اولين سكس متین

1397/12/04

سلام
من اسمم متينه
الان 19 سال سن دارم
و تهران زندگى ميكنم و وضع ماليم مون بد نيست
داستانى كه ميخام بگم اولين سكسيه كه داشتم
از نظر قيافه و تيپ در حد خيلى خوبيم
ولي هيكلم زياد خوب نيست و نسبتا لاغرم
من از 13 سالگى بخاطر قيافم دختر بازى ميكردم ولى اوت موقع ها زياد سر در نميوردم و تو بحث سكسو اينا نبودم ، از شانس من اولين دوست دخترم خيلى پولدار بود و من افتادم تو كاره تيغ زدن و اصلا تو فكر سكس نبودم فقط خوشگذرونى
خلاصه بگم تا اينكه شوزده سالم شد و كه ديگه جلو شهوتمو نتونستم بگيرم
يه روز با دوستام بيرون بوديم كه من سر كات كردن با دوست دختر قبليم يكم دپ بودم
كه يكى از دوستام به اسم سهيل رفت به يه دختر شماره بده ولى دختره قبول نكرد
پس فردا همون دخترو ديدم كه نشسته رو صندلى تو پارك من نشستم چند مترى و روبروش كم كم ديدم داره نگام ميكنه منم نگاش كردن بعد يه ربع رفتم پيشش و با زبون بازى شمارشو گرفتم
دختره يسال از خودم بزرگ تر بود تيپ لش و پسرونه ميزد
قدش كوتاه ولى هيكلش خوب بود
پدرش فوت شده بود مامانش ارايشگاه داشت
بيشتر وقتا خونشون بودم چون مامانش نبود يك شب به طور تصادفى سكس چت كرديم
روز بدش قرار شد كه برم پيشش وقتى درو باز كرد برق چشاش معلوم بود سكس چت ديشب كاره خودشو كرده
تا رفتم تو نشستم رو مبل اومدم رويه پام نشست و شروع كرديم به لب بازى
لب بازيمون عادي بود چون هروقت ميرفتم پيشش لب بازيو داشتيم
يه دفعه ديدم داره دستشو از زير تيشرتم ميده داخل و به سينم ميزنه و لمس ميكنه
قشنگ معلوم بود سكس چت كارشو كرده بود
منم ديگ دست به كار شدم لباسش كه يه پيرهن سايز بزرگ بود در اوردم سينه هاش بزرگ نبود ولي ديگه مجبور بودم برا اينكه خيلي شهوتى بشه سينه هاشو بخورم از گردنش شروع كردم به خوردن تا زيره نافش كه ديدم نفس نفس ميزنه و صدايه نفسش خيلى عميق بود
زيپ شلوارشو باز كردم يه شرت مشكى اسپرت پوشيده بود
ديگه واقعا حشرى شده بود و لاله گشمو ميخورد و چشماشو بسته بودم
گفتم بريم تو اتاق رو تخت گفت باشه همونجوري بلندش كردم بردمش رو تخت ديگه كامل شلوارشو دادم پايين و شورتشو در اوردم
يه كصه تپل صورتى و بدون مو داشت داشت لبشو گاز ميگرفت كه شروع كردم لبشو خوردن و با دستم با چوچولش بازى ميكردم بعد از لب گرفتن شروع كردم خوردن كصش ،كصش بويه خيلي خوبى ميداد و ناله هاش كم كم شروع شد و سرمو محكم فشار ميداد رو كصش بعد از چند دقيقه ديدم ارضا شد و گفتم نوبت توعه و بلند شد من خوابيدم و اون شروع كرد به خوردن زياد بلد نبود يه دوبارم دندون زد ولي به روش نيووردم
كيرم زياد بزرگ نبود حدود16 سانت
يواش يواش ديدم دارم ارضا ميزاشتم گفتم درش بيار گفتم از پشت بخام ،خوابيد ،كونش خيلي سفيد بود و سوراخ صورتي داشت معلوم بود زياد نداده چون تنگ بود به انگشت اشاره كردم تو سوراخش كه يهو اه كشيد يه چند ثانيه انگشتمو تو كونش تكون دادم و يع انگشت ديگمم كردم ناله هاش باز شروع شد و اخ و اوخ ميكرد ولي چيزى نميگفت انگشت سومم كردم و تقريبا جا باز كرد و گفتم يكم ساك بزن كه خيس باشه اونم گفت باشه يكم كيرمو خورد بعدش در اوردم و سرشو گذاشتم سر سوراخش و بعد از بازي كردن دادمش داخل كه ديدم دارم بالشتو گاز ميگيره و ديدم اروم داره گريه ميكنه منم چيزى نگفتم و شروع كردم اروم
تلمبه زدن بعد از پنج دقيقه ديدم دردش تموم شده و داره حال ميكنه منم سرعتمو بردم بالا ،ميگفت تند تر تند تر اين حس خوبى بم ميداد و سرعتمو زياد تر ميكردم همينطورى اه ميكشيد بعد ازچند دقيقه ديدم داره ابم مياد ولى توجه نكردم و ادامه دادم و ابم همش تو كونش خالى شد و افتادم بغلش يكم لب گرفتيم و يه دستمال برداشتم كونشو تميز كردمو خودمم رفتم تو دستشويي خودمو تميز كردم اونم رفت دوش بگيره بعدش كه اومد گفت مث سكس چتمون نشد ولى خوب بود
بعد اون روز چند بار ديگه هم سكس كرديم به طور ماهر تر و بهتر بعد چند ماه دعوامون شد و رفت شهرستان بعدش هم ازش بى خبر شدم
اميدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: متین


👍 0
👎 11
12785 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

750175
2019-02-23 21:43:46 +0330 +0330

خسته نباشی دلاور خدا قوتت بده
کاشکی یک توضیحی هم در رابطه با سکس ماهر تر می دادی

0 ❤️

750176
2019-02-23 21:44:41 +0330 +0330

تابلو هست که تراوشات ذهن یک جقی تمام عیاره

1 ❤️

750268
2019-02-24 09:01:50 +0330 +0330

کونی جان درست بدون کاندوم خیلی کونت گذاشتن بخاطر قیافه به گفته خودت خشکلت ولی از این به بعد کاندوم بزار وگرنه میام یجور کونت میزارم که تاآخرعمر بدون کاندوم تو مسجدم نری حالا برو کونی درست وبخون بیام املا بگیرم بیست نشی کونت میزارم بدون باز کردن خشک خشک خشک…

0 ❤️

750321
2019-02-24 15:32:32 +0330 +0330

شما تنها چیزی که کیرت رو لمس کرده دستاته کمتر ج ق بزن عمو جون،از کصشعرهای که ازت خوندم داره مغزت بگا میره

0 ❤️

750326
2019-02-24 15:51:18 +0330 +0330

خدا وکیلی از این همه.داستان که من خواندم معلوم شد تنها کیر من کوچیکه همه کیر کلفت شدن توی سه سوت طرف رو مخ میزنن و.میکنن همه دخترا هم شدن برف توی اینا نداشتیم یکی سیاه باشه

0 ❤️

750531
2019-02-25 10:25:59 +0330 +0330

بعضی وقتها خودم با اومدن تو سایت و خواندن اراجیفی مثل کصتان این کوسخل یک احساس سبکی وناخوشایند بهم دست میده.
بخاطر همین احساس…
‏‎ ‎هر چی فکر کردم کلمه مناسبی که شایانت باشه پیدا نشد پریدم بیرون شاید مقصرمن باشم نه تو

0 ❤️

750538
2019-02-25 11:31:43 +0330 +0330

چشمم به کص نخورده بعد از ۲۰ سال سن
حالا رفته ابشم ریخته تو کونش
خدا شانس بده

0 ❤️