اسممو صدا کن (۱)

1401/02/22

از آخرین بار ک دیده بودمش یه سال و شیش ماه و بیست و پنج روز میگذشت
هفته ی پیش که نوتیفیکیشن پیامشو دیدم به حدی جیغ زدم تا فرداش صدام گرفته بود
لعنتی مث همیشه سرد و یخ پیام داده بود ولی من به همونشم راضی بودم
یک سال و شیش ماه منتظر بودم
یک سالو شیش ماهی که حتی با یه نفر هم لاس نزده بودم
بدون سلام نوشته بود : ببینم همو
با دست لرزون تایپ کردم چه روزی؟

  • هفته ی دیگه یکشنبه ساعت 19 خونه ی من
    ° خونه ات همونجای قبلیه؟
  • نه لوکیشنشو میفرستم، میبینمت فعلا.

انگشتامو توی هم قفل کرده بودم
اشک تو چشمام حلقه زده بود
قلبم تند میزد
سعی میکردم با نفس های عمیق اشکامو کنترل کنم که ارایشمو بهم نزنه
با استرس پامو تکون میدادم و لبامو گاز میگرفتم
_ خانوم رسیدیم
شوکه به راننده اسنپ نگاه کردم
رسیدیم! یک ساعت و نیم مسیر چرا اینقدر زود تموم شد
به کیف پولم چنگ زدم و کرایه رو حساب کردم و پیاده شدم
زنگ زدم : من رسیدم

  • خوبه درو میزنم طبقه ی 7 واحد 16 به نگهبانی بگو مهمون منی
    تلفن قط کردم و با قدم های سنگین وارد برج شدم
    تو اسانسور چتری هامو مرتب کردم و ماسک رو از روی صورتم برداشتم
    نگاهم خشک شد به پارگی لبم… اصلن متوجه نشده بودم! با پشت دست کشیدم رو لبم و خون روی لبم پخش شد
    با استرس لبامو مک زدم که خون روش خشک نشه
    مزه ی اهن تو دهنم پیچید
    دهنم تلخ شده بود
    خدای من من چرا ادامس ندارم
    اسانسور وایساد
    لعنت
    وارد راهرو شدم. در خونه باز بود
    وارد خونه شدم
    از اتاق اومد بیرون
    چشمم خشک شد به صورتش
    نفس هام سنگین تر شد
    لرزش دستم محسوس و تو چشم بود
    دستمو پشتم قایم کردم و سلام کردم
    لبخند کج زد
    اومد نزدیک و گردنم رو گرفت
    زیر لب گف خوش اومدی دختر خوشگلم و لبشو گذاشت رو لبم
    لعنتی من دهنم تلخ بود. نکنه بدش بیاد نکنه بوی بدی بده یک ساعت دهنم بسته بود پشت اون ماسک لعنتی
    لبشو روی لبم حرکت میداد و سعی میکرد دهنمو با زبونش باز کنه
    لبمو محکمتر فشار دادم و سرمو کشیدم عقب
    چشماشو باریک کرد و نگام کرد
    به دامن توی پام چنگ زدم و سرمو تند تند تکون میدادم و با استرس گفتم چایی داری خرما چی حس میکنم دهنم تلخه حس خوبی ندارم
    دستمو کشید و راهنماییم کرد تو پزیرایی
    یه خونه ی 100 متری جم و جور
    مبل های راحتی قهوه ای و فرش دستباف قرمز و میز چوبی قهوه ای سوخته
    کف خونه پارکت های قهوه ای بود و دوتا از دیوار هاش فیروزه ای و یه پنجره ی بزرگ نورگیر
  • چشم چرونیت تموم شد؟ بشین خرما بیارم. تو که چایی نمیخوردی هیچ وقت واقعا چایی میخوایی؟
    راست می‌گفت از چایی متنفر بودم
    ° نه خرما بیار فقط
  • باشه بشین میام الان
    کیفمو گذاشتم کنار پام شالمو دراوردم تا کردم و فرو رفتم تو مبل
  • موهاشو! :) بلند شده موهات…
    دستی به موهام کشیدم و لبخند سرسری زدم
    ظرف خرما رو روی میز گذاشت و نشست کنارم
    توی دلم غر زدم که هنوزم گاوه و پذیرایی بلد نیست
    دستشو اورد جلو موهامو داد پشت گوشم و گف : لاغر شدی
    لبمو فشار داد
    انگشت شصتشو کشید رو لبم
    لبم تر شد
    انگشت خونیشو بهم نشون داد و گف
    لبت پاره شده
    لب پایینمو به دندون گرفتم
    یه خرما برداشتم و چپوندم توی دهنم و تند تند جوییدم و قورت دادم تا بغضمم باش بخورم
    دستمو تو دستاب بزرگش گرفت
    -خوبی؟ چرا میلرزی؟
    °فکر کنم فشارم افتاده
  • غذا نخوردی؟
    ° نتونستم
    -دیروز چی؟
    با کلافگی نگاش کردم
    چشمم کشیده شد روی ابرو های پهن کشیده اش
    فک تیز و ظریفش
    بینی کشیده و بلند و
    لباش
    لبای نازکش از هم جدا شده بود و دندون هاش از وسطش پیدا بود
    چشمام خمار شد و نفسام به شماره افتاد
    خندشو قورت داد و گفت
    هنوزم بی جنبه ای و نمیتونی جلوی خودتو بگیری؟
    تو دلم گفتم لعنتی تو چه میفهمی از من منی که تو این یه سال هیچ غلطی نکردم چون تورو دوست داشتم
    میدونستم چه فکری راجع به من میکنه
    میدونستم که نمیدونه دوسش دارم. میدونستم که نمیدونه! هیچی راجع بمن نمیدونه، تنها شناختش از من برمیگرده به یه سال و شیش ماه پیش ، وقتی که دایرکت داد و من عین هلو بپر توی گلو جلوش وا دادم، تو قرار اول به پیشنهاد خودم باهم خوابیدیم و اولین سکسم بود و توی قرار سوم خودم باهاش کات کردم،چون رابطمون از سکس قرار نبود فراتر بره و من نمیتونستم، نمیتونستم چون دوسش داشتم… رک بگم میدونستم ک فکر میکنه جنده ام…
    سکوت بینمونو نشکستم
    سرمو بردم جلو و لبم لغزید روی لبش
    توی موهام چنگ زد و عمیق تر بوسید زبونشو دراورد و وارد دهنم کرد آه غلیظی کشیدم و زبونشو مک زدم به سینه هام چنگ زد و زیر لب گف توله سگ حشری
    هولم داد روی کاناپه و به کصم چنگ زد
    از سر لذت جیغی کشیدم و صورتشو با دستم قاب گرفتم و عمیقتر بوسیدمش
    دامنو داد بالا و کیرشو از رو شلوار میمالید به کصم
    دستام شل شد و فقط ناله میکردم
    کشید عقب و از روم پاشد
    با دست ضربه ی محکمی به کصم زد
    توی خودم جمع شدم
    پاشو بریم تو اتاق اینجا نمیشه
    پاشدم
    گردنمو گرفت و کشوند سمت اتاق
    درو هول دادم و وارد اتاق شدیم
    شونه هامو فشار داد و نشستم رو زمین
    جلوی پاش
    روی زانو هام نشستم و کش شلوارکشو گرفتم و کشیدم پایین
    زیرش هیچی پاش نبود
    کیر گلبهیش پرید بیرون و رگ های زیر کیرش دل دل میکرد
    دور کیرش موهاش یکم دراومده بود و تخمای خوشگلش پرز های ریز داشت
    لعنتی
    اب دهنمو قورت دادم و
    زبونمو دراوردم
    دور تا دور کیرشو لیس میزدم و اه میکشیدم
    بغل رون پاشو بوس میکردم و زبون میزدم
    دماغمو روی تخماش میکشیدم و هرازگاهی زبون میزدم
    سرمو مماس با کیرش کردم
    جوری که سر کیرش رو پیشونیم بود و لبم انتهای کیرش و تخماش رو چونه ام
    از پایین نگاش کردم
    عاشق نگاه کردن به صورتش تو این حالت بودم
    زانو زده جلوی پاش و صورتم زیر کیرش
    کیرش و صورتم و گرفت تا کامل بهم بچسبه خم شد و صورتشو آورد پایین نمیدونستم میخواد چیکار کنه اب دهنشو جم کرد و تف کرد روی صورتم
    مات موندم
    نوک سینه هام سیخ شد و کصم نبض میزد
    نفس هام به شماره افتاد و چشامو بستم
    قبلن این کار رو نکرده بود
    هم شوکه شده بودم هم خوشم اومده بود
    موهامو گرفت و بلندم کرد
    مانتوی کوتاه و تابمو از تنم دراورد و دامنم رو کشید پایین و لباسامو پرت کرد گوشه ی اتاق عادت نداشتم سوتین ببندم و سینه هام از سرما و حشر سفت و سیخ شده بودن
    بند شورتمو گرفت و کشید بالا
    رفت لای کصم
    بیشتر کشید بالا
    از درد نفس رفت و به بازوش چنگ زدم
    بیشتر کشید
    نفسم تو سینه حبس شد و نالیدم توروخدا
    _ توروخدا چی؟
    ° درد داره
    کصمو چنگ زد و با انگشتش شورتمو بیشتر فشار داد به وسط کصم و گف چی درد داره توله ؟
    زیر لب با درد گفتم کصم کصم
    خندید و ولم کرد
  • در‌ش بیار
    و رف روی تخت و دراز کشید و پاهاشو باز کرد
    شورتمو پرت کردم و خزیدم بین پاش
    تو چشاش زل زدم لبامو قنچه کردم و سر کیرشو بوس کردم

ادامه داره…

نوشته: نازلی


👍 10
👎 0
16601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

873641
2022-05-12 15:13:32 +0430 +0430

بعضی جاها غلط املایی دیده میشد مثلا راجه بمن که همون راجع به من هست حالا کاری نداریم که
داستانت لایق حداقل یه لایک بود دیگه
ولی بدجایی تمومش کردی😂

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها