اولین تریسام زندگیم

1401/01/21

این داستانی که میخوام براتون تعریف کنم از اولین تجربه ی من رابطه با تریسامه.
بعد از اینکه این اتفاق برام افتاد فهمیدم که باید با آدمش این کارو انجام بدی نه کسی که فقط تو سکس به فکر خودشه.
من ۲۵ سالمه قدم ۱۶۰ وزنمم ۵۴،محمد ۳۴ سالش بود قدش ۱۸۵،وزنش ۷۰ کیلو بود.
پاییز پارسال با محمد آشنا شدم(چون داستانم در مورد تریسامه یه سری جاهاشو رد میکنم که به موضوع اصلی برسیم)محمد منو به خونش دعوتم کرد و نشستیم کلی باهم صحبت کردیم.باهم سیگار میکشیدیم و از علایقمون میگفتیم.
محمد گفت بیا بریم تو اتاق دراز بکشیم خسته شدم از بس نشستم.
رفتیم تو اتاق و کنار هم دراز کشیدیم.یه نخ سیگار تو بغل هم کشیدیم بعد محمد شروع کرد از بالا تا پایین گردنمو لیس زدن دستشو از زیر شورتکم رسونده بود به بالای کسم آروم آروم میومد پایین.من دوس داشتم همون لحظه میکشید پایین و کیرشو با تمام وجود تو کصم میکرد اما اون داشت عشق بازی میکرد منم باید همراهیش میکردم.شروع کرد لبامو بوسیدن یکم که از هم لب گرفتیم رفت پایین و کصم رو میخورد و همزمان انگشت میکرد.
دیگه اون لحظه من رو ابرا بودم تو چنین موقعیتی هم دوس داری ادامه داشته باشه هم دلت کیر میخواد که کصتو جر بده.
با دستم سرشو کشیدم عقب و گفتم بسه.من عاشق پوزیشن داگی ام به همین خاطر رو شکم خوابیدم یه متکا زیر شکمم گذاشتم کونمو دادم بالا که بکنه.بعد از اینکه چندتا اسپنک به کونم زد کیرشو آورد لبه ی کصم که گفتم محمد آروم بکن.
چون بعد از پریودیم بود تنگ تر از قبل شده بودم.اولش آروم کیرشو میکرد تو کصم که یکم جا باز کنه بعدش خودمم همراهیش می‌کردم که تندتر بکنه و کونمو هی عقب جلو میکردم.کیر محمد هم دراز بود و هم کلفت.
همه ی پوزیشن هارو رفتیم و هر موقع میگفت آبمو بیارم میگفتم نه ادامه بده تا اینکه هم من و هم خودش خسته شدیم و وقتی داشت کصمو میکرد،داخل کاندوم ارضا شد.
من رفتم حموم و اونم خودشو شست و اومدیم کنار هم دراز کشیدیم.لابه لای حرفامون از فانتزی هامون حرف زدیم که من گفتم دوس دارم MFM و FMF رو تجربه کنم.
محمد گفت که میخواد منو به این فانتزیم برسونه و عکس یکی از دوستاشو نشون داد و گفت که تبریز زندگی میکنه و میتونه آخر هفته با هواپیما بیاد تهران.
من خوشم نیومد ازش یکمی سنش بالا بود.گفتم نه یکی دیگه از دوستاتو اوکی کن.
گفت آخه با هر کسی نمیشه انجام داد من بین دوستام با همین یه دونه راحتم و کار بلده.گفتم پس هیچی بیخیال.
یهو گفت یکی دیگه ام هست اسمش امیرحسینه اما واقعا ما پیش هم تا حالا سکس نکردیم بچه ی خوبیه نمیدونم که اگر بهش بگم قبول میکنه یا نه.
اینجا بود که من گفتم تو عمل انجام شده قرار میدیم.گفت یعنی چی؟چه جوری؟
گفتم بهش بگو بیاد اینجا بشینیم مشروب بخوریم بعد بازی جرات حقیقت بازی میکنیم؛تو به من حکمای سکسی میدی و من اجرا میکنم.
محمد گفت اون بفهمه فقط یه دختر اینجاس نمیاد.
گفتم خب بهش نگو.
اومد اینجا من الکی گوشیو میگیرم دم گوشم و صحبت میکنم.بهش میگم دوستم براش مشکلی پیش اومده یکم دیرتر میاد.
محمد گفت اولشو با رقص شروع میکنیم من نور خونرو کم میکنم و باهم میرقصیم و من جلوی امیرحسین دامنتو میکشم بالا و لب بازی میکنیم و…
منو محمد کلی باهم نقشه کشیدیم که برای بازی جرات حقیقت چه حکمایی بدیم و چیکارا بکنیم.من به محمد گفتم که اصلا به امیرحسین نگو ما از قبل نقشه کشیدیم بذار فکر کنه همه چیز یهویی پیش اومده که محمدم گفت باشه چیزی نمیگم.
پنج شنبه ظهر من رفتم دوش گرفتم و آرایش کردم و محمد اومد دنبالم و رفتیم خونش.در مورد لباسایی که قرار بود من بپوشم با محمد مشورت کرده بودم و ۲ تا نیم تنه با یه دامن و یه شورتک برداشتم.
قرار شد اولش دامن کوتاهمو بپوشم که تو رقص محمد جلوی امیرحسین دامنو بده بالا کونمو بگیره.
منو محمد بساط مشروبو چیدیم و منتظر امیرحسین شدیم.یه ساعتی گذشت تا امیرحسین اومد.
امیرحسین قد و وزن متوسطی داشت،چهرش خوب بود فقط یکم شکم داشت.
اولش یکم صحبت کردیم و بعد وسایلی که امیرحسین خریده بود رو آوردیم کنار مشروب گذاشتیم.شروع کردیم به خوردن.من چون زخم معده دارم دیگه مشروب نمیخورم و میدونستمم که حتی یه پیک هم بخورم بالا میارم اما خب تو یه جمعی که مشروب خوری هست اگر نخوری هم فاز جمع نمیشی و خودت حالت بد میشه دیگه به اصرار محمد و امیرحسین چن تا پیک خوردم.
یکم که داغ شدیم آهنگ رقص گذاشتم و با محمد رقصیدیم طبق برناممون از هم لب گرفتیم و دستشو برد زیر دامنم کونمو گرفت تو دستش و دامنو داد بالا که امیرحسین ببینه.منم از قصد شورت لامبادا پوشیدم که قشنگ کونم دیده بشه.
امیرحسین زیر چشمی داشت مارو نگا میکرد حتی یه بارم که رو به روش اما با فاصله خم شده بودم داشت کونمو دید میزد.
یکم که رقصیدیم خسته شدیم و نشستیم.به محمد چشمک زدم که یعنی شروع کن.طبق برنامه ای که چیده بودیم قرار بود منو محمد به حالت کل کل شروع کنیم و جلو بریم که مثلا نه من کم میارم و نه اون.
محمد گفت بیاید جرات حقیقت.
امیرحسین گفت ول کن بابا کی بازی میکنه.
منم گفتم آره بابا ولش کن مسخره اس.
محمد به من گفت چیه کم آوردی یا میترسی؟!
گفتم نه منو از چی میترسونی بازی کنیم.
حالا منو محمد راضی امیرحسین راضی نمیشه :)
که من گفتم یکم بازی میکنیم من کل محمدو بخوابونم.
امیرحسین قبول کرد و بازی شروع شد که ای کاش شروع نمیشد.
محمد گفت من از گی بدم میاد لطفا چیزی نگید که به گی مربوط باشه.
بعد از گفتن شروط ها محمد بطری رو چرخوند من دقیقا روبه روی محمد بودم سمت چپمم امیرحسین نشسته بود.قرار بود که اولین چرخش سر بطری سمت هر کسی بود اون حاکم باشه و دومین چرخش سر بطری به طرف هر کسی بود اون باید حکم اجرا میکرد.
با اولین چرخش محمد حاکم شد و من اجرا کننده ی حکم.
که محمد یهو گفت از امیرحسین لب بگیر !!!
لپای امیرحسین گل انداخته بود که من گفتم نه یه حکم دیگه بگو.
گفت پس بیا لبای منو بخور.
طوری خودمو به محمد رسوندم که کونم از زیر دامن بیرون باشه و امیرحسین ببینه بلکه یکم یخش آب بشه.
دوباره بطری رو چرخوند.حاکم امیر حسین شد و باید یه بار دیگه میچرخوند تا اجرا کننده ی حکم حاکم تعیین بشه.از بد شانسیم بازم من بودم.
امیرحسین چون خجالتی بود گفت لپای محمدو ببوس.
منم انجام دادم.
با این حکم محمد خندش گرفت و گفت اینا خیلی سوسولیه بابا.
بطری رو چرخوند این دفعه حاکم باز امیرحسین بود و اجرا کننده محمد.
گفت برو لبای دوس دخترتو ببوس محمدم اومد بوسید.
دوباره بطری چرخید به من افتاد که محمد حکم کنه و من اجرا کنم.
محمد گفت زیپ نیم تنتو بکش پایین و سینه هاتو ببینم.
گفتم باشه بیا،کشیدم پایین.امیرحسین نگاه نمیکرد و دیگه منم نا امید شده بودم که خبری از تریسام نیست باید با محمد تنهایی سکس کنم.
محمد دوباره بطری رو چرخوند؛
این دفعه من باید به محمد حکم میدادم منم گفتم شلوارکتو دربیار.اونم پاشد و درآورد وبا شورت نشست.
امیرحسین از خجالت سرخ شده بود.
این دفعه حاکم محمد بود و اجرا کننده امیرحسین.
حکم داد که اونم با شورت باشه اونم قبول کرد اما خودشو جمع کرده بود و دیگه از زمین پا شد و روی مبل نشست.
بازی همینطوری ادامه داشت و حکمای سکسی میدادیم تا اینکه محمد حاکم شدو من اجرا کننده.
گفت برم بغل امیرحسین رو مبل بشینم و امیرحسین سینه های منو بخوره.
امیرحسین گفت نه بابا محمد زشته بیخیال.
منم میگفتم محمد یه حکم دیگه بگو گفت امیرحسین چی دوس داری؟
گفت نمیدونم.
محمد گفت سر کیر امیرحسین رو ببوس.
منم گفتم باشه.
امیرحسین شورتشو یکم کشید پایین و کیر راست شدشو در آورد.
خم شدم که بوس کنم یهو گردنمو گرفت گفت برام بخور.
اینجا بود که فهمیدم دیگه فانتزی تریسام اوکی شده.
منم یکم تو همون حالت خوردم بعد کمرم درد گرفت پا شدم.
امیرحسین گفت بیا پایین پام بشین.
دو زانو نشستم و امیرحسینم رو مبل.داشتم براش ساک میزدم.
من هنگ بودم که امیرحسینی که انقدر خجالتی بود چطور یهو این کارو کرد.
تو همین افکار بودم که دیدم محمد پشتم نشسته و داره با کصم ور میره.
یکم خودمو تکون دادم که قشنگ انگشتاشو تو کصم فرو کنه و لذت ببرم.بعد یهو دیدم دستشو در آورد فهمیدم که میخواد کیرشو بکنه.
کیر امیرحسین رو از دهنم در آوردم و دمر شدم که محمد راحت تر بکنه.
تو همون حالت چند تا اسپنک زد که کونم سرخ سرخ شده بود.
امیرحسین اومد پایین رو به روی من نشست و سرمو دوباره برد سمت کیرش.با اینکه کیرش کوچیک تر از محمد بود ولی حالم داشت بد میشد از بس ساک زده بودم.
هی کیرشو از دهنم در میاوردم باز میکرد تو دهنم.
با هر عقب جلویی که محمد میکرد کیر امیرحسین تا حلقم میرفت و میومد.
محمد کشید بیرون و گفت امیرحسین بیا بکن.
امیرحسین اومد پشت من و محمدم رو به روم بود که گفت احتیاجی نیس ساک بزنم فقط با دستم بمالم.انگاری فهمیده بود که اذیت شدم.
چون محمد اولش منو کرده بود و کیر امیرحسین کوچیک تر بود بهم حال نمیداد و دوس داشتم محمد بکنه از یه طرفم اگه محمد میومد پشتم امیرحسین میومد رو به روم و هی کیرشو تو دهنم میکرد.
محمد دیر ارضا میشد اما امیر حسین برعکسش بود.
امیرحسین یکم که تو کصم تلمبه زد یهو وحشی تر شد و محکم کیرشو میکوبید به کصم.
منم جیغ میزدم تا اینکه یهو وایساد و چشماشو بست.منم پیش خودم گفتم آخیش ارضا شد الان با محمد سکس خوب میکنم.
محمد گفت خروس ارضا شدی؟
گفت آره.رفت خودشو شست و من همچنان داشتم به پوزیشن های مختلف به محمد میدادم و لذت میبردم که دوباره امیرحسین اومد و کیرشو کرد تو دهن من.
یکم ساک زدم اما خب دوس داشتم مثل محمد کسمو بخوره و فقط به فکر خودش نباشه.
محمد پوزیشن رو عوض کرد و پاهامو گذاشت رو شونه هاش و تو همون حالت باز امیرحسین کیرشو آورد نزدیک صورتم و صورتمو به سمت راست چرخوند و گفت که براش ساک بزنم تا کیرش بلند شه.تو همین حالت که محمد داشت کصمو میکرد و لذت میبردم ارضا شدم و بعدش محمد ارضا شد و رفت دستشویی.
من موندمو امیر حسین.اومد از پشت بغلم کرد و خوابید روم کیرشو میخواست بکنه تو کونم که گفتم نه من اوکی نیستم تا حالا آنال نداشتم.خوابید روم و کیرشو یهو تا ته فرو کرد تو کصم.
جیغ زدم موهامو میکشید و میگفت جووون عجب کصی داری محمد چه کص تنگی رو میکنه.من حتی دیگه نای جواب دادن و ناله کردنم نداشتم.
یکم عقب جلو کرد و کیرشو درآورد و رو کمرم ارضا شد.
رفتم حموم خودمو شستم و اومدم بیرون.
یه نیم تنه ی دیگه با شورتک پوشیدم.
امیرحسین رو مبل خوابش برده بود.
محمد ازم پرسید چطوری بود؟خوشت اومد؟
گفتم آره بد نبود اما خب امیرحسین فقط به فکر خودش بود اینجاشو دوس نداشتم.تو برام همه کار کردی اما اون فقط میگفت ساک بزن.
محمد بساط مشروبو جمع کردم منم یکم دراز کشیدم.
محمد امیرحسینو بیدار کرد که بره تو اتاق رو تخت بخوابه و برای منو خودش داخل پذیرایی جا انداخت که بخوابیم.
تو جامون دراز کشیده بودیم.من سر درد خیلی بدی گرفته بودم.چشام از درد داشت در میومد.
محمدم بالا سرم نشسته بود داشت سرمو ماساژ میداد که یهو امیرحسین از اتاق در اومد و یه راست اومد بغل من دراز کشید.
هی به محمد میگفت قرص بیار محمدم میگفت قرص نمیخوره.
خودم میدونستم که قرص بخورم بالا میارم اما انقدر امیرحسین اصرار کرد که راضی شدم و قرص خوردم.سرمو ماساژ میداد و هی میگفت آخه چرا یهو اینجوری شدی؟!
یکم که سرمو ماساژ داد شروع کرد به مالیدن گردنم.انگشتاشو آروم رو بدنم میکشید.شروع کرد سینمو مالوندن که گفتم نکن امیرحسین سر درد دارم
اما کو گوش شنوا؟!گفت میخوام کل بدنتو ماساژ بدم.
دوباره سینمو مالوند دستمو گرفته بود و آورده بود نزدیک کیرش میگفت بمالش.
این دفعه محمد صداش دراومد گفت دیوس نه به اونکه اولش ناز میکردی و خجالتی بودی نه به الان که جلوی من داری دوس دخترمو میمالونی.
گفت داداش توام بیا بمال.
محمد اومد نزدیکم گفت اذیت میشی بگم دیگه نکنه.
گفتم آره بگو بس کنه.
محمد گفت نکن امیرحسین حالش خوب نیست که یهو من حس کردم میخوام بالا بیارم دوییدم سمت دستشویی.
گلاب به روتون هر چی خورده بودم بالا آوردم.سر دردم یکم بهتر شد.
محمد پشت در بود و هی میگفت حالت خوبه چیزی لازم نداری؟
منم گفتم نه اوکی ام الان میام.
امیرحسین دقیقا کنار جای من دراز کشیده بود.
محمدم اونطرف بود و فقط وسط خالی بود.منم اومدم بینشون که بخوابم.
دوباره امیرحسین شروع کرد سینه هامو مالوندن و این دفعه محمدم حشری شده بود و اونم کسمو میمالید.دوباره یه تریسام دیگه آغاز شد ولی این دفعه محمد دیرتر از امیرحسین ارضا شد.
امیرحسین رفت تو اتاق که بخوابه.منم دوباره رفتم دوش گرفتم و اومدم بغل محمد.ساعت نزدیکای ۴ صبح بود و ما همچنان تو بغل هم بودیم و سیگار میکشیدم.
خواستیم که بخوابیم اما مگه حشر من میخوابید.دلم یه سکس دونفره با محمد رو میخواست اما از اونجایی که مغرورم نمیتونستم بگم که بازم سکس میخوام.
پشتمو کردم به محمد و کونمو چسبوندم به کیرش.این شد که محمدم پا شد و دوباره سکس کردیم.

صبح ساعت ۷ امیرحسین از خونه ی محمد رفت.منو محمدم تا ساعت ۱ خوابیدیم بعدش منو رسوند و رفت.

بعد از این ماجرا چندباری با محمد تلفنی حرف زدم و گفت که میخواد دوستشو دعوت کنه و باهم سکس کنیم اما من گفتم فعلا آمادگیشو ندارم و خاطره ی خوبی از سکس تریسام قبلی ندارم.
چند ماهی گذشت و دیگه نه من زنگ زدم و نه اون.
یه هفته پیش بهش زنگ زدم که خاموش بود.

نوشته: Mary


👍 11
👎 9
42701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

867959
2022-04-10 00:59:30 +0430 +0430

اطفا منو جایگزین کن نمیذاریم بهت بد بگذره چوچولتو میکنیم از بس میمکیمش

0 ❤️