اولین تجربه سکسم با دختر

1399/11/12

سلام
من فرهاد هستم
22 سالمه میخوام خاطره اولین سکسم رو براتون بگم امید وارم لذت ببرین
شروع: داستان برمیگرده به 4 سال پیش تازه کنکور داده بودم حدود 1سال بود که با چندتن از دوستان دور هم جمع می‌شدیم و دروس رو مطالعه میکردیم ما 4نفر بودیم من. حامد. افسانه. نیایش در اون زمان با افسانه بیشتر تو فاز دوستی و بیرون رفتن و سینما یا این چیزا بودم و اصلا به سکس تا اون زمان فکر نکرده بودم شب قبل از کنکور بهم زنگ زد و گفت که میخواد فردا بعد از تمام شدن آزمون برم دنبالش ازش پرسیدم ولی چیزی نگفت اصرار کردم و گفت : صبر داشته باش فردا بهت میگم اون شب از فکر کردن به اینکه چی میخواست بگه خوابم نبرد ساعت 6 صبح بیدار شدم با گفتن ذکر به این امید که آزمون رو خوب بدم از خونه بیرون رفتم ساعت 7.45 رسیدم محل آزمون که دانشگاه فردوسی بود صف ها تشکیل شده بود ولی هر چی چشم انداختم حامد رو پیدا نکردم رفتم تو سالن آنقدر استرس داشتم دستم میلرزید بالاخره ورقه هارو دادن من رشته ریاضی فیزیک بودم و افسانه هم ریاضی بود بعد از گذشت حدود 3 ساعت از سالن آمدم بیرون زنگش زدم و گفت اونم آمده بیرون رفتم دنبالش احوال همو گرفتیم و رفتیم تو پارک بهم گفتش تو این چند سالی که باهم هستیم یک چیزی بوده که میخواستم بگم ولی روم نشد که بگم بهش گفتم چی هست اونم بدون مقدمه گفت میخوام تجربه کنم گفتم چی رو گفت رابطه جنسی سکس بهش گفتم همیشه تو فکرش بودم ولی فرصت نشد که بگم گفتم اگه خودت راضی هستی من حرفی ندارم بغلم کرد و گفت دوست دارم منم بهش گفتم من بیشتر 😂 بالاخره بعد مدتها تونستم بهش بگم اما مشکل این بود مکان برای کارو نداشتم چند روز بعد زنگ زد گفت مادر و پدرش چند روز میخوان برن سفر ولی خواهر کوچکترش پیشش میموند منم تا شنیدم بال در آوردم گفتم خواهرت پس چی گفت مشکلی نیست فردا صبح میبرمش خونه داییم تا با دختر داییش که هم سن و سال خودشه بازی کنن حدودا ساعت 10 بود که من رفتم خونه افسانه اینا در رو که باز کرد دیدم یک تاپ سفید با شلوارک آبی پاشه در و بستم و رفتم تو رفتم تو اتاق از اونجایی که کسی نبود سر لخت بود و موهاش کامل ریخته بود بیرون بدنم لرزیده بود نمیدونستم خوابم یا بیدار اومد جلو و لباش رو گذاشت رو لبام لباسام رو در آوردم نزاشت شورتم رو در بیارم گفت اون کار خودمه از ظاهر ش بخوام بگم یه دختر قد بلند با موهای قهوه ای پوست سفید اندام خوب و سینه های متوسط رو تخت دراز کشیدم اومد رو تخت تاپش رو در آورد و سوتین. رو بعدش روم دراز کشید و من با دستم یکی از سینه هاشو تو دستم گرفتم و یکی رو با ولع میخوردم و یک حس بسیار وصف نشدنی بهم دست داد کیرم شق شق شده بود کم کم رفت پایین و شورتم رو در آورد کیرم آمد بیرون توی دستش گرفتش حدود 18 سانتی بود و در اولین مرحله شروع کرد به ساک زدن بعد از چند ثانیه بهم گفت موهاش رو بگیرم تو دستم در حالی که موهاش دستم بودسرش رو بالا و پایین میکردم چند دقیقه ای این حالت ادامه داشت رو تخت دراز کشید و پاهاش رو در حالت هفتی باز کرد چند لحظه صبر کردم گفتم اگه از کوس بکنم بکارتت پاره میشه گفت نگران نباش و انجام بده افسانه خیلی بی طاقت شده بود گفت شروع کن منم سر کیرم رو یکم به کسش مالوندم و آروم شروع به فشار آوردن کردم تا وسطا کیرم رفت تو کسش چنان صداش رفت انگار جر خوردش آروم آروم تقه زدن رو شروع کردم و به مرور تند ترش کردم افسانه داشت ناله می‌کرد و جیغ میزد دستام رو روی کمرش گذاشتم که کمتر تکون بخوره کم کم احساس کردم آبم میخواد بیاد کیرمو از کسش کشیدم بیرون با دستمال تمیزش کرد و دوباره شروع به ساک زدن کرد بعد روش نشستم و کیرم رو بین دوتا سینه هاش گذاشتم تند تند عقب و جلو میکردم و بعد تکرار مکرر بالاخره آبم آمد همش رو روی سینه هاش ریختم بعد احساس خستگی کردم و افتادم رو تخت با دستمال خودش رو تمیز کرد و چند دیقه ای ازش لب گرفتم خیلی حس خوبی بود تا ساعت 4.30 خونه افسانه بودم یکبار دیگه هم توی حمام تکرار کردیم بعد از دوش ازم تشکر کرد و گفت بهتره بازم تکرار کنیم بقلش کردم و بهش گفتم من ازت ممنونم تو بهترین اتفاق زندگیم هستی از اون ماجرا حدود 4 سال میگذره و من امسال درسم تمام شده رابطه ام با افسانه هم بهتر شد و چند ماه پیش نامزد کردیم امروزه با اینکه دخترای زیادی رو چه تو دانشگاه یا جاهای دیگه میبینم اما به خودم گفتم بهتر از افسانه گیرم نیامده و نخواهد آمد چون کسی که بخاطر خودت پیشت باشه و باهات رفاقت کنه هیچ وقت ولت نمیکنه امیدوارم از این داستان لذت برده باشید و باور کنین تمام حرف هایی که زدم خود حقیقت بود به جز اسم های توی داستان برای همه آرزوی موفقیت و تندرستی رو دارم خدانگهدار

نوشته: فرهاد


👍 0
👎 11
11001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

789241
2021-01-31 00:59:53 +0330 +0330

اصن ی سری از داستانا خیلی نچسبن مثل فیلمای برازرز میمونن آدم فقط اولشو میخونه ک ببینه سناریوش چیه بعد در بهترین حالت وقتی ب قسمت سکس و اروتیک میرسه انگار همه چیو حفظیو اوق زنان دیس لایک رو ثبت میکنی

2 ❤️

789258
2021-01-31 01:51:38 +0330 +0330

تخیلات یک جقی که روزی سه بار توی محل میکننش میشه همین دیگه🙄🙄🙄

2 ❤️

789309
2021-01-31 13:33:58 +0330 +0330

آره عزیزم ، شما راست میگی
ولی بدون که قضیب الاغ تو ما تحت آدم دروغگوعه همیشه.

0 ❤️

789327
2021-01-31 17:18:20 +0330 +0330

کصشعر ترین کصشعرو نوشتی
بهت تبریک میگم…ط یه جقی کصخلی

1 ❤️

789521
2021-02-01 16:13:38 +0330 +0330

تمام عالم رو کردید و دادید…

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها