بیرون و لباسامونو پوشیدیم. محسن گفت دایی اگه خواست کیرشو بکنه تو کونتون، نذارین هاااا، کونتون پاره میشه. گفتیم باشه.بعد از ساک زدن واسه محسن، به گوش دایی هم رسیده بود و تو اولین فرصت ازم خواست واسش ساک بزنم. فقط سر کیرش تو دهنم جا میشد و زبونمو دور سر کیرش میچرخوندم و میمکیدمش، بعد هم لاپایی باهام حال میکرد. دو سال گذشت، واسه دایی زن گرفتن و دیگه با ما پسرا کاری نداشت، من و میلاد و محسن مونده بودیم و که اون هم دیر به دیر همدیگه رو میدیدیم. بدجوری تو کف کیر بودم و خیار و هویج هم جوابگوی نیازم نبود، دلم کیر واقعی میخواست، کیر داغی که بتونم ساک بزنم، اب اولیه اش رو مزه کنم، توی کونم حسش کنم و موقع ارضا شدن، توی کونم ضربان بزنه و ابشو تا ته تو کونم خالی کنه. چند تا گزینه رو در نظر گرفته بودم و میخواستم روشون کار کنم. محتمل ترین و در دسترس ترین گزینه سیامک بود. بچه محلمون که 4 سال ازم بزرگتر بود. باهم فوتبال بازی میکردیم و تو محل وقت می گذروندیم ولی به حدی صمیمی نبودیم که مستقیما ازش بخوام. واسه همین شروع کردم به کار کردن روی مخش. اوایل زیاد باهام راحت نبود ولی کم کم داشتیم صمیمی میشدیم. سعی میکردم واسش جک های سکسی تعریف کنم تا رومون به هم باز بشه. بعد از یه مدت، ازش فیلم سکسی خواستم و اونم بهم داد. بعد از اینکه چندبار ازش فیلم گرفتم، بهش گفتم سیامک میخوای باهم فیلم سوپر نگاه کنیم؟ تعجب کرد و گفت واسه چی؟ کمی دستپاچه شدم و گفتم همینطوری دیگه، گفتم شاید جالب باشه، گفت باشه حالا ببینیم چی میشه. چند روزی گذشت، تو این چند روز مدام بهش نزدیک میشدم، پامو به پاش میچسبوندم یا خلاصه سعی میکردم که تماس بدنی باهاش برقرار کنم. سیامک خودشو عقب نمیکشید. بالاخره یه روز بعد ازظهر قبل از اینکه بقیه ی بچه ها بیان تو کوچه، سیامک رو دیدم. بعد از احوالپرسی و کمی حرف زدن، سیامک گفت کمی سوپر زدم رو گوشیم، میخوای نگاه کنیم؟ گفتم اره، کجا بریم؟ گفت بریم انباری ما. گفتم باشه، رفتیم دم ساختمونشون، سیامک سر و گوش اب داد که از همسایه ها کسی نباشه، بعد رفتیم تو. یه صندلی کهنه اونجا بود، سیامک نشست و سوپر رو پلی کرد، صداشو هم کاملا کم کرد که بیرون نره، دستمو رو شونه اش گذاشته بودم و کمی خم شده بودم، کمی بعد، سیامک گفت میخوای بشینی رو پام؟ گفتم باشه، بین پاهاش ایستادم و رو پای چپش نشستم. سیامک گفت بیا گوشی رو تو نگه دار. بعد از اینکه گوشی رو ازش گرفتم، دست راستشو گذاشت روی رونم و دست چپشو پایین کمرم، یه گرم کن پارچه ای نرم پوشیده بودم. داشت رونمو میمالید، کم کم دست چپشو برد پایین و گذاشت روی کونم، گفت خوشت میاد؟ گفتم اره، گفت از فیلم چطور؟ گفتم اره اون هم خیلی خوبه، سیامک شروع کرد به چنگ زدن کونم. کمی بعد حس کردم میخواد دستشو از پشت ببره توی شورتم، چیزی نگفتم و دستش کمی رفت تو ولی چون نشسته بودم، کامل وقت انگشتاش توی شورتم بود. دست راستمو انداختم دور گردنش و یه طرف کونمو بلند کردم، تقریبا تو بغلش به پهلو شده بودم و کونم بالا بود، سیامک دستشو به راحتی برد تو شورتم و شروع کرد به مالیدن کون لختم، من فقط به گوشی زل زده بودم تا راحت هرکاری دلش میخواد باهام بکنه. انگشتشو لای کونم فرو کرد و کمی سوراخمو مالید. چند لحظه بعد گفت شایان پام درد گرفت یه لحظه پاشو، بلند شدم و پشت بهش ایستادم، صدای باز کردن کمربند و زیپش رو شنیدم و بعد شلوار جینشو پایین کشید. بعد خیلی عادی از دوطرف شلوار و شورت منو گرفت و تا زانوم پایین کشیدشون. کمی با کون لختم ور رفت و بعد گفت بشین، عقب رفتم و اینبار کونمو صاف تو بغلش گذاشتم و بلافاصله کیر کلفت و داغش روی چاک کونم قرار گرفت. اخ که چه حس خوبی داشت. داشتم کونمو به کیرش فشار میدادم، فقط نمیدونستم چجوری باید حالیش کنم که میخوام منو بکنه. کمی بعد، سیامک دوباره بلندم کرد و خودش هم بلند شد. وقتی کنار رفت، بدون اینکه ازم بخواد گوشی رو گذاشتم رو صندلی، خم شدم و دستامو گذاشتم رو صندلی. سیامک پشتم وایساد و شروع کرد به بالا پایین کردن کیرش لای کونم، بعد سر کیرشو رو سوراخم گذاشت و همینجوری خشک خشک کمی فشار داد. گفتم خیسش کن. ازم جدا شد تا کیرشو خیس کنه، تو همین فاصله، تف کردم تو دستم و به سوراخم مالیدم. وقتی دوباره سر کیرشو رو سوراخم گذاشت، خودمو تا حد امکان شل کردم. از دو طرف کونمو گرفته بود و کیرشو فشار میداد، واسه همین کیرش لیز خورد و رفت لای پام. اینبار کیرشو گرفته بود، منم دستمو بردم پشتم و وقتی کیرشو گرفتم، خودش ولش کرد. کیرشو رو سوراخم نگه داشتم و همزمان با فشار سیامک، خودمو به عقب فشار دادم. خیلی زود، سر کیرش، وارد سوراخم شد، سیامک گفت رفته تو؟ گفتم فقط سرش، اروم فشار بده، سیامک فشارشو کمی بیشتر کرد، کم کم مقدار بیشتری از کیر کلفتش وارد کونم شد، تو اسمونا بودم، سیامک ظاهرا میترسید زیاد فشار بده، واسه همین خودمو به عقب فشار دادم تا بالاخره کیرش کاملا تو کونم جا گرفت. سیامک شروع کرد به تلنبه زدن و خیلی زود اه و اوهش در اومد. البته سعی میکرد زیاد سرو صدا نکنه. کیرش کمی خشک شده بود و یه ذره میسوزوند، واسه همین گفتم یه لحظه دربیار. کیرشو کشید بیرون و گفت دردت اومد؟ گفتم نه، خشکه، یه تف تو دستم انداختم و به سوراخم که باز مونده بود مالیدم. سیامک دوباره کیرشو کرد تو و شروع کرد به تلنبه زدن. هردومون حسابی عرق کرده بودیم. کمرمو گرفته بود و تو کونم تلنبه میزد، کیر داغ و کلفتش تا زیر نافم بالا میومد و وقتی می کشیدش عقب، جای خالی کیرشو حس می کردم. فیلم تموم شده بود و صفحه ی گوشی تاریک بود. یه تف به کیر کوچولوم مالیدم و شروع کردم به جق زدن واسه خودم. سیامک حسابی سرعت تلنبه زدنشو بالا برده بود، کیرش به مثانه و پروستاتم فشار میاورد و کم مونده بود جیش کنم، سیامک چندتا تلنبه ی محکم زد و کیرشو تا ته تو کونم فرو کرد و نگه داشت، دوباره همون ضربان های کیر و اب داغی که تو کونم جاری شده بود باعث شد ارضا بشم، البته هنوز ابم نمیومد. سیامک کیرشو از کونم بیرون کشید، سوراخم باز مونده بود، شورت و شلوارمو بالا کشیدم و گفتم بریم؟ گفت بریم. سیامک هم خودشو مرتب کرد و زدیم بیرون. تا به خونه برسم، مقدار زیادی از ابش از کونم بیرون اومده بود و تو شورتم ریخته بود. واسه همین مستقیم رفتم تو حموم. از وقتی سکس با بزرگترهارو شروع کرده بودم و کیر کلفتشون رو چشیده بودم، دیگه تمایلی به بچه های همسن و سالم نداشتم، دو سال هم با سیامک بودم و حسابی حال میکردیم تا اینکه سیامک هم دانشگاه یه شهر دیگه قبول شد. بازم تو کف مونده بودم…

نوشته: خاقان


👍 6
👎 5
13501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

868790
2022-04-14 12:53:38 +0430 +0430

ربط اسم با داستان پدوفیلی این آقا رو ینفر که میدونه بهم بگه لطفا

0 ❤️

868822
2022-04-14 20:17:43 +0430 +0430

عالی مینوازی

0 ❤️

868929
2022-04-15 08:10:58 +0430 +0430

خوش بحال سیامک

0 ❤️

869212
2022-04-17 01:26:12 +0430 +0430

خوب بود، لطفا باقی سکساتم بنویس

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها