اولینی که برای من بهترین شد

1399/10/04

سلام. خوشحالم که برای خانواده شهوانی دارم اولین بار داستان مینویسم. البته این داستان نیست و شرح واقعیته. اینو هم بگم که هدفم از نوشتنش صرفا حشری کردن کسی نیست. فقط میخوام این تجربه جالب رو با شما هم درمیان بذارم. اولین تجربه من با یک زوج فوق العاده که خیلی فراتر از انتظارم بودن. امیدوارم خوشتون بیاد. یکم طولانی نوشتم چون میخوام کامل شرح بدم که چه اتفاقی افتاد. من خودم شدیدا علاقه به فوت فتیش و خوردن و لیسیدن بدن خانوم ها دارم. یه مدتی بود که جاهای مختلف دنبال این بودم که کیس مناسبی پیدا بشه. بخاطر شرایط کرونا و نداشتن ماشین و مکان هم برام سخت بود که برم تو خیابون و کسی رو پیدا کنم. در واقع تا الان با هیچ زنی که کارش روسپی گری هست رابطه نداشتم. بگذریم از این موضوعات فرعی و بریم سراغ اصل مطلب. بعد از یه مدت گشتن تو شهوانی به این نتیجه رسیدم که اصلا اینجا دختر پیدا نمیشه. نه سایت. نه چت روم. دختر هم باشه اصلا خودشون رو نشون نمیدن یا اینکه اصلا جواب نمیدن. درمانده از همه جا و همه کس، یه تاپیک زدم که کوس لیسم. خانوم هایی که مایلن، پیام بدن. وقتی این تاپیک رو زدم انتظارم این بود که یا اصلا جوابی نگیرم، یا یه عده فیک جواب بدن واسه شارژ گرفتن و کلاه برداری. بعد از یه روز، دیدم که یه نفر پیام داده. ناامید رفتم و پیامش رو خوندم. ازم شرایط رو پرسیده بود. خلاصه اینکه چت کردیم و در مورد شرایط و … صحبت کردیم. یه زوج بودن که خانومه دوست داشت که این تجربه رو داشته باشه. اهل کرج بودن. من هنوز ته دلم ناامید بودم که شاید فیکن ولی با این حال چت رو ادامه دادم. برای همون روز برنامه گذاشتیم که همدیگه رو ببینیم. اسم خانومه آرزو بود و اسم شوهرش هم ساسان(اسم ها رو خودم عوض کردم و اسم های واقعیشون یه چیز دیگست).آرزو گفت که ساسان رو میفرسته که بیاد تهران دنبالم. انقدر راحت و اوکی بود که واقعا شک کردم که نکنه سرکاریه. خلاصه قرار گذاشتیم و با هزار بیم و امید رفتم سرقرار. تا آخرین لحظه که برسم، می گفتم که احتمالا فیکه و اینهمه راه رو بیخود اومدم، تا اینکه دیدم ساسان تو ماشین منتظرمه و شیشه رو داد پایین.
_سلام. آقا ساسان
+بله. شما باید فراز باشید
_بله. خودمم
مرحله اول رو رد کردیم. فیک نبودن و سرقرار اومده بود شوهرش. در کمال ناباوری نشستم تو ماشین و راه افتادیم. مسیر تا کرج حدود 40 دقیقه تو راه بودیم تا بریم آرزو رو سوار کنیم. تو مسیر از موضوعات مختلف حرف زدیم. من که اولش شوکه بودم و خجالت میکشیدم حرف بزنم. چون اولین بار بود با یه زوج قرار میذاشتم و نمیدونستم جلوی شوهرش چی بگم ولی ساسان خیلی اوکی و مهربون بود و سعی میکرد فضا رو صمیمی کنه. در مورد سکس و فتیش و علایق آرزو و … حرف زدیم تا یخمون آب شد.تا قبل از اینکه آرزو رو سوار کنیم، من ندیده بودمش. چون تو چت نه عکس میگیرم و نه عکس میدم. به خاطر امنیت خودم و طرف مقابل. رسیدیم پیش آرزو. وقتی دیدمش یه حال عجیبی بهم دست داد. دوست دختری که قبلا داشتم و 3 سال پیش جدا شدیم، از نظر قیافه خیلی خوب بود ولی وقتی آرزو رو دیدم، نمیتونستم باور کنم. به قدری زیبا و ملیح بود که میخواستم خودمو نشگون بگیرم. من هیچ وقت تو زندگی آدم خوش شانسی نبودم ولی داشتم شک میکردم که شاید داره ورق برام برمیگرده. آرزو سوار شد و سلام و احوال پرسی کردیم و راه افتادیم که بریم خونه. تو مسیر ساسان هی بهم میگفت فراز خیلی ساکتی، من دوست دارم با زنم جلوی خودم طوری عشقبازی کنی که من حشری بشم و راست کنم ولی بهت نمیخوره اینکاره باشی. آرزو هم از این حرف های ساسان خجالت میکشید. من تو دلم میگفتم فقط صبر کن. من انرژی زبونمو واسه حرف زدن هدر نمیدم. کارهای بهتری بلدم. بالاخره رسیدیم به خونشون. رفتیم داخل و لباس عوض کردیم و نشستیم تا یکم بحرفیم. ساسان و آرزو هم شروع کردن به خوردن مشروب تا تو حالت مستی حال بیشتری ببرن. من ولی چون لب به مشروب نمیزنم، چیزی نخوردم. رسیدیم به اصل ماجرا. آرزو بدن فوق العاده زیبایی داشت. چهره ملیح و کیوت و دوست داشتنی. مطمئنم آرزوی هر پسریه که کنارش باشه. دیگه وقت شروع کار بود. ساسان نشست رو مبل. منم رفتم کنار آرزو. آروم گرفتم بغلم و شروع کردم به بوسیدنش، خوشش اومده بود و خودشو به من نزدیک کرد و رفتم سراغ لب هاش. شروع کردیم به لب گرفتن از هم. ساسان هم داشت با لذت نگاه میکرد.آروم آروم رفتم پایین. چون من بیشتر دوست داشتم پاهاش و کوسشو بخورم. پاهای کوچیک و نازی داشت. چیزی که یه فوت فتیش عاشقش میشه. شروع کردم به لیس زدن کف پاش.ساسان هم اومده بود و داشت با آرزو ور میرفت. داشتم پاهاشو میخوردم و لذت میبردم. یکی یکی انگشتاشو میکردم تو دهنم و میک میزدم. خدای من. فوق العاده بود. بعد از خوردن پاها و انگشتاش، آرو آروم رفتم بالاتر. دوست داشتم همه جای بدنش رو بخورم و لیس بزنم. ساقش، رون هاش. شروع کردم به خوردن رون هاش. مخصوصا داخل رون که ناحیه حساسیه واسه خانوم ها و حشریشون میکنه. دیگه وقت کار اصلی بود. خیلی آروم شلوارکش رو درآوردم. یه شورت خوشگل و گل گلی داشت. اول از روی شورت شروع کردم به خوردن کسش. بعد شورت رو درآوردم.واژنش واقعا زیبا بود. واقعا چیزی کمتر از پورن استارها نداشت. بو کردم کسش رو و بعد شروع کردم به خوردنش. دوست دخترم همیشه با زدن موهای کوسش مشکل داشت. به زور مجبورش میکردم بزنه. با اینکه تمیز بود همیشه، ولی پرمو بود و مجبور بودم تحمل کنم. ولی آرزو فرق میکرد. زیباترین کوسی بود که دیده بودم. تا میتونستم شروع کردم به خوردن و لیسیدن. برام همیشه ارضا کردن طرف مقابلم تو سکس اولویت بوده تا خودم. چون رابطه و سکس با لذت یک طرف ارزشی نداره. دو طرف باید همزمان اوج بگیرن. دقیقا میخواستم آرزو هم همین رو تجربه داشته باشه. رفتیم تو اتاق و شروع کردیم به خوردن همدیگه. پاهاش و کوس و سینه هاش و لب های نازش رو میخوردم و آرزو داشت لذت میبرد و من بیشتر.بغلش کرده بودم و با دست هام بدن لطیف و زیباش رو نوازش می دادم. آرزو ازم خواست که ساک بزنه برام و من هم قبول کردم. ساسان هم همزمان کیرش رو گذاشت تو کوسش و شروع کرد به تلمبه زدن. یه ترکیب عالی.آرزو انقدر برام ساک زد تا آبم اومد. دوباره شروع کردم به خوردن جاهای مختلف بدنش. ساسان هم تو پوزیشن های مختلف داشت به آرزو لذت میداد وعطش و شهوت رو تو چشم های آرزو میدیدم و این منو بیشتر حشری میکرد. ساسان هم هی ازم میپرسید که زنم خوبه؟ دوستش داری؟ و من حرفی نداشتم بزنم. مگه میشد آرزو رو دوست نداشت. مگه میشه از بودن کنارش لذت نبرد. از اولین چت ناامیدانه من با آرزو تا این لحظه که داشتم بدنش زیباش رو لمس میکردم، مثل برق و باد گذشته بود. تو آخرین پوزیشنمون، من دراز کشیدم و آرزو برام ساک میزد و ساسان هم پشت آرزو بود و داشت داگی تلمبه میزد و برای بار دوم آرزو آب منو آورد. به قدری سریع اتفاق افتاد که نتونستم آلتم رو بکشم بیرون از دهنش و آبم ریخت تو دهنش ولی آرزو هیچ مشکلی نداشت و به خوردن کیرم ادامه داد. حالا این ساسان بود که به کردن آرزو ادامه میداد و با قدرت تلمبه میزد تو کس زنش.من هم داشتم نگاه میکردم. زنش که داشت جلوی چشم های خودش کیر یه مرد دیگه رو ساک میزد و مزه کسش به زبون من اومده بود.ساسان محکم تر تلمبه میزد. انگار که میخواست انتقام بگیره. خشم خودش رو داشت از خودش بروز میداد. نمیدونم اون لحظه چی میگذشت تو ذهنش. آرزو هم زیر ساسان داشت ناله میکرد از درد و لذت، تا اینکه ساسان هم ارضا شد و آبش رو ریخت تو آرزو. هر دو افتادن. ساسان رو آرزو بود و منم رفتم کنارشون و بغلشون کردم. سه تایی پیچیده بودیم به هم و آروم گرفته بودیم. بعد از یه مدت بود که من بلند شدم و عزم رفتن کردم. باید میرفتم. نمیخواستم جادویی که بین ما سه تا ایجاد شده بود، از بین بره. با ساسان و آرزو خداحافظی کردم و راه خونه رو درپیش گرفتم و تو ماشین به فکر فرو رفتم. برام هنوز غیرواقعی بود این تجربه. جایی بین خیال و حقیقت. هرچی فاصله گرفتم، من موندم و فکر لحظات زیبایی که با ساسان و آرزو داشتم و امید دیدار دوباره اونها.
این هم یک قسمت از چتمون تو سایت.


نوشته: فراز


👍 12
👎 7
27801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

783304
2020-12-24 18:24:51 +0330 +0330

اعتماد در اینجور روابط سخت ترین کاره . فرد غریبه ای رو به خانه بردن یا به خانه ای که نمیدونید چی منتظرتونه رفتن. دوستی به اسم آرش داشتم سر یکی از همین قرار ها رفت هم به شدت کتک خورد هم همه دارو ندارشو بردن.

8 ❤️

783373
2020-12-25 18:10:39 +0330 +0330

خاک تو سرت رفتی اونحا فقط واست ساک زده و کوس و کون‌نکردی صد دفعه گفتم از موتوری جنس نگیرین

0 ❤️

783472
2020-12-26 12:11:01 +0330 +0330

عالی بود .ولی ایندفعه بکنش اگر اینقدر خوبه

1 ❤️

783510
2020-12-26 21:01:01 +0330 +0330

مسخره

0 ❤️

786744
2021-01-16 17:35:43 +0330 +0330

دیس لایک

0 ❤️