اولین تجربه با جنس مخالف در نوجوانی

1401/01/22

سلام
خاطره دوران نوجوانیه حدود ۱۶سالگی الان ۳۶ سالمه ادم خاصی هم نیستم بسیار معمولی
من گرگان زندگی میکنم و این اتفاقم کاملا واقعیه
اون زمان دسترسی به مسائل سکسی تقریبا غیر ممکن بود گوشی با ماهواره نبود تلوزیونم دوتا کانال بیشتر نمیگرفت
خانم ها تو خیابونم که تا زیر مچ پاشون مانتو گشاد بود کلا یک فضای بسته ایی که خواه ناخواه نمیتونستی کاری کنی
یک عکس با تاب و شلوار از یک دختر خارجی …بچه های اون موقع رو خیلی تحریک میکرد مثل اینکه تو یه جزیره ایی زندگی میکنی و تابحال ادم ندیدی اونم جنس مخالف اکثر بچه های اون موقع روشون نمیشد چشم تو چشم با دخترا صحبت کنند ارتباط گرفتن کار پیچیده ایی بود
از هر فرصتی استفاده میکردیم برای ارضای ذهن کنجکاومون
فیلم ویدئویی ایرانی قدیم قیصر تو شب قبل عروسی یکی از فامیلا یواشکی دیده بودم که ویدئو رو مخفیانه اوردن موقع فیلم نگاه کردن مردها بچه ها رو فرستادن یه اتاق دیگه ما هم نوبتی از شکاف شیشه شکسته شده در چوبی نگاه میکردیم
این خلاف سنگینی بود که داشتم البته یه خلاف دیگه هم داشتم که تلوزیون ما وقتی هوا صاف بود یکی دوتا شبکه عربی هم میگرفت +شبکه ترکمنستان البته برفک بود ولی میشد فهمید دارن چکار میکنن واسه همین من همش یواشکی لوله گازو میگرفتم میرفتم سربام انتنو میچرخوندم بقدری این کار تکراررشده بود که دیگه مهارت خاصی تو بالا رفتن پیدا کردم ظرف چندثانیه میرفتم جهتو عوض میکردم موقعی که همه خواب بودن میشستم با تلوزیون سیاه سفید فیلم و رقص ترکمنی و عربی میدیدم به امید یه صحنه لب یا بغل کردن
همسایه بغلیمون مستاجر بودن چند ماهی از اومدنشون گذشته بود دوتا بچه داشت یه خانوم حدود ۲۵ ساله شوهرشم نمیدونستم چکارست ماهی یکی دوبار میدیدمش یا صداشو میشنیدم انگار خونه نبود جای دوری کار میکرد
بچه های این خانم دو ساله و۴ ساله بودن اولین برخورد رسمی با زن همسایه وقتی بود که میخواست بره خرید بچها رو اورد خونه ما گذاشت که من خونه تنها بودم رفت و بعد یه ساعت برگشت بچه هاشو گرفتو تشکر کرد صورت قشنگی داشت و لبخندش موقع حرف زدن منو یه جوری میکرد هم قد خودم بود یه هوا کوتاهتر کم کم تمرکزم روش بیشتر شد کشیک میکشیدم کی میره بیرون منم کنار در وامیستادم دیدش بزنم بعد یه مدت وقتی میدیدمش ناخواداگاه قلبم تندتند میزد دستپاچه میشدم بعد از این حسی که پیدا کرده بودم هر وقت میرفتم رو بام
خونه اونارو هم دید میزدم یه بار که از مدرسه اومدم کسی خونه نبود از تیربرق کنار دیوار رفتم بالا که بپرم تو حیاط
رو دیوار که نشستم چشمم به خونشون بود سرمو کامل خم میکردم تا بتونم رو سکوشونو نگاه کنم که یهو چیزی که نباید میشد شد خانم همسایه تو دستشویی شلوارش پایین مشغول بود در دستشویم باز
ظاهرا از همون اول که اومدم رو دیوار داشته منو نگاه میکرده من متوجهش نشدم تا دیدمش خشکم زد بقدری خجالت کشیدم که حد نداشت دیگه حتی جرات نداشتم برم انتنو بچرخونم میترسیدم منو ببینه بیاد همه چی رو به خانوادم بگه بعد اون ماجرا همش تو فکر ران سفیدش بودم که اون لحظه دیدم سعی میکردم خودمو ازش قایم کنم مدتی بعد دوباره بچه ها رو اورد گذاشت خونمون
طبق معمول من درو باز کردم با دیدنش رنگم پرید که متوجه شد چقدر ترسیدم باهمون لبخند دیونه کنندش گفت دیگه نمیای رو دیوار ؟!
منم فقط تونستم بگم ببخشید گفت اشکالی نداره داری مرد میشی طبیعیه بچه هارو گذاشتو رفت
شوک رفتارش بودم خیلی سعی کردم بفهمم منظورش چی بود از اون حرفو حرکتا
گذشت تا اینکه یه روز منو تو کوچه دید گفت فرشا رو شستم میتونی بیای کمک پهنش کنیم رو دیوار
خیلی دوست داشتم بهش نزدیک بشم حالا با هر بهونه ایی که شده
رفتیم تو حیاط دوتا قالی ۱۲ متری و یه ۶ متری لوله شده یه گوشه سرپا گذاشته بود ابش بره بهم گفت اون نردبانو بذار اونجا تا پهنش کنیم رفت تو خونه اما وقتی اومد بیرون کپ کردم یهو بدنم یخ کرد یه شلوار چسبان با یه تیشرت استین حلقه ایی که جلوش تا خط سینش باز بود نه میتونستم با دقت نگاش کنم خجالت میکشیدم هم دوست داشتم نگاش کنم حالت عجیبی داشتم تو اون ثانیه ها قطعا متوجه تغییر حالت من شد چیزی نگفت فقط یه لبخند ریزی زدو دوتایی سر فرش اولو گرفتیم اوردیمش دم نردبون منم زیر چشمی دیدش میزدم سینه های بزرگی داشت شکم اصلا نداشت پوست بلوری موهای خرمایی که از زیر روسریش میشد قشنگ تصورش کرد چقدر بلنده
رفت یک چهار پایه اورد دوتایی فرشو انداختیم رو دیوار منتها قشنگ پهن نشد کج شد بهم گفت برو بالا دیوار بشین بلندش کن این طرفشو بکشیم صاف شه کاش نمیرفتم بالای دیوار رفتم ولی از بالا داخل لباسش کاملا مشخص بود سینهاشو که دیدم دیگه اختیار چشمام دست خودم نبود زل زدم بهش ماتو مبهوت به سینهاش نگاه میکردم با گفتن به چی نگاه میکنی به خودم امدم اما کار از کار گذشته بود تحریک شدم کیرمم بلند شده بود …
اگه دوست داشتین بگین تا ادامشو بگم

نوشته: گرگان شهر زیبا


👍 55
👎 21
77901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

868175
2022-04-11 01:10:20 +0430 +0430

این داستان برای ۲۰ سال پیشه که میشه سال ۸۱!
🤔 سال ۸۱ من از خدمت اومد
عرضم به حضور شما، هم گوشی بود، هم تلویزیون شونصد تا کانال داشت، هم ماهواره ها کانال سکسی داشتند و باز بود، هم ویدیو دیگه قاچاق نبود و …
ولی ده سال قبل ترش این خبرا نبود ولی خب تو ده سال قبل تر فقط ۶ سالت بوده و تنها حالت ممکن اینه که شوشولت رو خودت می شستی!


868204
2022-04-11 02:13:08 +0430 +0430

فکر کنم زمان شاه زندگی میکردی که فقط دوتا کانال داشتید 😂😂

0 ❤️

868212
2022-04-11 02:33:27 +0430 +0430

ادامه بده

0 ❤️

868229
2022-04-11 04:17:30 +0430 +0430

ننویس دیگه تا عمر داری ننویس کستانه نوشتی کستان تواگه خوب مینوشتی تو مدرست بوده اینجا ننویس

0 ❤️

868232
2022-04-11 04:20:41 +0430 +0430

مرتیکه این آماری که میدی مال 30 سال پیشه اون موقع تو 6 سالت بود نه 16 سال

0 ❤️

868267
2022-04-11 08:28:22 +0430 +0430

جالب بود بقیشو بنویس

0 ❤️

868297
2022-04-11 12:24:41 +0430 +0430

به نظر داستانت واقعیه بجز اون قسمت اولش که شاید بلد نبودی خوب بنویسی

1 ❤️

868329
2022-04-11 16:31:47 +0430 +0430

داستان خوبی بود بدون پرداختن به حاشیه و چرتو پرت های دیگه مختصرو مفید حتما سنتو اشتباه نوشتی لابد ۴۶ سالته
ادامه بده

0 ❤️

868343
2022-04-11 18:10:10 +0430 +0430

اینکه رفیقمون سن و سال رو اشتباه زده شکی نیست، حس و حالش رو منو همون سال ها برد، قابل توجه دوستان نخبه، درسته شبکه سه و چهار قدیمی هستند ولی تو سال ۷۷ خیلی شهرستان ها هنوز نداشتند چون هزینه برای دکل ها نمیکردن، سال هشتاد یعنی همگی به اینترنت دسترسی داشتین؟
آقای بیهوده عزیز با این حساب کم کمش سی و هشت سالته، هنوز جق میزنی؟! خسته نشدی !!
حالا طرف از جایی کپی کرده، قاتی کرده یا هرچی شمام اینقدر خودتونو بروز جلوه ندین، خوبه از سال نود گوشی هوشمند کامل وارد کشور شده و نت بدست شدیم(اینکه قبل ترش بوده رو در جریانم ولی خیلی ها هنوز تو فاز ان هفتاد سه موزیکال بودند)

3 ❤️

868346
2022-04-11 18:27:29 +0430 +0430

بگو

1 ❤️

868353
2022-04-11 20:58:26 +0430 +0430

بقیه شو تعریف کن. اما این شرایطی که میگی مال 20 سال پیش نیست. بیست سال پیش همه چی بود. هم ماهواره بود، هم اینترنت. دسترسی به دختر و زن هم تا این حد محدود نبود. مانتو مچ پایی هم منسوخ شده بود.
شرایطی که گفتی مال دهه شصته.

0 ❤️

868377
2022-04-12 00:25:50 +0430 +0430

خاطرات بچگی نوجوانی 😀 بازم بگو

0 ❤️

868443
2022-04-12 08:56:43 +0430 +0430

اگه دوست داشتیم بگیم تا ادامه شو بگی؟؟؟؟
خودت چی فکر میکنی ؟؟؟
تو سایت سکسی ادم میاد وقت میزاره اخر شب چرخی میزنه تو سایت و بعدش شروع میکنه داستان شما رو خوندن و با هیجان پیش میره میره … تا میرسه بالاخره به قسمت سکسی و خوشحال میشه و 2 خط که رد میکنه بر میخوره به سوال تخمی کلاسیک شما و بعدش کلمه ضد حال پایان که نوشتی و از کیری که یهو میبینه خورده و وقتی که هدر داده بدجوری حالش گرفته میشه ادم خب و بعد ی فحش ابدار تو دلی که نثارت کرده میگه ادم تو سایت سکسی که داستان میزاره حداقل باید ی صحنه سکسیشو بگه حداقل که بشه داستان سکسی بهش بگیم و نظر بدیم خلاصه دیگه با کلی حس بد و حرصی که به مخاطب دادی با داستانت آدمه که که اون اول بهت گفتم کلا بی خیال سایت و داستانهاش میشه جمع میکنه کاسه کوزه رو میره واسه خواب و حین رفتن بازم غرغری زیرلب به باعث و بانیش میکنه تو رخت خواب به زبون میاد و زمزمه میکنه
مرتیکه نظرم میخواد حالا ،،،،،

1 ❤️

868459
2022-04-12 12:15:24 +0430 +0430

ادامه بده

0 ❤️

868484
2022-04-12 15:48:23 +0430 +0430

نه نمیخوایم ممنون

0 ❤️

868553
2022-04-13 02:14:06 +0430 +0430

الان پیامک بود این یا داستان

1 ❤️

868717
2022-04-14 02:42:45 +0430 +0430

بوگو بوگو

0 ❤️

868719
2022-04-14 02:44:36 +0430 +0430

کامنتا رو😂😂😂

0 ❤️

868735
2022-04-14 04:57:42 +0430 +0430

خوب پسرم عیب و ایرادهایی که با یک نگاه نچندان جدی که به داستانت انداختم

اولا ببخشید خانم همسایه بچه اش رو گذاشت پیش شما ؟ مگه شما دختری ؟ چون من هر چقدر با خودم کلنجار میرم میبینم هیچ خری بچه 2 ساله اشو پیش یک مرد که تنها حالا بگذریم که احتمالا یکی از بچه هاش حداقل دختر بودن ، خدایی مامان خودت حاضره خواهرت رو بزاره پیش پسز جوان همسایه و بره خرید ؟ یعنی خرید کردن اینقدر واجب هست ؟

ایراد دوم : اون کدوم خریه که یک زن 25 ساله رو و با دو تا بچه خردسال رو که قراره تنها باشن رو براشون خونه شمالی میگیره ، اونم خونه ای که اینقدر قدیمیه که دستشوییش تو حیاط هست ؟

و سوم اون کدوم زن 25 ساله ای هست که اینقدر بی حیا هست که تو دستشویی حیاط که از تمام پشت بامهای اطراف دید روش هست میره دستشویی و در و نمیبنده ؟
و مهمتر از همه شما ادعا میکنی خونه شمالی هست بعد میگی همسایه بچه هاشو اورد خونه ما معمولا چنین اتفاقی تو خونه های آپارتمانی اونم واحدهای روبروی هم ممکن هست بیفته ، چنین اتفاقی با استاندارد خونه های دربست دستکم دو تا سه سال باید از اشناییتون بگذره که اینقدر بهم نزدیک بشین

مابقی هم دیگه حوصله ندارم بنویسم‌چون از انتن چرخوندنت سوتی دادی تا اخر
سوتی دادن اونقدرها هم ننگ نیست منتها مشکل این هست که شما ادعا میکنی داستانت واقعی هست اینجاست که سوتی دادن خیلی ضایع بید

0 ❤️

868736
2022-04-14 05:05:00 +0430 +0430

ببخشید یه چیزی رو یادم رفت
یکی از خانمهای محرم رو برا امتحان بگو‌تو توالت بشینه و شلوارشو پایین بیاره و بشینه اگه تو رون اونو دیدی از نزدیک هرچی دلت خواست بگو چون شلوار تا سر زانوش میاد و وفتی بشینه رانش پشت زانو تا میشه و شلوار و‌دامن اجازه نمیدن شما جاییشو ببینی مگه بلند شه سرپا

اینم بهت گفتم که بدونی که خانما با دقت و‌نکته بین هستن و‌ از جزئیات الکی عبور نمیکنن

0 ❤️

868805
2022-04-14 14:53:14 +0430 +0430

خوب بود ادامه بده

0 ❤️

869336
2022-04-17 21:38:24 +0430 +0430

عیز دلم اینکاری که شما کردی اسمش داستان تعریف کردن نیست اسمش پخش تیزره
خو اگه میخای داستان بگی کامل بگو نه اینکه ملت رو ببری سر چشمه و تشنه برگردونی بعد بگی حالا اگه تشنتونه تا آب بدم دستتون
توی شهانی وقتی داستان میگی و مخصوصن وقتی قراره سریالی باشه توی هر قسمتش باید یه قسمت سکسی و حشری کننده حا بدی اگه نه که کلن قید تعریفش رو بزن
در کل دیسلایک

0 ❤️

869639
2022-04-19 11:40:33 +0430 +0430

الان من یه چیزی میگم همه جبهه میگیرن
1 شرایط تهران رو با شهرستان ها مقایسه نکنید. شبکه 3 تو همین قم که با تهران 130 کیلومتر فاصله داره تا همون سال 81 که دوستمون اشاره کرد به زحمت و پر از برفک و… دیده میشد. ماهواره تو برخی شهرستان ها از تهران هم آزادتر و تو برخی اونقدر ممنوع بود که مردم به کسی که ماهواره داشت به چشم یه خانواده خراب و بی دین و … نگاه میکردن.
توی سن و سال یه کمی اغراق کرده اما یادتون باشه همون بستر اینترنت هم تا اواخر دهه هشتاد و شاید تا یکی دو سال دهه نود به صورت دایالاپ بودو کارت اینترنت تهیه میکردن ملت و اینترنت هوشمند. به هر حال اینکه اون زن بیاد و بچه ها شو به خونه همسایه بسپاره تو دوره ما اتفاق میوفتاد اما نه دیگه اینکه بیاد و به یه پسری بسپاره که تو خونه تنها بوده. اونم همسایه ای که تازه اومده تو محل و همه رو درست نمیشناسه. کار همسایه رو اگر راننده ماشین سنگین میگفتی قابل قبول تر میکرد داستانت رو. ببین رفیق یه چیزایی بوده اما به سکس نرسیده و اینا زاییده ذهن خودته. یعنی بخشی واقعی و بخشی تخیلات خودته
ما یه همسایه داشتیم رو بروی ما بود و چون زیر زمین مینشستن از پشت بوم ما میشد تو خونشون رو دید.یه مادر و دختر ول و چل من میرفتم از بالا گاهی رقصیدنشون رو نگاه میکردم اما حدودا 12 الی 14 سالم بود. دخترش و خودش میخاریدن اما من گاگول بودم اون موقع ها و نمیدونستم چی به چیه و باید چی کار کنم.
درکت میکنم که داستان واقعی رو با فانتزی های ذهنیت قاتی کردی

0 ❤️