از اهواز تا مشهد

1397/11/30

داستان از اونجا شروع شد که یبار تو سرویس بودم که یه زنه زنگ زد گفت سلام اقا حسن رو کار دارم منم ناخداگاه گفتم مطمئنی حسنو میخوای احسانو نمیخوای دیدم گفت شایدم نمیدونم بعد گفت ببخشید اونجا کجاس منم گفتم اینجا اهوازه گفت من کجا تو کجا گفتم مگه تو کجایی گفت نیشابور گفتم من حتی نمیدونم کجاس گفت زنگ میزنم و خداحافظی کرد .

بعد دو روز زنگ زد و گفت اسمش الاهه است شوهر و بچه داره و شوهرشم رانندس منم از همون اول گفتم اینو میتونم بکنم احتمالا شده تا نیشابور میرم ،بعد یه هفته کلی صمیمی شدیم و پیامک سکسی میفرستادیم و سکسی صحبت میکردیم این داستان ادامه داشت تا اینکه واسم عکس و کادو فرستاد وقتی دیدمش کلی عاشقش شدم گفتم منم میفرستم بعد یماه منم چندتا عکس فرستادم یه عروسک اونم وقتی منو دید بقول خودش میخواست بپره تو بغلم از خوشحالی و اداره پستو رو سرش گذاشته بوده دیگه جوری شده بود که شبا تا صبح چت میکردیم چت سکس میکردیم کلی عاشق هم شده بودیم و اصرار میکرد بلند شو بیا نیشابور که منم واقعا نه مرخصیشو داشتم و مسیر طولانی بود اینقدر باهم صمیمی شده بودیم که داستان کل زندگیشو میگفت منو با دوستاش اشنا کرد و پز منو پیش اونا میداد اسم یکیش سمانه و اون یکی شیرین بود بعضا که باهم بودن با همشون صحبت میکردم اوناهم همیشه پایه قلیون هم بودن اینقدر صمیمی شده بودیم که شماره خواهرشوهرشو میداد که امتحانش کنم و بخندیم که دیدم خواهر شوهرش شماره منو داد به دوستش و اونم پیام دادو باهاش رفیق شدم ولی داستانو به الهه گفتم اونم گفت بچه پولداره و دختره یه جانبازه عاشقش کنی کلی خرجت میکنه مجردم هست بخوای بگیری که من چند روز مخشو زدم اونم واسم عکس و یه انگشتر فیروزه فرستاد ولی خوشکل نبود و خوشم نیومد ولی بخاطر اینکه بدی نکرده باشم منم یه عروسک و عکسمو فرستادم واسش بعضا شبا با اونم سکس چت میکردم ولی کلا دست گرمی گذاشته بودمش این گذشت تا الهه با شوهرش قهر کرد و رفت خونه باباش تو اون یه ماه کلی با خودش و دوستاش صمیمیتر شدم و جلو اونا باهام سکس حرف میزد و التماس میکرد که بیا پیشم بیا بگیرم که منم راهنماییش کردم برو سر خونه زندگیت من تو رو نمیگیرم بعد یه ماه برگشت سر خونه زندگیش ولی بعد چند ماه که ارتباطمون خوب بود و قرار بود برم نیشابور دیدم پشت خطیم و دایم مشغوله منم خونم به جوش میومد میگفتم کیه و گفت که با یکی رفیق شده منم ناراحت شدم و افتادم نصیحت کردن که تو شوهر داری زندگی داری تو شهر خودت داری خودتو بدبخت میکنی من دورم واسه زندگیت تهدید نیستم ولش کن چه نیازی داری شوهرت بچت مهمترن بفکر ابروت باش کسی نفهمه دو روز دیگه حتما عاشقش میشی ازت سکس میخواد کسی بفهمه بدبختی حتی جوری شد زنگ میزدم دوستاش و از اونا کمک میخواستم اونا هم میگفتن کاری از دستمون بر نمیاد اینقدر فشار اوردم تا گفت ولش کرده پسره رو و تورم میخوام ول کنم منم گفتم چرا من گفت نمیخوام در ارتباط باشم باهات خوب نصیحتم کردی نمیخوام ابروم بره یوقت باور کنین اون روز کلی پشت تلفن گریه کردم و فکر این بودم که برنامه هام نقش بر اب شده بود . منم از ناراحتی هر روز با دوستاش چت میکردم و اونا دلداریم میدادن، که یدفعه یفکری به ذهنم رسید گفتم حالا که اون ولم کرد منم برم با دوستاش رفیق شم که مونده بودم شیرین بهتره یا سمانه با دوتا وارد مزاکره شدم تا یجایی رفتم که دوتاشون هم بهم چراغ سبز دادن ولی لحظه اخر سمانه رو انتخاب کردم و مخ زنیو شروع کردم بطوری که انگار اونو از اول دوست داشتم داستانم با سمانه هم کلی عاشقانه شد و هر شب سکس چت میکردیمو حرف میزدیم تا اینکه گفت شوهرش یماه میره شیراز و تونستی بیا مشهد چون سمانه و شیرین مشهدی بودن .منم از فرصت استفاده کردم و هفته اخری رفتم مشهد و شب رو تو حرم گذروندم چون گفت فردا صبح بیا منم فردا صبح رفتم به ادرسی که داده بود قبلش تو راه قرص تاخیری خوردم و رفتم خونشون تا دیدیم همو مثل دوتا عاشق واقعی شروع به خوردن لب و دهن هم کردیم و مثل دیوونه ها همو بغل میکردیم سریع لباساشو کندمو بردمش رو تخت بهش گفتم خامه داری بیار و چون تو سکس چتا گفته بودم چکار میکنم خامه رو اورد منم ریختم رو ممه هاش و تا اونجا که میتونستم خوردم ممه هاشو ممه هاش 75 بودن و منو که اولین سکس زندگیم بودو دیونه کرد بعد رفتم از نوک پاهاش شروع کردم لیسیدن اینقدر پاهاش سفید بود که مست شده بودم بعد رفتم همینطور بالا تا به کسش رسیدم سریع یه زبون زدم دیدم کاملا خیس شده منم مثل نخورده ها شروع کردم به خوردن کسش اینقدر خوردم که گفت بسه بعد سریع پرید کیرمو گرفت تو دستش و شروع کرد به ساک زدن منم که عشقم لاممه ای بود برش گردوندم و از لای ممه اش کیرمو گذاشتم تو دهنشو عقب جلو میکردم بعد چند دقیقه به عشق کسش به کمر خوابوندمش و بحالت برسی رو کسش کیرمو بالا پایین کردم تا خودش بگه بکن تو که منم دیدم تو حال خودشه و منم اروم کردم تو کسش و اروم اروم کردم و همینطور سرعتمو بیشتر کردم اینقدر کردم و مدل عوض کردم که دیدم گفت درنیاری دارم میام منم محکم کردم تا ارضا شد منم مدلمو عوض کردم و بصورت کتابی گذاشتم تو کسش واقعا این مدل دیوونم میکرد چون تو چند روزی که اونجا بودم فقط کتابی میکردمش البته همه مدلی کردمش کلا تو چهار روز و شبی که اونجا بودم 15 بار کردمش که جونی واسم نمونده بود شب اخر گفت از کون بکن منم کمی کردم دیدم خیلی تنگه و دردش میاد ولی خیلی عالی بود منم تا ته کردم تو کونش کیرمم که 18 سانته و اونم جیغ میکشید که گوه خوردم تا حالا ندادم منم که تا ابمو نریختم تو کونش ولش نکردم اخرین شب دوستش شیرینو دعوت کرد گفت احسان اومده بیا ماهم تا نصف شب قلیون میکشیدیمو میخندیدیم و به شیرین گفتیم ارتباط ما ارتباط برادر خواهریه شیرینم میخواست تو خونه سمان منو یاد شبای گذشته بیاره و باهام سکس کنه که من خودمو به اون راه میزدم چون میدونستم که جلوی سمان نمیشه شیرینو بکنم بعد چهار روز شوهر سمان اومد و منم رفتم هتل و رفتم با شیرین چت کردن که من عاشق توهستم و نمیشد جلو سمانه و این حرفا که شیرین رو صبح وقتی بچشو برد مدرسه اوردمش هتل تو هتل شیرینو که دیدم کمی چاق بود ولی خوشکل و تو پربرعکس سمانه که خیلی لاغر بود شیرینو همین که بردم تو اتاق مثل دیونه ها باز لب خوری کردیم و سریع لباساشو دراوردم و افتادم بجوون ممه هاش ممه های شیرین 85 بود داشتم دیوونه میشدم این شیرین خیلی نرم بود کمی روغن بهش زدم و افتادم ماساژ دادنش از مچ پا میرفتم تا کسش از کسش میرفتم تا ممه هاش کمرش شکمش بعد رفتم شروع کردم خوردن کسش که دیدم داره جیغ میزنه و ارضا شد منم شرتمو دراوردمو کیرمو از لا پستوناش کردم تو دهنش چند بار که بالا پایین کردم چون قرص نخورده بودم حس کردم ابم داره میاد منم دراوردم و پاهاشو بردم بالا و گذاشتم تو کسش و محکم شلاقی میزدم وقتی میزدم صدا شالاپ شلوپ میومد که ترسیدم کسی صدارو بشنوه شیرین کسش گشاد بودو کیر من توش راحت میرفت و میومد و چون میترسیدم ابمو تو کسش بریزم گفتمش برگرد ابمو بریزم تو کونت که اونم قبول کرد منم یه تف زدم سر کیرم و با کمی بازی کردن کیرم با سوراخ کونش ارون گذاشتم تو کونش بعد اینکه تونستم کیرمو داخل کونش جا کنم محکم فشار دادم که دادش رفت هوا و منم دیوونه شدم و محکم کردم از پشت موهاشو گرفتم و میکشیدم و با یدستم محکم میزدم رو لمبه هاش و محکم میکردم تو کونش که مثل موج دریا میرفت و میومد تو همین زدنا یه داد بلند کشیدم و تمام ابمو خالی کردم تو کونش بعد رفتیم حموم دوش گرفتیم کلی تنقلات داشتیم خوردیم و رفت خونش و فردا صبح باز برگشت شیرینم تو 4 روز تونستم 10 بار بکنم که دیگه رنگ و رخی بهم نمونده بود و سکسای اخری فقط لختش میکردم و میزاشتم تو کسش و چون قرص برده بودم هرچقدر میکردم ابم نمیومد و تو هرسکسی حداقل 3 بار ارضاش میکردم و این بود داستان مشهد من و بعدش برگشتم اهواز و بعد چند ماه ارتباطام با دوتا خوشکلام کمو کمتر شد و اونا هم گفتن که نمیخوایم باهات ارتباط داشته باشیم و جالب اینجا که این سه تا رفیق از حال و روز هم بی خبر بودن و نفهمیدن چه ارتباطی بین من و دوستاشون بود. امیدوارم از داستانم خوشتون اومده باشه. این اولین و اخرین سکس های من بود.

نوشته: احسان


👍 2
👎 17
40105 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

749268
2019-02-19 20:57:16 +0330 +0330

فیروزه نیشابوری سوغاتی می آوردی برای دوست دخترای اهوازیت خوشتیپ مک کویین
کس مشنگ خودتی

1 ❤️

749295
2019-02-19 21:14:19 +0330 +0330

کتاب گفتی چرا پس دفتر و مداد نگفتی ؟ :(

1 ❤️

749297
2019-02-19 21:14:32 +0330 +0330

تو که اولش ميگفتي مرخصي نداشتي اين همه راه دور رو بري بعدش بيست روز مشهد تلپ بودي.راستي کدوم هتل تو مشهد ميزاره دختر ببري تو اتاق

1 ❤️

749318
2019-02-19 21:30:55 +0330 +0330

بدترین چیز اینه که درگیر مخ زدن و با چند نفر بودن بشی چشمتو بازکنی میبینی زندگیو مفت باختی و هیچ لذتی از خوشی های زندگی نبردی

1 ❤️

749332
2019-02-19 21:59:00 +0330 +0330
NA

جان کوث ننت ننویس دیگه اولین سکست بود لا ممه ای میزدی چون عاشق لاممه ای بودی کتابی میکردی دیگه چه صیغه ای قول میدم ی پسر 26 ساله جقی هستی که خاطرات رفیقاشو که بهش گفتن داره مینویسه و جق میزنه حیف فحش که به تو بدن

0 ❤️

749347
2019-02-19 22:47:52 +0330 +0330

اخه کییییرم‌ تو سر در تخیلات تخمیت بره،سکس چت میکردی بعد عکساتو پست میکردی؟؟؟میدادی چاپار ببره جاکش،ناموسن تو خاره لاف زدن ابادانیارو گاییدی کون چاقال من از اول سمانه رو میخاستم؟؟؟یجوری میگی انگار ازقبل میشناختیش،کصخل یارو زنگ زده کیرت کرده تو ازش قصه دراوردی???

1 ❤️

749357
2019-02-20 00:05:31 +0330 +0330
NA

کسشر خالص

0 ❤️

749361
2019-02-20 01:23:02 +0330 +0330

این قرص تاخیری که میگی اسمش چیه؟
نویسنده داستان لطقا جواب بده
درضمن داستان خوب بود و کسشعر نبود… حداقل غلط املایی نداشت… فقط نفهمیدیم این کتابی کردن یعنی چی چی؟ لایک

0 ❤️

749372
2019-02-20 03:48:04 +0330 +0330

کتابی‌بکن کی بودی تو

0 ❤️

749378
2019-02-20 04:14:58 +0330 +0330

ببین خیلی خوبه که آرزو هاتون رو میاید برای ما تعریف میکنید
ولی انصافا شما که دارید زحمت میکشید
یکم واقعی تر بنویسید

0 ❤️

749399
2019-02-20 08:03:06 +0330 +0330

فقط موندم بهم بگی صابونت چیه.؟چون این چیزایی ک تو گفتی از گلنار نیست.حتما اسم صابونو بنویس بدونیم…اخه لاشی مجلوق اولا که ک هیچ هتلی تو مشهد ب مجرد اتاق نمیده …دوما همه هتلا دوربین داره تو راه رو اتاقا پس هیچ جوری هم نمیتونی دختر ببری و کسی نفهمه…نتیجه:اسم صابون حتما درج کن.

0 ❤️

749410
2019-02-20 09:14:34 +0330 +0330

به نظر من قبل داستان نویسی یه دست جغ بزن بعد شروع به نوشتن کن که کس شعر تفت ندی بچه جان …

0 ❤️

749437
2019-02-20 11:49:07 +0330 +0330
NA

اخه کونی خودت با عمو جانی یکی کردی کس مغز کله کیری دیه ننویس باو

0 ❤️

749442
2019-02-20 12:29:25 +0330 +0330

وااای خدا این یکی که دیگه دست هرچی کص مغز،پریودمغز،کص تلاوت کن،کصشعرگو رو از پشت بسته بود،کیر سگ اصحاب کف بصورت کتابی تو کونت

0 ❤️

749445
2019-02-20 13:26:08 +0330 +0330

برو بابا خر خودتي،،تو هتل نميشه كسيو برد،،فكرميكردم فقط ابادانيها لاف هستن نگو اهوازيها بدترن

0 ❤️

749466
2019-02-20 16:35:10 +0330 +0330

خاطرات يه عقب مونده ذهني!
يه عكس و يه عروسك بفرست برا ما كوني

0 ❤️

749473
2019-02-20 18:40:28 +0330 +0330

15بار تو‌کردی یا تو رو کردن.تو که اینقدر بلدی راحت مخ بزنی خو همون اهواژ خودتون مخ میزدی.تو شبش جا نداشتی رفتی حرم بعدش چطور رفتی هتل.خداییش دیگه الان دوزان تخلیات تموم شد.بیدار شو جنب نشی

1 ❤️

749534
2019-02-20 22:21:07 +0330 +0330

دراون ۴رو که میبردی هتل و۱۰بار میکردیش نپرسید این خانم چکارته.
۲۵بارارضا شدی درعرض چندروز.خودت باشی باورت میشه که ماباورکنیم

0 ❤️

749537
2019-02-20 22:26:03 +0330 +0330

توکه این همه استادمخ زدنی که ازفاصله۱۰۰۰کیلومتری مخ ۳نفرروزدی چطور اولین سکس ت بود ودرشهر خودت نتانستی یک سکس داشته باشی.

1 ❤️

749588
2019-02-21 02:31:36 +0330 +0330

برش گردوندی لا ممه ای کردی تو دهنش بعد به عشق کسش برش گردوندی رو کمر؟
آخرش؟ سینه هاش تو کمرش بود ؟
مگه مجبور هستید مزخرف بنویسید

0 ❤️