سلام 20 ساله بودم و دانشجو ی اصفهان درس میخوندم و دختر همسایه مون پزشکی میخوند اونو دیدم و به شدت ازش خوشم اومد و تابستون 92 رفتم خواستگاری و به صورت غیر رسمی نامزد کردیم.و من برگشتم اصفهان دانشگاه.تو اس هایی که میدادیم هر از گاهی بحث هایی سکسی میکردیم و از فانتزی هامون برا هم میگفتیم اون خیلی دوس داشت که کسشو بخورم اما من دوس نداشتم و شایدم متنفر بودم.من قدم 170 و کیرم 14 سانته اما ماشاءالله کلفته.راستی یادمم رفت بگم نامزدمم یه دختر سفید پوست مانکن با قد 165بود.
چند تا تعطیلی پشت سر هم پیش اومد من برگشتم شهرمون و بعد از مدت ها همو دیدیم.که از قضا خونواده ی آن به خاطر فوت یکی از اشناهاشون رفته بودن یه شهر دیگه و اونم به خاطر کلاساش نرفته بود وخونه ی مابود .شب اول تو اومد اتاقم و منم از خلوتی که از صبح منتظرش بودم استفاده کردم و با اومدنش برای اولین بار شروع به لب گرفتن کردم.خیلی خوب و عالی بود برای تجربه ی اول خیلی رویایی بود.بعدش حضوری در باره ی فانتزی های سکسیمون بحث میکردیم من کیرم شق شده بود و دلم میخواست ولی فرصتش مهیا نبود درضمن بگم که من عاشق سینه بودم اونم با اینکه سینه هاش بزرگ نبود اما سینه های خوش فرمی داشت که بالب و دندونم بازی میکرد اما اوضاع خوب پیش رفت روز سوم خونه خالی شده بود منم تنها بودم که دیدم نامزدم برگشت وگفت کلاسشون تشکیل نشده بوداون روز یه فرصت مناسبی بود برای یه سکس درست و حسابی به همین خاطر وقتی اومد کنارم یه سری حرفای عاشقانه زدمو بعلش کردم.خیلی دوستش داشتم من اونم همینطور.لباموگذاشتم رولباش شروع کردیم به خوردن یه 5و 6دقیقه همینجوری گذشت دستمو گذاشتم رو سینش اول جاخورد وخواست مخالفت کنه از شروع رابطمون آخه هنوز عقد نبودیم.که من دوباره شروع کردم به خوردن لباش و نذاشتم حرف بزنه ودوتا سینه هاشو می مالوندم اونم کمکم داغ شدمیخواست وبادستاش روی سینه مو شکممو نوازش میکرد منم کیرم حسابی شق کرده بودو بلند شده بودکه دستش خورد به اون منم دیگه طاقتشو نداشتممیخواستم سینه هایی رو که آرزوشونو داشتو بخورم سرمو اوردم و پایین و از روی تاپی که تنش بودسینه هاشو زبون زدم تاپش مث پوستش سفید بود که با یه شلوار ست شده بود تاپ و شلوارشو دراوردم بهش نگاه کردم وای خدا چی میدیدم نهایت ارزوم بود اونم اومد و تی شرت منو دراورد دیگه طاقت نداشتم سوتینشو باز کردم و عینه قحطی زده ها به جون سینش اوفتادم میک کیزدم می مالیدم میلیسیدم جفتمون رو هوا بودیم اونقدر اونم داغ و حشری بودکه با خوردن سینه هاش داشت ارضا میشد اومدم پایین نافشو میخوردم و دستم بردم رو شرتش وای کسش داغ بود طاقت نیاوردم شرتشو کشیدم پایین وای چی دیدم یه کس گوشتی بیرون زده بارنگ صورتی روشن خوشگل بود میخواستم لاش دست میکشیدم اونم اه اه میکردازم خواست بخورمش بااینکه دوس نداشتم گفتم یه کم اینکارو میکنم فقط از دستم راضی شه سزمو با اکراه بردم جلو چوچولشو بوس کردم بهم حال داد اونم یه جیغ کوچیک زدخودمم خوشم اومد شروع کردم به لیس زدن هر چی بیشتر میخوردم بیشتر خوشم می اومد اونم دیوونه شده بود از حال همش تکون میخورد وای چه حالی میداد.بلند شدم شرت و شلوارمو باهم کشیدم بیرون از پام کیرم سیخ سیخ بودکلفت تر از همیشه کیرمو دید جاخورد آخه گفتم خیلی کلفت بود گرفت دستش و باهاش بازی کرد خیلی دوست داشتم از کس بکنمش اما گفتم عقد نبودیم اما هردومون به شدت داغ کرده بودیم خوابوندمش میکشیدم لای کسش صداش بد جور درراومده بود یه لحظه بهم نگاه کردیم انگار اونم دوس داشت پاهاشو بازکردم لبمو بردم رو چشاش چشاشو بست کیرمو گذاشتم دم کسش با یه ضربه فرو کردم تو دردش اومد جیغ کشید ناراحت شدم اما داشت حال میکرد خونارو پاک کردیم و دوباره شروع کردیم به پهلو تو بغل هم خوابییدیم وکردم توش شروع کردم به تلمبه زدن داشتم ارضا میشدم کشیدم بیرون دوس نداشت بریزم روش یه لیوان بعلم بود ریختمش تو اون بعدشم سریع خودمونو جمع کردیم تا بقیه نیومدن. به خاطر اینکه پردشو زده بودم سزیع یه عقد محضری کردم که از من مطمئن باشه.الانم حسابی عاشق همیم و منتظر تموم شدن درسمون.
نوشته: علی
حواستون به باشه, نصفه شبه ,داشتم میخوندم خاب رفتم,خاب زنمو دیدم, رفتم بچه ها رچ ببینم اومد پیشم خابید, یهو گفت دردم اومد, بیدار شدم ,هم کیرم اشک میریخت هم چشام, خوش باشید
ایولا داداش حالا هی دخترای شهوانی بگن پسر خوب نیست biggrin
نگراش و داستانت 16 از 20
از بی کاری نشستی چرت و پرت گفتن حاضرم قسم بخورم تا حالا حال نکری 14سانتی بر خلاف قدت
گول نخورین دروغ گفته اخه تا حالا دیدید یه پسرس راست بگه. هر وقت چوپان دروغگو حرف راست زد پسرا هم میزنن
اهاي كونده اي كه نوشتي عاليه عاليه عاليه!!! اخه لاشي كيرم توكليك راست موست كه كپي پيست نكني…بازتونظردادي؟؟ اخه توچه ميفهمي داستان چيه؟؟؟اصلا يه داستان من ميگم…من اومدم ترتيب ننتودادم!!!خوبه؟؟؟ها ها بگو ها عاليهههههههه…كونده!!!هرجاميري نوشته عاليه عاليه!!يه بار ديگه ببينم نوشتي عاليه ميام پيدات ميكنم بعد ميكنمت…توام زيرم بگو عاليه!!اخه ميدوني كه اين داستان ديگه واقعيه!!! diablo dash1 كونده!!!اه…اعصابمونوريده توش!!!
تخمم تموم شد من برم تخمه بیارم کمدی نامصب اینا
زارتی فرو کردی توش؟بابا دختر اپن رو اونجور کنی سکته میکنه این که کلوز بود الان اون دنیا باید باشه
درضمن خیلی بی احساسی ادم یکم حس میپرون توش سیخ کنه ادم ماله تو خوابم اومد
خوبه عقدش کردی دولفینا هم بال دارن میدونستی؟ D:
به این میگن پسر خوب چون سریع عقدش کردی بهت 20 میدم biggrin
يكي كم بود علي عاشق كسم اضاف شد…!!!اخه كونده ها توكه نظر ميدي نوشتي زيبا بود اصلا داستانه كيريشوخوندي!!!رفته عقدشم كرده كيرم تو او دروغاش!!!ببين علي اينجا برامن كوني بازي در نيارمثل ادم داستانوبخون نظرم ميدي نظر درست بده مثل اون كونده نگو عاليه dash1 عاليه…
يني ازدست شما عتيقه هاي زيرخاك بايد برم سرم رو بزنم تو سددز!!!
تكراراگه بشه دهنت سرويسه!!!كيرم تو موساو كيبورتاتون با تك تك نورئنهاي مغزيتون كه سي دي 700 مگ هنوز ظرفيتش از مغزپراز گچ شماها بيشتره…اق اق اق…نظر ميدن…كيرم تو داستاناتون!!
خیلی خوشم اومد
مردی که زنتو کردی نه کس دیگه ایو و نوشتی داستانشو
کیرم دهن کامنت اول و سوم.
خوب گوزویه ریقو،کجاش خوب بود که میگی ادامه بده.
تو هم تا فحشت ندادنم جمع کن کس کونتو دیگه ننویس.
انقدم کس نگو ضیفه.بچه ها بیدار میشن
اهای ای دخترای جنده این شمایید که همیشه مایلید بگا برید ما فقط وسیله ایم به پسر جماعت هم دفعه ی اخرتون باشه توهین میکنید تخم سگا
کاشکی اینجا نمینوشتی تا حس خوب بودنش از بین نره واست به این سایتم نیا گرچه فک کنم یه جقی بیش نیستی که پشت این ماجرایی :دی
افرين به اين مين داستان
هم عشق توش بود هم سكس
مثله بعضي از اين بچه كونيا كه داستان خيانت زن و شوهر رو با افتخار تعريف ميكنن و ميزارن رو حساب زرنگيشون نبود
نميدونن دارن چه كار كثيفي ميكنن و يه روز سر خودشون هم مياد
اون مرداي بدبخت كه زناشون بهشون خيانت ميكنن هم هيچوقت به مخيلشون هم نميرسه كه زنشون خائنه ولي هست
اين ادمهاي به اصطلاح زرنگ كه زن مردم رو بر ميزنن هم يه روزي بد چوبشو ميخورن كه خيلي دير شده
خوشبخت بشین