از فرش به عرش

1400/06/28

سلام دوستان من اسمم رضا و داستانی که میخام براتون بگم مربوط میشه به اتفاقی عجیب ولی واقعی که برام اتفاق افتاد و من به عنوان یه جفت شیش حسابش میکنم برای زمستون
مدتها پیش به خاطر ضعف مالی خانواده مجبور شدیم همگی کار کنیم برای اینکه بتونیم جواب خاسته هامونو بدیم مثل بقیه البته وضعیت کار تو شهرستان یه خورده متفاوت حقوق های پایین کار های سخت باعث شد وسائل رو جم کنم برم تهران که کار پیدا کنم بعد یکی دو روز گشتن دنبال کار خسته شدم و خاستم برگردم ولی حتی پوله کرایه برگشتن رو هم نداشتم یه اگهی زدم تو دسته نیازمندی های دیوار که جویای کار هستم که تا اگهی ثبت شد نیم ساعت بعدش گوشیم زنگ خورد از شرکت نظافتی بود که نیروی اقا میخاست اول غرورم اجازه نداد ولی قبول کردم چون چاره ای نداشتم مدتی که کار کردم دیگ فهمیدم چطوری با مشتری راه بیام انعامم ازشون بگیرم خلاصه میکنم ک اذیت نشید تهشم فوش بخوریم به من ادرس یه جایی دادن که نه صبح اونجا باشم چون نصبت به بقیه کسایی که توی اون کار بودن تیپ قیافم بهتر بود توجه خاصی به من میشد تا این صبح رسید و رفتم سر کار شروع کردم به نظافت پله ها اخر کارم می بایست پله هارو طی بکشم و خشک که شد دست مزدمو بگیر اخر کارم بود ظهر شده بود که یه خانوم اومدن داخل و رد پاشون تمام کار منو خراب کرد ینی باید از اول شروع میکردم چیزی نگفتم ایشون که رفتن داخل واحدشون من رفتم دوباره از بالا کارمو شروع کنم که دیدم همون خانوم درو باز کردن بعد از مغذرت خاهی گفتن اگ ناهار نخوردی برات سفارش بدم بعد از تعارف زیاد چلو ماهی سفارش داد هم برای خودش هم برا من غذا که رسید خاستم تحویلش دادم درو بست منم نشستم رو پله عین گربه غذامو بخورم پولمو بگیرم و برم که دیدم دوباره درباز شد گف اگ بخای میتونی بیای داخل غذاتو یخوری هوا سرده بیرون نمون منم گفتم لباس های کار تنمه زیاد تمیز نیس گف بیاتو عیب نداره رفتم تو دیدم رو مبل داره غذا میخوره خودشم تنهاس یه میز عسلی نشونم داد گفت بزار زیر دستت مشغول خوردن که شدم دیدم رفت تو اتاق لباسشو عوض کرد و اومد ولی توجهی نکردم یهو توجهم به پاهاش جلب شد که چقد زیبا ولی سادس نه لاکی نه پا بندی هیچی فقط ناخن های سفیدش خیلی مرتب و تمیز بودن که هی داشتم نگا میکردم که یهو صدام زد کجااایییی گفتم ببخش ت فکر بودم شروع کردم به خوردن غذا بار بعد که پاشو نگا کردم نگاهمو که اوردم بالا سمت صورتش دیدم داره نگام میکنه گفت چیه نکنه خوشت میاد گفتم خوش که نه ولی بدمم نمیاد گفت غذاتو بخور بیا اینجاجفت من بشین کارت دارم خوردم رفتم بغل دستش نشستم دیدم خودشو چسبوند بهم پرید بچه کجایی مدرکت چیه و ازین حرفا ولی من چون گرمایی بدنش میخورد به رون پا دس پا شکسته جواب میدادم که یهو کیرم شق شد دس گزاشت روش گفت خیلی بی جنبه ای ها هنو وقتش نشده بیا بریم ت اتاق وارد اتاق که شدم دیدم عکس شوهرش رو دیوار خاستم بکشم بیرون که دیدم ن فایده نداره منم خدمو با جریان اب هم مسیر کردم گفت من میسترسم گفتم ینی چی ینی تمایل دارم که کسی بهم خدمت کنه ازم خاستم پاهاشو براش بخورم من چون قبلا میدونستم این حس رو دارم ولی نمیخاستم با برده بودن و این جور چیزا خودمو خراب کنم یا هی چشمم به پرو پاچه اینو اون باشه دیدم اینجا به خاستم رسیدم ولی اکراه چون اولین بارم بود با بی میلی ترفش رفتم ولی شروع به بوسیدن و خردن که کردم مزه پاهاش و عطر پاهاش منو دیووونه کرد اینقد انگشت های پاشو میک زدم که خون توی انگشت هاش جمع شده بود گفت بیا بالا گردنمو بخور و لباسامم در بیار رفتم رو گردنش زبون کشیدم دیدم چشاشو بست فهمیدم چطوری باید بهش خدمت کنم تمام گردنشو بوسه میزدم و میک های ریز به لاله گوش که میرسیدم یواش میکش میزدم و ارومم لباساشم در اوردم و سینه های کوچیکش ولی سفتش هم وارد بازی شد کلی ممه هاشو خوردم خاستم لباشو ببوسم که گفت ببین جای دهنت کف پاهام لا کسمه ن جایه دیگ کارتو بکن و یواش گوشمو پیچوند هولم داد سمت کسش گفت از رو شرت بو بکش و ببوس تا اجازه ندادم حق خوردن نداری کاری که گفت انجام دادم تا خودش شرتشو در اورد و سرمو به کسش فشار داد که حسابی ام چسبناک و لیز شده بود ولی به شد زیبا و دلفریب بود و خیلی کوچیک بالب های صورتی شروع کردم به خوردن هیچ وقت مزشو یادم نمیره که یهو یه جیغ کوچیک زد سرمو محکم به طرف کسش فشار داد در حدی که میخاستم خفه شم و ابش رو صورتم سرازیر شد گفت بیا پاشو باز کرد گفت بکن ولی یواش توم خدتو ارضا کن اولین باری که داشتم کس میکردم بود تجربه های زیادی داشتم از دوست دخترهایی که داشتم ولی اونا انال بودن و این فرق میکرد خاستم مثل کون یواش بندازم تو جا باز کنه که دیدم یواش رفت تو احساس کردم تنوره گرماش یه لذت خاسی بهم میداد با دوسه دیقه تلمه درجا کشیدم بیرون و ارضا شدم بعد از دوش گرفتن من اومدم بیرون بانویه جزابم رفت دوش بگیره مدیر ساختمون پیام داد گف عزیزشما که رفتی میگفتی حداقل پولتونو بریزم شماره کارت بده فرستادم براش اونم پولو کارت به کارت کرد و بانویه جزاب از حموم اومد بیرون دوتا رانی هلو اورد دوتاشو ریخت تو یه لیوان بزرگ بهم داد رفت برا خودشم ریخت بعد از خوش تعریف کرد و گفت منو شوهرم مهندسیم و شوهرم پروژه که میگیره عسلویه دوماه دوماه خونه نمیاد منم احتیاج دارم شمارمو گرفت منو برد توی شرکت خودش الان با شوهرشم رفیقم ماهی دوسه بار هم باهم سکس داریم به روش های خودش من الان وعضیت کارم عالیه زندگیمو سرو سامون دادم خدا این فرشته زیبا رو از زندگیم نگیره ببخش اگ طولانی شد فقط لطفا فوش ندید چون نه دروغی در کار بود ن حرکت زشتی فقط طولانی بود که من ازتون معذرت میخام

نوشته: Reza


👍 17
👎 5
38601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

833010
2021-09-19 00:36:33 +0430 +0430

میسترس هرگز به برده اش کس نمیده نابغه!! فقط تحقیر میکنه!! اون ارباب مذکر است که برده رو میکنه نه برعکس!! درضمن چون قیافت بهتر بود تو شرکت نظافت بهت توجه خاصی میشد؟؟ از همین جمله معلومه اصل داستان چی بوده! 😁

5 ❤️

833012
2021-09-19 00:38:14 +0430 +0430

کصشر سلطان کصشر

1 ❤️

833035
2021-09-19 01:24:32 +0430 +0430

عشث داداش ریدی اب قعطه حداقل جستو جو میکردیی و کیر نشی اینجا همه دکترای هرنوع سکسیو دارن ما ب بزرگی میگیم اره راسته دمت گرم بوس به کون خودتو فرشتت بای

0 ❤️

833078
2021-09-19 06:04:22 +0430 +0430

دیگه نیرو نمیخواد

0 ❤️

833098
2021-09-19 11:07:19 +0430 +0430

فیلم برارزس زیاد دیدی ، به نظافتچی ها کسی محل هم نمیذاره چه برسه کوس بده

1 ❤️

833102
2021-09-19 11:40:51 +0430 +0430

اونوقت با بوی گند عرقت چکار کرد؟
امکان نداره یه خانم تهرانی در چنین شرایطی اول کارگر و نفرسته حمام، پس کُس گفتی آی کُس گفتی مثل یه جقول گفتی.

0 ❤️

833114
2021-09-19 12:57:55 +0430 +0430

گفتی وعضیت کارت عالیه
اما باید بگم وعضیت املا و انشات خیلی کیریه
یه فکری بحالش بکن 😂

0 ❤️

833133
2021-09-19 17:46:36 +0430 +0430

یه دوست دختر یه خانوم محترم رازدار پایه دوتا رفیق… من 35 سالمه نیشابورم و…
این ایدی منه در خدمتم خوشحال میشم اشنا بشیم💙 @OmidRezaAref

0 ❤️

833144
2021-09-19 20:12:32 +0430 +0430

رضـــــــــــــــــــــــــا توی همون شرکت نظافتیت بزا ! کونکش جلقی زاده فکر کردی با غلط های املایی عمدی باورم می شه که تو یک کارگر هستی؟ نه بابا تو ازاین جلقی های ولو هستی که جلق فکری هم می زنی ، برو عامو خودتو با سوراخ های دیوار سرگرم کن

0 ❤️

833151
2021-09-19 23:20:20 +0430 +0430

رانی هلو تو کون آدم دروغگو

0 ❤️

834263
2021-09-26 02:59:29 +0330 +0330

اصل داستان اینه که به آقای مهندس تو دسشویی شرکت میدادی در عوض اضافه کاری میگرفتی

0 ❤️

834328
2021-09-26 15:06:01 +0330 +0330

جا داره سلامی عرض کنم خدمت نابغه و استاد ادبیات
د اخه بیشعور میسترس به اسلیو کس میده؟؟؟؟؟؟
ببین لازمه نوشتن داستان اینه که دستتو از شورتت در بیاری گوسفند…

0 ❤️