اولین رابطه گی حسام

1393/05/31

سلام از اونجایی که می دونم هر چی بنویسم آخرش جز فحش و توحین چیزی نداره پس خیلی وقت نمی زارم ولی دوست دارم بنویسم حسام هستم 21 سالمه بچه تهرانم من هم گی میکنم هم با دختر هستم یادمه اولین باری که موفق شدم با پسری رابطه سکس برقرار کنم بر میگرده به 3 یا 4 سال پیش خیلی بچه بودم چیزی از سکس نمی دونستیم تو کوچه یه پسری بود هم سن و سال خودم قدش 182 بود ورزشکار بود وزن نمی دونم ولی اصلا شکم نداشت یواش یواش باهاش دوست شدم و حرفای سکسی می زدیم که تو اون سن چیز عادی بود حرف از فیلم شده بود من یدونه سی دی داشتم که یه فیلم سکسی ژاپنی توش بود یه روز تو کوچه بودیم که مادر و پدرم اومدن بیرون و گفتم اشکان ما میرم خونه خالا زود برمیگردیم نا گفته نماند خونه خاله کدوم وره از وره و از اون وره خونه خالم مهر شهر کرج بود و ما تهران رفت و برگشت حداقل 3ساعت می شد به رفیقمم که اسمش بهروز بود گفتن مراقب اشکان ما باش نگو گوشتو سپردن دست گربه خلاصه بعد رفتن اونا منو بهروز رفتیم خونه و با دیدن فیلم شروع کردیم کنارش رو مبل نشسته بودم که پیشنهاد داد لخت بشیم قبول کردم بعد اومد لباس منو درآورد و منم مجبور شدم تو درآوردن لباساش کمکش کنم خب حالا من و بهروز تو خونه لخت لخت تنها نشستیم اولش یکم خجالت کشیدم اما اون انگار نه انگار یکم بهم نزدیک شدم همینجور که داشتم کیرمو میمالیدم دستشو گذاشت رو کیرمو گفت بزار من برات بمالم خلاصه با یه ترفندی یواش یواش اومد جلو بجایی رسید که من کیر اونو می مالیدم و اون مال منو بعدش هم گفت می خوام برات بخورم منم از خدا خواسته کیرمو کردم تو حلقش یخورده خورد بعدش گفتم برگرد بکنم فکرشم نمی کردم قبول کنه اما برگشت و با سولاخش ور رفت تعجب کرده بودم اما از خدام بود بکنم سولاخش به به بلاخره آماده شد قنبل کرد منم سر کیرمو گذاشتم رو سولاخشو آروم فشار دادم تو بعد تا ته کردم تو اصلا انگار نه انگار هیچی دردش نگرفت بله طرف کونی بودو من خبر نداشتم کردمو کردمو کردم تا ارضا شدم آبمو ریختم رو کمرش خودمونو جمع و جور و تر تمیز کردیم بعد من داشتم لباس می پوشیدم که گفت پس من چی واییییییییییی غلط کردم من نمی تونم کون بدم اصلا فکرشم نمی کردم اونم کون بخواد هیچی دیگه داستانی شد اون میگفت بده من می گفتم نمی تونم اون می گفت آروم میکنم من میگفتم … رضایت دادم لاپا بکنه اونم قبول کرد شروع کرد لاپا کردن منم مثل جنازه افتاده بودم رو زمین آبش داشت می اومد که خواست تیز بازی در بیاره آبشو بریزه تو بلند شد کرم زد گفت خشکه حال نمیده شک کردم بهش تادراز کشید روم کیرشو گذاشت رو سولاخم و تا ته فشار داد تو وایییییییییییییی جر خوردم اصلا آمادگیشو نداشتم چنان دردی داشتم که نمی تونم توصیفش کنم سریع پریدم و اشکم دراومد اونم آبش اومد ریخت تو دستش بستمش به فحش چند تا لقد هم بهش زدم ولی دیگه تا الان نزاشتم حتی کسی به اسم لاپا نزدیکم بشه دوستان لطف کنید فقط به خودم فحش بدید من بیغیرت نیستم از فحش به خانوادم ناراحت میشم ممنون

نوشته: حسام


👍 0
👎 0
21390 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

432411
2014-08-22 17:18:04 +0430 +0430
NA

_“سلام از اونجایی که می دونم هر چی بنویسم آخرش جز فحش و توحین چیزی نداره پس خیلی وقت نمی زارم” مشکل اولت همینه که خودت به داستانت ایمان نداری، چجوری توقع داری ما بگیم خوبه و فلان، و اینکه داری میگی خیلی وقت نمی ذاری، اگه نمی خوای وقت بذاری پس داستان ننویس، مسخره بازی نیست که بیای یه چرتی بنویسی به اسم داستان! چون خودت به خواننده احترام نمی ذاری ، پس اگه بی احترامی دیدی ناراحت نشو.
_شما خیلی لوس و مسخره تشریف دارین، “از این وره از اون وره” دیگه چه کوفتیه، قصه حسن کچل که نمی گی!!! این کس شعرا چیه خوب!! دستتم خواهشاً از شرت مبارک در آر تا کمتر غلط تایپی داشته باشی…

0 ❤️

432412
2014-08-22 18:20:34 +0430 +0430
NA

ریدی با ر درشت…

0 ❤️

432413
2014-08-23 01:45:50 +0430 +0430
NA

نباید به فحشها و توهین ها توجه کنی اینها همه واقعیت زندگی تو هستن از واقعیت و گذشتت که نمیتونی فرار کنی و بعدش حالا که داستانتو گذاشتی باید کامل مینوشتی افرادی مثل من همیشه خواننده ی این نوع داستانها هستیم و ازت حمایت میکنیم.موفق باشی داداش

0 ❤️

432414
2014-08-23 06:31:05 +0430 +0430
NA

فقط ميتونم بگم: کاش گير من ميافتادى تا با دسته بيل کونتو پاره ميکردم تا ديگه نياى اينجا برا ما کس بگى

0 ❤️

432415
2014-08-23 06:38:42 +0430 +0430
NA

آناناس

0 ❤️

432416
2014-08-23 07:22:46 +0430 +0430

182قد بچه است؟ نکنه با بابای بچه دوست شده بودی؟!!

0 ❤️

432418
2014-08-23 08:43:18 +0430 +0430

2tarafe az thran hast payam bede

0 ❤️

432419
2014-08-23 09:19:27 +0430 +0430
NA

نه بابادمت گرم همین که وقت گداشتی جالب بود

0 ❤️

432420
2014-08-23 17:43:54 +0430 +0430
NA

بيست ويک سالته. سه چارسال پيشم خيلى بچه بودى؟؟؟؟
توتا آخر عمر بچه ميمونى ببخشين توله ميمونى

0 ❤️

432421
2014-08-24 07:49:55 +0430 +0430

3 /4ماهی میشد که داستان نخونده بودم داستانت بدک نبود کوتاهو مختصرو مفید اگر واقعیم باشه که دیگه ای ول.

0 ❤️

554645
2016-09-02 10:38:18 +0430 +0430

فحش بدیم بگیم چی؟بگیم کونی؟
خوتو که رسما داری اعلام میکنی دادی دیگه چی بگیم اخه.درحال حاضر کونی واسه تو تعریفه تا فحش.
مامانت اینا رفتن خونه خاله ادرس بده مام بیایم یه فیلم ژاپنی خوب دارم باهم ببینیمش… ?

0 ❤️