سلام.شاید به من فحش بدید ومنو بی غیرت خطاب کنید ولی برام اصلا مهم نیست.این داستان کاملا واقعیه من فروشگاه لوازم خانگی تویکی از نقاط خوب تهران دارم.وضع مالیم وزندگیم خداروشکر بدنیست.تنها مشکلم هات بودنمه.تواین مدت بادخترهای زیادی بودم اما هیچ کدوم اون چیزی روکه من میخواستم نداشتن.من هات بودن و انجام تمام چیزهایی که توفیلم های سکسی هست میخواستم.ولی هیچوقت طرف مقابل من کارشو خوب انجام نمیداد.با این که من تمام تلاش میکردم برای هات کردن طرف مقابل کسش روهم میخوردم ولی اونا حتی بعضی مواقع ازاین کار منو باز میداشتن.همیشه تو سایت های سکسی از اویزون و ایکس پرشیا گرفته تاهمین شهوانی می گشتم ولی زن مورد علاقم نبودکه نبود.تا این که اون اتفاق افتاد وبه نوعی قریضه سرکش منو رام کرد.نزدیک غروب بود وبی هدف توخیابونا میگشتم چون هیچ کس توخونه انتظارم نمیکشید حال رفتن به خونه نداشتم.اون لحظه دختری دیدم که کنار جاده ایستاده بود.کنارش ترمز زدم.صورت زیباش فریبنده بود و موهای بلوندش از زیر روسری خودنمایی میکرد.سوارماشین شد به خونه ام رفتیم.خیلی راحت کارشو انجام می داد.ساک میزد بیضه هامو مک میزد.بعد خودش روتخت رهاکرد تامن کارمو بکنم لباوسینه هاشو خوردم وکسش نوازش کردم بعد هرپوزیشنی که میخواستم انجام داد وابم رو روی صورتش پاشیدم.این کارا رو بدون هیچ اکراهی انجام داد واخرش بالبخند زیبایی که زد خستگی خروج منی از تنم گرفت.اون شب باهاش صحبت کردم وراضیش کردم که فقط بامن باشه وفقط بامن بخوابه درقبالش کم کسری های زندگیشو برطرف کنم.اولین سکسمون روبا کاندوم انجام دادیم ولی بعد از ازمایشی که دادو معلوم شد که مشکلی نداره بدون کاندوم کارمون میکردیم.چندماه گذشت واصلا اخلاقش عوض نشد همیشه لبخند رو لبش بودوهمیشه خوش اخلاق و هات وسکسی مگه یک مرد از زنش چی می خواد غیراز اینا.تو این مدت چندین بار باهم سکس کردیم هیچکدوم تکراری نبود وهر سکس حال وهوای خودش داشت.بودن باهاش یک نوع وابستگی واسه من ایجادکرد حتی اگه یک روز نمی دیدمش اروم قرار نداشتم.تمام داستان زندگیشو هم فهمیدم ازاین که به خاطر پول راضی به این کارشده ولی بعدا پشیمون شده حتی میخواسته خودکشی کنه.پدر مادرش وقتی بچه بوده مردن و هیچ کس نداره.چندماه هم گذشت ومن خوب فکر کردم بالاخره تصمیم گرفتم.ازش درخواست ازدواج کردم.اول مخالفت کردوگفت گذشتم باعث میشه بعدا ازمن بدت بیاد.ولی من از عشق خالصم گفتم.گفتم میخوام از تو بچه داشته باشم.چندهفته بعدباهم ازدواج کردیم وهمه ازجمله خانوادم اونو به عنوان همسرمن قبول کردن.الان چندسالی میگذره وبازهم من ازش سیر نشدم.ماباهم صاحب یک دختر شدیم ویک پسر هم توراه داریم زندگیمون خیلی خوب داره پیش میره.این داستان زندگی من بود امیدوارم منو درک کنید پایان
نوشته: ناشناس
جالب بود،توبیشترنیازمنداین بودی که یکی تاییدت کنه وازسکس باهات راضی باشه،واین برای همه مردامهمه،درود به شرفت که گذشتشو نایده گرفتی،خوشم اومد،لایک سومم از طرف من
البته اینم بگم بهت،اگرواقعآراست بگی بهشت برای خودت خریدی،،،خیلی ثوابه کسی از بدبختی نجات بدی
افرین که یه خانوم بی پناهو شریف و مادر کردی… درجه یکی هم وطن… چ بسا نجیبانی که خائن و بی وفا بشن… چه بسا افراد ناچاری که بهترین بشن…
داداش ایول داری درست همینه که میگی گذشته هر کس هم به خودش ربط داره وهمانطور که از اسمش پیداست گذشته گذشته بیخیال به فکر آینده باش که چه طور میخوای با عشقت خوش بگذرونی یه مثال هم برات میزنم البته دور از شما وخانم محترمتان قدیما یارو میرفت جنده خونه ،از جندهه خوشش میومد میبردش مشهد آب پاکی میریخت روش یه عمر با هم زندگی میکردن این مهمه که شماها الان مال هم هستید
یعنی همون یه کلمه ی “قریضه” رو که دیدم دیگه بقیه داستان رو نخوندم :|
حقیقتش رو اگه بخوای من اگه بودم هیچ وقت نمیتونستم اینکار رو بکنم مگر اینکه باهاش از ایران برم جایی که کسی مارو نشناسه
که چی کونی نمیگفتی می مردی از درد پشیمونی
دیگه پشیمانی فایده نداره اگه عاشقش بودی حتی به خودش نباید گذشته اش را یاد آوری کنی گوزو
در هر صورت خدا بهت عقل بده تا سنجیده تر رفتار کنی
داستان جالبی بود ولی اونجوری که بوش میاد با این معیار , ازدواجتون تا زمانی پابرجا خواهد بود که سکستون تکراری نشه و ازش سیر نشی چون برای احساسات و عواطف نبوده بلکه برای سکس خوبش بوده . بهرحال موفق باشی و لایک 22
هر شخصی صلاح خودش رو بهتر میدونه.امیدوارم خوشبخت باشید و وفادار به یکدیگر.
مردی تو دور و زمونه ما مرده اما واقعا اگه همچین کاری کردی و بعدا اصلا به روش نیاوردی خیلی مردی
خیلی هم جالب !
اگه واقعی باشه به تو میگن مرد.
آغا من همون تیتر اولو خوندم
تو محل مام یه بابایی بود با رفقا دسته جمعی رفته بودن کس کنون
این بابا آخر رفته بود تو اتاق و پسفرداشم یارو عقد کرد
از این آدما زیاد هستن
اگه بعد ازدواج وفادار بشه چه اشگالی داره
اونم آدمه حق زندگی کردن داره.
اگه واقعی بود که خیلی مردی
اگه داستان بود بد نبود…
متاسفانه این جامعه عقب مونده فرهنگی که اینجور ازدواج ها رو منع میکنه.چه اشکالی داره بتونی کسی رو پیدا کنی که در کنارش اروم بگیری.حالا میخواد گذشته خوبی نداشته باشه مهم اینه که اینقدر درک و شعور داره و سختی کشیده که بشینه سر زندگیش قدر یه بامعرفت مثل تو رو بدونه.
حلالت باشه عشقتون پایدار
پاکی ماکیو ول کن…الان کیو پیدا میکنی پاک خالص باش.هرکی میگه گوه خورد…اونم انسان خطا میکنه…همینکه مرد بودی گذشتشو نادید گرفتی.دمت گرم…
خيلي خوب و عالي، دمت گرم، نه تنها بيغيرت نيستي بلكه مرد واقعي و انسان خوب و اخلاقيي هستي؛ براي تو و خانوادت آرزوي خوشبختي دارم
هرکی معیار خودشو داره برا ازدواج و خوشبختی لایک43!
خوب کاری کردی هر کس دیگه ای هم چیزی میگه مال عقل ناقصه و بیشعوریش وگرنه هرکسی لیاقت زندگی کردنی ک دوس داره رو داره
حتی زنای خیابونی یا بیوه ها مگه اونا ادم نیستن ک ازدواج نکنن خلاصه بگم گذشته مهم نیست آینده رو بچسبین
این داستان حتی اگر واقعی هم باشد (که نیست) فوق العاده غیرمنطقی و احمقانه است. حتی خدا هم نمیتواند از زن فاحشه یک همسر بسازد. فاحشه ذاتش خراب است و اصلاح پذیر نیست. حتی اگر مرد توی داستان ثروتمند باشد( که پیش فرض داستان اذعان میکند که او ثرتمند است) باز هم نمیتواند از فاحشه همسر بسازد. برای فاحشه و زن خیابانی فقط و فقط پول اهمیت دارد و اگر حتی فردی نیاز مالی او را برآورده کند باز هم او دلیلی برای خیانت پیدا میکند. ببینید لطفا فاحشه ها را تطهیر نکند آنها فقط و فقط دنبال پول راحت و حرام اند و هیچگونه احساسات انسانی ندارند
عزیزم کارخوبی کردی مهم شخصیت انسانه ومعیارهات همه آدمها ممکنه تو راه اشتباهی بیفتن ومنتظرفرشته نجات باشن
داداش اگه هر سال فققط 10 نفر مثل تو به دنیا بیان تو 10 سال ایران میتونه از این رو به اون رو بشه (کوتاه فکری دلیل عامه مشکلات)
خودت راضی و خشنودی و کیفشو میبری پس کار درست رو انجام دادی. خوش باشی
لایکککککک تو ی مرد واقعی هستی واقعا مگه ی مرد از ی زن چی میخاد تو ی مردی…
مردم معیار زن زندگیشون خانومی نجابت کدبانو بودن و خانواده دار بودنه طرف هست شما هم معیار اولت سکس!
چی بگم خوشبخت و شاد باشی عزیز