اعترافات ذهن خیالپرداز من

1394/01/07

داشتم برای کنکور میخوندم که موبایلم زنگ خورد، دوستم بود ماشین بابامو جور کردم میای بریم بیرون ؟ گفتم باشه ، خیلی وقت بود از خونه بیرون نرفته بودم . با هم قرار گذاشتیم و مکالمه تموم شد. تا ساعت یازده شب تو خیابون کس چرخ میزدیم حوالی ساعت نه بود که زنگ زدن های پدر و مادرم شروع شد کجایی ؟ کی میای خونه ؟ جوابی که میدادام فقط پیچوندنشون بود . رسیدم خونه اولش با مادر و پدرم دعوام شد و بعد سکوت خونه رو برداشت ، گشنه ام بود مادرم لم داده بود رو مبل و داشت جم میدید انگار نه انگار من گشنمه آخه کمی توجه . غذارو گرم کردم اعصابم تخمی بود تا جایی که معده م جا داشت خوردم چون که خسته بودم رفتم توی اتاق و خوابیدم نمیدونم کی بود که خوابم برد. یکی جلوم مدل داگ استایل نشسته بود منم کیرمو فرو کردم توی کون تمیزش شروع کردم به تلبه زدن آه واقع لذت بخش بود کمرشو گرفته بودم یه خالکوبی خوشگلی رو کمرش بود کم کم داشت آبم میومد کیرمو در اوردم همه آبمو پاشیدم روی کونش یهو از خواب پریدم کیرم هنوز شق بود و شرتم خیس . نمیدونستم پنچ صبح باید چیکار کنم ! گوشی برداشتم کمی رفتم توی اینترنت چرخی زدم ، یهو هوس پورنو کردم فیلترشکنو روشن کردم رفتم توی اچ یو بی دنبال پورنو میگشتم و کیرمو میمالیدم . موقع صبحانه خوردن ضعفو تو خودم احساس میکردم خواستم دیگه جق نزنم اما… رفتم پای لپ تاپ تا فسبوکم اومد بالا اولین تیتر این بود " ایروتیک ترین فیلم ده اخیر " کنجکاو شدم رفتم گشتم تا آخر لینک دانلودشو پیدا کردم در اتاقمو بستم فیلمو یواشکی نگاه میکردم آخه از مادرم میترسم یه وقت بیاد ببینه باز دعوا راه میندازه که پسرش منحرف شده موقع دیدن صحنه های فیلم کیرم نیمه شق شد ناخودآگاه دستم رفت به طرفش و هر لحظه محکمتر میمالیدمش تا آخرسر ارضا شدم، وقتی فیلم تموم شد رفتم دستشویی و باز جق زدم . کسل و بی حال بودم رفتم توی تختم و خوابیدم . چشمامو باز کردم کمی بدنم کوفته بود اتاق تاریک بود انگار خورشید تازه غروب کرده بود هر لحظه بیشتر افکار شهوت انگیز از جلوی مغزم می گذشت حشری شدم اومدم توی سایت شهوانی شروع کردم به داستان خوندن . اه ! اینا که همه ش کسوشعره . بذار الان خودم یه دستان توپ مینویسم اوووم چی بنویسم ؟ آها صبح یه پورنو دیدم پسره مامان دوست دخترشو داشت میگایید اون خوب بود همونو مینوسیم خب سلام اسم مستعار من احمده ، نههه یه اسم باحال کامبیز بهتره . سلام اسم من کامبیزه سی و شش سالمه چند ساله طلاق گرفتم و الان مجردم هه ههه چقدر دیوثم سنمو دو برابر کردم بعدشم طلاااق ؟ ههه ، قدم 185 و وزنم 80 کیلو بدنسازی میرم و هیکلم سکسسی خخخخخ واقعا متوهمم دارم از هیکل آرزوهام مینیوسم بگذریم بذار ادامشو بنویسم تازه عضو سایت شدم و این داستان مربوط میشه به چهار سال پیش موقعی که تازه طلاق گرفته بودم و برا اولین بار سودابه مامان دوست دخترمو دیدم ، سودبه زنی… ای خدا آخرشو چطوری تموم کنم ؟ آآآ فهمیدم یه چیزی مث خوابی که دیدم مینویسم البته همراه با کمی چاشنی اضافه جلوم مدل داگ استایل نشست وووییی تا حالا از این زاویه کونشو ندیده بودم کون نبود شاهکار خلقت بود کمی انگشتمو فرو کردم توی کونش داشت حال میکرد یهو گفت کونمو جر بده کیر میخوام کامبیز . این حرفش منو بیشتر حشری کرد کیرمو گذاشتم جلو سوراخ و توی کونش فرو کردم ، اولش کمی سخت بود که تا ته بره اما کم کم کیر کلفتم تو کونش جا شد شروع کردم به تلمبه زدن هر لحظه تند تر و محکم تر تلمبه میزدم ناله هاش بلند شده بود صداش ناز بود و این بیشتر حشریم میکرد کم کم داشت آبم میومد یه چک زدم در کونش گفتم جنده خانوم داره آبم میاد چیکار کنم ؟ گفت همشو بریز توی کونم میخوام گرمی آبتو احساس کنم همه آبمو ریختم توی کونش و بعد روش خوابیدم . از اون زمان هر هفته منو سودی جونم یک بارو سکس داریم امیدوارم از داستاننم خوشتون اومده باشه اوومم بذار یه چیزی بنویسم که ملت کسخول بیشتر باور کنن که داستانم واقعی خب بهتره که اینو بنویسم اصلا مهم نیست باور کنید یا نه و فحش بدید چون داستانم عین حقیقت اگه خوشتون اومد بگید تا بقیه ماجراهامو با سودی خانوم بنویسم . هههه آخر تمومش کردم ، ایوال به خودم به این میگن یه داستان خوب بذار آپلودش کنم . آخیش ههههیییی ولی خودمونیم خعلی حال میداد اگه واقعا همچین موردی برام پیش میومد . بیخیال این چیزا تو سن من جزوه تخیلاتِ و فقط توی خواب پس برم کمی درس بخونم عوض نوشتن این توهمات چرند که یه مشت کسخول تر از خودم میشینن میخونن و باور میکنن . پایان پ.ن 1 هدفم از نوشتن این داستان این بود که شمارو با زندگی اکثریت نویسندگان داستان های سکسی آشنا کنم پ.ن 2 از جمله خصوصیت این موجودات نویسنده بیکار بودن و الاف بودنشنه که من توی داستان شخصیتمو به عنوان یک پشت کنکوری معرفی میکنم جقی بودن و ذهن خیال پرداز از دیگر خصوصیاتشونو و نکته مهم خود شیفته بودن این افراد که کلا دیگرانو خر فرض میکنن و خودشونو زرنگ .

نوشته: بن جقی


👍 1
👎 0
27013 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

457006
2015-03-27 17:09:29 +0430 +0430

برو بابا
با این مغز تخماتیکت

0 ❤️

457007
2015-03-27 17:55:39 +0430 +0430

تو هم ریدی با این داستانت منم ریدم بهت، در هر صورت باید ازت تشکر کرد که از مغز جقیه به ارث برده از خاندان ملجوقت استفاده کردی و یه زری زدی، کیرمم دهنت

0 ❤️

457008
2015-03-27 19:12:26 +0430 +0430
NA

تا دیروز فکر میکردم که نویسنده های این سایت که میان داستان مینویسن همه مشکل دارن ولی امروز فهمیدم که در اشتباهم.امثال این نویسنده مشکل دارن ولی خوشم اومد به این که کسخله اعتراف کرد ولی داداش خودتو به روان پززشک نشون بده تو از مرز دیوانگی گذشتی کار و زندگی نداری همش برا خودت چرند میبافی؟ جناب ادمین این کسخلو امثال اینو بنداز بیرون تمام سایتو به گوه کشوندن.اخیش چقدر راحت شدم.چه حالی میده به اینا فحش دادن music2

0 ❤️

457009
2015-03-28 03:35:23 +0430 +0430
NA

چرت نوشته بودی

0 ❤️

457010
2015-03-28 08:25:08 +0430 +0430
NA

عالی بود و عین واقعیت
واقعیه واقعی

0 ❤️

457011
2015-03-28 10:36:35 +0430 +0430

باحال بود… البته جاش اینجا نبود، چون اینجا باید داستان سکسی آپلود کنی، میتونستی یه تاپیک مثلا بزنی، ولی خوب چند روزه فقط این ادمین فقط کسشعر و مزخرف و حاصل جلقیات یه مشت بیسواد دهاتی متوهم رو میزاره اینجا، بین اونا نوشته ات بدک نبود… کیرم تو اون صداقتت ولی… وظیفه ماهم اینه که بدون فحش بدرقه ات نکنیم… حداقل سوادت بهتر از بقیه بود… دمت گرم ای ملجوق متجلق جلاق… :) کیرم تو گوش ت

0 ❤️

457012
2015-03-28 11:50:30 +0430 +0430

موافقم/
با داستان و اونایی که داستان رو پسندیدن

0 ❤️

457013
2015-03-28 12:47:08 +0430 +0430

حرکت اعتراضی نسبتا" خوبی بود :)))
کیر پاندای کنگ فو کار تو کونت

0 ❤️

457014
2015-03-28 16:35:27 +0430 +0430

تا ته نخوندم
ولی قشنگ بود biggrin
بیخیال داداش ، هر چیزی رو که دوس داری بنویس
خیلیم کار خوبی میکنی yes3

0 ❤️

457016
2015-03-29 02:35:29 +0430 +0430
NA

عالی بود…اولین داستان واقعی این سایتو نوشتی …

0 ❤️

457017
2015-03-29 02:48:47 +0430 +0430
NA

افرادی که دوست ندارن خودشونو تو آینه ببینن و از واقعیت فرار میکنن از این داستان خوششون نیومده …

0 ❤️

457018
2015-03-29 05:21:38 +0430 +0430
NA

باید بگم که مرتضی مودب پور هم از همین سایت شهوانی نویسندگی رو شروع کرده…
تو برو جغتو بزن عقب نمونی

0 ❤️

457019
2015-03-29 05:31:54 +0430 +0430
NA

کیرو بگایی مجلوق

0 ❤️

457020
2015-03-29 16:05:35 +0430 +0430
NA

اونایی که فحش میدن همون آدمایی هستن که از حقیقت بدشون میان و نیاز به دروغ دارن

0 ❤️

457021
2015-03-29 20:27:37 +0430 +0430
NA

یعنی خدایی میخواستی اثبات کنی ننت جنده نیس ؟؟؟/ خب گردن اسب ابی تو کونت ما یعنی نمیدونیم داستان حقیقی کدومه داستان های کیری که یکی عین تو که اسب ابی کونشو گاییده کدوم؟؟؟

0 ❤️

457022
2015-03-30 06:26:24 +0430 +0430
NA

کیرم تو مغز جلقیت کونی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها