اولین خیانت من به همسرم

1401/01/27

اول از همه میخواستم از همه عزیزانی که این متن رو میخونن به خاطر انشا و قلمم عذرخواهی کنم که ممکنه زیاد حرفه ای نباشه ، اما میخواستم این خاطره و اتفاق رو واستون شرح بدم شاید یکم خودم سبک بشم و ساید تجربه ای واسه بقیه باسه.
من ۳۵ سالمه و ۱۰ ساله ازدواج کردم و حاصل این ازدواج یک فرزند بسیار خواستنی هست البته که هر فرزندی واسه پدر و مادرش خواستنیه . من و همسرم ازدواجمون سنتی بود اما خوب با دید باز وارد زندگی شدیم و از همون ابتدا زندگیمون رو بر پایه راستگویی بنا کردیم و رفته رفته عاشق هم شدیم ولی خوب خیلی وقت ها اتفاق هایی میوفته که آدم رو میتونه دچار لغزش کنه و من ازین موضوع خیلی سرخورده شدم واسه همین خواستم این رو با بقیه در میون بذارم که شاید خودم سبک بشم یا درسی باشه برای بقیه .
داستان از این قراره من به واسطه شغلم سفر های زیادی رو تجربه میکنم هم داخل ایران و هم خارج از کشور و خوب این سفرها جوریه که ممکنه من حتی یک ماه خونه نباشم شاید هم چند رو این دوری طول بکشه . خوب طبیعتا دوری از همسر و نداشتن رابطه احساسی و جنسی ذهن آدم رو تحت فشار میذاره ولی خوب من راجع به این موضوع خیلی جانب داری و مقاومت میکردم و حتی میشد که گاهی اوقات برای برداشتن این فشار خود ارضایی کنم .
چند وقت پیش من توی یک کشور خارجی یک شب وقت آزاد پیدا کردم و تاکسی گرفتم به سمت خیابانی رفتم تا اونجا قدم بزنم و گروه های موسیقی خیابونی رو ببینم اما توی مسیرم به یک کلاب برخوردم ، اول ازش رد شدم اما بعدش دلم خواست برگردم برم داخل هم لبی تر و هم با آهنگ های شاد کلاب انرژی خودم رو تخلیه کنم .
دل رو به دریا زدم و رفتم داخل کلاب ، موسیقی عالی و فضای خیلی شاد . همه در حال رقص و من هم ب ای خودم ویسکی سفارش دادم و تنها داشتم مشروب میخوردم و گاهی وقت ها هم میرقصیدم . کلاب رفته رفته شلوغ شد و دختر ها و پسرها دسته دسته وارد میشدند تا این که یک دسته حدود ۵ نفر دختر یا شاید ۴ نفر وارد کلاب شدند که مشخص بود این دخترها بیزینس میکنند یا در اصطلاح کارگر جنسی هستند و اون ها هم شروع به رقصیدن و سیگار کشیدن کردند .
نمیدونم چه اتفاقی افتاد که بین اون همه من چشمم روی یکی ازون دخترها زوم شده بود و نمیتونستم حواسم رو ازش بردارم با این که شاید ازون خوشگلتر و اندام زیباتر هم توی اون کلاب بود اما ذهن من میگفت این رو میخوام و دائم حواسم به اون دختر بود که چند متری با من فاصله داشت اما باز هم خودم رو بهش نزدیک نکردم . تو همین فکر بودم که یکی از اون پیش خدمت های کلاب که موقع ورودم با هم گپ کوتاهی زدیم و به زبان انگلیسی صحبت کردیم و گفتم من از کجا میام اومد پیشم و گفت این دخترها ایرانی هستند و با گفتن این حرف حس من بیشتر تشدید شد و توی همون حالت که البته زیاد هم مست نبودم گفتم اون دختر رو از طرف من یک آبجو مهمون کن .
بعد چند ثانیه دیدم سریع رفت یک بطری آبجو واسه دختر برد و از پیش اون به من اشاره کرد به این منظور که از طرف منه و اون دختر هم با یک لبخند از راه دور ازم تشکرد کرد و بعد اون دیگه به سمت من نگاه نکرد و من هم زیاد پیگیرش نشدم و هرزچندگاهی بهش یه نگاه مینداختم و رقصیدنش رو تماشا میکردم . این تا ساعت ۴ صبح ادامه داشت و کلاب دیگه رفته رفته داشت خلوت میشد تا این که دیدم اون دختر هم داره لباس گرمش رو میپوشه که بره .
نا خود آگاه وقتی میخواست از کنار من رد بشه چشم تو چشم شدیم و من مثل کسی که توی عمل انجام شده قرار گرفته باشه ازش پرسیدم میتونم شمارت رو داشته باشم ؟ اونم بدون این که چیزی بگه گوشیم رو گرفت و گفت صفحش رو باز کن ! قفل صفحه رو باز کردم و اون اسم و شمارش رو روی گوشیم سیو کرد و رفت و منم بعد از چند ثانیه زدم بیرون .
حالا من اومدم از کلاب بیرون و داره همه اون تصویرها و وسوسه ها از جلوی ذهنم میگذره … تا یه جایی پیاده اومدم و بعدش سوار تاکسی شدم و توی تاکسی بلاخره کاری که نباید میکردم رو کردم و توی واتس آپ پیام دادم خودم رو معرفی کردم و خواستم فردا ببینمش اونم بعد از این که من تقریبا رسیده بودم به هتل جواب داد و گفت بیزینس میکه و من هم گفتم میدونم و مشکلی ندارم . اون درجواب من بهایی رو که برای این کار میخواست گفت و من هم گفتم مشکلی ندارم و خواستم یک شب پیش من باشه و اون هم واسه فردا شبش گفت میتونه .
حالا که این حرف ها رد و بدل شده بود دیگه نمیتونستم جلو خودم رو بگیرم تمام اون لحظه های رابطه های شیرین با همسرم میومد جلو چشمام و اون لذتی که میبردم و واقعا هوس کرده بودم اون کاررو انجام بدم . این رو توضیح بدم من و همسرم زندگیمون از نظر رابطه جنسی خیلی خوبه و هروقت رابطه داریم هردومون کاملا به ارگاسم ذهنی و جسمی میرسیم لذت بخش ترین لحظات زندگیمون اون وقتیه که بعد یک سکس طولانی و ارضا کامل هم رو بقل میکنیم و با بوسه های عاشقانه خوابمون میبره … حالا همه اون ها جلوی چشمم بود و دائم خودم رو قانع میکردم باید این کار رو انجام بدم و با همین فکر به خواب رفتم .
صبح که از خواب بلند شدم دیگه اون حس شهوت تا حدود زیادی از بین رفته بود و دیگه ذهنم همون شرایط همیشگی رو داشت ، ساعت ۱۰ صبحونه رو خوردم از هتل زدم بیرون و رفتم برای انجام کارهام و ناهار رو بیرون خوردم واسه همسرم و دخترم سوغاتی خریدم و ساعت ۹ شب رسیدم هتل .
وقتی رسیدم هتل واسم پیام اومد ، باز کردم و دیدم اون دختر بود و پرسید امشب میای یا نه … با این سوال انگار دوباره برگشتم به نقطه اوج شهوت دیشب و بدون درنگ گفتم من ساعت ۱۱ میام همون کلاب دیشب و بعدش با هم میریم هتل . انگار دیگه کسی و خودم نمیتونستم جلو خودم رو بگیرم انگار همه چیز واسم دیکته میشد که انجام بدم .
سریع دوش گرفتم لباس عوض کردم و اومدم پایین و پاسپورتم رو از هتل گرفتم و با تاکسی رفتم به سمت اون کلاب . چون من زیاد اون هتلی که بودم می رم و گاهی وقت ها با خونواده میریم اونجا نمیخواستم ببینن من با یک دختر دیگه میرم توی اتاق و این که مطمئن بودم توی اون هتل نمیشه مهمان ببری توی اتاق . توی مسیر که به سمت کلاب میرفتم و تو نزدیکی کلاب یک هتل معمولی دیدم دفتم داخل و اتاق خواستم و گفتم ممکنه مهمان داشته باشم اونم قبول کرد پول رو دادم و کلید رو گرفتم و همونجا به اون دختر پیام دا م من هتل رو تو نزدیکی کلاب رزرو کروم .
با این کار دیگه کار از کار گذشته بود خیانتی که نباید میشد تو ذهنم شده بود و دیگه نمیشد جلوش رو گرفت . وارد کلاب شدم دوباره همون میز دیشب و اینبار فقط آبجو سفارش دادم . حدود ساعت ۱۲ اون دختر وارد کلاب شد و یک لباس سفید بسیار زیبا پوشیده بود و تازه میشد فهمید چقدر اندام زیبا و سکسی داره منم از دیدنش و فکر کردن به این که امشب با این میخوام توی رخت خواب بخوابم لذت میبردم و آبجو میخوردم .
حدود ساعت ۱:۳۰ دیگه طاقت نیاوردم و پیام دادم من آبجو هام رو خوردم و هروقت رقصت تموم شد بریم هتل و اون هم جواب داد تو برو لوکشین و اسم و شماره اتاق هتل رو واسم بفرست . من رفتم توی هتل و واسش فرستادم . ازینجا به بعد استرس جای شهوت رو گرفت دیگه واقعا داشت اتفاق میوفتاد و نمیشد جلوش رو بگیرم و فکرهای داشتن توی ذهنم مرور میشدن که صدای در اتاق اومد …
در رو باز کردم دختر وارد شد لباس گرمش رو درآورد یه چایی خوردیم و یه گپ کوتا زدیم و اون پولش رو آماده کرده بودم بهش دادم . بهم گفت بیا کمک کن زیپ پشت لباسم رو باز کن من پشتش رفتم زیپش رو که یکمی هم سفت بود باز کردم و لباسش رو درآورد و تازه اون اندام زیباش رو داشتم بدون هیچ پرده و مانعی میدیدم اما هنوز من لباس هام رو در نیاورده بودم اون رفت توی تخت خواب من هم شلوار و تیشرت و پیراهن روش رو در آوردم روی جالباسی داخل کمد گذاشتم و رفتم تو بغل کسی که شاید نباید میرفتم .
آغوشش به روم باز بود با چشم های مست و خمار و لب هایی با خنده های شهوت ناک من رو بغل کرد سینه های درشت و سفتن حس خیلی خوبی بهم میداد و شوع کردیم از هم لب گرفتن و این کار رو ادامه دادیم و اون دستش یواش یواش رفت توی شورتم و بعد این که من گردن و سینه هاش رو واسش خوردم سرش رو برد پایین شروع کرد به ساک زدن ، واقعا عالی بود و حس همیشگی رو داشتم خیلی دوست داشتم من هم میتونستم واسه اون رو بخورم همون کاری که با همسرم انجام میدیم و خیلی واسمون لذت بخشه اما هم من یک جورایی نخواستم هم اون نمیخواست . اما اتفاق اصلی که شاید ذهن من رو راجع به این موضوع درگیر خودش کرد و باعث شد این شب رویایی واسم تبدیل به شب تلخ بشه همینجا رقم خورد …
قبلا من توضیح دادم که من و همسرم رابطه جنسیمون خیلی لذت بخشه و وقتی تحریک میشیم و حس لذت بخش سکس رو پیدا میکنیم این حس تا لحظه ارضا شدن و حتی بعدش باهامونه . وقتی اون تحریک میشه اندام جنسیش خود به خود ماده ای رو ترشح میکنند که مثل روان کننده هست و این البته برای همه خانم ها وجود داره و هرکسی تحریک بشه متابولیسم بدنش این ماده رو ترشح میکنه …
حالا برگردیم دنباله داستان که بعد این که واسم ساک زد یه کاندم آورد و واسم گذاشت و یکم ژل روان کننده زد و منم به پشت خوابوندمش کردم اون تو و حین این که بغلش کرده بودم داشته تلمبه میزدم اون هم آه و ناله میکرد بعدش پوزیشن رو عوض کردیم و اون روی من نشست یکمی هم اینجوری ادامه دادیم که حس کردم اون خیسی و حس نرمی که داشتم از بین رفته ظاهرا دختر خودش هم این حس رو داشت و داشت اذیت میشد و بلند شد دوباره ژل روان کننده زد … اینجا بود که انگار ورق داستان برگشت توی ذهنم این فکر افتاد که دختر از من هیچ لذتی نمیبره و واسه یک مشت پول کثیف داره تن به این کار میده و اذیت میشه اما باز پیش خودم گفتم نه بذار یک پوزیشن دیگه رو امتحان کنم و به صورت داگی ادامه دادیم اون خیلی سعی میکرد با حرف هاس سکسی من رو آماده ارگاسم کنه اما دوباره اون حس روان نبودن و خشکی رو احسای کردم ، وقتی واسه بار دوم این اتفاق افتاد دیگه مطمئن شدم فکر من درسته دیگه اندامم اون سفتی اول رو نداشت و یه جورایی بیحال شده بود از طرفت تو اون حالت دختر ازم پرسید کی ارضا میشی و این حرف میخی بر تابوت سکسمون بود …
آره من برای اولین بار سکسی رو تجربه کردم که فقط من ازش داشتم لذت میبردم اون طرفم هیچ حسی نداشت بلکه اذیت هم میشد . عذاب وجدان خیانت به همسر و اذیت اون دختر این بار با هم به سراغم اومده بود و دیگه نمیتونستم ادامه بدم … همونجوری که به پشت خوابیده بود محکم بغلش کردم و ازش تشکر کردم گفتم واسه من کافیه و ممکنه ارضا نشم و ادامه این کار تورو اذیت کنه اونم ازم خواست ادامه بدم اما من دیگه تموم بودم و دیگه نمیخواستم .
دختر رو برگردوندم به بغل و فیس تو فیس هم رو تو آغوش گرفته بودیم ازش چنتا لب گرفتم و واسه همه چیز ازش عذرخواهی کردم و گفتم اگه میخوای بری میتونی بری من دیگه نمیخوام تا صبح اینجا باشی. البته اونم گفت میمونه و تا صبح توی بغل هم فقط خواب رو تجربه کردیم و صبح از هم جدا شدیم …
اون شب یکی از بدترین شب هایی بود که تجربه کردم، واسه من که سکس هام همه از روی عشق و علاقه بود و طرف مقابلم هم لذت میرد داستن این جور سکسی که من لذت ببرم و طرف مقابلم یا لذتی نبره یا حتی اذیت بشه واقعا دردناک بود .
ببخشید که طولانی و ممکنه پر اشتباه شد اما خواستم بگم سکس وقتی لذت بخشه که دو طرف ازش لذت ببرن و به نظر من و با تجربه ای که داشتم سکسی که یک نفر لذت ببره و اون یکی هیچ حسی نداشته باشه آدم رو از درون خراب میکنه .

نوشته: EVOLOTION


👍 16
👎 11
51001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

869018
2022-04-16 01:10:11 +0430 +0430

خیلی تاثیر گذار بود.
مرد حسابی اینجا سایت سکسی هست نه شبکه افق بعد اومدی اینجا واسه ما کلاس اخلاق گذاشتی اینجا پشه رو تو هوا حامله میکنن بعد اومدی در مورد اخلاقیات در خانواده و روابط برا ما حرف میزنی


869026
2022-04-16 01:16:10 +0430 +0430

خیلی عالی بود
کلا خیانت بده
ولی همینکه درک کردی هیچ کس زن آدم نمیشه و خیانت چقدر حس بدی به آدم میده خدا رو شکر کن
امیدوارم هیچکس به همسر یا شوهرش خیانت نکنه
البته تو این سایت همه دنبال یه داستان سکسی برای جقشون هستن که این داستان این مورد رو نداشت
ولی در کل داستان آموزنده ای بود
مرسی

3 ❤️

869030
2022-04-16 01:20:25 +0430 +0430

ادامه:
وقتی از مسافرت برگشتم و به خونه رفتم همسرم را در آغوش گرفتم و گفتم: هیشکی زن آدم نمیشه…!

8 ❤️

869071
2022-04-16 02:46:47 +0430 +0430

ریدی بدلیل خشکسالی اب هم نیست
ولی دم هموطنمون گرم با یه گلنار سفر به خارج میکنه دمت گرررم
اونحایی هم که گفتی خشک شده صابونتو کم‌ زدی
بزن با کمربند ایمنی هم بزن جقور جون

0 ❤️

869074
2022-04-16 03:07:40 +0430 +0430

جالب بود.منم یه جورایی تجربه ش کردم.هر چی که بوده باید تو همون هتل چالش کنی و تمام…به چشم یه تفریح نگاش کن…

0 ❤️

869083
2022-04-16 04:39:09 +0430 +0430

کص ننت باو بچه کونی

0 ❤️

869086
2022-04-16 04:59:50 +0430 +0430

عامو خو یهویی پریده ب کیرت یه ساک زده بعدم زرتی جا انداختی براش انتظار تحریکم داری؟

0 ❤️

869123
2022-04-16 08:47:07 +0430 +0430

من کاری به این داستان ندارم ولی اینجا اگر کسی بیاد داستان بنویسه کخ اره با همسایه یا با دختر خاله یا هر کسی دیگه سکس کردم زیر داستانش کلی فحش میخوره اگر هم مثل این بیاد از احساس پشیمونی بعد از خیانتش بنویسه بازم فحش میخوره بلاخره من متوجه ذائقه اعضای نشدم سکسی بنویسند یا اجتماعی؟؟؟؟؟ 😂 😂 😂 😂 چون در هر صورت باید فحش را نوش جانشون کنند

2 ❤️

869125
2022-04-16 09:07:14 +0430 +0430

بنظرم تو بخاطر کیفیت بد سکس اون جنده پشیمونی تا خیانت به همسر، فرض کنیم اون دختر عاشق کیرا میشد ،۳بارم اون شب ارضا میشد،اونوقت بازم یاد بغل کردن های بعد از بر سکس با همسرت می افتادی؟

2 ❤️

869128
2022-04-16 09:35:14 +0430 +0430

چه دنیایی مسخره ای داری وبه چه چیزهایی بها میدی 😀

0 ❤️

869138
2022-04-16 12:11:28 +0430 +0430

آفرین

0 ❤️

869141
2022-04-16 12:30:14 +0430 +0430

عب نداره باز خوبه که ابتو نریختی و گناهت کمتره و این خیانت حساب نمیشه 😂

0 ❤️

869146
2022-04-16 13:57:32 +0430 +0430

کاش فرصت اینو داشتم که این حجم از کسشر رو بخونم

0 ❤️

869164
2022-04-16 16:46:21 +0430 +0430

اتفاقا دمت هم گرم به فلان خودت دایورت کن نظرات برخی از این بچه های دوساله که زود برکسی میخوان توهین می‌کنند خیلی هم حال داد خاطره خوبت من که واقعا خوشم آمد. متاسفانه بعضی شرایط پیش آمده که چنین کاری کردی ولی باز خوشم آمد دیدی اینطوره رها کردی

0 ❤️

869172
2022-04-16 17:38:23 +0430 +0430

داداش پشیمونیت از خیانت نبوده ، از هدر رفتن پولت بوده
یعنی اگه بقول خود کسش خشک نمیشد تو ام پیشمون نمیشدی دفعه بعد بگرد یه جنده بهتر پیدا کن و بگو حواست باشه کست خشک نشه وگرنه پشیمون میشم خخ

1 ❤️

869175
2022-04-16 18:49:33 +0430 +0430

نمیدونم از کدام حوزه عممممملیه مدرک گرفتی ولی برای کلاس و برنامه اخلاق در خانواده میتونی کسشر بگی گوه خوردی که کس کردی که پشیمون بشی اینجا دکتر مهندس و خارج رفته انگلیسی صحبت کنا نمیان اونا از ما بهتران هستن اینجا 80درصد فیک هستن و دنبال چاپیدن بیشتر هم در قالب دختر از اون 20 درصد باقیمانده 90 درصدش مجلوق هستن مثل خودت 10 درصد مابقی هم نیاز به رابطه جنسی دارن که اگه از همین 10 درصد به درصدی باز بیانش کنیم 98 درصد دنبال تخلیه و شیطنت و بکن نکن و بیا و برو و

0 ❤️

869178
2022-04-16 19:37:11 +0430 +0430

دقیقا همینه

0 ❤️

869224
2022-04-17 02:02:01 +0430 +0430

مطمئن باش اون زمان هم زنت لخت تو بغل یه نر خر دیگه خوابیده بوده ولی بدون عذاب وجدان

0 ❤️

869248
2022-04-17 04:19:57 +0430 +0430

برو کییییونت بده اوسکل.
چند جمله اول خوندم تا اونجا که فهمیدم زن نیستی.
کیییووونی

0 ❤️

869290
2022-04-17 14:22:34 +0430 +0430

چقدر یاد خودم‌افتادم‌وقتی سراغ جنده رفتم و هیچ حسی نبود برام و دقیقا کیرم شل شل شده بود.
برعکس بقیه ک میگن کصشره بنظرم داستانت خوب بود…

0 ❤️

869292
2022-04-17 14:55:20 +0430 +0430

ارگاسم ذهنی؟یعنی آب مغزت میومد؟نه عزیزم اونی که شما میگی ارگاسم روانی هست که مشخصا ارگاسم روانی نداشتی چون اگه داشتی نباید وجدانت اجازه ی خیانتو میداد!
هتل اولیه اسلامی بود؟

حتی اگه محتواش خیانت نبود بازم دیس میدادم🖐️

0 ❤️

869298
2022-04-17 15:41:03 +0430 +0430

مردن داری به خدا

0 ❤️

869328
2022-04-17 18:50:47 +0430 +0430

جالب بود منم کاملا باهات موافقم سکس بدون علاقه اصلا به درد نمیخوره واسه همین من هیچ وقت با سکس ورکر ها حال نمیکنم.

0 ❤️

869347
2022-04-18 00:07:22 +0430 +0430

آره دقیقأ باهات موافقم خودمنم همینجورم وواسه کاملأ درکت میکنم

0 ❤️

872937
2022-05-08 17:24:09 +0430 +0430

منم چون عاشق زنم هستم، وقتی با هاش سکس میکنم حداقل یک الی دو ساعت باهم عشقبازی میکنیم ، به همین دلیل هیچ وقت نتونستم حتی وقتی که با هم قهریم و من نیاز به سکس دارم ،برم سراغ جنده …،چون واقعا سکس وقتی لذت بخشه که با کسی که دوستش داری، سکس کنی .

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها