امیر و خواهر وسطی حشری

1400/08/29

سلام من امیر هستم. من پدرم پنج سال پیش و مادرم دو سال پیش فوت شده وقتی ازدواج کرده بودم خونه بغلی بابام اینا رو خریدم. همسایه دیوار به دیوار بودیم و از حیاط هم یه در گذاشتیم که دوتا خونه بهم وصل شدن. ولی چند سال پیش زنم بهم خیانت کرد و مجبور شدم طلاقش بدم و حالا تو خونه تنها زندگی میکنم. من سه تا خواهر دارم به اسم های یاسمین که بزرگتر از هممون هست و چهل و پنج سالشه و سحر که وسطیه و سی و نه سالشه و نازنین که سی و سه سالشه و کوچیکترین خواهرمه که همه ازدواج کردن و خودم هم سی سالمه. من قدم صد و نوده و هیکلی ام. کیرم هم خیلی کلفت و بزرگه. بگذریم. داستانی که میخوام بگم به خواهر وسطیم سحر مربوط میشه. سحر خیلی خوشگله پوست سفیدی داره و پستوناش فکر کنم هشتاد و پنج یا شاید هم بزرگتر کونش هم بزرگه. قدش حدود صد و هفتاده. خواهرام کلید خونه من رو دارند و همیشه نگران من هستن که داداش کوچیکترشونم. چون تو خونه تنها هستم خواهرام همیشه هوای منو دارن. همیشه وسط هفته تو خونه مادرم که میشه خونه کناری من جمع میشیم دور هم.
داستان از اونجا شروع میشه که سه شنبه بود و من تو خونه نشسته بودم تو پذیرایی و فیلم سوپر توی کامپیوترم که یه مانیتور بزرگ بهش وصل کردم داشت پخش میشد و من هم هندزفری گذاشته بودم گوشم و شورتم رو هم در آورده بودم و داشتم جق میزدم. پرده های حیاط هم کشیده بودم. حیاط رو که رد میکنی میای در اصلی به پذیرایی باز میشه. نگو سحر برام ناهار آورده و در رو زده ولی من نشنیدم. اون هم فکر کرده خوابم و کلید انداخته و در رو باز کرده. منم درست روبروی در نشستم و کیر کلفتم تو دستم و دارم جق میزنم و اصلا حواسم نیست. یهو دیدم در باز شد و خواهرم سحر جلو دره. هول شدم خواستم فیلم سوپرو ببندم که نشد و بعد متوجه شدم که شورت ندارم و کیرمو میبینه. خواهرم هم هول شد ولی خندید که من ضایع نشم. گفت ناهار آوردم در زدم جواب ندادی فکر کردم خوابی. میزارم اینجا و با خنده رفت. منم هم خجالت زده شدم و اعصابم بهم ریخت هم یه جورایی شهوتم بیشتر شد و بقیه جقمو زدم ناهارو خوردم و رفتم پایین.
دیدیم خواهرام همه جمعن. خلاصه نشستیم و شبش رفتن. چند روز بعد خواهرم اومد غذا اورد برام. همین که اومد با خنده درو زد گفت بیداری؟ گفتم آره رفتم درو باز کردم با خنده گفت میخواستم کیلید بندازم گفتم بازم حتما دستت بنده باز نمیکنی. گفتم نه بابا و خندیدیم.
بهش گفتم راستی به بچه ها اونروز چیزی نگفتی؟ گفت نه بابا دیوونم مگه. گفتم نگیا آبروم میره. گفت نه خیالت راحت اون کارو هم کم بکن ضرر داره. باهم خیلی راحتیم منم گفتم نه نفعش از ضررش بیشتره. گفت چطور؟ گفتم حداقل به خاطر نیاز جنسی مجبور نمیشم زن بگیرم به فنا برم. خندید گفت دیوانه اصل کاری رو با دست خودت مقایسه میکنی؟ گفتم بالاخره امکانات کمه دیگه. دیدم چشماش برق میزنه. گفت راستی زنت یه بار به من میگفت بهش نمیرسیدی از لحاظ جنسی. تو که دم و دستگاهت ماشالا بزرگه مشکلش چی بود؟ جا خوردم ولی خودمو خونسرد نشون دادم گفتم زر میزنه بابا اون آدم نبود اصلا. زد زیر خنده گفت لامصب تو دستت جا نمیشد. گفتم ای بابا ولش کن بحثو عوض کن با خنده. گفت یه چیز بگم ناراحت نمیشی؟ گفتم نه بگو. گفت میشه نشونم بدیش؟ گفتم زشته بابا ولش کن. گفت جون من. منم دیدم مجبورم گفتم نمیشه دست بزنی فقط از رو شلوار؟ شلوارمو کیشیده بودم پایین کیرم راست نبود ولی نیمه راست بود.بردم جلوش گفت لوس نشو دیگه میخوام ببینمش. دستشو یکم مالید به کیرم کیرم بلند شد. یه حس دلشوره همراه با شهوت داشتم و بدنم یخ کرده بود. گفت شورتتو دربیار. شورتمو کشیدم پایین خودش گرفت درش بیاره کیرم رو شونش بود. شورتمو از پام درآورد بعد کیرم و گرفت دستش با دقت نگاه کردن. هی اینور و اونورشو نگاه میکرد تخمامو میداد بالا زیرشو میدید خایمو میمالید دستشم رو کیرم بود. دیدم پا شد مانتوشو در آورد زیرش یه شلوار پارچه ای تنگ و یه تاپ مشکی داشت که بند کورستش از بالا بیرون بود. کورستشم مشکی بود. دوباره نشست. دید سر کیرم یه کم آب اومده با انگشتش کشید روش بعد غلظتشو با دو انگشت چک کرد. گفت خیلی بزرگه واسه رامین نصف اینم نمیشه. گفتم بپوشم؟ گفت نه وایسا چرا عجله داری؟ گفت میخوای واست جق بزنم؟ گفتم نه خوذم میزنم. گفت لوس نشو دستشو که دور کیرم بود بالا و پایین کرد داشتم میلرزیدم از شهوت. نوک زبونشو زد به سوراخ کیرم و آبشو مزه کرد. من هم که روم وا شده بود گفتم خوشمزست؟ گفت آره عالیه. دراز بکش. دراز کشیدم روز زمین دیدم تاپشو درآورد انداخت رو مبل. گفت میخوای ببینیشون؟ گفتم آره.گفت بند کورستمو باز کن. پشت بهم نشست منم بندشو وا کردم یهو برگشت دیدم به به چه پستونایی. گرد و بزرگ با هاله قهوه ای و نوک پستونای درشت که باد کرده زده بیرون. نشست لای پام و نوک پستوناشو میمالید به سوراخ کیرم. کیرم داشت میترکید. گذاشت لای پستوناش کیرمو و توف کرد وسطشون و داشت بالا پایین میکرد. دیدم اینجوری آبم میاد. گفتم سحر نمیخوای شلوارتو در بیاری؟ با مکث و نگرانی گفت نمیشه در نیارم؟ منم فکر کردم ناز میکنه گفتم تو مال منو دیدی ولی من مال تورو ندیدم. گفت باشه.
شلوارشو کشید پایین خم شد شورتشم کشید پایین دیدم رو کونش تمام جای کبودیه. یهو حسم پرید. با عصبانیت گفتم اینا چیه رامین روت دست بلند میکنه؟ خندید گفت به خاطر همین نمیخواستم دربیارم. گفتم میرم خواهرشو میگام مادر نزاییده دست رو خواهر من بلند کنه مگه بی کس و کاری؟ درسته مامان و بابا نیستن ولی من برگ چغندر نیستم کسی بخواد با خواهرم بدرفتاری کنه.گفت نه دیوونه نمیزنه یه چیز دیگست. گفتم چیه؟ گفت اول تو بگو تو سکس از چی خوشت میاد؟ چه فتیشی داری؟ گفتم حرفو نپیچون جواب منو بده. گفت درباره همونه تو بگو؟ گفتم من فتیشا رو اکثرشونو خوشم میاد بجز اونا که میرینن رو هم و فتیش پا. گفت فتیش خشن چی؟ گفتم چطوری یعنی؟ گفت اینا که سکس خشنه و زنه دوست داره کتک بخوره توش؟ منم راستش تاحالا ندیده بودم و اطلاع زیادی از این فتیشا نداشتم. گفتم دیدم تو سوپرا وحشی سکس میکنن اما مثلا یه چک فوقش دیدم بزنن به زنه اون هم یواش. گفت همونه ولی بیشتر. گفت من دوست دارم تو سکس شوهرم کتکم بزنه حشریم میکنه. گفتم آخه لامصب کونت تمام کبود شده. گفت اولین بار که به رامین گفتم گفت تو دیوونه ای دختر. خیلی طول کشید که باهاش کنار بیاد ولی بغیر از سکس تاحالا دست روم بلند نکرده نگران نباش. تو سکس هم تا نخوام نمیزنه. گفتم چه کتکی مثلا؟ گفت برو کمربندتو بیار. گفتم واویلا. گفت اذیت نکن دیگه برو بیار بگم. گفتم من دلم نمیاد تورو بزنما. گفت خودم میخوام تو بیار. رفتم کمبربندمو آوردم. گفتم راستی من عصابم ریخت بهم ندیدم اونجاتو درست حسابی. رو زانوم بودم. اومد جلوم گفت بیا ببین. وایساد جلوم لای کوسشو باز کرد. کوسش خیلی توپول و کولوچه ای بود و لاش صورتی بود. رنگ کوسش هم از بقیه بدنش تیره تر بود. سیاه نبودا بدنش خیلی سفیده. یه زبون لای کوسش کشیدم. خندید گفت خوشمزست؟ گفتم عالیه برگرد. برگشت گفتم لای کونتو باز کن با دستت. لای کونشو باز کرد دیدم چه سوراخ خوشگلی. کوسش هم از پشت زد بیرون. دیدم سوراخ کونش هم همرنگ کوسشه و توپول اومده بالا. یه دستی رو سوراخش کشیدم گفت اوه اوه تو هم عشق کونی نه؟ گفتم آره چجورشم. دست لای کوسش کشیدم دیدم خیسه. گفت تموم نشد بازرسیت؟ گفتم آره. چهار دست و پا نشست رو زمین کمربندم رو گرفت دولا تا کرد داد بهم. گفت بزن. گفتم بیخیال سحر. گفت میگم بزن لباسامو میپوشم میرما. گفتم باشه. یواش دوتا زدم در کونش. گفت محکم بزن سوسول نباش. گفتم باشه یکم محکمتر زدم. برگشت نگام کرد گفت ماست خوردی؟ زورت همینه؟ گفتم دیوونه مگه زورآزماییه؟ گفت آره هرچی زورداری بزن اگه سختم بود میگم یواشتر. یه دونه بزن اگه نخواستی نزن دیگه. گفتم کبود میشه ها. گفت عیب نداره تو بزن. منم چپ دستم. کمربندو گرفتم دست چپم گفتم یه دونه رد کنم صدا کمربندو بشنوه شاید بترسه بگه نمیخوام. برگشت نگام کرد گفت مسخره نباش دیگه بزن. همونجوری. منم با اینکه ته زورم نبود ولی محکم یه دونه با کمربند زدم در کونش لرزید کونش. داد زد گفت آهان همینه بزن. پنج شیش تا زدم هی وایمیتادم ببینم میگه بسه یا نه هی میگفت بزن. خلاصه ده تا محکم زدم گفت بیا حالا دست بزن به کوسم. دست زدم دیدم خیسیش اومده روی رون هاش. گفت حالا این یکیشه. گفتم دیگه چیا دوست داری؟ گفت سیلی خوردن دوست دارم، اینکه توف کنن تو دهنم دوست دارم، با دست بزنن در کونم دوست دارم. با سیلی بزنن به پستونام دوست دارم، خفم کنن موهامو بکشن کلا بدرفتاری حشریم میکنه. گفتم دختر دیوونه ای تو. خندید گفت رامین هم همینو میگفت اولش. تازه اینکه یکی سکسمو ببینه هم دیوونم میکنه. گفتم همینا بود؟ گفت حالا گیره نداری اینجا وگرنه نوک پستونم گیره میزنم تا قرمز قرمز شه بعد لیسش بزنی سوزششو دوست دارم. یهو خندید گفت توهم بدت نیومده ها کیرت رگاش داره میترکه. گفتم آره جالبه برام تا وقتی که خودت دوست داشته باشی. گفت بیا اینجا زانو زد جلوم . گفت کیرتو تا آخر بکن تو حلقم. گفتم دیوونه کیر من از پس کلت میزنه بیرون. گفت نه میره پایین تو حلقم نگران نباش. کردم تو دهنش گفت هل بده. از پشت موهامو بگیر بکن دهنمو فکر کن داری کوس میکنی. منم یکم هل دادم دیدم میخواد اوق بزنه خواستم سرشو بکشم عقب دیدم مقاومت میکنه بیخیال شدم. کیرمو در آورد گفت خواستی سرمو بکشی عقب موهامو بکش. خواستی بیشتر بره تو حلقم هم دستتو بزار پشت سرم بکوب رو دستت محکم. منم خیلی داشتم حال میکردم. دهنشو وا کرد گفت توف کن تو دهنم. گفتم چندشت نمیشه؟ گفت از توف تو نه. منم توف کردم تو دهنش قورتش داد. دراز کشید گفت میخوای کوسمو بکنی یا کونمو؟ گفتم کونتو. گفت واویلا پاره نشم خوبه. گفتم میخوای با انگشت بازش کنم؟ گفت نه همینجوریش لیزه دردشم دوست دارم. دراز کشید پاهاشو داد بالا گفت پاهامو بگیر بچسبون به زمین کنار سرم بعد خودم نگهش میدارم. پاهاشو یواش یواش بردم سمت زمین دیدم نه خیلی راحته بدنش نرمه. پاهاشو گرفت گفت چند وقت یه بار گلومو بگیر فشار بده . چک هم بزن محکم. گفتم باشه.
کیرم هنوز لیز بود گذاشتم رو سورراخ کونش یواش یواش داشتم میدادم داخل گفت همشو یهو بکن تو با فشار. منم همینکارو کردم دادش رفت هوا گفت بکن داداش بکن کونمو. منم شروع کردم تلمبه زدن گفتم اذیت نمیشی؟ گفت نه بکن. گلوشو گرفتم یه سه ثانیه نگه داشتم برداشتم. گفت دستتو بکن تو دهنم. دستمو کردم تو دهنش سرشو هی میاورد بالا که بره تو حلقش. بعد در میاوردم یکم سرفه میکرد. گفتم خوشت میاد؟ گفت آره عالیه سیلی بزن بهم. منم یه دونه زدم داد زد محکم تر. منم یدونه محکم زدم در گوشش. کردم آبم داشت میومد شروع کردم کوسشو مالیدن و با چک میزدم روش. وحشی شده بود هی خودشو تاب میداد تا آروم شد منم گفتم بریزم تو؟ گفت آره بریز تو سوراخ کونم آتیشم بزنه. منم آبمو خالی کردم. تاحالا اینقدر آب نه تو سکس ازم در اومده بود نه تو جق زدن. تموم نمیشد لامصب. گفت بقلم کن ببر تو حموم آبتو خالی کنم فرشت کثیف نشه. بقلش کردم بردم حموم مثل دستشویی نشست شروع کردن زور زدن که آبم بیاد بیرون. گفت بیار کیرتو تمیز کنم. کیرمو میکرد دهنش و میمکید و سر کیرمو زبون میزد بعد تخمامو گرفت و لیسید گفت جیش نداری؟ گفتم نکنه فتیش جیش هم داری؟ گفت آره بدت میاد؟ گفتم نه از ریدن بدم میاد اونو که نداری؟ گفت نه. گفت میشه همینجا تو حموم بشاشم؟ گفتم بشاش آب میگیرم. با دستش لای کوسشو باز کرد شاشید. منم خواستم فکر نکنه بدم میاد. رفتم کیرمو گرفتم جلوش گفتم بشاش رو کیرم. گفت آخ جون بیا جلو. شاشید رو کیرم بعد دوش دستی رو برداشت کیر منو شست و کوس و کون خودشم شست و گفت دیر شده برم تو هم غذاتو بخور جون بگیری اندازه یه سطل ازت آب رفت. نشست رو مبل لباساشو بپوشه. گفت پشیمون که نیستی؟ گفتم نه فقط از اینکه هردومون به رامین خیانت کردیم ناراحتم. گفت کی گفته خیانت کردیم؟ گفتم من. همینکه پشت سرش اینکارو کردیم خیانته.خندید گفت دیواانه به رامین گفتم. گفتم چی رو؟ گفت قضیه اونروزو. گفتم ای بابا آبرومونو نبر دیگه اون رو من حساب دیگه ای میکنه.تازه اونو گفتی نگفتی میخوایم سکس کنیم که. گفت یه چیزی بگم از دستم ناراحت نمیشی؟ گفتم نه بگو. گفت یادته گفتم کسی سکسمو ببینه دیوونه میشم. گفتم آره. گفت اینو به رامین اولین بار گفتم ناراحت شد اما بعدها خودش هم خوشش اومد از فانتزیش. منم تنها تورو تو فکرم میومد تو فانتزیامون و میگفتم کاش امیر اینجا بود میدید. بعدها که جلوتر رفتیم گفت من هم دوست داشتم امیر تو رو میکرد من نگاه میکردم. اونروز بهش گفتم که این اتفاق افتاده ازم پرسید که کیرش چطوری بود خوشت اومد و اینا به شوخی که منم گفتم آره خیلی بزرگ بود و کلفت. پریروز که داشتیم سکس میکردیم حرفشو کشید وسط که دوست داشتی الان امیر اینجا بود نگاه میکرد و کیرشو میمالید؟ که منم حشرم زد بالا و گفتم چرا کیرشو بماله بیاد دوتایی منو بکنید. امروز هم که داشتم میومدم اینجا به شوخی گفت نری کیلید بندازی این سری وسط جق میگیره تو رو هم میکنه ها با خنده. خلاضه امروز رو هم واسش تعریف میکنم اگه راضی باشی. گفتم منکه تازه انگار فهمیدم سکس چیه مگه از تو دست میکشم من. گفت باشه پس. لباسارو پوشید یه لب ازم گرفت و گفت اینسری زیاد توضیح دادم وقت کم اومد سری بعد باید فقط بکنیا گفتم باشه. خلاصه رفت و من موندم و هزار فکر و خیال. باورم نمیشد چه اتفاقی افتاده. فردای اونروز پنجشنبه بود و بالا بودم. دیر میخواستم برم پایین .
سحر اومد بالا گفت چرا نمیای پایین؟ گفتم الان من چطوری تو صورت رامین نگاه کنم؟ گفتی بهش؟ گفت آره خیلی هم حال کرد. ولی نه اون به روی خودش میاره الان و نه تو به روی خودت بیار انگار اتفاقی نیفتاده. گفتم باشه. خلاصه رفتم پایین و سلام و علیک و اینا دیدم رامین عادیه منم راحت شدم. خلاصه شب شد و همه رفتن و من اومدم بالا.
گذشت و روز یکشنبه بود که خواهرم زنگ زد که داره میاد منم گفتم کیلید داری دیگه من میرم حموم. گفت آره میخوای به خودت برسی شیطون؟ گفتم آره باخنده گفت باشه. تو حموم بودم و حسابی کیرمو و موهای شکم و سینم رو زدم و داشتم دوش میگرفتم دربیام که در حمومو زدن. باز کردم دیدم سحر ست لخت شده با اون پستونای گندش تو دستش داره عشوه میاد که بیام تو؟ گفتم بیا دیدم بدنشو کامل برق انداخته اومد زیر آب خیس شد بدنش برق میزد. گفت کیرتو بیار جلو میخوام بشاشم. دید نیمه راسته یکم کوسشو مالید به کیرم کیرم سفت سفت شد. لای کوسشو باز کرد گفت بیا پایینتر بشاشم روش. آرودم پایین با فشار داشت میشاشید رو کیرم. سوراخ شاشش رو میدیدم کامل باز شده بود و از توش جیش داغش میریخت رو کیرم. تموم که شد گفتم نوبت منه. گفت بشاش روم. منم انگار دو روزه نشاشیدم. نشست رو زانوش کیرمو گرفت میچرخوند رو صورتش و هی زبونشو میکرد تو سوراخ کیرم و شاش میپاشید تو دهنشو و صورتش و پستوناش. تموم که شد پاشد گفت بدنتو کفی کن مثل لیف بکش به بدنم. منم کف مالی کردم و خودمو میمالیدم بهش. پستوناش مثل پنبه نرم و نوک پستوناش سیخ سیخ. برش گردوندم . کیرمو گذاشتم لای کونش و سینم رو میمالیدم به کمرشو بوسش میکردم. حسابی کفی شد. بعد برگشت دست انداخت لای پام و تخمام و لای کونم رو حسابی شست و آب کشیدیم در اومدیم. همدیگرو خشک کردیم و رفتیم پذیرایی. کیفشو باز کرد و یه دوربین کوچیک حرفه ای با پایه تاشو درآورد. گفتم این چیه. گفت بزارش یه جا کامل بگیره سکسمونو. هم خودت تو کامپوترت داشته باشی هم میخوام ببرم شوهرم ببینه. گفتم بابا خجالت میکشم این چیه دیگه. گفت لازم نکرده اون از تو مشتاقتره تازه حواست باشه بهش گفتم خیلی حرفه ای هستی گیج بازی در نیاری. گفتم دستت درد نکنه دیگه من گیجم؟ بوسم کرد گفت دیوونه تو سکس نمیگم تو ارباب بودن میگم. گفتم آهان. گفت پس دردت میاد و اینا نداریم دیگه. جوری باید جرم بدی و باهام رفتار کنی که انگار بردتم. گفتم باشه. گفت میخوای یکم تمرین کنیم بری تو نقش؟ گفتم نه اما هرجا زیاده روی کردم بهم بگو. این هم بدون که من خیلی دوستت دارم و نمیخوام بهت صدمه ای برسه. بیرون سکس همون آبجی بزرگمی و احترام و دوستیمون هم سرجاشه. گفتم اینو به شوهرت هم بگو که این فیلمو دیدنی از من بدش نیاد و فکر نکنه کلا اینجوریم. خلاصه که لبخندت یادت نره چون من ببینم یکم شوکه یا ناراحتی کلا حسم میپره و دلم میخواد بگیرم ببوسمت و ازت معذرت خواهی کنم. گفت فدای داداش کوچولوی فهمیدم بشم من باشه عزیزم خیالت راحت. گفتم از اونروز یه سری از این فیلمای خشن و اسلیوینگ و سابمیسیو برداشتم دیدم میدونم چیکار کنم تو فقط لذت ببر. گفت باشه.
خلاصه دوربین رو گذاشتم و چک کردم. ابجیم از کیفش یه قلاده درآورد دیدم مجهز اومده خندم گرفت. قطع کردم دوربینو پاک کردم دوباره اومد. قلاده رو گرفتم ازش بستم به گردنش. کشیدمش جلو و یه لیس به صورتش زدم. گفتم دوست داری؟ گفت آره باهام بدرفتاری کن. بلندش کردم برش گردوندم به پشت . زدم در کونش و یه لیس از گردنش زدم. انگشتمو از پشت کردم تو کوسش و انگشت دست دیگم رو کردم تو دهنش و میچرخوندم. حواسم هم جمع بود که جلوی دوربین نرم که کامل بگیره همه چیزو. یکی دیگه زدم در کونش و کیرمو میکشیدم لای کونش. اومدم جلوش گفتم زانو بزن. زانو زد. گفتم دهنتو باز کن. سرشو آورد بالا توف کردم تو دهنش. کیرمو گرفتم گفتم بخورش. کیرمو کرد تو دهنش کامل هل دادم تو سرشو نگه داشتم دو ثانیه بعد ولش کردم . آرایش خوشگلش ریخته بود بهم یکم. یه نفس عمیق کشید گفتم دوست داشتی؟ گفت آره یه لب گرفتم و زدم در گوشش یدونه. گفتم دوست داری بزنمت؟ گفت آره داداش بزن در گوشم بزن به پستونام دیگه در گوشش نزدم کشیدمش بالا پستوناشو گرفتم نوکشونو کشیدم جلو چندتا چک محکم زدم به پستوناش. ول میکردم و دوباره نوکشو میکشیدم . لبشو آورد ازم لب گرفت زبونمو میکردم تو دهنش و میچرخوندم. زبونمو میگرفت بین لباش و میمکید و ول میکرد. نشستم رو مبل گفتم بیا بشین رو کیرم. اومد پاهاشو باز کرد نشست تو بقلم . کیرمو گرفت در گوشم گفت کوسمو نکرده بودیا اونروز این اولین باره. گفتم آره آبجی نازم میخوام جرت بدم.
کیرمو تنظیم کرد کوسش خیس خیس بود رفت تو ولی تنگ بود. یکم تلنبه زدم گفتم حالا خودت بالا پایین شو رو کیرم. پستوناشو کرده بودم تو دهنم نوکشو گاز میگرفتم و با چک میزدم در کونش اون هم بالا پایین میشد و وحشی شده بود. انگشت وسطیمو کردم تو کونشو باهاش بازی میکردم . گفتم پاشو پشت به من دستاتو بزار رو زمین. پاشد قمبل کرد کردم تو کوسش و میزدم در کونش و کمرش و کونشو که باز شده بود انگشت میکردم. آبم داشت میومد برش گردوندم کردم دهنش کیرمو آبمو خالی کردم. گفت داداش از کون بکن جرم بده. گفتم الان آبم اومد بزار آماده بشه بعد. گفت پس کمربندتو بیارم. رفت کمربند رو آورد یکی از صندلی میزبان هارو برداشت قمبل کرد طرف دوربین پستوناشو از رو پشت صدلی انداخت بیرون. گرفتم پستوناشو کشیدم نوکشو چندتا چک به پستونش زدم دیدم صورتشو آورد . دوتا سیلی هم به صورتش زدم و بعد رفتم کنارش سمت چپ. کمربندو داد دستم گفت داداش کبودم کن هرچی زور داری بزن. کمربندو گرفتم شروع کردم چندتا یواش زدم بعد محکمش کردم. لای کونش رو هی باز میکرد که کمربند به سوراخ کون و کوسش هم بخوره. رفتم یه لیس از سوراخاش زدم که خیس تر بشه. دوباره شروع کردم. هی داد میزد محکمتر بزن داداش. شانس آوردیم ساختمون خالی بود وگرنه همه میفهمیدن دارم آبجیمو میکنم البته دیوارا ضد صدا بودن. دیدم قلادش رو باز کرد گفت با این بزن. جنس بند قلادش ورنی بود و نازک بود یکم. گفتم این جاش بد میمونه ها گفت عیبی نداره. میکشیدم رو کونش صدای ترکه میداد. کونشو یه دست کشیدم دیدم جاهایی که با بند قلاده زدم زیادی صدمه میزنه گفتم با این نمیزنم دیگه. چند تا با دست زدم در کونش و بعد کوسو کونشو لیسیدم حسابی تا یهو آبش پاشید بیرون رو پارچه صندلی. تاحالا از نزدیک ندیده بودم آب زن بپاشه. گفت وای همه جا رو به گند کشیدم. گفتم عیبی نداره میشورم. رفتم جلو دید کیرم راست شده گفت جوووون داداش کیرتو راست کردم؟ گفتم آره آبجی خوشگلم بیا بخور. کرد تو دهنش یکم بازی کرد گفت امیر کونمو بکن جرش بده. خوابوندمش زمین. شصت و نه شدیم. پاهاشو گرفتم بالا چندتا زدم رو سوراخ کونش. دیدم هلم داد جلو لای کونمو باز کرده بود داشت سوراخ کونمو میلیسید و زبونشو میکرد توش و با کیر و تخمام هم بازی میکرد یکم بهم حس بدی داد نمیدونم چطوری توصیفش کنم. ولی دیدم داره لذت میبره چیزی نگفتم. منم سوراخ کونشو لیسیدم و انگشتمو دوتایی کردم توش. کونش تنگ بود ولی با زور میکردم تو میاوردم بیرون یکم روون که شد بلندش کردم. نشست پشت به دوربین روی زمین پستوناشو چسبوند به زمین کونش اومد بالا. لازم نبود بازش کنم کامل لای کونش باز بود و کوسش هم زده بود بیرون از لای پاش. پاهامو گذاشتم دو طرفش و کیرمو کردم تو کونش. یکم از اینکه لای کون خودم هم سمت دوربین باز شده بود معذب بودم اما نمیشد دستمو بگیرم پشتم. خلاصه محکم تلمبه میزدم و موهاشو از پشت میکشیدم و با سیلی میزدم رو کمرش. آبجیم هم داد میزد بکن کونمو پارم کن داداش خیلی حال میده محکمتر بزن منو. منم ادامه دادم. گفت پاتو بیار جلو دهنم. منم پامو بردم جلو تر. خم شد انگشتای پامو میلیشید میکرد تو دهنش. یه بار بیشتر انگشتای پامو باهم کرد تو دهنش و هل داد تو حلقش. تعجب کردم چطور اون لبای کوچیک و خوشگل به این بزرگی باز شدن. البته پای من هم بزرگ نیست چهل و یکه اما باز هم جای تعجب داشت. خلاصه تلمبه میزدم از پشت هم دستمو میاوردم میکشیدم به رونو کوسش تا آبم اومد و ریختم تو کونش داد زد مرسی داداش آب کیرت خیلی داغه کونم آتیش گرفت. بعد دراز کشید زمین گفت امیر انگشت پاتو بکن تو کونم. به کمر خوابید لای کونشو باز کرد منم انگشت شصتم رو کردم توش خیلی لیز و باز بود سوراخ کونش. گفت اونیکی انگشتت رو هم بکن تو. انگشت شصتم با دوتا کناری هاش توی کونش جا شد. میگفت فشار بده تو لگدم کن. بعد اومد نشست رو انگشتم منم کوسشو چک میزدم و میمالیدم دیدم خیلی داره داد میزنه یکم کشوندمش رو خودم و یکم کمرشو دادم بالاتر تا آبش رو فرش نریزه. ریخت رو من آبشو بعد دستمال آورد پاک کردم. دوربینو خودش خاموش کرد. دوربینو وصل کردم و فیلمو کپی کردم تو کامپیوتر. آبجیم گفت پلی کن یه ذره ببینیم بعد بریم حموم خودمونو بشوریم. زدم پلی شد، دیدم سحر داره نگاه میکنه و خودشو میماله بهم گفت میخوای بعدا با اینا جق بزنی؟ گفتم آره بهترین فیلم سوپر دنیاست. کیفیتش عالی بود با کیفیت فورکی داشتیم سکس خودمونو میدیدم اونهم چه سکسی. دیدم حشری شده. اومد نشست بقلم. کیرم لای پاش چسبید به کوسش راست راست شد. گفت نگاه کن از بالا انگار کیر دارم. دیدم از بالا خندم گرفت. گفت دستتو بنداز پستونامو بگیر منم کیرتو میمالم به کوسم. با لبای کوسش داشت با کیرم بازی میکرد. کوسش اونقدر پف داره انگار کرده بودم تو کوس کیرمو. گفت همینجوری برم دار بریم حموم. از مچ پاهاش گرفتم ببرم حموم. پشیمون شدم وزنش افتاد رو کیرم. یکم با دستام وزنشو مهار کردم و پاهاشو جمع کردم تو شکمش و از ساق هاش گرفتم رفتیم حموم. گفت داداشی جیش بگیر منو. گرفتم دوتا کوبید رو کوسش آبش و جیشش باهم اومد همش میریخت رو کیر من. گفت تو جیش نداری؟ گفتم چرا. گفت بیا بکن تو سوراخ کونم بشاش. میخوام ببینم آبت گرمتره یا شاشت. همون مدل که از کون میکردمش خوابید کف حموم کیرمو کردم لیز خورد رفت تو کونش اما دیواره هاش کیرمو فشار میداد و به زور شاشیدم.داد زد وای چقدر داغه از آب کیرت هم داغ تره. صداش تو حموم میپیچید. آبو باز کردم همدیگه رو شستیم و در اومدیم. داشتم خشکش میکردم گفت امیر یه وقت فکر نکنی آبجیت جندستا. گفتم سحر ناراحت میشما این چه حرفیه. گفت آخه این کارایی که من میکنم جنده ها هم نمیکنن. ولی من نمیتونم خودمو کنترل کنم تا الان هم فقط با شوهرم بوده و تو که داداشمی. به هیچکس حتی نگاهم نمیکنم یه وقت فکر نکنی چون با تو اینجوری هستم امکان داره با کس دیگه هم باشم. گفتم نه آبجی گلم من فکر بدی دربارت نمیکنم اینا رو هم که میگی من تحقیق کردم و میدونم چیه. یکی اینکه احتمالا نیمفومانیاک داری که سیر نمیشی. دومی هم که دوست داری کتک بخوری تو سکس اسمش مازوخیسمه. تو اینترنت این دوتا واژه رو سرچ کن بخون و نگران نباش. تازه تو آبجی منی کسی بخواد به تو چپ نگاه کنه یا بهت بگه جنده من خودم یجور میزنمش دیگه نتونه کلمه ج رو بزبون بیاره. بقلم کرد ازم لب گرفت گفت داداش دکتر خودمی آمپولتو بخورم منم خندیدم گفتم منم جای آمپولتو بخورم لباساشو داشت میپوشید گفتم جای کبودی رو کونتو میبینم دلم ریش ریش میشه آبجی. گفت ریش ریش نشه من دوست دارم تازه کارای باحالتری هم در نظر دارم. گفتم خدا بخیر کنه بیار بوسش کنم دردش بره خم شد بوسیدمش و با هم خندیدیم.
چند روز گذشت و شب بود که دیدم خواهرم اس ام اس داد که تو خونه مشروب داری؟ گفتم نه. گفت من و رامین میخوایم بیایم اونجا شب اونجا بمونیم. گفتم همونیه که فکر میکنم؟ گفت آره. گفتم بیاید قدمتون روی چشم. رفتم یکم وسایل گرفتم اومدم خونه. نشستته بودم و ماهواره میدیدم که دیدم در حیاط باز شد. خیلی استرس داشتم. در اتاق رو باز کردم اومدن داخل. احوالپرسی و روبوسی کردیم نشستن. دیدم رامین هم خیلی استرس داره. گفتم رامین جان شلوار بدم عوض کنی راحت باشی؟ گفت نه خودم آوردم مرسی. خواهرم گفت شام خوردی؟ گفتم آره اگه نخوردید بگم بیارن یه چیزی. گفت نه ما هم زود خوردیم شامو امروز. یکم نشستیم خواهرم رفت اتاق خواب لباساشو عوض کرد با یه تاپ و شلوارک اومد. گفت امیر لیوان کوچیکات کجاست بیارم. رامین تو هم برو لباستو عوض کن راحت باش تا من آماده کنم بخوریم. رفت آشپزخونه من هم پشت سرش رفتم مزه ها رو آماده کنم. به سحر گفتم آبجی رامین خیلی استرس داره نه؟ گفت آره از قیافه تو هم معلومه استرس داری. گفتم وای دارم میمیرم از استرس سحر. گفت نگران نباشید بسپرید به من. الان هم برو پیش رامین من همه چیزو میارم. رفتم دیدم رامین لباس راحتیاش رو پوشیده و نشسته زل زده به تلویزیون. گفتم خوب رامین جان خوبی؟ گفت تو هم استرس داری؟ گفتم شدید. گفت امیر چی شد که اینجوری شد؟ گفتم رامین داداش اگه ناراضی هستی همه چیزو فراموش میکنم. گفت نه امیر یکم فقط دو دلم آخه من کسی نیستم که بخوام زنمو بدم دست کس دیگه خودت هم میدونی. خواستم بگم دستت درد نکنه من کسی دیگه هستم؟ ولی درکش میکردم یه جورایی. گفت نه اینکه فکر کنی از تو ناراحتم ها ولی از اون روزی که ویدیوتون رو دیدم یه حالت خاصی شدم. نمیدونم نگرانم یا عصبی ام یا ناراحت. نمیدونم چجوری توصیفش کنم ولی دلشوره دارم. از یه طرف خیالم از طرف تو و سحر راحته ولی یه ترس بدی وجودمو گرفته. گفتم سحر چیزی در مورد تحقیقاتی که من تو اینترنت برای بیماریش کردم گفته؟ گفت نه چه بیماری ای. دیدم بد پرسیدم بنده خدا ترسید. گفتم نه بیماری اونجوری نیست بیماری جنسیه. گفت یعنی چی؟ قضیه نیمفومنیاک و مازوخیست رو واسش توضیح دادم و گفتم فکر دیگه ای درباره سحر نکن اینا ریشه جنسی و روانشناختی داره که من نه روانشناسم و نه دکتر اما میدونم مازوخیسم بدون دلیل پیش نمیاد و ریشه عمیق تری داره ولی بخاطر اینکه ناراحت نشه از سحر نپرسیدم که اتفاقی تو بچگیش یا نوجوونیش افتاده یا نه حالا خودت تو فرصت مناسب ته و توش رو دربیار بعدا. دیدم رامین حالا شاید بخاطر حرفای من یا شاید بخاطر اینکه حرفاش رو زده یکم آروم تر شده. سحر اومد و یکی یکی وسایل رو آورد. خواستم کمکش کنم که نذاشت و خلاصه اومد نشستیم و مشروب رو خوردیم و سرمون که داغ شد رامین گفت سحر یه لحظه بریم اتاق خواب کارت دارم. رفتن و اونجور که بعدش فهمیدم رامین به سحر گفته بود این سری معمولی باشه و بدون خشونت و سحر هم قبول کرده بود. خلاصه رامین اومد و نشست. سحر یه آرایش خوشگل کرد و موهاش رو دم اسبی بست و اومد. من و رامین نشستیم رو کاناپه اول سحر اومد نشست جلوی پای رامین و یکم کیر رامین رو از روی شلوارک مالید و با چشمای خمارش یکم عشوه اومد تا کیر رامین راست شد. شلوارک رامین رو در آورد و کیرشو گرفت از پایین یه لیس به تخمای رامین زد و کیر رامین رو کرد دهنش و براش ساک میزد و چشماش رو به چشمای من دوخته بود. رامین هم با اینکه مست بود ولی هنوز استرس داشت و به من نگاه کرد و من هم یه لبخند زدم و گفتم بهت حسودیم میشه رامین با این زنی که داری. راستش من هم خودم یه حسی بهم دست داده بود و واقعا نمیتونم توصیفش کنم. تاحالا فکرش هم نکرده بودم که خواهرام هم با شوهرشون سکس میکنن. ولی با این فکر که شوهرشه و میدونستم که خیلی هم همدیگه رو دوست دارن و رامین با این وجهه از شخصیت سحر کنار اومده خودم رو آروم کردم. خلاصه واسه رامین ساک زد و اومد سراغ من. من که کیرم راست راست بود. شلوارکمو کشید پایین و کمکش کردم و همونجوری که واسه رامین شروع کرد برای من هم داشت میخورد. رامین یه جور خاصی داشت نگاه میکرد. گفتم رامین هرچی تو دلته بریز بیرون. گفت امیر چقدر بزرگه لامصب تو فیلم مشخص نبود یکم دور بودین از دوربین. سحر با خنده گفت واسه تو هم بزرگه آقا رامین حسود. گفتم چه حسی داری؟ رامین گفت والا خودم هم نمیدونم شاید بخاطر مستیه ولی اون حس بده خیلی کمتر شده و بیشتر هیجان دارم. یهو گفت سحر بیا اینجا. سحر رفت جلوش یهو تاپ نازک سحر رو گرفت از پایین پارش کرد و پستونای سحر افتاد بیرون. سحر خندید گفت وحشی مگه نگفتی خشونت نباشه. رامین همونطور که کلشو کرده بود تو پستونای سحر گفت ببخشید عزیزم ولی خیلی سکسی شدی. سحر خندید کله رامینو بین سینه هاش فشار داد رامین هم مثل گشنه ها داشت زبون میزد و میخورد سینه هاشو. پیش خودم گفتم پس اونیکی روی رامین هم اینجوریه. سحر رامین رو ول کرد و شلورک خودش رو کشید پایین. زیرش شورت نداشت. حالا لخت لخت بود. رفت رو زمین قمبل کرد گفت خوب حالا کدومتون میخواین شروع کنین؟ با خنده گفتم آبجی میخوای دعوا بندازی؟
به رامین گفتم داداش من جسارت نمیکنم کار خودته. رامین گفت تعارف نمیکنم حس بدی میده باشه. تیشرتشو کند و رفت پشت سحر یواش یواش کرد تو کوسش. سحر با خنده گفت محکم بکن رامین مگه نون نخوردی؟ رامین گفت خودت خواستیا. شروع کرد تلمبه زدن و سحر گفت داداشی بیا اینجا بیکار نباشی. من هم تیشرتم رو در آوردم و رفتم رو به سحر جلوش دراز کشیدم و سحر واسم کیرمو داشت میخورد. سحر یه بار ارگاسم شد و از شدت ارگاسم کیر منو گاز گرفت ولی نه زیاد محکم. رامین گفت امیر بیا جاتو با من عوض کن. سحر گفت نه بریز تو قرص میخورم بعدا میخورمش برات وقت زیاده. رامین هم چندتا تلمبه زد و آبش اومد. سحر گفت حالا عوض کنید جا رو. کردم تو کوس سحر از پشت و یکم عقب جلو کردم. دیدم خیلی لیز شده چون آب رامین ریخته توش. گفتم آبجی از پشت هم مجازیم؟ سحر گفت آره تمیزش کردم. فقط از زیر کوس منم بمال. انگشت اشارم رو کردم داخل سوراخ کون سحر که یکم جا باز کنه. سحر گفت نمیخواد انگشت کنی با زور کیرتو بچپون تو سوراخ کونم. بعد خندید گفت اگه خشونت علیه زنان حساب نمیشه. رامین پرید به شوخی یه گاز از پستون سحر گرفت گفت حالا منو مسخره میکنی؟ معذرت بخواه. سحر گفت معذرت نمیخوام محکمتر گاز بگیر. رامین ول کرد خندید گفت تنبیهم رو تو جواب نمیده. منم کیرمو با اینکه گفته بود یه دفعه بچپون یکم آرومتر کردم تو ولی از همون اول شروع کردم تلمبه زدن و از زیر کوس خیس و تپل سحر رو مشت کردم و شروع کردم مالیدن از بیرون. بعد دوتا انگشتمو کردم تو کوسش و عقب جلو میکردم تا یهو ارضا شد و دستم خیس شد. سوراخ کونش مثل گیره داشت کیرمو فشار میداد یکم که جا باز کرد سرعتم رو بیشتر کردم و آبم که داشت میومد گفتم آبجی داره میاد. گفت بریز تو. ریختم تو کونش آبم رو و دراز کشیدم. سحر پاشد رفت کوس و کونش رو شست و ما هم همونجوری ولو شده بودیم کف پذیرایی. دیدم سحر با سینی شربت اومد گفت پاشید تنبلا واستون تقویتی آوردم. نشستیم شربت رو خوردیم و سحر گفت میخوام دوتایی باهم بکنیدم. رامین تو بیا از پشت بکن تو کونم و امیر هم از زیر میکنه تو کوسم. موافقت کردیم . من رفتم دوباره دراز کشیدم و سحر اومد رو کیرم و تنظیمش کرد و نشست روش با کوس. میخواستم تلمبه بزنم که گفت نه خودم بالا پایین میشم. رامین رفت از پشت کرد تو کونش و سحر گفت تلمبه هات رو با بالا پایین شدن من تنظیم کن. سحر داشت رو کیرم بالا پایین میشد و سینه ها تو دستام بود. در گوشم گفت داداشی نوک پستونامو بکش و نیشگون بگیر. من هم سینه های سحر رو گرفته بودم و بازی میدادم و نوکشون رو میکشیدم و رامین هم تو کونش تلمبه میزد. سحر یه بار دیگه رو کیرم ارضا شد و خیسی و گرماش باعث شد آب من هم بیاد و ریختم داخل. سحر خم شد روم و داشت بدنم رو لبس میزد. رامین هم که این صحنه رو دید مثل اینکه خیلی خوشش اومد و با فریاد آب کیرشو خالی کرد تو کون سحر. پا شدیم با هم رفتیم حموم و اونجا هم سحر رو یکم مالیدیم و انگشت کردیم و یه بار دیگه هم تو حموم وسط دوتامون ارضا شد. بعد در اومدیم و سحر شامپو فرش آورد جاهایی که سکس کرده بودیم و آبش ریخته بود تمیز کرد و بعد رفتیم رو تخت دو نفره سه تایی خوابیدیم و سحر بینمون بود و هر سه لخت بودیم. صبح پا شدیم صبحونه خوردیم. هر سه سردرد داشتیم اما می ارزید. رامین رفت سر کار و سحر هم یه ژلوفن خورد و گفت بچه ها خونه تنهان من برم باز هم هروقت شد خبر میدم قبلش بهت میایم اینجا. پایان… امیدوارم خوشتون اومده باشه از داستان.

نوشته: PichPichak


👍 36
👎 21
207701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

843490
2021-11-20 00:37:46 +0330 +0330

ساقیتوعوض کن بیا پایین بچه سرمون درد کرد

2 ❤️

843493
2021-11-20 00:40:37 +0330 +0330

و شترها پرواز می کنند … 👎

6 ❤️

843496
2021-11-20 00:44:06 +0330 +0330

مغز جغی تو سگ بگاد

2 ❤️

843516
2021-11-20 01:15:31 +0330 +0330

اشتباه نکنم امیرها قبلا کونی بودن الان شدن کونی خیانتکار!!!تبریک میگم

1 ❤️

843534
2021-11-20 02:08:59 +0330 +0330

amindada78
نفهمیدم منظورتو حاجی چه ربطی داشت ؟ 😁

0 ❤️

843536
2021-11-20 02:14:06 +0330 +0330

S500salar2
بچه خوابه بیا بدم دستت ببین میتونی بیدارش کنی ؟ 😁
در ضمن تعداد زیادی تو این سایت نیستن که سنشون از من بیشتر باشه عمویی 😁

0 ❤️

843539
2021-11-20 02:17:50 +0330 +0330

حکایت تو اگه مرد بودی ننت زن حامله برات نمیگرفت
تو اگه کیرت بزرگ بود زنت بهت خیانت نمیکرد

0 ❤️

843541
2021-11-20 02:25:14 +0330 +0330

Sepehr_2000
من جایی گفتم که این خاطره بود مگه ؟ 😁

1 ❤️

843542
2021-11-20 02:32:24 +0330 +0330

اگه داستانه که منطقیه و باهاش مشکلی ندارم
اگه خاطرس که همون سنت شربت تو کون دروغگو

1 ❤️

843544
2021-11-20 02:38:32 +0330 +0330

مرد تنها000
داداش خوب تو که گی هستی چرا میای داستانو میخونی بعد مینویسی مغز جقی منو سگ بگاد ؟ 😂

0 ❤️

843555
2021-11-20 03:53:43 +0330 +0330

مرتیکه دروغگو … خجالت نمیکشی زنت جنده کردی و خواهرت لاشی خیابانی که چی بشه مگه اخوندا چیکارت کردن دارید تو جامعه کثافت پخش میکنی . فکر کردی شیخ شما خوبه قدیم دقیقا خیابان بقل شهرنو محل همفکرات بود رقاص کاباره و گارسون زن عرق فروشی و دخترهای پای مبز دیسکوها و قمارخانه ها همه هم فکرات بودن و دنبال نقطه ارزش داره یک عمر بدبخت و الکی خوش و پادو نوکرهای و جاسوس انگلیسی بشی که مردم وطنت را بدبخت کنی که چندسال بکبار از گلوی هموطنت ببرند چندر غاز پول بوهند به امثال تو … مرگ شرف داره

0 ❤️

843559
2021-11-20 04:44:20 +0330 +0330

yfsh
چی میگی حالت خوبه ؟ 😁 اصلا داستانو خوندی داری صغری کبری میچینی؟ کی از آخوند ماخوند حرف زد شیخ ما کیه با کی کار داری ؟ 😂 تو که آدم خوبی هستی اینجا نیا خوب مرد حسابی ما الکی خوشیم تو راستکی خوش باشه 😁

1 ❤️

843561
2021-11-20 05:01:38 +0330 +0330

تخمی تخیلی

1 ❤️

843562
2021-11-20 05:10:06 +0330 +0330

همون ده خط اولش خوندم گفتم خدا شفات بده، اونم ده بار… فعلاً

0 ❤️

843594
2021-11-20 11:32:18 +0330 +0330

خواهر حرمت داره نه لذت لاشی😂😂😂😂

2 ❤️

843601
2021-11-20 12:42:33 +0330 +0330

من خوشم اومد بازم بنویس دست به قلمت خوب بود حتی اگه دروغ بوده باشه خوب بود

1 ❤️

843637
2021-11-20 17:17:53 +0330 +0330

سلام
وقتتون بخیر
نوشته دلچسب و جالبی بود.
اولین بار بود یک چنین چیزی رو تو تخیلاتم حس کردم.
و
خیلی لذت داشت و بدلم نشست.
البته
مدیون قلم شیوا
و
هنرمندی شما بود
که
تونستید این فضا رو واسم بوجود بیارین.
در عین حال
امیدوارم همیشه شاد و پر انرژی باشین جونم.
💅💅💅💅💅💅💅

2 ❤️

843659
2021-11-20 20:39:58 +0330 +0330

مغزتو گاییدم بشر این همه کسشعر چطوری میگی

1 ❤️

843702
2021-11-21 01:24:31 +0330 +0330

البته موادی که برای جق زدن به کار میبری هم تأثیر داره

0 ❤️

843733
2021-11-21 04:49:07 +0330 +0330

چی میگی؟

0 ❤️

843773
2021-11-21 10:26:48 +0330 +0330

عالیییییییییییییی

1 ❤️

843807
2021-11-21 16:59:46 +0330 +0330

خیلی تاثبر گذار بود

1 ❤️

843829
2021-11-21 19:42:44 +0330 +0330

عاشق اون عقده ای بازیه اولش ام که خیلی ریلکس گفت هیکلی ام و قد بلندم و کیرم خیل خیلی بزرگه

2 ❤️

843851
2021-11-21 23:37:44 +0330 +0330

عجب خار کسه ای هستی تو !!!

0 ❤️

844063
2021-11-22 22:43:24 +0330 +0330

Farahnaz1212
سلام فرحناز جان ممنون از تعریفاتون 🌹
خوشحالم که همچین لطفی داشتی و بابت نظر لطفت
این داستان که همینجا تموم شد ولی سعی میکنم باز هم بنویسم
تا وقتی خواننده های محترمی مثل شما داستان رو بخونن و نظر بدن انگیزه هست مرسی 🌹 😁

1 ❤️

844064
2021-11-22 22:44:52 +0330 +0330

Mohammadkhodabakhshi84
مرسی داداش از نظرت 🌹
دروغ که نه داستان بود 😁 👍

0 ❤️

844065
2021-11-22 22:57:34 +0330 +0330

Ayda.20
خوشحالم که خوندی و خوشت اومد 😁
تا وسطا فتیشش رو پر کردم و وسط به بعدش رو یکم ملایم کردم که خواننده خسته نشه 😁 حالا باز هم داستان فتیش دار میزارم نگران نباش 👍 😁

0 ❤️

844068
2021-11-22 23:21:59 +0330 +0330

خواهش میکنم.
قابلتونو نداشت قلم شیوایی دارین.
شما هم لطف دارین.
و
منتظر دیگر نوشته هاتون هستم جونم.
موفق و مانا باشید.
💅💅💅💅💅💅💅

1 ❤️

844077
2021-11-23 00:31:37 +0330 +0330

just.ahmadilar2@gmail.com
عقده ای بازی نیست دوست عزیز تصویر سازیه 😂
در داستان نویسی یکی از مهم ترین چیزها اینه که نویسنده باید یه تصویر ذهنی از کاراکترها به خواننده ارائه بده که با اون خواننده بتونه تو ذهنش یه تصویر کلی از بعنوان مثال امیر داشته باشه و بتونه خودش رو بعنوان خواننده در نقش امیر تصور کنه تا داستان براش قابل تصور و درک باشه 😁
کتابی شد ولی کلا منظورمو فکر کنم تونستم برسونم 😂

1 ❤️

846337
2021-12-05 01:20:42 +0330 +0330

من خوشم اومد جذابیتش زیاد بود و تحریک کننده 👌 😎

1 ❤️

851625
2022-01-05 02:22:28 +0330 +0330

تا نصف خوندم تخیل بود اینکه کیر کلفت یه دفعه بکنی تو کون پاره نشه خون نیاد واقعی نیست کون هرچقدرم گشاد باشه یه دفعه بکنی تو پاره میشه مگر حسابی با دیلدو باز شده باشه یا انگشت بنظرم کستانت مشکوک هست به جق دم صبح البته من نفهمیدم کیرتو بردی جلو شاشید روش اون زرافه بوده یا تو موش که اون رو زمین نشسته رفتی جلو شاشیده رو کیرت بعد پرفسور کیری که تو دست جا نمیشه چجوری یهو کردی تو من هنوز دارم فکر میکنم به نتیجه نمیرسم شاید منظور از تو دست جا نمیشه از نظر کوچیکی بوده حالا به هر حال یکم کستان جناب عالی رو خونیدم بد نبود برا یه جقیه تخیلی 🍷

0 ❤️

856041
2022-01-28 10:14:58 +0330 +0330

xnxx xnxx
اولا که نمیخوام مثل خودت چاله میدونیش کنم و برعکس خودت میخوام جوابت رو منطقی بدم. دوما من ادعایی بر خاطره بودنش نداشتم از اول و قرار هم نیست اینجا فکت رو کنیم. اسمش داستانه و من اصلا میتونم بگم جای آب از کیرم آتیش در میومد و تخیلیش کنم. تا اونجایی که میتونستم سعی کردم منطقی جلوه کنه و هیچ کس بی نقص نیست . من هم ادعای نویسندگیم نمیشه. و این هم بگم که تو برو یه سری ویدیوهای سکسی واقعی درباره بی دی اس ام بخون تا ببینی خبری از خون و خونریزی نیست تا وقتی قصد اونجور صدمه زدن نداشته باشن. از کلمه کستان هم استفاده کردی و گفتی جق صبحگاهیه و این مسائل که اون هم میذارم پای سنت و اینکه سنی که تو داستان گفتم خیلی کمتر از سن خودمه و صددرصد تجربیاتم از شما بیشتره تو این موارد.

0 ❤️

860415
2022-02-22 01:42:58 +0330 +0330

yfsh
قشنگ معلومه آخوندی😂

0 ❤️

861226
2022-02-27 02:33:48 +0330 +0330

چفددددد افففف
کیر رامینم‌نمیتونی بخوری

0 ❤️

865964
2022-03-28 21:57:05 +0430 +0430

چقد علایقمون مشترکه :(

0 ❤️

902889
2022-11-15 03:05:09 +0330 +0330

هزار خط بود چرا اینقدر زیاد بود اون جیش رو حذف میکردی بنظرم خوب بود

0 ❤️