سلام
این خاطره سکس من با یک خانم پرستار که ورزشکار و کوهنورد هم هست مربوط به خرداد ماه سال 1386 زمانی که از مسیر شیرپلا به طرف اوسون می رفتم سر چشمه نزدیک دوراهی اوسون و ایستگاه پنج مشغول شستن میوه بودم که این خانم پرستار با یه اقایی که همراهش بود و بعدا خانم پرستار گفت سریش شده و هر چه بهانه اورده که دوست ندارم با من همراه باشی ولش نکرده بود و یه جور می خواست از دستش راحت شه که میوه ای تعارفش کردم قبول کرد, سه نفری حرکت کردیم اما خانم پرستار (اسمشو میذارم لیدا) کم کم به من نزدیک می شد و از صحبت کردن با اون اقا طفره می رفت که بنده خدا دید قافیه رو باخته جدا شد و سریع جلو زد و رفت من شماره تلفن لیدا رو گرفتم با هم تا دربند امدیم هر دو ماشین داشتیم پیشنهاد دوستی دادم گفت باید برم خونه استخواره کنم منم قبول کردم رفتم استخر بعد دو ساعت زنگ زدم گفتم چی شد گفت استخواره وسط اومده و من به وسط عمل نمیکنم گفتم دوباره استخواره کن قبول کرد نیم ساعت دیگه زنگ زدم گفت دوباره وسط امده ازش خواستم بی خیال بشه و بار سوم رو هم امتحان کنه خلاصه مخشو زدم که غذا بگیرم برم خونه اش با هم ناهار بخوریم قبول کرد پیتزا گرفتم رفتم خونه اش که پایین شهر ( سی متری جی ) مستاجر بودناهار خوردیم منو برد اتاق خوابش ترد میلشو نشون بده چادر سرش کرده بود وقتی رفتم تو اتاق از پشت بغلش کردم مقاومت کرد راضی نمیشد اما یه کم باهاش ور رفتم شل شد و چون خودشم ادم حشری بود مقاومت نکرد لختش کردم کوسشو خوردم خیلی خوشش اومد کیرمو با دستش گرفت مالوند دور کوسش و ارمن خواست همین کارو بکنم از این کار خیلی خوشش میامد بیشتر از اینکه کیر بره توی کوسش خلاصه حدود یک ساعت گاییدمش تا آبموریختم تو کوسش ( لوله هاشو بسته بود) گفت سکست بیسته تماس ادامه داشت بعد سه جلسه گفت باید بریم محضر صیغه ام کنی مهریه گوشی ان 95 خواست (هفت صد هزار تومن ) پولشو دادم که خودش بخره رفتیم دفتر صیغه شدیم فرداش زنگ زد که پولو برده دوچرخه خریده و هفتصد هزار تومن دیگه خواست که گوشی بخره منم قبول نکردم و اختلاف شروع شد و دیگه بهم کوس نمیداد و چند ماه دیگه پیشنهاد داد که ببرم شمال اونجا بهت کوس میدم همین کار و کردم و حسابی کردمش تا صبح فرداش چهار بار حسابی گاییدمش طوری که دردش گرفت و گفت خسته شدم برگشتن از شمال ازم خواست رانندگی کنه قبول کردم اما اینقدر بد رانندگی کرد که چیزی نمونده بود تصادف کنه که سرش داد زدم قهر کرد رسوندمش خونه اش و دیگه سر سنگین شد و دوباره بهانه گوشی ان 95 رو گرفت تا یکسال صیغه زمانش تمام شد و یک بار دیگه قبول کرد برم بکنمش بشرط اینکه صد هزار تومن دیگه بهش بدم که قبول کردم و رفتم خونه اش دو بار دیگه گاییدمش و بعدش فقط تماس تلفنی داشتیم که گفت صیغه یه اسکی باز شده و دیگه نمی تونه بهم کوس بده . از حق نگذریم کوس خوبی بود و خوبم حال می داد و خیلی سکسی بود.دیگم با هاش ارتباط ندارم.نظر بدین اما منصفانه بودونید که همش واقعی بود.
نوشته: ؟
اول که گفتی ورزشکار و کوهنورد و پرستار ، گفتم این حتما خوش هیلم هست و صاب داستان با سر افتاده تو رانی هلو !
اما بعد که از استخاره کردنا و گربه رقصونیاش گفتی فهمیدم گیر چه خارکسه ای افتادی…
احتمالا با علی دایی فامیله چون این بزرگوارم عجیب درگیره استخارست
کیرت کرده خودش نشسته روش. دیگه نظری ندارم حیف وقت که گذاشتم پای داستانت یعنی شانس اوردی کیرم خودش بلند بود والا کونتو پاره میکردم.
لاگين كردم كه فقط بگم دربند با تمام بنداش تو كس اول تا آخرت !
آخه كون نشسته تو كه نه سواد دارى و نه تاحالا كس از نزديك ديدى به كس آبجى كوچيكت ميخندى كه مي نويسى !
همه اينا رو گفتم كه بگم برو جقتو بزن
حیف حجم اینترنتم!
حیف کیلوبایت کیلوبایتی که پای این داستان به باد رفت!
آخه جنده هم انقد سریع پا میده عایا ؟؟؟
فردا روزقیامت کی جواب مخابراتو بده بخاطر اسراف در مصرف حجم !!!
همچین اب وتابش دادی…!
طرف جنده بوده هربار ی چی ازت خواسته
جنده کردن ک دیگه تعریف نداره
(اینم بگم جنده هاهم این روزاحرمت داره اما تو…)
مسخره بود، ننویس . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
واقعا صیغهی تو شده بود؟ ولی رفت به یکی دیگه کـُس داد. کلا مشنگ هستی. دیگه ننویس.
شده کـُس کردنت با استخاره
مرام و تخم و کیرت بیبخاره
اگر سر کیسهات کرد آن پرستار
گمانم کون تو هر شب میخاره
جمله ای جز " سیکتیر شو" برات خوب نیست
کیرم تو داستانت
حالم بهم خورد
اره استخاره.کون کوهنورده میخاره. پرستاره وسطش شده پاره.پاره. .کونی دروغگو لاف زن دیگه ضر نزن. .بهش گفتی یه بوس بده ازلبات.پیتزا میخرم برات.
استخاره ات تو حلقم!