اشتباهی که باعث زیر خواب شدن اجباریم شد (۱)

1400/01/10

سلام
این اولین متن سکسی که من دارم می‌نویسم امیدوارم خوشتون بیاد
اسمم رویا هست.این داستان مربوط به ۳ سال قبله.مربوط به موقعی که تازه اولین فیلم سینمایی بازی کرده بودم اوج محبوبیت و معروفیت.توی اسمونا سیر میکردم
ره صد ساله توی یک شب طی شده بود واسه من و من مغرور و خوشحال از زندگی لذت می‌بردم و هیچگاه تصور نمی‌کردم به فاصله چند ماه به خودکشی فکر کنم
همه چیز از اون شب لعنتی شروع شد.خسته از پارتی شبانه ای که یکی از کارگردانان معروف ترتیب داده بود داشتم برمیگشتم به سمت خونه.نم نم بارون شروع شده بود و تهران در حال سپری کردن یه شب ابری و مه آلود بود .احساس رخوت مشروبی که خورده بودم باعث شده بود چشمام احساس سنگینی کنه؛سعی کردم سرعت ماشین بیشتر کنم .ناگهان با صدای برخورد شدیدی به خودم اومدم و اولین چیزی که دیدم جسد غرق خون مردی بود که از کاپوت ماشین به طرف پایین سر خورد.از ماشین پیاده شدم.مغزم کار نمیکرد .بشدت ترسیده بودم .وقتی چهره غرق خونه اون مرد دیدم بدنم یخ کرد .بدون اینکه تسلطی روی حرکاتم داشته باشم سوار ماشین شدم و به سرعت از اونجا فرار کردم .از اینه وسط ماشین پشت سرمو نگاه میکردم ،اون موقع شب کسی توی خیابون نبود ,وقتی به خونه رسیدم در حالی که از شونه خالی کردن از این اتفاق احساس آرامش و عذاب وجدان توامان داشتم بدون عوض کردن لباس به زیر پتو غلطیدم
صبح نور آفتاب تابیده شده از کنار پرده باعث شد چشمام باز کنم ،سرم به شدت درد میکرد،گوشیمو روشن کردم ،یاداوری اتفاق دیشب دلمو خالی کرد و احساس دلشوره شدیدی وجودمو گرفت،حوصله بیرون رفتن نداشتم و دلم میخواست کل اون روز توی تخت بمونم
به محض روشن شدن موبایلم شروع به زنگ خوردن کرد
شماره ایرانسل بود نمی‌شناختم تلفنو،جواب ندادام،،ولی دست بردار نبود ،وقتی برای بار پنجم زنگ زدن اون شماره گوشی برداشتم شخصی با لهجه شهرستانی و نامفهوم شروع به صحبت با صدای بلند کرد:
خانم آناهیتا درخشش
چرا به مردم میزنی و فرار می‌کنی
با صدای لرزون گفتم شما,؟ گفت من شما رو میشناسم چوون خوشگلی و معروف ،فکر می‌کنی میتونی مردم بکشی؟
گفتم شماره منو از کجا اوردی؟گفت دیشب من داشتم میرفتم که سیگار بخرم دیدم شما تصادف کردید با اون مرد وقتی اومدم به سمتتون شما فرار کرده بودید ،کیفتون کنار اون مرده روی زمین افتاده بود،
واییییییییی
یادم اومد وقتی از ماشین پیاده شدم کیفم رو پام گذاشته بود ،توی اون کیف کارت عابر بانک و گواهینامه و یکسری از برگه تشخیص هویت که همون روز گرفته بودم با آدرس کامل و شماره تلفن توی کیفم بوده.
سعی کردم به خودم مسلط باشم . گفتم شما کیف منو دزدید ومن از شما شکایت میکنم،
اون مرد خنده چندش آوری کرد و گفت شاید حق با شما باشه بزارید کمکتون کنم،تلفن قطع شد .با صدای آلارم گوشی به خودم اومدم.متوجه شدم یه ویدیو از همون شماره ارسال شده،به سرعت اون باز کردم از دیدن این ویدیو احساس ترس وحشت ناکی همه وجودم گرفت،فیلم منو نشون میداد در حال پیاده شدن و باقی داستان،جای هیچ انکاری نبود.
سریع به اون شماره زنگ زدم با اولین زنگ برداشت،با التماس گفتم چی میخوای از جوونم،گفت من می‌دونم شما بازیگر معروفی هستی و می‌دونم دیدن این فیلم چقد می‌تونه واسه همه جالب باشه و کافی واسه اولین نفر بفرستم دیگه نیازی به دادگاه نیست
ملتمسانه گفتم هر چقدر پول بخوای الان بهت میدم فقط این کار نکن ، آینده منو داغون میکنی، با صدای خونسردی گفت من تا یک ساعت دیگه منتظر شما میمونم واسه اینکه حضورا در مورد این تسویه حساب صحبت کنیم
قبل از اینکه بتونم به چیزی فکر کنم قطع کرد
اس ام اس که فرستاد یه آدرس بود همون جایی که تصادف کرده بودم،زیرش نوشته بود اگه کسی یا پلیس باهات بیاد این فیلم پخش میشه چوون من این فیلم و واسه دوستم واتس اپ کردم و می‌دونم اون تا یک ساعت دیگه اون باز نمیکنه ،اومدن تنهات باعث پاک شدن فیلم توسط من میشه در غیر این صورت…دست چک برداشتم به آژانس زنگ زدم و سریع لباس عوض کردم و خودمو به آدرس رسوندم،جلوی دری پیاده شدم که دقیقا مقابل محل تصادف بود ،تلفن زدم ،برداشت و گفت الان باز میکنم،ازترس اینکه کسی اونجا منو بشناسه صورتمو زیر عینک و روسری پنهون کرده بودم
در باز شد مردی حدود ۴۰ ساله با شکم گنده موهای کم پشت و دندونای زردی که بدجور توی ذوق میزد.از ظاهر و لباسها میشد فهمید که وضعیت مالی جالبی ندارد ،خنده زشتی کرد و گفت خوش اومدید خانم درخشش.با لحن تند گفتم چقدر به تو بدم که دست از سر من برداری ،به تندی در بست و به داخل رفت،ننیدونستم باید چیکار کنم ،در زدم جواب نداد ،گفتم خواهش میکنم بیا مشکل حل کنیم ،هر چی بخوای بهت میدم،ناگهان در با سرعت باز شد و اون مرد توی دهنه در قرار گرفت،گفت دنبالم بیا ،بعد بدون منتظر موندن رفت و گفت در ببندید پشت سرتون
پشت سرش راه افتادم و در پشت سرم بستم ،ظاهر اون خونه قدیمی بود و بسیار به هم ریخته و کثیف ،ظرفای تخم مرغ گوشه حال افتاده بود
برگشت روبروم وایساده و گفت هر چی بخوام،از لحنش حالم بهم خورد گفتم پول بهت میدم عدد بگو،گفت اون روز داشتم عکستو روی جلد مجله می‌دیدم و پیش خودم میگفتم کی شمارو میکنه،,!!!,الان اینجا روبروم توی اتاق من دارید به من التماس میکنید،.
گوشیو از جیبش درآورد گفت این فیلم و همینجا پاک میکنم و همه چی واسه همیشه تموم میشه اگه منو ارضا,ئ کنی
حالت تهوع داشتم نمی‌دونستم چیکار باید کنم گفتم آقا خجالت بکشید خواهش میکنم اون فیلم و به من بدید ،چشمای هیز اون مرد روی همه جای بدنم حس میکردم
همزمان که داشت کمر بندشو باز میکرد گفت الان من می‌خوام این فیلم توی یه گروه واتس اپ پخش کنم مگه اینکه…
گفتم خواهش میکنم این کار نکن
گفت پس بیا اینجا، کمربندش باز شده بود و شلوارشو تا زیر زانو کشید پایین،میتونستم کیرر تحریک شدشو از زیر شورتش ببینم
گفت باید شرتمو تو در بیاری و صفحه گوشی که دستش روی کلمه سند بود بهم نشون داد ،بالاجبار و در حالی که گریه میکردم بسمتش رفتم گفت بشین جلوم و شرتمو در بیار ،شرتش از پاشو کشیدم پایین و در حالی که دستاشو گذاشته بود دو طرف سرم ،از شهوت صداش می‌لرزید ،کیرش جلوی لبم گرفت و گفت مطمئن باشد یه لیس بزنی کار من تمومه و زیر لب می‌گفت خانم درخشش داره واسه من ساک میزنه کی باور میکنه
نفسم بند اومده بود ولی باید این کار میکردم و خودمو از این کابوس نجات میدادم
کیرش بیشتر از اینکه دراز باشه کلفت بود و سیاه ، بد بو بودنش حالم داشت بهم میزد.با اکرا شروع کردم به ساک زدن،باورم نمیشد من در حال ساک زدن واسه یه کارگر با اون وضعیت بودم،من که به اندازه حقوق یکسال این مرد پول پروتز لبمو داده بودم داشتم با اون لبا واسه یه عمله ساک میزدم سعی کردم این کار بهتر انجام بدم شاید زودتر ارضا بشه
شروع کردم به کشیدن زبونم روی سر کیرش،این کارم از خود بیخودش کرد و قبل از اینکه بتونم حرکتی کنم من به عقب هول داد و در یک لحظه روی من خابید و شروع کردن به خوردن لب و گردن من و همزمان روم میلغزید و حجم کیرشو روی بدنم احساس میکردم سعی کردم خودمو از زیر پاش در بیارم ولی به سرعت شروع به در آوردن لباسم کرد،شروع کردم به مقاومت ولی مثل خرس گرسنه داشت بدنم میخورد یه کم که تقلا کردم احساس کردم زیر سنگینی تنش دارم خفه میشم بوی نفرت انگیز دهنش که بدون توقف در حال لیس زدن به لبم و حالا دیگه نوک سینه هام بود.با فشار دستشو ها داد توی شرتم و شروع کرد به دست کشیدن بین پام،.بدون اینکه بتونم کاری بکنم از روم بلند شد و شروع کرد باز کردن شلوارم قبل از اینکه شلوارمو از پام در بیاره ،دوتا پام کشید جلو روی شونش انداخت،دقیقا بین پاهام قرار گرفته بود با یه فشار شلوارو شورتمو از پام نصفه در آورد و در حالی که پام روی شونه اش بود خودشو انداخت رویم که باعث شد باسنم از زمین جدا بشه و خودمم کاملا در اختیارش قرار بگیرم ،همزمان که لبش چسبونده بود به لبم و زبونش توی دهنم میچرخوند احساس کردم کیرشو به زور داره هل میده داخل،،از کنار سوراخ باسنم سر خورد و افتاد توی کسم،از خود بیخود شده بود و چند دقیقه ای بدون توقف شروع به تلمبه زدن کرد با شدت که صدای برخورد رونش به بدنم توی فضا قطع نمیشد،بعد از چند دقیقه ای که واسه من سخترین لحظات عمرم بود یه لحظه دست کشید و با سرعت از بین پام پرید و قبل از اینکه من بتونم بدنم جابجا کنم آب کیرشو روی سینه تا صورتم ریخت ،نای اعتراض نداشتم داشتم بیهوش میشدم از حقارت و ترس و خستگی.با سرعت شلوارشو برداشت و در حال دویدن به سمت در پوشید و از در خارج شد،هاج و واج مونده بودم که باید چیکار کنم ،داد فریاد کنم یا دنبالش برم یا فرار کنم
فعلا باید فرار میکردم معلوم نبود دیگه چی در انتظارمه،امیدوار بودم لااقل اون فیلم و پاک کرده باشه
با کلی زحمت و تحمل درد با گرفتن تاکسی به خونه اومدم رفتم حمام و در حالی که به شدت احساس ضعف میکردم زیر دوش حمام تا شب نشستم
حالم از خودم بهم خورده بود داشتم به قبل از این داستان فکر میکردم،توی اون مهمونی قبل از تصادف مثل یه نگین توی اون همه آدم معروف میچرخیدمو دلبری میکردم و از دیدن نگاه حسرت بار اقایون به برجستگی های بدنم لذت میبردم و نمی‌دونستم قرار این برجستگیها زیر خواب اجباری و به زور یه مرد فرو دست بشه و هیچ وقت فکر نمی‌کردم صورتم با آب کیر همچین موجود حقیری پوشیده بشه
ولی فک کردن به تموم شدن این ماجرا باعث میشد که احساس کنم باید فراموش کنم این فاجعه رو
از حمام که اومدم بیرون متوجه دریافت پیام شدم روی تلفنم
از همون شماره ویدیو فرستاده بود
ای خدا…
حرومزاده از تجاوزش فیلم گرفته بود با گوشی که دستش بود همه چی به وضوح
پیام داد ، زود بخواب فردا از عقب میخوامممممم
ادامه دارد

نوشته: سمیر


👍 40
👎 21
108201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

800406
2021-03-30 01:14:27 +0430 +0430

ادمین خدایی این کارا چیه حالا نامداری خودکشی کرده میخوای با این داستانا چیو ثابت کنی؟
داستان با بیو دادن رویا خانم شروع و با قصه آنیتا درخشش ادامه پیدا میکنه و نویسنده هم سمیره واقعاً کص خلید یا ملتو گیر آوردید کله پوک


800408
2021-03-30 01:16:31 +0430 +0430

مگه ماشینت بیمه نداشت که فرار کردی،سوپر استار؟؟!!

7 ❤️

800418
2021-03-30 01:24:07 +0430 +0430

مجموع داستان: آناهیتایی که میدرخشید در رویای سمیر!
حداقل توقعمون از یک داستان متوسط اینه که نویسنده ۱ اسم واحد انتخاب کنه برای شخصیت داستان و گرنه که…👎🏻

5 ❤️

800420
2021-03-30 01:25:38 +0430 +0430

این بابا دوست داشته بازیگر بشه
اشتباهی چنده شده

3 ❤️

800421
2021-03-30 01:27:42 +0430 +0430

واویلاااا خخخخخخخ
باحال بود ولی بیشتر خاطره تلفی میکنم تا داستان و اینو بیشتر دوس دارم که اینجا جای نقد ادبی نیس
من هزار بار اینجا گفتم اگر دوران پیامبر بازی بود الان رییس کل پیامبرا میشدم خخخخ
بدترین کار رو هم کرده باشین هر کاری هر جنایتی هر قتلی فوقش دیه شو میدی
بخوان ازت اخاذی کنن در هر صورتی
نه بترس نه خودتو بباز
مستقیم برو پیش پلیس و تا تهش برو
اگه هنرت ذاتی باشه اتفاقا بیشتر باعث شهرتت خواهد شد

3 ❤️

800452
2021-03-30 02:35:47 +0430 +0430

ادامه نده جذاب نییت اصلا

0 ❤️

800458
2021-03-30 02:58:40 +0430 +0430

با اینکه صحنه ها رو روان توصیف کرده بودی ولی جذابیت خاصی ایجاد نمیکرد، حس تشویش خواننده و فضای منفی به لذت صحنه های جنسی میچربید.

1 ❤️

800476
2021-03-30 05:57:28 +0430 +0430

رویا ؟اناهیتا ؟ چی میزنی جقی

0 ❤️

800570
2021-03-30 15:18:44 +0430 +0430

شایدبه نظرتوی عمله بوده امابازحمت کارمیکرده توبافیس وافاده بایدبیای بهش کوس بدی خخخخخخخخخ

0 ❤️

800597
2021-03-30 17:39:30 +0430 +0430

کیرم تو این مارکت که توئه هنرمند داستان نویسیت انقدر تخمیه

0 ❤️

800620
2021-03-30 21:09:28 +0430 +0430
+A

اشتباه دوم دیگه اشتباه نیست انتخابه 😁

0 ❤️

800649
2021-03-31 00:02:41 +0430 +0430

دوستای عزیز اینکه یکی کارگر یا عمله يا هر شغل دیگه ای داره دلیل فرومایه یا حقیر بودن نیست، درسته اینجا بحث تجاوز و سواستفاده رو به داستان کشیدین که الان خیلی از آقازاده ها مولتی میلیاردرا دارن این گوه ها رو میخورن ولی چون اونا پول دارن نه فرومایه و حقیر حساب میشن نه کارشون تجاوز حساب میشه
متاسفم واسه خودمون که پول شده معیار سنجش انسانیت و فرهنگ و شخصیت

2 ❤️

800660
2021-03-31 00:27:43 +0430 +0430

بوات د گینت

0 ❤️

800755
2021-03-31 03:41:07 +0430 +0430

خیلی خوب نوشتی…ادامه بده لطفا…لایک تقدیمت سمیر جان.

0 ❤️

800757
2021-03-31 03:44:27 +0430 +0430

البته در مورد اسمی که برای اول شخص انتخاب کردی و بعد اسم دیگه ای رو براش بکار بردی یه توضیحی لطفا بده.خطا بوده یا هرچیز دیگه…

0 ❤️

800793
2021-03-31 08:58:13 +0430 +0430

فیلم سینمایی بود؟ 😏

0 ❤️

801000
2021-04-01 01:53:33 +0430 +0430

عجب

0 ❤️

801043
2021-04-01 07:34:16 +0430 +0430

حالا كاري ندارم كه چقدر داستانت تخمي و دروغ بود
از شيوه نگاهت به طبقات پايين جامعه خالم به خورد
نكبت

0 ❤️

801052
2021-04-01 08:37:40 +0430 +0430

این داستان که کذبه حرفی درش نیست
ولی یذره جنبه داشته باشید … تقریبا 90 درصد کامنتها زیر داستانها فحشو دری وریه… مث اینکه توهین غلیظتر بیشتر امتیاز میاره…
الان این داستان هم سناریو خوبی داره هم کوتاهه روده درازی نکرده هم نگارشش خوبه … اما اکثرا فحش دادید بهش… که چی بشه؟ خب از عقدتونه دیگه… آدم بی عقده فحش نمیده… مث آدم انتقاد میکنه

1 ❤️

801072
2021-04-01 12:17:57 +0430 +0430

ادامه بده جالب بود بنظرم
به نظرات کوسشر کسایی که دنبال لایکنم توجه نکن
بشخصه لایکشون میکنم که که کمبودشون برطرف بشه
با نظر جناب hotman_tehroun هم موافقم

1 ❤️

802340
2021-04-07 05:39:38 +0430 +0430

عالی بود. همه چی تموم 😍

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها