چند وقتی بود که با پسر خالم رابطه ی عاشقانه ای برقرار کرده بودم اسم اون علی بود بعضی وقتا هم باهم می رفتیم بیرون بعد از جند مدتی ما با هم عقد کردیم و روزی قرار شد از مامانامون اجازه بگیریم و بریم ویلای علی اینا من معمولا شرت نموپوشم اصلا توعمرم تا حالا فقط دو بار شرت پوشیدم اون روز هم طبق معمول نپوشیدم علی اومد دنبالم و به مامانم گفت که چون ما عقد شدیم می خوایم یکم با هم باشیم توی راه همش حرفای عاشقونه می زد وقتی توی ویلا رسیدیم من خوراکی هارو توی یخچال جا دادم و شروع کردم به پختن غذا بعد از خوردن ناهار من رفتم توی یکی از اتاقا تا استراحت کنم علی اومد کنارم نشست و زیر چانه هام رو بوسید من هم در جواب بوسش یک بوسه عاشقانه به لپاش دادم علی اروم دستش روگذاشت رو لباسم خوب من که روسری مو درآورده بودم اما من یک عادت دیگه که دارم شلوار زیر مانتوم نمی پوشم معمولا یک جوراب بلند تا بیخ رونم می پوشم هم چنان مانتو برم بود اون روز از گرما داشتیم می مردیم علی کیرشوگذاشت از روی لباس رو کونم و آروم اون رو روی کونم حرکت می داد مانتومو درآورد و او نداشتن شرت زیر مانتوم خوشحال شد من چون دوست ندرم شوهرم منو زیر سلطه خودش قرار بده سوتینمو در آوردم و نشستم روی دهن علی و گذاشتم تا خوب از کسم لذت ببره بعد با پام سرش رو به سمت اون یکی پام هدایت کردم و گفتم که کف پاموببوس علی هم بی درنگ این کارو کرد بعد برگشت و شروع کرد به بوسیدن کونم اون حدود نیم ساعت فقط کوس وکون و سینه هامو میخورد وبعد در آخر علی کیرش رو گذاشت و شروع کرد منو وادار کردن به خوردن اما من نخوردم و علی کیرشو آروم کرد تو کونم در آخر هم من کیرشو از کونم کشیدم بیرو علی یه دهن از کسم خورد و من آبم اومده بود برای همین آبمو ریختم تو دهنش بعد هم به چند حالت مختلف منو کرد و درآخر با یک بوسه پایان یافت و این اولین و آخرین سکس من باعلی بود و سه ماه بعد از این ماجرا ما زندگی مشترک خود را آغاز کردیم اما خدایی چون بار اولم بود به حد مرگ درد میکرد اما من در اثر ضربه ای در کودکی پرده خود را از دست داده بودم برای همین خون نیومد
نوشته: الهام
آخه يه خورده كس شعر خودت سرهم ميكردي تا طولاني بشه برو آتشپاره چشم بادومي رو بخون بفهمي داستان يعني چي
deghat kardin ta be 2khtare migi pas chi shod ke open shodi ya migan ma kosemon nemidonam halghaviye ya alghamiye.ya migan ma dashtim midoeedim khordim zamin pare shod.baba khob bego dadam .hoonnagh ke nist
اصولا شما همیشه کون لختی؟
شاشیدم تو مسیج جقولانت
این دیگه چه گوهی بودخوردی
واقعا سطح داستانا البته داستان نه کسشرا خیلی بیش از حد پایین اومده
گمشو جقووووووووووووووووووووووووووول نکبتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
سلطه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یعنی چی؟من طرفدار فحش ندادن هستم ولی ؟؟؟؟مجبورم میکنید افطار نشده روزه مو بشکونم و چند تا فحش چینی نثارت کنم ای بابا کسشعرا چیه اخه ؟میگم زیبایی مغز نداریم؟اینا برن یکم مغزشونو مثل لب و بینی و سینه و لپ و خلاصه همه جاشون و که عمل میکنن مغزشونم زیبایی کنن خسته شدیم از بس جغول بغول شنیدیم و خوندیم
عزیزم خیال خودتو راحت کن بگو من لخت میرم اینور اوونور…
شرت که نمیپوشی،شلوارم که نمیپوشی…
میشه بگی دقیقا میخوای برای خیابون چه گهی میخوری؟نمیگیرنت تو خیابون؟
جمع کنین بابا
آخه جنده یبار خودت بخون این کسشرو
لعنت به اول و آخرت این چی بود آخه
مخ من که گوزید
آشغال…
پس جنابعالی کلا تو زندگی و بعبارتی در جندگی دو مرتبه شورت پات کردی!شلوارم که تعطیل؛پرده هم که کله اش گرده،میمونه یه کون دادن که تکمیل بشی . . . واقعا هرچه خوبان همه دارند تو تنها داری،امیدوارم که کیرم دهنت ، امیدوارم که کیرم تو کس ات،ایشالا که کیرم تو کووووووننننت،کسوی جلاق
خب یهویی بگو جنده ای خلاص همیشه آماده کار نیاز به پایین کشیدنم نداری زارتی میزارن توش
والا شنیده بودم کسی شورت نپوشه یا شلوار نپوشه ولی نشنیده بودم هیشکدوم نپوشه!اونوقت اگه اتفاقی بخوری زمین ملت نمیریزن سرت از خجالتت در بیان؟؟؟؟والا مردم تو اروپام ازین غلطا نمیکنن.قسمت سکسی داستان خیلی کم بود و همون یذره هم خیییییلی افتضاح بود!
خب …
که من معمولا شورت نموپوشم ها…
اون روز هم شورت نموپوشیده بودی ها…
سیرابی خر بدن این چه کثافت کاریه که کردی؟ها؟
دوزاری نبینمت دیگه اینوراها…
وگرنه بلا درنگ کیرکوبت میکنم.
هله هوله گوزو
لت وپار
معلومه بیشتر فکرتو جق مشغول کرده تا داستان نوشتن.
گام خوبی بود واسه نوشتن.قدم بعدی اینه که بری یکم رو خودت و افکارت کار کنی
اولين و اخرين سكست؟؟
حتما زير مانتوت تاپ هم نميپوشي؟
براي اولين بارت بود سكس ميكردي و خودتا نزاشتي زير سلطه شوهرت؟
عقد كرده بوديد و از خونوادت اجازه گرفتي با شوهرت بري بيرون؟
الله اكبر خدايا مردم كجا سييير ميكنن
يكي جلو اينا را بگيره بخدا