از بردگی تا سکس با آنجل (۳)

1399/11/19

قسمت دوم

(اومدن میس شفق و اتفاقات خاص) (یکم طولانی)

من خوشحال بودم که ارباب دمپایی هاشون رو باز در آوردن، با خودم می گفتم آخجون قراره بزارن پاهاشونو کثیف بلیسم، دمپایی های ارباب رو به دندون گرفته بودم و داشتم دنبالشون میرفتم، ارباب زنجیز قلادم رو میکشیدن و تند راه میرفتن و منو دنبال خودشون می کشیدن، یه جاهایی مجبور میشدم تند راه برم یا اینکه زانوهام کشیده میشد و گردنم توسط زنجیر و قلاده کشیده میشد؛ زانوهام تقریبا نزدیک خونی شدنشون بود، رسیدیم روی موزاییک ها که الان سردتر شده بودن
+دراز بکش
_هاپ هاپ
+به شکم شو
_هاپ هاپ
+به پشت شو
_هاپ هاپ
+همینطوری قلت بزن
شروع کردم قلت زدن و تمام بدنم داشت میگرفت
+بلند شو برو خودتو تمیز کن
خودمو تمیز کردم و منتظر وایسادم تا ارباب سوارم بشن، ایشون سوار شدن و رفتم کنار مبل، ارباب همه وسایل داخل پلاستیک ها رو چینده بودن، یک بات پلاگ متوسط، دو تا دیلدو نسبتا کلفت، گیره های فلزی، دو سه مدل طناب، یک شلاق چرمی و یک شلاق شبیه شلاق هایی که به اسب ها میزنن هم روی میز بود، آب دهنم رو به سختی قورت دادم
+(با خنده) دیلدو ها رو دوست داری ؟
_هاپ هاپ (چاره ای نداشتم)
+حتما داری فکر می کنی اگر جای سگه بودی کمتر پاره میشدی، آره ؟
_هاپ
+دوست دارم زر بزنی و نظرت رو بگی
_هاپ هاپ. ارباب خیلی ممنون که همچین وسایلی رو برام تهیه کردید و منو مثل یک سگ حقیر میخواید در اختیار بگیرید و تربیت کنید، واقعا فکرشو نمیکردم روزی اینطوری در اختیارتون باشم و شما انقدر میسترس حرفه ای باشید
ارباب محکم زدن توی سرم و با پاشون محکم زدن توی بیضه هام
+یعنی چی فکرشو نمی کردی که میس حرفه ای باشم، دیگه صداتو نشنوم، هر لحظه داری باعث میشی بیشتر درد بکشی امروز
_هاپ هاپ
_هاپ هاپ
+خفه شو، برو ظرف آب ولرم بیار، با دستمال، پاهامو بشورم، بعدشم برو توی کونتو تمیز کن قشنگ، بیا اینجا، باید تا میس شفق میاد بازت کنم که جلوی اون آبروم رو نبری
_هاپ هاپ
دستورات ارباب رو اطاعت کردم و برگشتم جلوی ارباب، ارباب پاهاشون رو شسته بودن و من حالم به شدت گرفته بود، پاهاشون رو گذاشته بودن روی زمین و وقتی من اومدم پاشدن
+گفتن برو روی مبل، قمبل کن، قشنگ پاهاتو بگیر بالا
انجام دادم، یک توف انداختن روی سوراخم و یک دست کشیدن، یک انگشت رو دورش مالوندن و یک توف دیگه انداختن و یهو با دو تا دست روی دو تا لمبرهای کونم کشیده زدن، خیلی سوخت
+دوست داری حیوون ؟
+دوست داری کونی ؟
+با چی پارت کنم، هان ؟
_هاپ هاپ
_هاپ هاپ
رفتن از توی کیفشون چشم بند آوردن و چشامو بستن
کیرم نیم خیز شده بود
+پاهاتو بنداز
پاهامو انداختم، یهو سینه هامو گیره زدن، صدای فندک اومد، فکر کردم سیگار میخوان روشن کنن، بعد از پنج دقیقه سینه هام شروع به سوختن ریزی کرد ولی درد زیادی داشت
_آخ
+چی ؟
_هاپ هاپ
+دوباره حرف قبلیتو تکرار کن
_غلط کردم بانو، گوه خوردم ارباب، یه لحظه خیلی دردم گرفت
+امروز بیشتر از اینا قراره درد بکشی، نباید صدات در بیاد، چکارت کنم تا رام بشی، هان ؟
_ببخشید سرورم، دیگه قول میدم تکرار نمیشه، اگر شد منو بدید سگتون بکنه و پارم کنه، تو رو خدا ببخشید، غلط کردم
چشم بند رو برداشتن، دیدم فندک اتمی گرفته بودن زیر گیره فلزی ها و اونا به مرور داغ میشد و سر سینم آزرده شده بود
+ببین پلن شبمون یکی از این سه تاست، گزارشی که من به شفق بدم مشخص می کنه شب تا صبح رو کجا بخوابی، یا میری تو دستشویی توی حیاط و شیر آب سرد زیرت باز میشه و تا صبح اونجایی، یا دیلدو میکنیم توی کونتو توی دهنتو سینه هاتو گیره میزنیم و میبندیمت به درخت توی حیاط و آبپاش چرخون رور جلوت باز می کنیم، یا لخت و توی حالت داگی میبندیمت پیش سگه و دیگه هم بهش غذا نمیدیم؛ دوست نداری که پلن دو یا سه روت اجرا شه ؟
_هاپ
+آفرین، پس دیگه، آخ و اوخ و درخواست حرف زدن و کیر سیخ شدن و این چیزا نداریم، اوکی ؟
_هاپ هاپ
یکی زدن توی گوشم
+چی ؟
_هاپ هاپ
با دست بیضه هامو محکم فشار دادن
+نمیشنوم نظرت چیه !
_هاپ هاپ
+خوبه، پس ادامه میدیم، بدون چشم بند
+اینم گوش کن اگر بتونی به پاهای میس شفق برسی امروز یعنی سگ خوبی بودی و تو دستشویی خوابیدن نصیبت میشه و میزارم پاهای منم بلیسی، البته اینو بگم، آخرین برده ای که تونسته پاهای میس شفق رو بلیسه تقریبا یک سال پیش بوده چون هر کسی این لیاقت رو نداره، ایشون هر روز یک سگ دارن
_هاپ هاپ
+آفرین
با شلاق چرمی زدن چند تا روی سینه هام تا گیره ها بیوفته، به شدت درد داشت و من باید امروز بی حس می بودم، گیره ها افتاد و دوباره برداشتن زدن به سینه هام، فندک اتمی رو دوباره روشن کردن و همزمان به من گفته بودن که پاهامو بگیرم بالا، با اون دستشون بات پلاگ رو می چپوندن توی کونم و واقعا درد داشت. بعد فندک رو خاموش کردن و بات پلاگ رو یهو کشیدن بیرون و یک خیار برداشتن و کردن توی کونم و یکم عقب جلو کردن و من خیلی دردم گرفته بود، خیارو در آوردن و دوباره بات پلاگ رو کردن توی کونم (دیگه کم کم داشتم عادت می کردم)
+دوست داری ؟
_هاپ هاپ
بس کردن کارشون رو و رفتن سمت اتاق خواب، به منم گفتن خیار رو بخور (خیاری که توی کونم بود) شروع کردم به خوردن که دیدم میس آنجل با یک شرت مشکی و یک سوتین قرمز و یک جفت کفش پاشنه بلند ازینا که کناراش تیغ تیغی داره با رژ مشکی اومدن بیرون، اندام خیلی خوبی داشتن و من کیرم داشت کم کم بلند میشد و سرمو پایین انداختم و هی با خودم میگفتم نباید کیرم بلند شه، میس شفق اومدن و شلاق اسب رو برداشتن و زدن زیر چونم و سرمو گرفتن بالا
+سکس اوندفعه بهت چسبیده، نه ؟
_هاپ هاپ
+میدونی که هیچوقت دیگه تکرار نمیشه ؟
_هاپ هاپ
+دلیلشم میدونی که، بخاطر اینه که تو یک سگی و اون کیر نجست لیاقت کص و کون منو نداره، حیف من که کونم رو دادم توی سگ باز کنی، واقعا فکرشو نمیکردم انقدر بدبخت و ذلیل باشی، این شرایط دلیلش فیلم هایی هست که خودت فرستادی، اگر کمتر حشری می بودی و فیلم های بهتر میفرستادی، شاید هم میتونستی سگم باشی و هم بکن من؛ اما وقتی میس شفق فیلم هات رو دید، گفت میدونم این توله همه اینکارارو نمیتونه انجام بده، اما باید بهش بفهمونی که دیگه لایق تو نیست. البته بدم نشد تو کونم رو باز کردی، حالا راحت میتونم به هرکی میخوام بدم، مشکلی که نداری ؟
_هاپ
+نبایدم داشته باشی، اصلا شاید یکی رو آوردم هم منو کرد، هم تو رو، چطوره ؟
_هاپ هاپ
+آفرین
+حالا خوب به من نگاه کن، میخوام کیرت بزرگ شه
سرمو بالا گرفتم و داشتم خوب نگاهشون می کردم، کونش رو سمتم تاب دادن و یکم چرخوندن و کصشون رو از کنار شرتشون بهم نشون دادن و نزدیک صورتم کردن و دور کردن، کیرم دیگه داشت بلند میشد
+خوبه، پاشو وایسا، کیرتو همینطوری بزرگ نگه دار
رفت توی اتاق و وقتی اومد کیف آرایش دستشون بود و داشتن توشو میگشتن، رسیدن نزدیکم
+آهان، پیداش کردم
نشستن جلوم و دست به کیرم زدن و رو مداد چشمی که از توی کیفشون پیدا کرده بودن رو کردن توی سوراخ کیرم، آروم و با حوصله، فکر کنم ده سانتش رفته بود تو، درد داشت و کیرم داشت میخوابید و قصد بیرون آوردن مداد رو نداشتن
+دوست داری ؟
_هاپ هاپ
+میدونم درد داری و داری تحمل میکنی، خودت خواستی دیگه توله سگ
یهو گوشیشون زنگ خورد
+سلام عشقم، رسیدی ؟ واقعا ؟ باشه، الان میفرستم میاد درو باز کنه، ماشینت رو بیاری تو
+گمشو چهاردست و پا، درو باز کن، کنار در سجده کن تا ارباب بیان با ماشین داخل، اومدن تو، درو میبندی و میدویی کنار در ماشینشون سجده می کنی
_هاپ هاپ
سریع رفتم و اینکارو انجام دادم و یک اسپورتیج اومد داخل، خود خانم پشت فرمون بودن، سریع درو بستم و تند قبل اینکه در ماشینشون رو باز کنن رسیدم کنار درشون، همزمان با رسیدنم، درو باز کردن و در حالی که داشتم سرمو به حالت سجده میبردم در خورد توی صورتم، میس آنجل از اون دور میخندیدن، سریع رفتم حالت سجده و درو باز کردن و گفتن بیا قشنگ زیر رکاب، رفتم زیر رکاب و پاشون رو گذاشتن پشتم و یکم همونطوری وایسادن و بعد رفتن پایین و به سمت میس آنجل، درو ببند بیا، یک کفش اسپرت مشکی پاشون بود، میس آنجل رو بغل کردن و گفتن نمیدونی چقدر خسته ام، از صبح هم درگیر مازی بودم (من سریع خودم رو رسوندم و پشت سرشون بودم) هم رفتم باشگاه، هم بازار، کلی خرید کردم، حالا بعد میگم سگم بیاره
(میس آنجل +، میس شفق * من سگ حقیر -)
+مگه آوردی مازی رو ؟

  • پشت ماشینه
    +بیارش تو
  • فعلا وقتش نیست، تو با این چکار کردی؟ فکر نمیکنم مالی باشه
    پاشون رو از پشت زدن به سرم
    +خوبه، کم تجربه است، سگ خوبی میشه
  • باید بفرستیش باشگاه و کلاس آشپزی، یک خونه مجردی هم واست بگیرم، از شر مامان باباتم راحت باشی بعد دوبار طلاق، بسه دیگه، پیش اونا باشی باز شوهرت میدن
    +حالا صحبت می کنیم، بیا تو عشقم
    رفتن به سمت داخل و میس آنجل که با همون کفشا رفتن تو (البته فقط تا روی موزاییک ها اومدن بودن که تمیز بود) میس شفق یک نگاه به من کردن و یک نگاه به کفشاشون و با دست اشاره کردن برم جلوشون، رفتم و سریع خودم رو روی جلو دری تمیز کردم و نشستن پشتم و رفتیم تو
    +میخوای کفشاتو در بیارم عزیزم بگم واست آب بیاره بشوری پاهاتو ؟
  • مگه نمیدونی من نمیشورمشون ؟
    +نه ! یعنی چی ؟
  • توله گمشو یک شربت بیار واسمون
    _هاپ هاپ
  • من حدود یک ماه و نیم نشستم پاهامو، حمومم میرم کاورشون می کنم، دنبال یک سگ خوبم که لیاقت لیسیدنشون رو داشته باشه، همیشه هم توی کفشه، از این کفش به اون کفش، هفته پیش با مازی رفته بودیم کفش بخرم، وقتی تو کفش فروشی جلوم زانو زد کفشمو در بیاره که کفش دیگه پام کنه، داشت خفه میشد، نزدیک ترین فاصله ش به پاهام بود تو یک ماه و نیم اخیر، بو همه جا رو برداشته بود، خندم گرفته بود از نگاه مردم
    +تو دیوونه ای عشقم
  • میس باید همینطوری باشه عزیزم
  • بات پلاگ متوسط رو آوردی فقط ؟ کونش اوکی هست ؟ چکارش کردی ؟
    +میگم برات حالا
    دو تا شربت ریختم و به سختی واسه دو میس عزیزم آوردم و تعارفشون کردم
    +به پشت بخواب کف کفشای ارباب رو تمیز تمیز کن
    _هاپ هاپ
  • خوب، من برناممو میگم، تو هم بگو، تا عصر یکاریش کنیم، بعدم گزارش عملکردش رو از صبح برام بگو که تصمیم بگیریم کجا بخوابه، واسه نهار فکری کردی راستی ؟
    +آره عشقم، اینجا یک رستوران خوب هست زنگ بزنم یه ربع بعدش آوردن، گرسنه ای الان زنگ بزنم، چی میخوری ؟
  • گرسنه که هستم، غذای مازی هم ندادم از دیروز، راستی شوکر و کاور آوردم واست، چلوگوشت میخورم
    میس آنجل زنگ زدن و دو تا چلو گوشت سفارش دادن
  • تمیز نشد توله ؟
    _هاپ هاپ (زبونم و صورتم سیاه شده بود، ولی کفشای ارباب تقریبا تمیز تمیز بود)
    با کف کفش زدن روی صورتم
  • گمشو سرتو بگیر توی توالت فرنگی تا بیام
    پاشدم و رفتم و دو میس پشت سرم اومدن، سرمو گرفتم توی توالت فرنگی و میس شفق سیفونش رو زدن و دوتایی با هم خندیدن
    +خوب و سریع صورتتو دهنتو بشور
    _هاپ هاپ (قل قل میکرد صدام توی آب)
    برگشتیم و میس شفق پشتم نشستن و گفتن برو سمت در صندوق ماشین، رفتم و ارباب درو با ریموتشون زدن و ما رسیدیم جلوی در صندوق، صدای پارس کردن اومد (اما صدا خیلی نزدیک به صدای سگ بود)، در صندوق باز شد، من پایین بودم و چیزی نمی دیدم، فقط صدای ظرف فلزی شنیدم و صدای توف کردن ارباب شفق که چند بار انجام شد.
  • برگرد بریم تو
    در صندوق عقب بسته شد و من برگشتم و همونطور که ارباب پشتم بودن به سختی خودم رو تمیز کردم جلوی در و رفتیم داخل (خیلی سخت بود حمل کردن میس شفق، درسته وزنی نداشتن، ولی روی اون زمین های سفت واقعا کار سخت و دردناکی بود)
    رفتم کنار مبل و میس شفق نشستن روی مبل از پشت من و
  • پشتتو بکن به من
    +مازی رو نمیاری تو ؟
  • نه بابا، جاش خوبه (دو تا محکم با دستاشون زدن روی لمبرهای کونم)
    +ای بابا، دوست داشتم تو این حالت ببینمش
  • عکسا و فیلماشو که دیدی عشقم (چنگ انداختن روی لمبرهای کونم)
    +خوب واقعی دیدن یه چیز دیگه است
  • فکر کن یکیه مثل همین توله سگ (محکم زدن روی کونم)
    +ولی حقشه، یادته چقدر دانشگاه اذیتمون کرد
  • الان دیگه اون نیست، انقدر مطیع شده (خایه هامو گرفتن و کشیدن
    +آخی (صدای ماچ و بوسه اومد و خایه های من بیشتر داشت کشیده میشد، چند ثانیه ای همینطور ادامه پیدا کرد، صدا قطع شد)
  • پلاگ رو چرب کرده بودی ؟ (یهو بات پلاگو کشیدن بیرون)
  • این چرا صدا نمیده ؟
    +نه، چرب نکردم، توف انداختم، خودم گفتم خفه شه
  • خوبه عزیزم، هوس کردم بکنمش تا غذا میاد، کونش خوبه (یکم دست کشیدن روی سوراخم که الان وا افتاده بود)
    +کدومو تو میخوای ؟
  • اول من میکنم، پس با این کوچیکتره، تو هم کلفته رو ببند و برو بده دهنش
    شروع کردن به بستن دیلدو ها و یهو میس آنجل رو دیدم که با دیلدو بسته شده به خودشون حس یک مرد رو داشتن وقت کردن و اومدن جلوی صورتم، یکم مالیدنش به صورتم و خم شدن توی چشم هام نگاه کردن، یکی دو تا تو گوشی زدن
    +دوست داری توله سگ ؟
    _هاپ هاپ هاپ هاپ
    +جون، چه برقی هم توی چشاشه
    بلند شدن و دیلدو رو آروم کردن لب دهنم
    +قشنگ سرشو بخور
    ازونطرف دستای ارباب شفق رو حس کردم روی کونم، چند تا ضربه زدن و دو تالمبرهای کونم رو گرفتن و باز کردن و سر دیلدو رو گذاشتن توی کونم، هر دو خیلی آروم اینکارو میکردن و کم کم داشتن شدتش رو بیشتر می کردن، واقعا داشتم درد میکشیدم و لذت میبردم از اینکه حواسشون به من هست و دارن آروم این کار رو انجام میدن، همزمان هم میس شفق کمی ضربه به کونم میزدن و صدای ماچ و بوسشون میومد، میس آنجل سر من رو گرفته و دستش توی موهام بود و خودشو خم کرده بود به جلو و هر از گاهی یک قطره روی پشتم میریخت که خیلی لذت بخش بود
    یه چند دقیقه ای به همین حالت گذشت، یهو میس آنجل محکم موهامو گرفت و دیلدو رو تا ته جا کرد توی دهنم و در همین حین میس شفق دو طرف کونم رو محکم گرفتن و دیلدو رو تا ته کردن توی کونم، من رسما داشتم میمردم، مونده بودم جیغ بزنم یا اوق بزنم، شاید این قضیه 20 ثانیه طول کشید، ولی برام یک ساعت بود، یهو میس آنجل دیلدو رو کشیدن بیرون و کنترل سرمو و گردنم رفت دست میس شفق و ایشون مثل اینکه دارن گاو سواری میکنن داشتن توی من تلمبه های طولانی و پشت سر هم میزدن و میس آنجل گوشیشون رو برداشته بودن و جلوم نشسته بودن و داشتن از چهرم فیلم می گرفتن و سوال میپرسیدن+خوب از الان میتونی حرف بزنی، چند تا سوال میپرسم، جواب بده
    +چند وقته توی فکر پاهای منی ؟
    _(توی اون لحظات هیچی جز درد یادم نبود) خیلی وقته ارباب
    +دقیق چند ساله ؟
    _7 سال ارباب
    +تند ترش کن شفق جون اشتباه گفت
    +نظرت راجع به پاهام ؟
    _خیلی خوب و شیرین و خوشمزه ان
    +نظرت راجع به کصم ؟
    _خوردنیه ارباب
    +نظرت راجع به کونم چیه ؟
    _خیلی تنگ بود ارباب
    +دوست داشتی کونم رو گاییدی ؟
    _(کیرم راست شده بود) بله ارباب، خیلی خوب بودضربه های میس شفق خیلی تند تر شد، حس می کردم دیلدو داره از تو حلقم در میاد، یک دقیقه ای اینطوری ادامه پیدا کرد، یهو کشیدن بیرون (این آخرش خیلی سوخت کونم) بعد بلافاصله بلند شدن و اومدن جلوم نشستن و چند تا تو گوشی محکم زدن بهم (میس آنجل رفته بودن کنار)
  • سریع روی دو زانو بشینروم نمیشد، کیرم شق شده بودم و من باید توی اون حالت سریع روی دو زانو میشستم، دستور بود و باید اجرا میشد، سریع دو زانو شدم، همینکه این حالت شدم، دو سه تا ضربه محکم رفت روی بیضه هام و کیرم و بعدم با کفششون کیرم رو لگد کردن و کیرم زیر کفششون بود و روی اون یک پاشون بلند شدن، داشتم از درد میمردم، سرمو انداخته بودم پایین و داشتم درد می کشیدم
    +بالا رو نگاه کن
    _هاپ هاپ (سرمو بالا کردم، چند تا تو گوشی اینبار میس آنجل زدن و چند تا توف توی صورتم توسط هر دو نفر، همچنان کیرم زیر کفش میس شفق بود و داشتم درد میکشیدم)
  • یاد میگیری که حتی وقت دادن هم کیرت بزرگ نشه، این برای بزرگ شدن ساخته نشده، میفهمی ؟
    _هاپ هاپ
  • تو برای لذت بردن ساخته نشدی، تو ساخته شدی تا بقیه ازت لذت ببرن
    _هاپ هاپ
  • فرصته آخر رو بهت میدم، اگر آدم شدی، بعد راجع به شبت تصمیم میگیرم و بقیه امروز، وگرنه که…
    +پلن های شب رو که واست تعریف کردم، خودت انتخاب میکنی
  • برو تو بکنش، من از جلو هواشو دارم
    میس آنجل رفتن پشتم
  • سگ شو توله بی خاصیت
    _هاپ هاپ (سریع چهار دست و پا شدم، هنوز کونم میسوخت)
    میس آنجل دیلدو رو روی کونم کشیدن و یک چنگ به کونم زدن و لمبرهای کونمو باز کردن (دیلدو میس آنجل کلفت تر و بزرگتر بود) سرشو گذاشتن توی سوراخم، میس شفق هم جلوم نشسته بودن و دو طرف لبام رو گرفته بودن و فشار میدادن و توی چشام نگاه می کردن
  • تا تهیهو میس آنجل تا آخر دیلدو رو فشار دادن تا ته توی کونم، میخواست گریه م بگیره، اما میترسیدم که مجبور شم شب تا صبح توی حیاط و هوای سرد و پیش سگ باشم، قطعا سگه هم منو میگایید، پس خفه خون گرفتم و هر چی بود رو توی خودم ریختم و فقط توی چشمای میس شفق نگاه کردم، کیرم دیگه نای بلند شدن نداشت و خودم واقعا نای هیچ چیز رو نداشتم دیگه، شاید یه جورایی بتونم بگم لحظاتی پشیمون بودم ازینکه خواستم سگ میس آنجل بشم، ازینکه اون ویدئو ها رو فرستادم، از اینکه فراتر از پاهاشون خواستم، با خودم میگفتم کاش به پالیسی اکتفا می کردم… اما لذت توی عمق وجودم جریان داشت و همه این حرفارو از بین میبرد.
  • بسشه، میخواد ساک بزنهمیس آنجل کشیدن بیرون و اومدن جلوم و جفتی دیلدوهاشون رو گذاشتن لب دهنم، دیلدوهایی که قبلش توی کون خودم بود رو باید میلیسیدم
    +بخورشون جنده کونی سگ
    _هاپ هاپ (با دهن پر)شروع کردم سر جفتشو لیسیدم و بعد جفتی کردن توی دهنم و یکم عقب جلو کردن که گوشی میس آنجل زنگ خورد
    +عزیزم غذا رو آوردن
    از دهنم کشیدن بیرون و میس شفق دیلدو رو باز کردن و رفتن به سمت آخر باغ، منم همونجا جلوی پاهای میس آنجل سجده کرده بودم
    +دوست داشتی آقا سگه ؟
    _هاپ هاپ
    +کیف میده بهت سگ من شدی ؟
    _هاپ هاپ هاپ هاپ
    +اگر زودتر میدونستم انقدر لذت داره، شوهرمم میکردم
    _هاپ هاپمیس شفق برگشتن از ته باغ
  • گمشو بیا اینجا، کفشام کثیف شد_هاپ هاپ (سریع رفتم جلوی در و نشستن پشتم و رفتم سمت تو)
  • عشقم به نظرت بدم کف کفشامو بلیسه تا وقته ؟
    +هر طور خودت دوست داری عزیزم
  • تحمل دردش بد نبود، خوشم اومد ازش، به هر حال باید نهار بخورهمن سجده کرده بودم جلوشون و میس شفق با کفش زدن توی سرمو کفششون رو بلند کردن سمت من، سریع توی همون حالت برگشتم و به پشت خوابیدم و پاهاشون رو گذاشتن روی صورتم و شروع کردم به لیسیدن، کف کفششون یکم خاکی شده بود رفته بودن و برگشته بودن و یک آدامس چسبیده بود کف کفششون که واسم جالب بود این از کجا اومد* بعد اینکه تموم شد اون آدامسم بکن و بخور، قبلش توی دهن سگم بوده، الانم کف کفش من، بخورش، قشنگ بجوش
    _هاپ هاپ
    یک ساعتی به همین منوال گذشت و کف کفشای میس شفق برق میزد و نهارشون رو خوردن و با پا زدن توی صورتم
  • بسه دیگه، سیر نشدی ؟
    _هاپ هاپ
    +خوش گذشت توله ؟
    _هاپ هاپپاشدم و سریع سجده کردم جلوی دو میس فوق العاده
  • خوب عشقم من برم، کاری نداری ؟
    +ئه، کجا میخوای بری ؟ اینو چکارش کنم ؟
  • بندازش جلو سگه، برای اینکه نمیره هم استخونای غذامون رو بریز جلوش
    +راضیت نکرد ؟
  • نه، سگ کثیفیه، به نظرم تو هم دیگه قبولش نکن، فردا صبح اومدی بازش کن، لخت ولش کن توی همین زمینای دور و برخایه هام پاپیون شده بود، بعید نبود از آنجل اینکارو بکنه، بعدم به این فکر می کردم این همه تحمل کردم، باید جلوی سگه بسته بشم، خیلی ترسیده بودم
    +باشه عشقم، بیام مازی رو ببینم ؟
  • نه، پررو میشه، بعد میبینیش دیگه
    همو بغل کردن و رفتن بیرون، میس آنجل پا لخت رفتن توی حیاط و تا جای ماشین و دوباره روبوسی کردن و میس شفق سوار ماشین شدن، منم چهاردست و پا رفتم و درو باز کردم و وقتی رفتن، درو بستم، میس آنجل دنبال ماشین تا دم در اومده بودن، وقتی درو بستم، قلادم رو گرفتن و منو بردن سمت سگه
    +خوب، اگر الان بری کیرشو بخوری، شب میبندمت به درخت
    _هاپ
    +باز میس شفق رفت پر رو شدی، آره ؟
    _هاپ
    +بدو کیرشو بخور
    _هاپ هاپ
    داشتم میرفتم سمت گه که یهو میس آنجل زنجیر قلادم رو کشیدن و کشیدنم عقب
    +میس شفق باهات شوخی می کرد، امشب میری توی دستشویی، الانم بیا بریم تو یکم باهات بازی کنم، میس شفق ازت خوشش اومده، شاید یک هفته ای قرضت بدم به میس شفق، دوست داری ؟ زر بزن
    _هر چی شما صلاح میدونید، من دوست دارم فقط سگ شما باشم
    +اوکی

قسمت بعد (ادامه ماجرا و شب خوابی من توی باغ و آزاد شدنم)(البته داستان سگ بودن برای میس آنجل هنوز ادامه داره، ولی این پنج قسمت فقط بخشی از داستان های شروع کار هستش)

ادامه...

نوشته: برده مشهدی


👍 7
👎 6
19901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

790624
2021-02-07 01:46:20 +0330 +0330

دو ساعت از حیون شدنت نوشتی .خدا وکیلی شما برا چی بدنیا میاید ؟ادم بودن اینقدر سخته که تن به این همه حقارت میدین…هزار تا دیس لایک هر چند واقعا ارزش دیس لایک رو هم نداره اگر این واقعی باشه .حتی فانتزی هم باشه واقعا با عقل جور در نمیاد

1 ❤️

790630
2021-02-07 02:10:15 +0330 +0330

کیرم تو فانتزی های شما کونیا

0 ❤️

790935
2021-02-09 03:00:12 +0330 +0330

آنجلیا جولی نیودش…خخ

0 ❤️

791056
2021-02-09 23:58:14 +0330 +0330

عالی بود عزیزم، به حرف این احمقا گوش نده، کارت خوبه ادامه بده

0 ❤️