اسلیو حشری

1402/01/08

صدای قدم هام تنها صدایی بود که شنیده میشد.
بدون اینکه چیزی تنش باشه زانو زده بود، سرشو گرفته بود پایین و با چشم بندی که روی صورتش بود بی صبرانه منتظر حرکت بعدی من بود.
روبروش ایستادم و به بدن ظریفش خیره شدم، تن نحیف و پوست مثل برفش، جذابیت نیپل های کوچیک و صورتیش رو دوبرابر کرده بودن. سکوتی که تو فضا حاکم بود به وضوح استرسشو بیشتر میکرد و این برام خیلی تحریک کننده بود.
+سرتو بگیر بالا!
با شنیدن اولین جمله‌ی من یک نفس عمیق کشید و انجامش داد.
انگشت شصتمو گذاشتم روی گونه‌ی سرخ شدش و اروم به سمت لباش کشیدم. فهمید باید چیکار کنه و با مکث کوتاهی شروع به مکیدن انگشتم کرد. آفرین دختر خوب! با وجود اینکه بار اولش بود اما بنظر میومد میتونه برده‌ی خوبی باشه.
چنگ زدم تو موهاش و سرشو روبه عقب کشیدم. چشم بندشو باز کردم و با جدیت تمام تو چشماش زل زدم:
+از این لحظه به بعد تو سگ منی،هیچ اختیاری از خودت نداری، جایگاهت زیر پای من، دهنت جاکیری من، و علت وجودت ارضا کردن منه. فهمیدی توله؟
نگاهشو دزدید و با خجالت گفت: -بله
سیلی محکمی تو گوشش زدم جوری که حتی دست خودم سوخت.
+نشنیدم!
-بله ارباب
+خوبه.
رو به روی کاناپه ای که پشت سرش بود ایستادم و قبل از اینکه دستور بعدی رو بهش بدم دوباره بدن لاغر و کمر باریک و کونی که نسبت به بدنش سایز خوبی داشت توجهمو جلب کرد.
+بیا اینجا!
چهار دست و پا اومد سمتم و روبروی پاهام متوقف شد‌. دستاشو از پشت با دستبند بستم و کمربندمو باز کردم. زیپ شلوارمو کشیدم پایین و کیرمو دراودم.
+بخورش!
با دیدنش مشخص بود شوکه شده و ترس رو میشد تو چشماش دید.
سرشو آورد جلو و چشماشو بست و خواست سر کیرمو وارد دهنش کنه که با چنگ زدن به پشت موهاش جلوشو گرفتم.
سرشو کشیدم عقب، پایین کیرمو گرفتم و چند بار محکم کوبیدم به صورتش.
+فکر کردی به همین راحتی افتخار خوردن کیرمو بهت میدم؟ باید براش التماس کنی جنده کوچولو!
-التماس میکنم ارباب
صورتشو به پایین کیرم و کنار تخمام فشار دادم:
+نشد، التماس میکنی که چی؟
-التماس میکنم به سگتون افتخار بدید که دهنش جاکیریتون باشه.
بدون اینکه چیزی بگم سرشو اوردم بالا و کیرمو تو دهنش فرو کردم.
+آفرین، حالا میتونی بخوریش!
با اینکه تا جایی که میتونست دهنشو باز کرده بود ولی بازم کیرم توش جا نمیشد و برای اینکه دندون نزنه مجبور بود دهنشو کامل باز نگه داره.
هول شده بود و نمیدونست چیکار کنه‌. میدونست اگر دندون بزنه مجازات سختی در انتظارشه. پس سعی کرد همونجوری بدون بستن دهنش سرشو عقب جلو کنه اما حتی نصفشم جا نمیشد و مدام عوق میزد.
اینکه حتی در برابر کیرمم قدرتی نداشت خیلی برام تحریک کننده بود.
ده دقیقه ای گذشته بود و با کمتر شدن عوق زدنش مدت بیشتری میتونستم کیرمو تو دهنش نگه دارم!
هرچند دقیقه کیرمو در میاوردم تا نفس بگیره و بعد از دو ثانیه دوباره فرو میکردم تا جایی که کل صورتش قرمز شده بود.
آب دهنش سرازیر شده بود و روی گلو و قفسه‌ی سینش میریخت. خیلی این صحنه رو دوست داشتم!
سرشو گرفتم بالا، کیرمو درآوردم و گذاشتم رو صورتش‌، باید سنگینیشو رو صورتش حس کنه و جایگاهش رو یادش بمونه!
تو چشمای قهوه ای و درشتش نگاه کردم. مظلومیت و ضعفش در کنار اون حجم از زیبایی بهم حس قدرت و لذت فوق العاده‌ای میداد!
خوابوندمش رو کاناپه، زانو هامو دوطرف سرش گذاشتم و بیضه هامو روی دهنش تنظیم کردم.
+میک بزن جنده!
بدون هیچ مکثی شروع کرد به لیسیدن و مکیدن تخم هام. زبونشو میکشید زیرشون و جوری لیسشون میزد انگار غذای مورد علاقشو جلوش گذاشتن!
انصافا که سگ خوبی بود.
دستمو بردم پایین و نیپلشو بین انگشتام گرفتم و محکم فشار دادم. جیغ خفه ای زد و با سیلی ای که با کیرم به صورتش زدم یادش اومد که کارشو ادامه بده.
یکم اومدم عقب تر، یه بالشتک کوچیک گذاشتم زیر سرش، دهنشو باز کردم و کیرمو فرو کردم توش.
آروم ولی مستمر کیرمو عقب جلو میکردم و هر سی ثانیه اجازه میدادم آب دهنشو قورت بده.
تو چشماش زل میزدم و اگر نگاهشو میدزدید با فشار دادن نوک سینش تنبیهش میکردم.
بالاخره کیرمو تا جایی که میرفت فرو کردم و ثابت نگه داشتم، دستمو اوردم لای پاش و گذاشتم رو کصش و شدت خیس بودنش توجهمو جلب کرد.
چقدر این دختر حشری بود!
به محض برخورد دستم با پوست کصش یهو به کمرش قوس داد، پاهاشو به هم فشار داد و سعی کرد کیرمو در بیاره تا بتونه نفس عمیقی بکشه.
بعد از چند ثانیه کیرمو در آوردم و روی صورتش انداختم.
انگشت وسطمو بردم پایین و کشیدم روی شیار کصش.
با اون صدای نازش ناله‌ی بلندی کرد و پاهاشو بیشتر به هم فشار داد و نفسش تند شده بود.
دستمو برداشتم و دوباره کیرمو تو دهنش فرو کردم.
اینبار تند تر و عمیق تر تو دهنش تلمبه میزدم جوری که دوباره عوق زدناش شروع شد و حالت خفگی بهش دست میداد.
بی توجه به وضعیتش دهنشو میگاییدم و نزدیک به ارگاسم شده بودم.
در آوردم و مهلت دادم تا نفس بکشه، چند بار کیرمو رو صورتش کوبیدم و گفتم:
+یک قطرشم هدر نمیره! فهمیدی توله سگ؟
همونطور که با چشمای بسته نفس نفس میزد سرشو به نشانه‌ی تایید تکون داد
بلافاصله سیلی خیلی محکمی تو گوشش خوابوندم!
+نشنیدم!
با صدای خفه و نفسی که هنوز بالا نیومده بود گفت:
-بله ارباب
دوباره کیرمو کردم تو دهنش و با بیشترین سرعتی که تونستم تلمبه زدم. تا اینکه بعد از چند دقیقه با فریاد تمام آبمو تو حلقش تخلیه کردم.
بعد از اینکه آخرین پمپاژ هم انجام شد کیرمو درآوردم و دماغ و دهنشو گرفتم و مجبورش کردم تا قورتش بده!
چند ثانیه نفس گرفتم. انگشتمو از زیر بیضه تا سر آلتم کشیدم تا آخرین قطره های آبم تخلیه شه و مالیدم به لباش.
+آفرین دختر خوب! حالا وقت جاییزته!
-ممنونم ارباب
بلند شدم و روی کاناپه نشستم. بلندش کردم و به شکم روی پام خوابوندمش جوری که کونش درست روی پاهام باشه.
دستاش که از پشت بسته شده بودن و به بالای کونش میرسیدن مزاحم بودن، پس بازشون کردم و با کمربندم بستمشون به دسته‌ی کاناپه که بالای سرش بود.
دستمو آروم روی کون قلنبه و سفیدش کشیدم.
یه اسپنک نسبتا آروم زدم و اینبار دستمو بردم داخل رونش و رو به کصش کشیدم.
ترشحاتش از رون پاش سرازیر شده بود و دستمو خیس میکرد. نزاشتم دستم به کصش بخوره، اوردم بالا و اینبار محکم تر زدمش که باعث شد صداش در بیاد. اسپنک زدنو شروع کردم و هربار محکم ترش میکردم تا جایی که تحملش براش سخت بشه، و دوباره از اول با ضربات ملایم تر شروع میکردم. بعد از نزدیک بیست تا ضربه که دیگه کونش کاملا سرخ شده بود، دستمو بردم بین پاهاش و از زیر گذاشتم رو کص خیس و صورتیش که انقدر لیز شده بود که نیازی به استفاده از تف یا لوبریکانت نداشت.
نا خواسته دوباره ناله‌ی عمیقی کرد و به بدنش قوس داد. چند ثانیه بی حرکت نگه داشتم و آروم با سر انگشتام به شکل دورانی کلیتوریسشو ماساژ دادم.
ناله میکرد و پاهاشو میبست. ولی دوباره بازشون میکردم و با شدت بیشتری میمالیدم.
از بالا تف انداختم روی سوراخ کون تنگ و دست نخوردش و با همون دستم که کصشو میمالید انگشت شصتمو گذاشتم رو سوراخش. میدونستم رو سوراخ کونش خیلی حساسه پس فرو نکردم و همونجا انگشتمو اروم میمالیدم روش.
موهاشو از پشت با اونیکی دست گرفتم و کشیدم سمت خودم تا سرش بیاد بالا.
+دوست داری جنده کوچولو؟ کونتو کبود کردم و کص و کون بی ارزشت که حتی به دوست پسراتم نمیدادیشون حالا زیر دست اربابت دارن دستمالی میشن!
فقط با صدای بلند ناله میکرد تا اینکه انگشت شصتمو بدون هیچ مقدمه ای یهو فرو کردم تو سوراخ کونش!
جیغ بلندی زد و سوراخش داشت انگشتمو قورت میداد.
چند دقیقه بی حرکت نگه داشتم و کصشو اروم میمالیدم، کونشو محکم اسپنک میزدم و همزمان تحقیرش میکردم. تا اینکه بدنش شروع کرد به لرزیدن، پاهاشو محکم به هم فشار داد و سوراخ کونش رو انگشتم محکم نبض میزد و بعد از یه ارگاسم شدید و بیست ثانیه ای، همونجا روی پام آروم گرفت…
دستاشو باز کردم و صبر کردم تا نفسش جا بیاد‌
مثل یه بچه کوچولو بغلش کردم و بعد از اینکه بردم گذاشتمش رو تخت، کنارش خوابیدم و بغلش کردم تا خوابش ببره…

دوستان این داستان کاملا تخیلی و اولین باری بود که مینویسم. تلاشمو کردم که از نظر املایی و نگارشی ایرادی نداشته باشه، بازم اگر کم و کاستی داشت عذرخواهی میکنم.
ممنونم که خوندین و خوشحال میشم با نظرات و انتقادات سازنده، کمک کنید که دفعه‌ی بعد بهتر بنویسم🙏

نوشته: KianRB


👍 15
👎 1
57701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

920909
2023-03-29 22:59:14 +0330 +0330

دوستان این رول پلی هست
جَو گیر نشید
بقیه سبک ها هم به همین سیاق می تونن فقط برای همون دو ساعت باشند و تمام

1 ❤️

921056
2023-03-30 21:19:21 +0330 +0330

من گرایش bdsm دارم و این رول پلی بنظرم خوب بود
همچنین میتونم بگم این خشونت کمی و افترکری ک اخرش اوردی نشون میده اس ام اون چیزی نیست ک همه فک میکنن و واقعا زیبایی های خودشو داره ممنون بایت داستانت قلمتم خوب بود و عالی بیانش کردی

1 ❤️