امیر رضا و زن همسایه

1396/11/02

اولین بارمه که میخوام بنویسم و اگر از نظر املایی نوشتاری و نگارشی اشکالی داشت ببخشید.
این داستانی که میخوام براتون بنویسم کاملا واقعیه.
من امیرم ٢٨ سالمه داستانی که میخوام تعریف کنم براتون واسه ۵ سال پیشه من توو دوران نوجوونی خیلی شیطونی سرحالی بودم و خیلی هم نترس عاشق این بودم که موخ بزنم شماره بدم و با طرف سکس کنم این از فانتزی هام بود خوب بریم سراغ داستانمون من تو یه محله ای بزرگ شدم که اون محله مال پدربزرگامون و عموهای بابامون بود آبا و اجدادمون بود ما خونمون ویلایی بود یه مدت بود که دیده بودم روبه رو خونمون یه خونواده جدید اومدن که یه زن و مرد بودن با ٢ تا بچه زن و مرده از نظره سنی و قیافه ای به هم نمیومدن زنه خیلی جوون ترو خوشگل تر مرده خیلی پیر تر بود من تقریبا آمار کل محل رو داشتم از زن و مرد من تو اون زمان دانشجو هم بودم که داستانهایی که با دخترای دانشگامون داشتیم بماند اینم بگم خیلی خوشتیپم هستم .من دوتاداداش دارم که هردوشون دانشجو بودن یکی خارج از کشور یکی هم یه شر دیگه که چون راش دور بود خونه رهن کرده بود بابام براش یه روز من خونه تنها بودم هوس کردم یه نخ سیگار بکشم خونه هم خالی بود بابام اینا رفته بودن بیرون منم رفتم دم در یه سرکی بکشم که ببینم بابام اینا نیان بگا برم رفتم دم در دیدم کسی نیست داشتم میومد توکه یهو دیدم از اون خونه یکی اومد بیرون واستادم جلو در دیدم که زن همسایه جدیدمونه یه زن چادری خیلی محجبه با چهره ای زیبا و چشایی روشن من تا دیدم طرف محجبه هست سرمو انداختم پایین رفتم تو خونه سیگارمو اتیش کردمو کشیدم اینا خونشون ٣ طبقه بود و طبقه سوم هم بودن پنجرشون به طرف حیاط ما بود چند روز بعد تو کوچمون داشتم میرفتم دانشگاه سوار ماشینم شدم که برم دوباره دیدم که این زنه تو کوچه هست داره میره خونه اومدم که برم یهو دیدم زنه از کنارم خواست رد شه چادرشو باز کردو دوباره بست از عمد این کارو کرد که به من نشون بده من با دیدن هیکلش زیر چادر خوشکم زده بود یه مانتو تنگ زیرداشت با سینه های گنده و روناشم که دیگه نگو این حرکتش بدجوری ذهن منو به خودش درگیر کرده بود با خودم گفتم این کسش میخاره این کارو کرد که نظر منو به خودش جلب کنه من گفتم باید بکنمش اگه راه بده گذشت وچن ماهی از این ماجرا یه روز تو حیاط مون داشتم ماشینمو میشستم که دیدم صدای بازو بسته شدن پنجره از بالا میاد من سرمو بردم بالا دیدم بعله خانم تو اتاق پخت تشریف دارن و این کارو کردن که من ببینمشون من یه سری تکون دادمو اون اخمی کردو رفت داخل مننم مشغول شستن شدمو به خوم میگم طرف کسخول امار میدی بعد من جوابتو میدم اخم میکنی میری بعد چند دقیقه دوباره دیدم اومد دم پنجره دوباره با دستم بهش رسوندم که شمارتو بده اون کلشو تکون داد که نه من حالا چند باری کیلید کردم دیدم میگه تو بده از طرفی هم به طبقات پایین تر و پنجره های دیگشونو به اطرافم نگاه میکردمکه کسی نبینتم خلاصه بهش رسوندم که من چجوری از این پایین شمارمو بدم بهت تو بده دیدم رفت داخل بعد چند ثانیه اومد با یه کاغد مچاله شده تو دستش به شمارش توش بود منم با دستم اشاره کردم صبر کن من بیام تو کوچه بعد بندارش که بتونم پیداش کنم رفتم تو کوچه دید زدم دیدم کسی نیست گفتم بنداز انداختو منم برداشتمش همون لحظه بهش زنگ زدم جواب دادو بعد کلی صحبت دیدم بعله خانوم اهل برنامه هست من از اونجایی که تو مخ زدن خیلی ماهر بودم سریع تو اولین صحبت حرفامون و به سکس ربط میدادم خلاصه باهاش قرار گداشتم که فرداش ببینمش فرداشد اومد نشست تو ماشین چادرشو برداشت تشتکم پرید دیدم یه کون گنده با سینه های فضایی قشنگ دهنم آب افتاد با خودم گفتم پسر اگه کارت درسته باید همین امروز ترتیبشو بدی من بهش گفتم ببین تو متاهلی اگه کسی مارو با هم ببینه برات بد میشه برا منم داستان میشه گفت اره جایی داری گفتم اره ما یه خونه داشتیم که اجاره شبانه میدادم اهان راستی یادم رفت من بچه شمالم اتاق ویلایی به صورت شبانه اجاره میدادیم کارای خونه هم با من بود اجاره دادنو تخلیه و اینا رفتیم تو خونه من تو ماشینم همیشه قلیون دارم با تمامی تجهیزاتش قلیون براه کردم و یخورده که قلیون کشیدیم دستمو گذاشتم رو پاش وای نمیدونی چقد نرم بود هر چی فشار میدادی به سفتی استخونش نمیرسیدی یخورده مالوندمو سرمو بردم جلو لبمو گذاشتم رو لبش لبای خیلی گنده ای داشت دیدم لبامه داره میکنه چشاش هم حالی به حالی شده بود منم دستمو اروم بردم از رو شلوار دم کسش یه کس درشتو نرم تا دستم خورد بهش برق از سرم پرید اروم عروم شرو به مالش کردم دیدم نالش در اومد اخه خیلی بیش از حد حشری بود لبمو ول کرده بود با دستش داشت دستمو فشار میداد و بیشتر میمالوند یخورده که بازی کردم دیدم صداش رفت بالا با چندتا جیغ بلند ارضا شده بود ولی همچنان به دستم فشار میاورد که من بمالم دستم و برداشتم و شلوارشو کشیدم پایین خیلی بدنه سفید و تپلو نرمی داشت کسش خیلی کنده و سفید بود دیدم دوره کسش و یخورده از پاهاش و شرتش حسابی خیس شده دوبارو با اب کسش سروع با مالوندن کردمو از طرفی شلوارمم داشتم میکشیدم پایین اونم هی شلوارمو میکشید پایین که زودتر کیرمو بگیره دستش همین طور که کیرم اومد بیرون عینه وحشیا گرفت دستشو سریع کرد تو دهنش طوری ساک میزد که با خودم گفتم الانه که بکنتش از جاش انقد قشنگ میخورد که من بی هس شدمو دراز کشیدم خوردنش که تموم شد همونطور که من دراز کشیدهبودم یه توف به کیرم زدو یکی هم به کسش اومد کیرمو گرفت دستشو قشنگ نشست روش و با جیغ کشیدن تلنبه هم میزد منم که عاشق این مدل پوزیشن بودم بهم میگفت دوست داری اینطوری گفتم اره فقط بکن که داری دیوونم میکنی بعد از چند لحظه یه نگاه به کیرم کردم دیدم حسابی با اب کسش سفید شدو بوی اب کسش همجارو برداشت منم که با دیدن این صحنه اتیشم چند براررشد بلندش کردمو به پشت خوابوندمشو از پشت کردم تو کسش اونم پاشو جفت کرد که تنگ شه منم با سرعت نور داشتم تلنبه میزدم خیلی جیغ میکشید هی در گوشش میگفتم یواش صدا میره بیرون با دستش جلو دهنشو گرفت بعد به حالت سگی شد و کردم دوباره تو کسش و سینه هاشو چنگ میزدم راستی قرص خورده بودم قبلش که ابم دیربیاد دیگه خیسه عرق شدمکه دیدم داره ابم میاد که بهش گفتم کجا بریزم گفت میخورم همشو نمیزارم یه قطره هم حروم شه کشید بیرون برگشت کیرمو کرد تو دهنش ساک زد یه عینه شیلنگ اتش,نشانی ابم ریخت تو دهنش همشو خورد با یه لبخند لبشو پاک کردو انگشتشو کرد تو دهنش من عینه جنازه بودم دراز کشیدمکنارش و اون با بازو هام ور میرفت اومد در گوشم گفت دوباره میخوام که من با تعجب گفتم بازم خندید گفت اره این اولشه من گفتم من دیگه نای دست دوم رو واقعن ندارم باشه واسه یه روز دیگه حالش گرفته شد و با ناچاری گفت باشه بعدشم جم کردیم کس و کونمونو رفتیم بیرون باورم نمیشد که کردمش.
اگه خوب بود داستانم دوست داشتین بگید که سکس با بچه های دانشگاهم بنویسم ببخشید اگه طولانی شد داستانم.

نوشته: امیر رضا


👍 4
👎 19
14293 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

670536
2018-01-22 21:33:20 +0330 +0330

قربون هرکول محل??? چادرشو باد داد توی مخ زن هم فمیدی کسش میخاره دستت رو درار از شرتت مجلوق

0 ❤️

670537
2018-01-22 21:37:56 +0330 +0330
NA

به گمونم این داستان بین یکی از مسافرای شهرون و یکی از همشهریات اتفاق افتاده تو هم دیدی و واسه ما تعریف کردی . اره ؟
کمتر جق بزن .

0 ❤️

670547
2018-01-22 22:28:21 +0330 +0330

اصل ماجرا در داستان زیر

https://shahvani.com/dastan/چی-فکر-می-کردم-چی-شد

1 ❤️

670550
2018-01-22 22:31:58 +0330 +0330

دقیقا این که بار اولته داستان مینویسی چه ربطی به غلط املایی داره⁦:-|⁩⁦:-|⁩⁦:-|⁩

0 ❤️

670558
2018-01-22 23:01:33 +0330 +0330

خخخخخخخخخ.هیچی بت نمیگم هیچی???

0 ❤️

670561
2018-01-22 23:04:38 +0330 +0330

چیزی نگم سنگینترم

0 ❤️

670570
2018-01-22 23:37:37 +0330 +0330

خوشم میاد ملت وقتی دستشون تو شرتشونه و دارن تایپ میکنن، یه کسشعرایی به ذهنشون میرسه که درحالت عادی ممکن نیست… میگه دست گذاشتم روی پاش اینقدر نرم بود که هرچی فشار دادم به استخونش نرسید (hypnotized) کسکش آبگوشته مگه که باید به استخون برسه… کیرم تو اون تخیلاتت…

1 ❤️

670585
2018-01-23 02:01:54 +0330 +0330

یعنی بخدا شماها حیف که تو ژاپن به دنیا نیومدین اینجا داری تلف می شی از حجم کس شعرایی که نوشتی ژاپنیا می تونستن باش برق تولید کنن
شما که با سرعت نور تلمبه میزنی ، قانون هشتم نیوتون میگه اگه با سرعت نور پشتک بزنی می تونی کیون مبارک خودت بزاری!! همینجور که داری پشتک میزنی سر راه بیا بپر روش عمو به قربونت

1 ❤️

670588
2018-01-23 03:39:04 +0330 +0330

آخه چاقال…خیلی شاهکار کنی دودستی جق بزنی…دیگه کس شعر ننویسی.گم شو

0 ❤️

670595
2018-01-23 04:37:08 +0330 +0330

هرچی فکر میکنم ارزش فحشم نداری

0 ❤️

670606
2018-01-23 07:11:55 +0330 +0330
  1. راستی خونه داشتیم اجاره شبانه می دادیم…
    2.راستی قرص خورده بودم آبم نیاد…
    3.زنه مخ تو میزده نه تو??? اونکه خودش آمار میداده…تو زحمت نکش
    .
    .
    .
    عمو برو جقتو بزن
0 ❤️

670610
2018-01-23 08:29:22 +0330 +0330

مزخرف بودننويس ديگه

0 ❤️

670633
2018-01-23 12:47:40 +0330 +0330

تا اونجا خوندم که گفتی کارت اجاره خونس
فهمیدم چیکاره ای بیخیال بقیه اش شدم

جاکش???

0 ❤️

670638
2018-01-23 13:26:25 +0330 +0330

چقدر یادت میومد ، این دروغو که گفتی راسته

0 ❤️

670659
2018-01-23 19:01:32 +0330 +0330
NA

سلام بهت تبریک میگم که تو خونه ویلاییتون سیگار نکشیدی و رفتی تو کوچه.راستی حیاط ویلا چطوره نکنه سرپوشیده است.
باید اون ویلا رو روی سرت خراب کرد روانی.

0 ❤️

670775
2018-01-24 21:20:27 +0330 +0330

یادش به خیرقدیم ویلاباژیلا میدادین الآن شدین کوس کن؟؟؟

0 ❤️

670902
2018-01-25 16:49:10 +0330 +0330

نظر شما چیه؟باوا کص کن مخ زن اسکار فیص ماهر،جنده عالمم باشه اینقدر سریع بندو عاب نمیده اولش گفتی طوهرش سمندونه ک ملت بگن اره واسه این حول دادن داره بخدا ما هم مغز داریم ب کیر اسب رستم ما هم قدرت انالیز داریم فقط مغز معیوب تو نی ک بلته کلماتو مثه اب کص کفتار رون کنه

0 ❤️