اولین تریسام

1400/11/16

سلام
این اواین داستان منه و خیلی سکسی نیست
.
چند هفته قبل عضو یه کانال تریسام شدم و پیام گذاشتم 26سالمه قدم188 وزنم88و سایزم 20 و اینو تا میتونستم کپی کردم و زیر تمام پستهای کانال کپی کردم در حال کپی کردن بود و اصلن انتظار نداشتم کسی پیام بده و فقط برای پرکردن و سپری کردن تایم بود و در کمال تعجب ی پیام توی پی وی اومد ک گفت واقعن سایزت بیسته ،بعد از اثبات گفت من خانم هستم و بذار شب با شوهرم صحبت کنمم اگر اوکی بود خبر میدم و از طرف من شما اوکی هستید
منم توی حالت اینکه ایستگاه شدم بودم و اصلن امیدی نداشتم ولی شب خانم پی ام داد و گفت ما اوکی هستیم و من ازشون اثبات گرفتم و دیدم واقعن زوج هستن و من بشدت سیخ کردم اصلن باورم نمیشد و در کمال ناباوری خونشون 10دیقه با ما فاصله داشت همه چیز برام عجیب بود و میگفتم مگه میشه اخه من پیام بذارم ی خانم بیاد و این قدر نزدیک بهم؟؟ همش ی حس عجیبی داشتم و فکر میکردم سر کاریه و من تاخالا تجربه تری سام با زوح نداشتم اگر بخوام راستشو بگم من اصلن تحربه سکس نداشتم و درواقع این اولین سکس من خواهد بود چون تا همین چند وقت پیش تمایلی برای برقراری رابطه جنسی نداشتم و چند وقتی بود با خودم کنار اومدم ک سکس داشته باشم و توی این چند وقتم هم همش با بد شانسی اتفاق نمیافتاد و بخاطر همین این اصلن برام غیر قابل باور بود ک من قرار با ی زوج وارد رابطه بشم و طبق معمول با خانم چت میکردم و با سوال های حنسی ک میپرسیدم خودمو تخلیه میکردم
جالب اینحاست ک خانم گفت من فعلن نمیتونم رابطه داشته باشم بخاطر این ک رحممو برداشتم توف توی این شانس دیدی اشکان اینم سر کاریه ولی مهم نبود من خودمو با چت ها و سوال های سکسی ک میپرسیدم تخلیه میکردم تا ی روز گفتم بیایید ببینمتون و اومدن سر قرار و واقعن واقعی بودن
چتها خالا از سمت من دیگه جدی شد و همش درحال فکر کردن بودم ک چطور میشه با دوستام صحبت کردم گفتن الکیه شنبه بود خانم زنگ زد گفت چهار شنبه اوکی باش ک ساعت 3:۳۰اماده باش و من ترسیدم جوری ک گفتم سرما خوردم و نمیتونم بیام گفتن باشه .
راستش ترسیدم گفتن نکنه میخوان طلاق بگیرن و با این کار راحت طلاق بگیرن و منو میندازن توی درد سر یا میخوان ازم سو استفاده کنن یا نکنه بریزن سرم و خفتم کنن و…
همش با خودم در گیر بودم من ادم خجالتی هستم و خانم دوباره زنگ زد من دست پام شل شد وقتی زنگ میزد سیخ میکردم چهارشنبه بعد سکسشون زنگ زد و گفت یک شنبه ساعت ۳بیا پیش ما و من هم خودمو نگه داشته بودم ولی نتونستم دیگه تحمل کنم شنبه سه بار پشت سر هم جق زدم با یاد سکس با زنه اخه فکر کردم زنگ نمیزنه ک یک شنبه برم پیششون ولی یک شنبه صب زنگ زد و گفت بیا و من دوباره کیرم سیخ شد رفتم حموم نتونستم تحمل کنم و یک بار دیکه ارضا شدم
رفتم سمت خونه توی راه همش استرس داشتم و میترسیدم با این ک قبل رفتن سه پیک عرق خوردم ک اوکی باشم رسیدم دم خونه دوباره پشیمون شدم گفتم نکنه زنه شوهرشو مجبور ب این رابطه کرده و… میخواستم برگردم ک مرده زنگ زد گفت اقا کجایی بیا دیگه. . اگه زنه زنگ میزد بر میگشتم ولی مرده زنگ زد گفتم میام و پیش خودم گفتم با مرده صحبت میکنم اگه اوکی نبود هیچ کاری نمیکنم یادم افتاد قرار بود من با دوستم هماهنگ کنم و سریع لوکیشن فرستادم و زنگ زدم حالا ممد اشغال بود هی زنگ هی زنگ هی زنگ تا برداشت کفتم ممد نیم ساعت دیگه بهم زنگ بزن و اگه من جواب ندادم با پلیس بیا ب این لوکیشن و قطع کردم ، شوهر منو دید برام دست تکون داد
جعبه شکلاتو گرفتم دستم توی اسانسور با شوهره تنها بودم بهش گفتم اقا شما اوکی هستی و مشکلی ندارید مرده نذاشت حرفم تموم بشه هنوز جمله ام تموم نشده گفت من خودم اوکیم و ما قبلن هم داشتیم مطمعن شدم ک اقا اوکی ولی بازم شک داشتم وارد خونه شدم اقا منو ب اتاق راهنمایی کرد و خانمشو صدا کرد من از استرس دهنم خشک شده بود ی لیوان گرفتم ولی بازم خشک بود و من میدونستم ک وقتی توی این شرایطی باید گوشی بذاری کنار تا زوج استرس نگرین بخاطر همین ی پیام دادم ب ممد ک گفتم همه چی اوکی نمیخواد زنگ بزنی ، وقتی ساناز اومد تازه ی نگاه خریدانه کردم از زیر بافت یقه اسکی استین حلقه ایش ممه ۸۰و یخورده شکم معلوم بود دستای کاملن سفیدشو شوهرش گرفت کشید سمت خودش و شروع کرد لب بازی با زنش منم کیرم سیخ بود ک مرده گفت بیا ببین زنم چه لبای داره من ک لب گرفتم مرده حدا شد و تی شرتشو در اورد من ک ترسیده بودم فقط حواسم ب شوهر بود ک ازش جداشدم و زنه رفت بغل شوهرش منم دلم خواست و از پشت چسبیدن و کیرم خورد ب کمر گرم و داغ کیرم سیخ سیخ بود و تا میتونست فشار میداد تا گرمای کیرمو حس کنه و لباش تو لبای ارش بود ساناز کونشو قر میداد و از ارش لب میگرفت منم روی گردن و گوش ساناز بودم دستمو اهسته بردم سمت سینه ساناز حالا دیگه صدای اه ساناز در اومد این اولی صدای بود ک از ساناز بعد سلام شنیدم یه اه بلند تر و دیگه نتونست تحمل کنه برگشت لباشو گذاشت تو لبای من و شروع کرد میک زدن ، شهوت زورش بیشتر از خجالت و عفت و حیا بود چنان لبمو میخورد ک دوست داشتم لبای گوشتی سفتش میک بزنم لذت ببرم ولی ترس نمیذاشت سرمو چرخوندم دیدم ارش فقط داره نکاه میکنه ک دستای من چطور داره بدن زنشو فتح میکنه ،ساناز اهش بیشتر شده بود و ارش بود ک میگفت اهسته ولی ساناز براش مهم نبود انگار دوست داشت همسایها بشنون ک داره از ی پسر ۲۶ساله لب میگره توی چشمام نگاه کرد ی اهی کشید زن ۳۷ساله زیر دست من اه اوهش در اومده بود و ارش همچنا داشت با ذوق نگاه میکرد ارش گفت ساناز کیر و نشست شروع کرد ب نگاه کردن خوب ک نگاه کرد زبونشو گذاشت روی کیرم با زبون کله کیرمو لیس زدو شروع کرد بخوردن ولی بیشتر از کله نرفت توی دهنش ی نگاه ب ارش کردم با چه ذوقی ساک زدن زنشو برای ی کیر کلفت نکاه میکرد ساناز بزور کیرمو خورد و اوق زد ولی من نگاهم فقط ب ارش بود چه لبخندی میزد وقتی زنش بزور کیر منو میکرد توی دهنش و اوق میزد تمام ۲۰ دیقه ای ک ساناز ساک میزد ارش نگاهشو حتا ی بارم از روی کیر منو دهن ساناز بر نداشت ،ساناز همش با دست ب ارش اشاره میکرد ک بیا تا کیرتو با دست بمالم ولی ارش توی ۱۰یا۱۲باری ک ساناز درخواست کیر ارشو کرد فقط گفت عزیزم لذت ببر و یهو حمله ور شد سمت ما و من سریع جدا شدم ولی اون رفت و نشست کنار ساناز و لبای سانازو شروع کرد ب میک زدن چنان ۱۰دیقه لبای سانازو میخورد ک انگار بچه شیر خوار ی روزه سینه مادرشو ندیده با تمام وجود میک میزد دستش روی بدن ساناز بازی میداد و وقتی اروم شد با جمله عزیزم بخواب کس بده فهمیدم باید شروع کنم ب کس لیسی دوست نداشتم بکنم وقتی لای پای سانازو باز کردم اصلن انتظار کس این قدر خوشگلیو نداشتم اهسته شروع کردم ب زبون زدن چوچولو ک میک زدم و زبون زدم رفتم ک زبونمو بکنم تو کسش پس چرا نمیرسم ب سوراخ کس پیداش نبود نکاه کردم وای چه سوراخ تنگی مگه میشه ی زن بعد از ۱۷سال کس دادن این قدر تنگ اوووف منم کیرم روی رون پای ساناز و زبون توی کسش سینش تو دهن شوهرش اوووف عجب سینه اییی چه خوش گل دستمو بردم بالا نوک سینه راستشو گرفتم لای انگشتام فشار دادم اه اوه ساناز دوباره پیچیده بود توی اتاق اه لعنت ب گوشیم رفتم بیرون اتاق ممد بود گفتم ممد زنگ میزنم دوباره شروع کردم ب خوردن کس اهش چنان از ته دل بود ک فکر کردم الانه ک ارضا بشه با دست سرمو کشید سمت بالا فهمیدم موقع کردنه ، کیرمو مالیدم ب چوچولش حلو عقب کردم اب کسشو مالیدم ب کیرم ک گفت بکن تو من کله کیرمو کردم تو ک چشاش گرد شد و اخ اخ نمیتونم بود ک توی اتاق پیچید و من کشیدم عقب کله کیرم رفت تو و نتونست تحمل کنن از بس ای ای کرد کیرم خوابید و ترسیدم ب بخیهای رحمش اسیب برسه ، وایستادم گفت بکن و کیر از شدت ای ای خوابید و شروع کرد ب ساک زدن خورد خورد تا سیخ نشد تازه مستیه پریده بود ی نگاه کردم ب خودم گفتم من اینجا چی کار میکنم ترسیدم بازم ارش رفت ی لیوان اب اورد و ساناز قنبل کرد شوهرش ک کرد منم دلم خواست و ارش رفت کنار و من کیرمو مالیدم ب کسش و شروع کردم ب تلمبه زدن نگاهم ب ارش ولی کیرم تو کس ساناز حواسم پی ارش بود ک از کس زنش نکاهشو نمیدزدید چقدر با عشق نکاه میکرد واقع داشت لذت میبرد ک کیر کلفت من داره زنشو جر میده چشماش داد میزد ک خوش حاله صدا ساناز کل خونه گرفته بود و این قدر زدم تا لرزید و ارش دستمو گرفت ک دیگه نکن و کیرتو در بیدار منم کشیدم بیرون و بالا سر ساناز داشتم لرزیدنشو میدیم و بخودم میبالیدم ک برای اولین تجربه سکسی زندگیم تونستم ی زنو بدون هیچ قرص واسپری و هیچ کوفتو زهر ماری ارضا کنم ولی من ارضا نشدم تازه داشتم حس میگرفتم با این ک فقط کله کیرم حق داشت بره توی کس تنگ و گرمش ولی بعد ارضا شدن همین ک کردم تو چنان از کسش صدای باد پیچید من شروع کردم و حالا دیکه کله هم نتونست تحمله کنه و شروع کرد به ای اوی ارش گفت عزیزم بلند شو سرپا کس بده خیلی برام عجیب بود انگار ارش بیشتر از ما حال میکرد وقتی داشتم سرپا میکردم ارش مثل پروانه دور ما میچرخید تا کیرمو توی همهی زاویه ها توی کس زنش ببینه با ذوق نگاه میکرد و ساناز فقط از روی درد اخ اوخ میکرد ک من نتونستم ادامه بودم وکشیدم بیرون و گفتم این جوری اذیت میشید و من باید برم و لباس پوشیدم اومدم بیرون

نوشته: pesar sexiiiii


👍 8
👎 9
45301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

857494
2022-02-05 01:30:24 +0330 +0330

کوسشر محض

2 ❤️

857511
2022-02-05 01:55:31 +0330 +0330

اون خانمه اسم نداشت احتمالا؟

0 ❤️

857523
2022-02-05 02:28:02 +0330 +0330

حداقل سکسو تجربه کنین بعد بنویسین که به واقعیت نزدیک باشه

1 ❤️

857542
2022-02-05 03:27:19 +0330 +0330

یکی از افتضاح ترین داستان های که خوندم
اگه داستانه ریدی
اگرم واقعیته که خاک بر سرت با این سکس کردنت

1 ❤️

857559
2022-02-05 05:05:20 +0330 +0330

خوب بووود

1 ❤️

857563
2022-02-05 05:54:38 +0330 +0330

عجبی
یه داستان ساده،تا حدی معقول و روان خوندیم

1 ❤️