اولین تجربه روسپیگری

1390/06/27

سلام طوطیا هستم قبلا با داستانی با عنوان مهمانی با هم اشنا شدیم .داستانی در باره این که من زنی متاهل بودم که در اثر بی توجهی های همسرم به نیازهای جنسی من باعث شد که مجبور به خیانت شوم و در یک مهمانی خارج از شهر به شوهرم خیانت کنم.

وقتی که ما از اطاق بیرون اومدیم ساغر بیرون اطاق ایستاده بود تا منو دید لبخندی زد و گفت خوش گذشت منم از خجالت سرمو انداختم پایین گفتم جای شما خالی بود اونم گفت حتما هم اینطور بوده .من با اون پسره که هیچ وقت اسمشو نفهمیدم خدا حافظی کردم چون گفت باید جایی بره شاید بر نگرده.با ساغر رفتیم پایین به بقیه مهمونا ملحق شدیم .کونم بشدت درد میکرد ارایشم هم یک کم بهم خورده بود خواستم برم دستشویی یک کم خودمو مرتب کنم.از یک اقایی پرسیدم دستشویی کجاست گفت زنونه یا مردونه ؟منم گفتم خب زنانه بعد گفت قاطیه جلوی در ورودی سمت چپ منم بلند شدم که برم که گفت میخواهید همراهیتون کنم ؟یک نگاهی بهش کردم با خودم گفتم حق داره قیافم خیلی تابلو بود بهش گفتم نه ممنون خودم میرم رفتم دستشویی درو قفل کردم نشستم خودمو حسابی با اب گرم شستم کلی ازم ترشح اومده بود شورتم رو در اوردم تا کردم گذاشتم گوشه سطل اشغال تا موقع رفتن برش دارم که بازمیادم رفت و شورتمو جا گذاشتم یک کم صورت و موهام رو هم مرتب کردم اومدم بیرون که دیدم اون اقا که ازش سوال کردم بیرون منتظرم ایستاده جلو اومد و گفت من عارف هستم منم گفتم طوطیام خوش بختم کمی با هم گپ زدیم ادم خوش مشربی بود ازش خوشم اومد یک کارت داد گفت هر زمانی که دوست داشتی زنگ بزن خوشحال میشم منم کارت رو گرفتم که ساغر اومد منو با خودش برد گفت این چیه گفتم شماره است گفت میخواهی چیکار ؟گفتم نمیدونم اون داد منم گرفتم ساغر پرسید با این هم اره گفتم نه بابا سنش زیاده مال خودت ساغر هم گفت من باهاش بودم ادم باحالیه اهل عشق و حاله منم پرسیدم سکس هم داشتی گفت اره کیره بزرگی داره خوب هم پول خرج میکنه دوست داری با هم سکس کنیم گفتم سه تایی گفت اره ولی الان وقتش نیست و ساغر رفت منم که کسو کونم پاره شده بود رفتم یک گوشه نشستم که عارف خوان اومد کنارم نشست دستشو گذاشت روی رون پام منم لباسم رفته بود بالا دستش چسبید به پام گفت دوست داری کمی برقصیم منم که خسته بودم گفتم خیلی خسته ام باشه واسه بعد عارف ازم پرسید امشب میتونم شما رو مهمون کنم منم با تعجب پرسیدم چی ؟گفت بریم منزل ما من استاد ماساژ دادنم منم که نمیخواستم زیاد کسی دورو برم باشه یا شوهرم بفهمه با خودم گفتم باید کاری بکنم که هم حال کنم هم گرفتاری نداشته باشم بهترین راهشم اینه که از هرکی خوشم اومد بگم من پولی حال میدم پولشم اصلا مهم نبود برام ولی کسی دنبال رفاقت و دوستی با من نمی بود رو همین حساب به عارف گفتم چقدر حاضری بدی که یک شب باهات باشم عارف هم که اصلا براش مهم نبود گفت هر چی که لب تر کنی میریزم به پات منم گفتم باشه هرچی که بهت حال دادم همون قدر بده قبول کرد و من گفتم فردا زنگ میزنم قرار میزاریم بوسم کرد و رفت منم با ساغر برگشتیم خونه تقریبا ساعت دو بود که رسیدیم خونه ساغر هم پیش من موند چون به مامانش گفته بود شب پیش من می خوابه .شب کلی با هم خندیدیم و از سکسمون گفتم و گفتم که کونم درد میکنه ساغر هم رفت کیسه اب گرمو اورد من دمر خوابیدم کیسه رو گزاشت رو کونم تا کمی دردش ساکت شد. صبح بیدار شدیم منم کل قضیه عارف رو واسش تعریف کردم کلی تعجب کرد ولی بعد قانع شد که کاره خوبی کردم صبحانه رو خورد و رفت منم زنگ زدم به عارف گفتم ساعت 4 بیاد میدان کتابی بریم اونم قبول کرد من هم رفتم حمام خودمو دوباره حسابی تمیز کردم ارایش کردمو لباس زیر قرمز ست پوشیدم و رفتم سر قرار که عارف زود تر اومده بود منم سوار ماشینش شدم رفتیم اپارتمانش با ماشین رفت تو پارکینگ اسانسور و زد سوار شدیم رفتیم تو .اپارتمان عارف کلا برای سکس طراحی شده بود رنگ دیوارها قرمز بود توی حالش یک تخت دو نفره بزرگ گرد گذاشته بود یک گوشه رو بار دونفره کرده بود کلی هم طناب از سقف اویزون کرده بود کلی خوشگل شده بود عارف رفت که کمی پذیرایی بیاره من لباسامو در اوردم فقط شورتمو در نیاوردم رو تخت دراز کشیدم رو تختی هاش حریر بود کلی هم خنک بود کمی خودمو به روتختی هاش مالیدم تا بیادش دیدم عارف با دو تا گیلاس ویسکی با یخ اومد تا منو دید جا خورد کون سفیدم داشت چشماشو کور میکرد مکسی کردو اومد کنار تخت نشست منم گیلاسمو گرفتم کمی همش زدم تا یخش باز بشه اومد نزدیکتر خودشو چسبوند به رونم شروع کرد به مالیدن کپلام کم کم دستشو انداخت تو چاک کونم بالا پایین برد من احساس کردم دستش خیس شد چشمامو بستم کمی چرخیدم گیلاسو تا ته سرکشیدم که تا ته سوزوندم گیلاسو سمتش گرفتم به حالتی که بازم میخواهم بلند شد رفت ظرفشو با یک یخدون اورد پیکمو پر کرد گفت سلامتی دوباره سر کشیدم ایندفه نسوخت ولی داغ شدم با دست کشیدمش سمت خودم پاهاموباز کردم اومد رو سینم شروع کرد به پستونامو خوردن همشو میخواست بکنه تو دهنش ولی جا نمیشد دوباره حمله میکرد نوکشو گاز میگرفت منم که ضعف کرده بودم شورتم خیس شده بود کم کم خودشو کشید با گردنو مک بزنه ترسیدم اوردمش بالاتر لبمو چسبوندم به لبش شروع کردم لب بالاشو مک زدن دستشو انداخت دور کمرم یک فشار محکمی داد که انگار میخواست وجودمون یکی بشه منم از شهوت زیادم ناله ای کردمو بخودم پیچیدم مثل ماهی تو بغلش سر خوردم باسنم زیر کیرش رفت عارف هم لباسشو سریع در اورد منو مثل پر بلند کرد کونم قنبل شد کسم از پشت زد بیرون عارف خم شد از پشت شروع به خوردن کرد ولی من خیلی ترشح داشتم داشتم از حال میرفتم که سرشو از پشتم برداشت گفت شورتت رو در بیار راحتتریم منم بلند شدم شورتمو در اوردم با کلینکس خودمو خشک کردم دست انداختم زیر کونش شورتشو در بیارم با کمر یک قوسی داد از پاش در اوردم (مامان جون غلط کردم یک کیری داشت خوابیدش جرم میداد وای به حالی که بلند میشد) عارف تا دید منو گفت دوست داری گفتم اره ولی رنگم پریده بود دست انداختم زیر خایه هاش یک هوایی بخوره بعد با دست شروع کردم به مالیدن کیرش یک ذره سفت شد خم شدم روش کسمو بردم در دهنش که اونم بخوره شبیه69شده بودیم کیرشو به زور کردم تو دهنش یک کم مک زدم دیدم داره بلند میشه تند ترش کردم تا اینکه به اه اه کردن افتاد دیگه کسمو نمیخورد منم مکس کردم کسمو بردم جلوتر که شروع کرد به خوردن انگار بچه ای که تازه سینه مادرشو گرفته مک میزد منم داشتم اون بالا از حال میرفتم با دستم اروم کیرشو میمالوندم که یک دفعه سفت شد با دهن چند تا محکم ساک زدم کاندومو باز کردم با دهن گذاشتم روی کیرش پشتمو کردم بهش روی پاش نشستم شروع کردم به تلمبه زدن کیرش خیلی سخت رفت تو کسم ولی سریع جا باز کرد کیر کلفت و بزرگ درد داره اما لذت زیاده هم داره چند تا دیگه تکون دادم ارضا شدم خم شدم رو زانوهاش سرمو گذاشتم روی ساق پاهاش تا استراحتی بکنم که عارف به ارومی هلم داد کیرش هنوز تو کسم بود ولی وضعیت رو عوض کرد من شدم قنبلی .کپلام اومد تو دستش هوش از سرش پرید شروع کرد به قربون صدقه رفتن کونم با کف دستش میمالید گهگاهی یک ضربه ای بهش میزد( از حق هم که نگذریم کون خوشکلی دارم سفیده کمی به گندمی میخوره نرمو خوش فرمه وقتی از پشت ضربه میزنی میلرزه ولی افتاده هم نیست) عارف از پشت منو گرفته بود سگی داشت تلمبه میزد تمام دل و روده هام داشت از دهنم بیرون میومد با دست رون پاهاشو گرفتم فشار دادم به بیرون گفتم یواشتر دلم درد گرفت عارف هم سریع کیرشو بیرون کشید معذرت خواهی کرد منم برگشتم به پشت خوابیدم لبخندی زدمو بغلش کردم که کیرش تا زیره سینه هام اومد اروم با دست گرفتم اون هم یک قوسی به بدنش داد اروم کیرشو کردم تو کسم گفتم ضربه دایرهای بزن کیرتو تو کسم بچرخون عارف هم اروم شروع به چرخوندن کرد من بد جوری داغ شدم کمرشو گرفتم تو دستش محکم فشارش دادم دو تا تلمبه که زد من ضعف کردم کسم داغ شد عارف رو دو پا نشست که من هم بیام رو پاش بشینم ولی من کاندمو کشیدم بیرون با تمام وجود شروع کردم به ساک زدن کیرش زبونمو میکشیدم زیر کیرش سرشو مک میزدم طوری که از حال داشت میرفت صداش بلند تر شد تند تر نفس میکشید منم کیرشو از دهنم در اوردم تند تند با دست واسش جق میزدم کمرش مثل مار به این طرف اون طرف میرفت که سینمو اوردم جلوی کیرش یکدفعه ابش پاشید رو سینه هام چند تایی دیگه اروم تر با دست زدم بعد کیر کلفتشو مالوندم لای سینه هام یک مدتی که این کارو کردم چشماشو باز کرد لبخندی زدو با دستاش پهلوهامو میمالوند یک مدتی دراز کشیدیم بعد منو بلند کرد تو بغلش برد تو حمام گذاشت تو وانی که از قبل ابش کرده بود وسط دو تا پاهاش نشوند واز پشت بغلم کرد هنوز سفتی کیرشو احساس میکردم تازه مفهوم یک مرد رو داشتنوفهمیده بودم چیزی که هیچ وقت شوهرم اونو بهم نداد. مدتی تو وان نشستیم عارف هم منو کلی مالوند تا اینکه دوباره ضعف کردم بازم دلم میخواست کیرشو تو دستم گرفتم فشار دادم گفتم میخوام که عارف گفت پا شو من تا یک هفته مرد نیستم رسمو کشیدی تا حالا دختری به خوبی تو ندیدم داشتم دوباره سر درد میگرفتم که عارف از تو وان بلند شد حوله رو باز کرد گفت پاشو منم بلند شدم حوله رودورم پیچید و رفتیم رو تخت نشستیم شورتمو برداشتم یک نگاهی بهش کردم و گفتم این هم ماله تو تا هر وقتی مرد شدی یاد من بیفتی اونم گرفتش جولوی دماغش بویی کشید و گفت باشه حتما . منم لباساموپوشیدم و اماده شدم که برم عارف اومد پیشمو یک پاکت بهم داد گفتم این چیه (اصلا یادم نبود که گفته بودم پولی حال میدم) گفت مزد کارته منم بیتفاوت گفتم اهان .پاکت رو باز نکرده گذاشتم تو کیفمو گفتم به اژانس زنگ میزنی گفت میرسونمت و راه افتادیم به سمت ماشینم که کنار میدون پارک کرده بودم.این اولین تجربه روسپیگری من بود که خوب هم بود خوش گذشت.
تمام

نوشته: طوطیا


👍 3
👎 0
64559 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

299464
2011-09-18 22:07:37 +0430 +0430
NA

اوهوووووو ووو يه پا جنده اي واسه خودتا
:|

0 ❤️

299465
2011-09-18 22:24:01 +0430 +0430
NA

جوجه جنده(ج ج)
کس گفتی فکر کردی درست گفتی

0 ❤️

299466
2011-09-19 00:52:46 +0430 +0430
NA

پس بلاخره جنده شدی رفت…

0 ❤️

299467
2011-09-19 01:15:12 +0430 +0430
NA

به نظرم یه دفتر الفبایی بخر و اسم و رسم کسانی که با شما سکس کردن رو بنویس چون بعضی دوستا ن در داستان هاشون اول میگن عارف بعد وسط داستان میشه عرفان یا قلی که یه وقت یادت نره به کی دادی اسمش چی بوده.تاریخ هم بزن شماره اندیکاتور و پیوست هاش رو هم ضمیمه کن ;) ;)

0 ❤️

299468
2011-09-19 01:41:00 +0430 +0430
NA

يكى بود يكى نبود زير گنبد كبود يه جنده اى بود به اسم طوطيا. اين طوطيا كوچولو از همون بچگى عاشق كير بود و به جاى عروسك بازى، كيربازى ميكرد. يه روز مامانش بهش گفت: دخترم خدا حفظت كنه تو در آينده جنده خوبى ميشى . استعداد طوطيا نهفته ماند تا شوهرش به مالزى رفت.پس از آن در مدت زمان كوتاهى به چنان جنده اى تبديل شد كه به قول خودش(در يكى از خاطراتش) موبايلش روزى هزار بار زنگ ميخورد.طوطيا تا كنون بيشنهادهاى زيادى از طرف كمپانى هاى ساخت فيلم پورن داشته كه ترجيح داده در ايران بماند و به هم وطنان خود خدمت كند…

0 ❤️

299469
2011-09-19 02:07:43 +0430 +0430
NA

آخی جنده شدنتو تبریک میگم خوبه که شوهرت فهمید جنده هستی و طلاقت داد الانم که داری به کارمندای یه شرکت میدی

0 ❤️

299470
2011-09-19 02:24:43 +0430 +0430
NA

به يكي گفتن اگه مردي وايسا تا بيام جرت بدم گفت نامردمو در ميزم الان ماجراي منه طوطیا اگه بخواي بياي سمت من و به من حال بدي ميكشمت ايدزي بي تربيت (چو عضوي به درد آورد روزگار دگر عضو ها كنند الفرار) :SS

0 ❤️

299471
2011-09-19 02:30:50 +0430 +0430
NA

یه بار یه زنه میره پیش یه دکتر ومیگه:اقای دکتر من شهوتم زیاده چه کار کنم؟
دکتر:خوب معلوم خانوم ازدواج کنید!زنه:من شوهر دارم ولی باز زیاده…دکتر:خوب یه دوست پسر بگیرین…زنه:دارم ولی بازم زیاده!..دکتر:دوتا بگیر!..زنه:دارم ولی زیاده… دکتر:چهار تا بگیر زنه:دارم ولی باز کافی نیست…دکتر:مثل طوطیا قد یه شهر بگیر…زنه:دارم ولی بازم شهوتم زیاده…دکتر:خانو شما واقعااااااااااااا مریضین… زنه با خوشحالی:راست میگی دکتر؟خدا از دهنت بشنوه!میشه این رو بنویسی!! میخوام به همسایه ها نشون بدم…اخه همهشون فکر میکنن من جنده هستم
نتیجه اخلاقی:طوطیا جان اصلا به دلت بد راه نده چون به هیچ عنوان شما جنده نیستنین بلکه بیمار هستین…به شما پیشنهاد میشود که نزد متخصین و مشاوران سایت رفته تا یه صراط مستقیم به شما اهدا کنن که خوب بشین…بنده همینجا اعلام میکنم شما جنده نیستین و با تمام ادمهای که این اتهام سخیف رو به شما میزنن مقابله خواهم کرد…با تشکر مهران
تا یادم نرفته مزنه کون کم چرب،سوراخ تنگ،عمق بالا، رنگ سفید یخچالی چنده؟

0 ❤️

299472
2011-09-19 03:47:53 +0430 +0430
NA

اه حالمو به هم زدی انقد کثیفی.اه اه کثافت

0 ❤️

299473
2011-09-19 08:23:54 +0430 +0430
NA

خوش بحال شوهرت که از دست جنده ای مثل تو فرار کرد
باید از این به بعد منتظر باشیم تمام جنده ها هم بیان داستانهای هر روز بگارفتنشون رو تعریف کنن
جندگی برای کسی سربلندی نمیاره فقط به لقب جنده خانوم مفتخرمیشی که امثال تو حالم رو بهم میزنید چون اگر1دخترحال بده میگن به دوست پسرم که دوستش داشتم حال دادم اما جندها به تعداد دادنشون افتخارهم میکنن
جنده خانوم

0 ❤️

299474
2011-09-19 12:47:08 +0430 +0430
NA

ادامه بده ببینیم زنای مردم چه جوری جنده میشن
حالا خوبه مجازات زنای محسنه سنگساره اگه نبود که از ایران فاحشه خونه درست میکردین.
شگ اروپاییها به شماها شرافت داره حداقل اونا ادعایی ندارن

0 ❤️

299475
2011-09-19 12:47:35 +0430 +0430
NA

شگ + سگ :d

0 ❤️

299476
2011-09-19 17:18:02 +0430 +0430
NA

Good.

0 ❤️

299477
2011-09-19 19:16:21 +0430 +0430
NA

کس کش خالی بند!
اول ماشین اون اورد بعد گفت می رسونمت!
بعد رفتی سمت ماشین خودت که دم میدون بود؟!
کس بی بیت!

0 ❤️

299478
2011-09-20 02:03:33 +0430 +0430
NA

بهت تبریک میگم اینقدر کس دادی وهنوز به خودت افتخار میکنی.

0 ❤️

299479
2013-01-17 04:49:16 +0330 +0330
NA

یکی از بدبختی هایی که سراغ ما جوانهای ایرانی اومده توهمات ختذره سکسی … تا واقعیت سکس
سکس واقعی خیلی آب و تاپ نداره من بار اول که سکس داشتم 5 دقیقه نشد آبم اومد…
یعنی تا دست دختره به کیرم خورد آبم اومد بیچاره از خنده مرد…
حالا چه برسه تغییر وضعیت و از این بحثها

0 ❤️

299480
2013-01-17 04:54:37 +0330 +0330

چی عقده ایی شدییم
و به سکس بد نگاه میکنیم
سکس یه نیازه مثل غذا

0 ❤️