انتقام آخر

1396/04/30

در ماشین با صدای بدی کوبیده شد،جرئت اینکه بهش نگاه کنمو نداشتم،منتظر بودم صدای فریادشو بشنوم ولی فقط با یه صدای خشدار و آروم گفت:راه بیفت.گیج بودم،دسته ای از موهامو از زیر شالم کشیدم بیرون و دور دستم پیچیدم،یهو داد زد:مگه با تو نيستم؟نمیتونی خودم بیام پشت فرمون!خشک شدم،ترسیدم،راه افتادم.با صدایی که خودمم به زور می شنيدم پرسيدم:کجا؟
-پاسداران
زدم روی ترمز،حالا اون مبهوت بود ولی خیلی زود از بهت دراومد
-بذار من برونم
-نمیرم پاسداران
-اونو که قطعا میری
-به جون خودت نمیرم رضا،میدونی که جونتو قسم بخورم عمرا نظرم تغییر کنه
نفسش اونقدر عمیق بود که قفسه سینه منم درد گرفت!
-لاله چرا اینجوری میکنی؟چی میخوای لعنتی؟منو که له کردی حالا نوبت داداشمه؟
نمیتونستم جلو گریه هامو بگیرم
-بخدا من تو رو دوس دارم،نمیخواستم احسانو اذیت کنم ولی حداقل اگه الان تموم بشه براش بهتره تا بعد ازدواج
-تو سمی برای احسان،مضری
پوزخندش مثله همیشه اعصابمو بهم میریزه.خیره شد تو صورتم و شمرده شمرده گفت:برای همه مضری!میدونی اگه من جای احسان بودم الان باید از تو بیمارستان جمعت میکردن؟اگه من جای احسان میدیدم به داداشم تکست عاشقانه دادی به خدا قسم یه جای سالم تو بدنت نمیذاشتم
-احسان نمیدونه رضایی که بهش تکست میدم تویی.فکر میکنه یکی دیگه ست
-اگه میدونست که تا الان کشته بودمت،چقدر تهدیدت کردم،گفتم زنگ نزن،تکست نده،زدم تو گوشت،ولی آدم نمیشی دیگه
نگاهش کردم،دوسش داشتم دیگه به خودم دروغ نمیگفتم،حالا آروم بودم،خیلی آروم.گفتم:رضا من میرم پیش احسان،به پاش میفتم،میدونم و میدونی که منو میبخشه،اما…تو چی؟تحمل میکنی منو کنار داداشت ببینی؟زنی رو پیش داداشت ببینی که تو زنش کردی ولی حالا شبها زیر داداشته؟ميتوني رضا؟
دادش کل ماشینو لرزوند
-خفه شو لااااااااله،خفه شو
-باشه،خفه میشم فقط بگو میتونی تحمل کنی یا نه؟
چشماش برق ميزد،میدونستم بخاطر اشکه،اینم میدونستم که نمیذاره بیشتر از این اشکاشو ببینم،آروم گفت:تحمل میکنم،ما برای هم بودیم،خودم خراب کردم،من تو رو ول کردم رفتم کانادا!تقصیر خودم بود که احتمال ندادم دختر 20 ساله ای که رهاش کردم ميره برای انتقام معشوقه برادرم میشه که وقتی بعد 7 سال برگردم اینجوری خردم کنه،برو لاله،برو از احسان معذرت بخواه،وفادار بمون بهش،من تموم شدم،داداشمو نشکن
حتی از قبل هم آرومتر بودم لبخند زدم:عاشقمی رضا،وقتی رفتی منم شکستم ولی هنوز انتقامم تموم نشده،ولی ديگه احسانو اذیت نمیکنم،پیاده شو،خودم میرم،نمیخوام بیای
پیاده شد،دور شدنشو نگاه کردم،یهو برگشت و در ماشینو به سرعت باز کرد،بعد 7 سال لباشو روی لبام حس کردم،هیچ کدوممون نمیتونستیم تمومش کنیم،یهو کنار کشید…این بار واضح دیدم که گریه میکنه


گردنمو میبوسه،عطر رضا مژکهای بینیمو تحریک میکنه
لبامو میبوسه،رضا بوسیدنی دستشو پشت گردنم میذاشت
سینه هامو فشار میده،رضا ميگفت عاشق فرمشونه
کیرشو هل میده تو کسم،آروم تلمبه میزنه،رضا خشنتر بود،محکمتر تلمبه میزد
از بودن باهاش لذت نمیبرم،دوستش ندارم،از بودن با رضا لذت میبردم،عاشقش بودم
به مردی که بعد یه ارضای عالی کنارم خوابیده نگاه میکنم،باید رضا باشه ولی احسانه!حالا نوبت آخرین مرحله انتقاممه!مشتمو باز میکنم،تیغو برمیدارم میذارمش روی مچ دستم،من نمیتونم به احسان وفادار بمونم،چجوری میشه به کسی وفادار باشی که برای برادرش جون میدی؟از گناه رضا هم نمیتونم بگذرم،باید انتقاممو کامل ازش بگيرم،تیغو روی مچم فشار میدم،با نبودن خودم انتقام نبودنشو از خودش میگیرم…

نوشته: Abandokht


👍 7
👎 4
4145 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

641106
2017-07-21 20:59:31 +0430 +0430

بنظرم دخترِ داستان به سبکِ بالیوود انتقام گرفت…
ولی بدم نبود …لایک۲ :) ?

0 ❤️

641111
2017-07-21 21:17:31 +0430 +0430

از خودکشی بیزارممم (dash)
با اینکار آدم بیشتر از خودش انتقام میگیره :/ اصلا داستانو درک نکردم چون دلیل شخصیت داستان واس همچین انتقامی خیلی بیخود بود… :|

0 ❤️

641119
2017-07-21 21:31:18 +0430 +0430

اصلا نفهمیدم چی شد رضا احسان چه میدونم همش با هم قاطی میشد تا آخر داستان همش گیج بودم کی به کیه،

0 ❤️

641193
2017-07-22 07:21:10 +0430 +0430

داستانتون اونجایی که بند به بند رفتارای عشقبازی احسان رو با رضا مقایسه میکنی خیلی جذابه و میشد خیلی بهتر باشه
دو تا شوک توی داستانت بود اولش ارتباط عاشقانه با برادر همسر و دوم رگ زنی …! که اولی بهتر بود
بجز موارد بالا چیز خاصی نبود نه دیالوگ قوی و نه…
در کل داستانتون خوندنی بود …لایک

0 ❤️

641196
2017-07-22 07:52:24 +0430 +0430

آخرداستانت توآوردن اسماشون گیج زدی
درکل بایدبهتربنویسی
این نوع داستانا بدرد کیرخرهم نمیخوره
ضمنا سکسش کجابود؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

641198
2017-07-22 08:02:02 +0430 +0430

مقایسه عشق بازی با دونفر توصیفات جالب و قابل تاملی داشت سوژه داستانت بد نبود اما خوب نپرداختی بهش .زود و سرسری گذشتی پر از ابهام که تهش خوانندت بگه خب که چی؟در کل خوب بود لایک

0 ❤️

641202
2017-07-22 09:58:06 +0430 +0430

salt_less
ممنون???

Sara_1990
مرسی???

Lifeangel
قطعا آدمای سالم خودکشی نمیکنن،منم تو این داستان شخصیت سالمي رو توصیف نکردم☺

0 ❤️

641203
2017-07-22 10:00:59 +0430 +0430

Xeus
Sorry???

دکتر بیل
ببخشيد خودم فکر میکردم خیلی واضحه.اگه خواستم دوباره بنویسم واضحتر مینویسم???

Butterfly’s
ممنونم???

0 ❤️

641205
2017-07-22 10:09:08 +0430 +0430

خوش_غیرت
Sorry

Lasvegas13
مرسی

Takmard
خیلی ممنون

0 ❤️

641206
2017-07-22 10:14:05 +0430 +0430

Sepideh58.s
خیلی ممنونم

0 ❤️

641207
2017-07-22 10:16:34 +0430 +0430

انتقاد پیشنهاد
خودم چند بار خوندم،اصلا گیج نزدم!!!اسامی کاملا درسته

0 ❤️