اولین باری که کُس دیدم...

1400/12/06

اونموقعی که این اتفاق افتاد من تازه ۱۴ سالم شده بود. خونه ‌ی داییم دقیقا بغل خونه ما بود، تقریباً هر روز میرفتیم خونشون. چون من خیلی داییمو دوست داشتم واسه تولد ۱۴ سالگیم رفتیم خونشون. انقد داشت بهمون خوش میگذشت که متوجه برف سنگین و گذر زمان نشدیم، تا به خودمون اومدیم دیدیم ساعت ۲ شبه و اینموقع با این برف سنگینی که باریده بو.امکان نداشت بتونیم برگردیم. به قول یه میم اینم شانس مایه…
خلاصه تصمیم گرفتیم شبو اونجا بگیریم بخوابیم. زنداییم بیدار موند تا ضرفارو بشوره و ریخت و پاش ها رو جمع کنه. منم که اونقد خسته بودم پنج دقیقه ای خوابم برد.
گوشای من خیلی تیزن و هر صدایی رو خیلی راحت میشنون، برای همین با صدای باز شدن در دستشویی از خواب پریدم. در دستشویی روغن کاری میخواست و خیلی جیر جیر میکرد. برام عجیب بود که کسی با اون صدا بیدار نشد.
خلاصه پا شدمو به ساعت نگاه کردم… دور و بر هفت صبح بود. برف بند اومده بود ولی هنوز جلوی در پارکینک رو مسدود کرده بود. گلوم خشک شده بود، رفتم تا آب بخورم.
ولی یهو دیدم که زنداییم لخت روی مبل نشته و پاهاشو کامل باز کرده.
دیدم که یه کیر مصنوعی کنارشه ولی داره انگشتشو میکنه تو کسش.
من از هفت سالگی با این مسائل آشنا بودم و از وقتی فیلتر شکن دستم افتاده بود دیگه میدونستم کس چیه، سکس چیه و درکل اطلاعات زیاد داشتم.
ولی اولین بارم بود که کس میدیدم البته اونموقع در آرزوی کردن یه کس بودم.
کیرم سیخ شده بود. ناله های زنداییم باعث شد دستم ببرم تو شورتم و جق بزنم. زنداییم دوتا انگشتشو از تو کسش کشید بیرون و دو دستی کیر مصنوعی رو کرد تو کسش.
هی بالا پایینش میکرد و آبش سرازیر شده بود. اون لحضه فقط دلم میخواست کسشو بکنم ولی حیف کیرم کوچیک بود. حداقل میتونستم لیسش بزنم ولی خب معلومه نمیتونستم.
هی داشت اون کیرو مصنوعی رو تو کسش بالا پایین میکرد منم هم زمان جق میزدم. تا اینکه یباره کیر مصنوعی رو تو محکم تو کسش کرد و هر دوتا باهم ارضا شدیم. صدای ناله اش اینبار بلند تر شده بود و خیلی سکسی تر.
خیلی آروم کیر مصنوعی رو از تو کسش در آورد و وقتی در اومد یه ناله ی ریز دیگه هم کرد.
از مبل پاشد و خم تا لباس هاشو برداره. اونموقع کامل کونشو هم دیدم خیلی گنده بود. و اون ممه های بزرگ آویزونش خیلی سکسی ترش میکرد.
لباس هاشو پوشید. شلوارش تنگ و کشی بود و خط کسش کاملا از روی شلوار دیده میشد. میتونم بگم اون صبح بهترین صبح زندگین بود و برای اولین بار کس دیدم…

نوشته: عامیر ریضا


👍 2
👎 24
61601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

860876
2022-02-25 01:29:40 +0330 +0330

گربه میخاد برینه میره ی جایی که کمتر ادمیزاد ببینه اونوقت زندایی تو موقع استفاده از دیلدو!!! رو مبل جلو چشات تو نشیمن اینکار و‌میکرد؟؟؟

ب خدا جنده ها اس کاراشون میرن تو اتاق ، مگه اینکه زنداییت؟؟؟؟؟

6 ❤️

860888
2022-02-25 01:58:12 +0330 +0330

1- اول میگی خونه‌ی ما دقیقاً بغل خونه‌ی داییم بود بعد میگی برف سنگین باریده بود و ممکن نبود برگردیم خونه؟؟؟
2- از هفت سالگیت به تمام مسائل سکسی و اینجور حرفا وارد بودی و حتی الان که توی عن سالگی قرار داری به دیلدو میگی کیرمصنوعی؟
3- به قول خودت با صدای در دسشویی از خواب پریدی؟ از خواب پریدی؟
عزیزم، اون صدایی که تورو از خواب بپرونه، جمیع اهل اون خونه رو بیدار میکنه در جریان باش…
و نکته‌ی آخر: زنداییت لخت روی مبل نشسته اونم صبح؟
حالا کاری ندارم که اون تورو اصلا ندید و اول انگشتش داخل کصش بود و بعد دوتا انگشتشو در آورد(احتمالا یه انگشتش داخل بوده و زاییده و شده دوتا بعد درشون آورده) و بقیه هم انگار به خواب ابدیت رفته بودن و کلا داییتم محو بوده و فلان و اینا…

نتیجه:
بیخیال، اصلا نمیخوام حرفای رکیک بزنم، ولی خواهش میکنم با شعور مخاطب بازی نکن
لااقل اگه علاقه داری بنویسی، برو یاد بگیر چجوری بنویسی…
موفق باشی


860893
2022-02-25 02:04:53 +0330 +0330

و اما اصل داستان:پسرک هنگامی که دایی اش را در حال جق زدن می دید ناگهان دایی برگشت و پسرک را دید و متوجه شد که یک سوراخ مجانی پیدا کرده است و جوری پسرک را می کند که هنگام نشستن بر دوچرخه زین آن دوچرخه غیب می شود

2 ❤️

860900
2022-02-25 02:12:21 +0330 +0330

یعنی کسی که از صبح مهمون داشته و خسته بوده ساعت ۷صبح که اغلب افراد از خواب بیدار میشن داشته جق میزده بعد یعنی انقدر بیشعور بوده نزاشته مهمونا برن بعدا بزنه انقد این کار واجب بوده؟ کم کص بگو

2 ❤️

860903
2022-02-25 02:20:37 +0330 +0330

آیا سرما، علّت حشری شدن زن‌دائی بود؟
آیا میزان بارش برف، در حشریّت زن‌دائی تأثیر دارد؟
آیا جشن تولّد، در استفاده‌ی از دیلدو، نقش دارد؟
آیا اگر زن‌دائی به دست‌شوئی نمی‌رفت، این داستان نوشته نمی‌شد؟
آیا اگر در، جیرجیر نمی‌کرد، شاهدی برای خودارضائی زن‌دائی، نمی‌بود؟
آیا تمام اهل منزل و مهمانان،مُرده بودند؟
جواب تمام سؤالات بالا در همین مزخرفی که وقتم رو حروم کرد.
اصلش اینه که دائی‌ش، از گوش می‌کندش و سوراخ گوشش، گشاد میشه، صداها رو بهتر می‌شنیده، فلذا هر صدائی، ولو خفیف و ضعیف، دردی به قهرمان داستان، یادآوری می‌کرد.
تمام پاروهای برف‌روبی حواله‌ت بادا ابله دروغ‌گوی شاشو!

2 ❤️

860915
2022-02-25 03:26:06 +0330 +0330

کصشراتو خودت مینویسی؟؟؟

1 ❤️

860920
2022-02-25 04:19:40 +0330 +0330

خخخخخخ تو دروازه های رویاپردازی های یک ذهن مجلوق رو کیلومتر ها جابه جا کردی.
هزار بار گفتیم دستتون رو از توی شرتتون دربیارید موقع نوشتن داستان. این مجلوق اصلا دیگه فرق بین دنیای خیال و واقعیت رو یادش رفته و تشخیص نمیده.

0 ❤️

860927
2022-02-25 06:15:13 +0330 +0330

عجب خری هستی

0 ❤️

860946
2022-02-25 08:38:17 +0330 +0330

فقط از اون ساقی دیکه جنس نگیر

0 ❤️

861006
2022-02-25 22:53:12 +0330 +0330

تو کُسخل از کجا سبز شدی؟

0 ❤️

861022
2022-02-26 00:49:48 +0330 +0330

خدایی مارو چی فرض کردی؟ یا بهتر بگم از ما چی دیدی که انقدر شوت فرضمون کردی مومن؟

0 ❤️

861089
2022-02-26 06:53:14 +0330 +0330

کیر مصنوعی زن داییت تو کونت جابمونه قدیم کونی جلقی خیال کردی همه مثل خودت خر تشریف دارن با این کسشعر که نوشتی

0 ❤️