اولین سکسم با شوهر عزیزم

1393/12/04

سلام به همه. من اسمم پرستو هست و میخام امروز براتون خاطره اولین سکسم با شوهر جونم ♥حسین♥ بگم. من و حسین 2سال باهم دوست بودیم و بعد این مدت خیلی بهم وابسته شدیم و عاشق هم شده بوده بودیم و تصمیم گرفتیم واسه همیشه پیش هم باشیم بخاطر همین حسین اومد خواستگاری من و هرجوری بود من و حسین بهم عقد شدیم و دوران نامزدیمون شروع شد…

وقتی من باحسین نامزد شدم مامانم واسه من شرط گذاشت و بهم گفت که باید تواین یکسال فقط باهاش عادی در ارتباط باشی اگه اخلاقاتون بهم خورد بعدش برین سرخونه زندگیتون بعد من گفتم مامان عادی یعنی چی؟؟؟؟ گفت یعنی باهم رابطه نداشته باشین یعنی دختر بمونی تا اگه حس کردی بهم نمیخوره اخلاقاتون اگه جداهم شدین دختر باشی… (اینم بگم که هیچ کس خبرنداشت من و حسین باهم دوست بودیم) به هرحال من قبول کردم این شرایطو و به حسینم گفتم و اونم ازمجبوری قبول کرد به این خاطر میگم مجبوری چون من و حسین باهم تو زمان دوستیمون اصلا سکس نداشتیم بیشترین کارمون این بود که تو ماشین لب میگرفتیم و حسین منو میمالوند ویه بارم درحد2ساعت بغل هم خوابیدیم ولی نه من بدن حسینو دیده بودم نه حسین بدن منو هم موقعیتش پیش نیومده بودکه تو دوران دوستی سکس کنیم هم من زیاد نمیخاستم… وقتی نامزدیمون شروع شد حسین نسبت به قبل حریص تر شده بود راستش منم شهوتم بیشتر شده و دلم بیشتر میخاست ولی هیچ موقع موقعیت پیدا نمیکردیم که بتونیم کاری بکنیم حتی تو دوران نامزدیمونم تنها کارمون همون لب گرفتن و مالوندن بودن واسه همین محدودیت های مسخره خونوادم من و حسین خیلی خیلی حریص شده بودیم دنبال یه فرصت بودیم تا بتونیم خودمونو خالی کنیم ولی حیف که اصا نمیشد روز ها هی میگذشت و من شوهرم لحظه شماری میکردیم تا یکسال بشه و بریم خونه خودمون تا اینکه مامان و بابام واسه چند روز میرفتن سفر و من با داداشم تنها میشدم خیلی خوشحال بودم چون فک میکردم میتونم از این تنهایی استفاده کنم ولی بازم یه مانع بود اونم داداشم چون ازطرف مامانم و بابام بهش گفته بودن حواسش به ما باشه اما 2روز بعد رفتن مامانم اینا داداشم براش یه کاری پیش اومد. و گفت من میرم تا بعدظهرم برمیگردم وقتی اینو گفت وایییییی اینگار دنیارو بهم دادن خیلی خوشحال شدم منم گفتم باشه برو راحت باش وقتی داداشم رفت سریع به حسین اس دادم تا بگم که بیاد پیشم: +سلام عشقم کجاییییی؟ -سلام پرستو جون من سرکارم چطور؟! +حسین تروخدا سریع مرخصی بگیر بیا خونه ما -واه چرا بیام؟چیزی شده؟؟ +نه عزیزم چیزی نشده علی کار براش پیش اومده و رفته بیرون تا بعدطهر خونه خالیه -خب پرستو امروز بهم مرخصی نمیدن حالا چجوری بیام +من نمیدونم دیگه حسین باید بیایی -باشه گلم اگه تونستم حتما میام همش داشتم دعا میکردم به حسین مرخصی بدن چون اصا دلم نمیخاست این فرصت از دست بره تا اینکه بعد 20دیقیه حسین اس داد و گفت تو راهم دارم میام دیگه خوشحالیم به اوج رسیده بود سریع رفتم لباس مورد علاقه حسین پوشیدم و یکمم ارایش کردم منتطر نشستم تا حسین بیاد. دیدم زنگ زدن نگاه کردم دیدم حسینه سریع در واسش باز کردم و خودمم در واحدمون منتظر شدم تا حسین بیاد وقتی حسین اومد من تاگفتم سلام عزیزم اصا اجازه نداد حرف بزنم سریع شروع کرد به لب گرفتن و تو همون حال اومد تو با پاشم درو بست همینجوری که داشتیم لب میگرفتیم رفتیم سمت اتاق من دوتایی باهم روتختم دراز کشیدیم بعد اینکه لب گرفتنمون تموم شد حسین شروع کرد به خوردن گردنم یه حالی عجیبی داشت اون کار حسین ناخودآگاه یه اه کوچولو کشیدم دوست داشتم حسین ادامه بده این کارشو چون داشتم حال میکردم ولی حسین رفت سراغ سینه هام: -پرستو جونم پاشو بلوزتو دربیارم که میخام سینه های نازتو بخورم +نه حسین خجالت میکشم(اخه تا حالا حسین لخت منو ندیوه بود) -پری دیگه اذیت نکن دربیار بلوزتو زود باش خانومی +اخه حسین… -اخه نداریم دیگه زودباش هم خحالت میکشیدم هم دوست داشتم دربیارم تا ببینم وقتی میخورش چه حالی بهم دست میده به هرحال چشامو بستمو و در اوردم بلوزمو حسینم واسم سوتینمو باز کرد و منو خوابوند بعدشم خودش اومد روم و شروع کرد به خورد واییی خیلی حال میداد داشتم دیونه میشدم با دستم سر حسینو فشار میدادم رو سینه هام بعداینکه خب خورد سینه هامو دوتامون لخت شدیم اولش وقتی واسه اولین بار کیر دیدم خیلی واسم عجیب بود به کیر حسین یه چند دقیقه خوب نگاه کردمو تو دستم گرفتمش تا بیینم چه حسی داره بعدشم حسین اومد شروع کرد با مالوندن کسم خیلی لذت بخش بود من ناخوداگاه پاهمو بهم میچسپوندم ولی حسین نمیزاشت بعد حسین اومد جلوی منو گفت تف کن روکیرم من خیلی تعجب کرده بودم گفتم چرا، حسینم گفت تو تف کن بعدش میفهمی گلم منم یکم از اب دهنم ریختم رو کیرش بعدش حسین اومد بین پاهام و رو زانوهاش نشست و بهم گفت پاهاتو بزار روشونه هام وقتی گذاشتم پاهامو حسین سرکیرشو کردم تو کسم من یه جیغ کشیدم وباصدای لرزون گفتم ایییی، حسینم گفت جانم فداتشم اروم باش بعد یه نگاه کردم دیدم کیر حسین خونی شده بعدش چشامو بستمو هی اه و ناله میکردم و حسینم روی من بود و داشت کیرشو جلوعقب میکرد بعدش یه چیزی از کیرش ریخت روشکمم که بعدا فهمیدم به اون میگن اب کیر بعد حسین بی حال افتاد روی من منم با موهاش بازی کردم بعد دوتامون بلند شدیم و خودمونو جمع وجمور کردیم و حسین رفت. من و حسین الان 4ماه هست که اومدیم خونه خودمون و هفته ای 3تا4بار سکس میکنیم. ببخشید اگه زیاد سکسی نبود و خب نتونستم توضح بدم.

نوشته: پرستو


👍 2
👎 0
75208 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

454089
2015-02-23 16:03:07 +0330 +0330
NA

خر خودتی… هدفت سکس بود بعد نمیدونستی آب کیر چیه؟

0 ❤️

454090
2015-02-23 18:04:24 +0330 +0330
NA

اه حتما تنگه کست.منم.میخوام

0 ❤️

454091
2015-02-24 00:01:11 +0330 +0330
NA

خ متن زیبایی بود.واقعا عالی

0 ❤️

454092
2015-02-24 01:30:50 +0330 +0330
NA

اه حالمو بهم زدی
خو میمردی بمونی برین خونه خودتون عین آدم انجامش بدین ؟
بهش گفتی من نمیدونم دیگه هرجور شده بیا ؟
به نظر خودت آدم این حرفو اینجوری میزنه ؟
واقعا حال بهم زن بود

0 ❤️

454093
2015-02-24 07:14:36 +0330 +0330
NA

داغونین به خدااااا

0 ❤️

454094
2015-02-24 09:51:09 +0330 +0330
NA

دمت گرم. نوش جونت.

0 ❤️

454095
2015-02-24 11:21:34 +0330 +0330

کیر خر تو کون شوهرت اگه دروغ بگی

0 ❤️

454096
2015-02-24 13:48:12 +0330 +0330

بلاخره اسمت پری بود یا پرستو آخه تو دهات ما این دو تا اسم باهم فرق دارن از بس جلق زدی مخت گوزیده افندی

0 ❤️

454097
2015-02-24 16:46:23 +0330 +0330
NA

خوبه که تو ذهنت با نامزدت این کارو کردی:-D

0 ❤️

454098
2015-02-25 14:36:57 +0330 +0330
NA

اگه افغانستان طالبان داره …در عوض ما هم جالقان داریم

0 ❤️

454100
2015-03-20 14:08:41 +0330 +0330
NA

آنقدر زیبای…
که نمیدانی کوجای… هه هه کس خوار باور کنش

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها