.
.
سلام یاسی هستم از تهران
خاطره اولین زنپوشی من برمیگرده به ده سال پیش وقتی بیست سالم بود
یکروز که خیلی خیلی داغ بودم از کافی نت تو چت روم ها تایپ میکردم از تهران فاعل کسی هست… که بعد ده دقیقه تایپ مداوم یک آقای با شخصیت از گیشا پیام داد… اسمش داریوش بود تقریبا سی و هشت ساله بود و کارش فروش قطعات ماشین بود از خانومش جدا شده بود و عکس ازش خواستم از صورتش از بدنش از کیرش و سرتا پا عکس فرستاد کیرش تقریبا شونزده یا هفده سانت و از سر نازک به ته کلفت ختم میشد واسم خیلی عجیب بود خیلی کنجکاو بودم ببینم از جلو لمسش کنم قدش 180 وزنش 95 بود کشتی گیر قدیمی و حرفه ای بدن پشمالو با موهای سینه ی جو گندمی خودش کچل بود با ریش و سیبیل سیا سفید… خلاصه باهم حرف زدیم نزدیک به یک ساعت شمارشو داد که زنگ بزنم گوشیش منم از کافی نت زدم بیرون با تلفن کارتی بهش زنگ زدم از شخصیتش خوشم اومد گفتش من امشب میخامت تنهام خیلی دوستدارم باهم باشیم مشروب خوبم دارم… من بهش گفتم کجا ببینمش و بیاد دنبالم و رفتم خونه آماده بشم رفتم حموم تمام بدنم و موبر گذاشتم سرتا انگشت پا و بعد حموم یهویی به سرم زد لباس زنونه های زیر که قبلا خریدم و بپوشم یکمم آرایش کنم… بعد پوشیدن شرت سوتین مشکی توری و جوراب بالا زانو توری روش لباس مردونه پوشیدم و زنگ زدم آژانس تا گیشا رفتم سر قرار پیاده شدم اونم همونجا منتظرم بود… سوار ماشینش شدم رفتیم تا خونشون ویلایی بود در و زد رفتیم پارکینگ وقتی خاموش کردش بهم گفتش خوبی گفتم نخیر آقا استرس دارم دستم و ببین همونجا یهویی شروع کرد ازم لب گرفتم و خوردنم اینقدر ماچم کرد تا اروم شدم زدیم بیرون رفتیم تو خونش مشروب و آورد گذاشت با مزه خوش رکابی و شلوارک پوشید من گفتم میتونم برم دبلیو. سی نشونم داد رفتم تو…
استرس داشتم خیلی
خلاصه لباس مردونه هارو دراوردم و تو توالت خالیم کردم شرت پوشیدم زدم بیرون دیدم با شرت سفید نشسته داره مشروب میخوره خیلی زیاد… منو که دید خشکش زد اما حرفی نزد… رفتم کنارش بشینم گفتش بیا رو پام تو بغلم بشین منم از خدا خاسته رفتم واسم مشروب ریخت و مزه گذاشت دهنم یه لیوان کامل رفتم یهویی دیدم هیچی نمیفهمم بعد چند دقیقه فضا بودم گفتش یچیزی توش ریختم خوبه… گفتم من هیچی نمیبینم عشقم
گفتش خب الان دقیقا حس کن خانمم هستی منم شوهرتم
گفتم چشم آقا… شروع کردم تو بغلش لباشو خوردن اونم خیلی خوب گردن و گوشم و میخورد من رفتم رو سینش با پشماش بازی کردم و شروع کردم سینشو خوردن و نوکشو و شکمشو اومدم پایینتر شکم پشمالوشو و رفتم رو شرتش از رو شرت کیرشو خوردم گاز میزدم اروم و بو میکردم حسابس زن شده بودم کاملا فکر میکردم زنشم…
گفتش عشقم درش میاری زودتر بخوری دارم دیوونه میشم
منم گفتم چشم دراوردم شروع کردم ساک زدن نزدیک یکربع بیست دقیقه حرفه ای واسش خوردم… که گفتش دیگه بریم رو تخت عشقم منم گفتم آخ جون هورا
دستم و گرفت دنبال خودش کشوند منو محکم انداخت رو تخت اومد روم از لبام شروع کرد خوردن بعد گردن و سینه هام بعد نوک سینه هام بعد شکم بعد منو برگردوند شروع کرد سوراخ کونمو خوردن که دیگه روانی شدم جیغم درومد و میگفتم خدایا جون منو تا صبح بکن عشقم اونم میگفت تا صبح زن منی… اینقدر خورد کونمو که داشت آبم میومد گفتم شی و نه شیم خابید من کونمو گذاشتم رو دهنم خودم شروع کردم ساک زدن اونم کونمو سوراخ کونمو میخورد…
بعدش بهش گفتم روغن وازلین کرم داری رفتش اورد گفتم واستا اول من بشینم رو کیرت خودمو اماده کنم
نشستم رو کیرش کرم زدم و سر کیرشو گذاشتم رو سوراخ کونم اروم اروم دادم داخل قبل اومدن با خیار اماده شده بودم واسه همین راحت رفت تو کونم سرش رفت و اروم بالا پایین کردم تا داغ شدم یهویی پایین تر رفتم و رسیدم تهش جوووووون کیرش دقیقا سایز سوراخ کونم بود شروع کردم تند تند زدن اینقدر تند زدم آخ و آهش رفت آسمون گفتش جون تو کیه منی من گفتم زنتم عشقم بعدش از بغل خابوند منو نزدیک نیم ساعت تند تند زد تو کونم سینمو محکم گرفته بود منم فضا بودم بعدشم بلند شدم چهار زانو واستادم از پشت اینقدر خشکل منو کرد که نا خوداگاه بعد یکربع تند تند زدن آبم پاشید بیرون رو تخت اونم این صحنه رو دید شروع کرد داد زدن و آب داغشو ریخت روی سوراخ کونم عشق کردیم دوتایی
بعدش پاشدیم دوتایی رفتیم حموم و زودی درومدیم
اینقدر خسته بودیم افتادیم رو تخت بیهوش
تازه مواد داخل مشروب اثر کرد
یجوری بود که همش داغ بودی سکس میخاستی
ساعت دو شب تا روشن شدن هوا یکسره منو کرد و من زنش بودم تمام شب…
صبحش دیگه عاشق هم شده بودیم
این اولین آشنایی و زنپوشیم بود و شیش ماه باهم عشق کردیم و خیلی خوب و دوستداشتنی جدا شدیم
مرسی از وقتی که گذاشتین

نوشته: Yasi1401