با سلام و عرض ادب خدمت ‌شما حشری هایی که هرقت شق میکنید یا خیس میشد فیلتر شکن روشن میکنید میاد از خاطرات یا داستان ها لذت ببرید
خب بریم سراغ داستان من
اسم آراد هست 20 ساله قدم 178 وزنم 72 هست داستان من از دوسال پیش شروع میشه من خدمت مقدس سربازی بودم اخرای خدمتم بود(زیر گوش سرهنگ مونم نزدم) چون پسرای که خدمت کردن درک میکنن، دو سه ماه مونده بود این خدمتم تمموم بشه دیگه مخم نمی‌کشید قایمکی گوشی میبردم شبای که نگهبان بودم بعد من داخل یه گروه تلگرام بودم 40 نفر بود بعد با گذشت زمان مدیر گروه اعتماد کرد بهم ازم خوشش آمد گفت اخلاقت خوبه اینا بیا مدیر شو من اکثرن سرکارم تو بیکاری گفتم باشه بعد منم حکومت نظامی کردم… خخ
گذشت تا یه شب با یه پسری دعوام شد شاخ بازی در می‌آورد بعد یه دختره هم آمد کمکش من این وسط مخم نکشید پسرو ریمو کردم و حس غرور داد بهم بعدشم لازم به ذکر است اونایی تجربه دارن درک میکنن مدیر باشی خیلیا میان پی وی دردو دل و کسشرا میگن از بحث جدا نشیم بعد از حس غرور اینا یه استیکر پسر که پیراهن نداره و سیگار دستشه فرستادم تو گروه همون شد جرقه ما یکی از دخترا گفت داداشی جوون اینجا زشته لخت نشو!!! گفت کجا بشم گفت بیا پی وی الکی الکی؟؟ من رفتم کلی کسشرو حرف اینا بود اخرای حرف زدن بود من خواب گرفت گفتم کار نداری شب بخیر * گفت نرو تنهام یکم حرف بزنیم از اینا، من داداش ندارم منو ببره بیرون اینا گفتم خب بیا من بببرمت شوخی آخه هر دختری تو یه ساعت نمیاد بیرون گفت باشه فردا بیا فلان کافه گفتم باشه. منم سرباز بودم ماشالله مثل الان نیست سرباز یک ونیم حقوق بگیره من صدو هشتاد میگرفتم دستمم خالی پول رفت و برگشتو داشتم اونم تاکسی بعد بالاخره دل زدم به کیر مبارک گفتم کیرآ باد رفتم کلی زنگ میزد توراه نمیای منو کاشتی وای از اون قر زدنا تا بالاخره من رسیدم وای حاجی وقتی دیدمش برق از کلم پرید تو تخماام خالی شد یه داف داف موها بلوند پالتو مشکی که با خزش قاطی شده بود اوف هنوز به خدا یادم میافته دلم میخواد
بریم سر داستان راه افتادیم نشستم تو کافه حرف حرف منم یه لباس مشکی دکمه دار یقه بسته و موهامو دور مو گرفتم ولی آخر خدمت بود یکم خوب بود بگذریم حرف حرف اسمش بیتا بود 19 سالش بود قدش 173 اینا بود هیکلش خوب بود ولی از داستان نویسای جقلی نیستم بگم چی چی بود
من ندیدم خوووب زیر پالتو همه چیز عادی و عادی پیش رفت تا اینکه برای حساب کتاب پول کافه منم الکی تلفن ورداشتم زنگ به این اون یه پول جور کنم خدااا آخر هیچکس نداد جز پدرم دمش گرم حساب کردم آمدیم بیرون خداحافظی اینا
بعد من گذشت چت چت من ازش عکس گرفتم اینا تا من نگهبان بودم رفیقم گل باز بود -(حشیش) منم هر چند وقت بار میکشیدم الان به لطف خدا نه
گفتم میثم اینجور قضیه گفت مخشو زدم برام دفع بعد تو حشیش بیار آدم معتاد چی می‌فهمید آخه گفت تو بزن من دوتا پک پولش میدم گفت حله
این نشست چت کرد کرد کرد(کشید) شروع به چت کرد بعد یه ساعت گفت بیا عشقت شد
گفتم وا اونی که به من می‌گفت داداش دادش
گفت فردا هم میگه یواش یواش
بعد چند مدت دوست دارم اینا گذشت
گفت محمد میخوام بیام پیشت دلشوره افتاد دلم نه پول درست درمون داشتم نه جا نه مکان نه ماشین هیچی واقعا سخت بود گفتم کی کجا گفت بریم دور بزنیم جمعه بعد من از یکشنبه که بود مرخصی گرفتم با هزار بدبختی و خایه مالی آمدم یکم کار کردم تا حرف حرف گفتم بیرون سرده و کجا بریم گفت اتفاقا مامانم گفت سرده نرو منم بهش گفتم میام خونه دوستم دنیا ناهار غروب برمیگردم منم خندیدم گفتم من دنیام عوضی گفت خب چی بگم
منم گفتم میای خونمون مگه گفت آره منم پیش خودم گفتم خدا پدر مادرمو چی کنم آخه تا اینکه ما ساختمون 5 طبقه ایم رفتم انباری ردیف کردم بالا پشت بوم موکت و پتو از خونه پیچوندم بردم بالا پیش خودم گفتم خدا کسی آمد چی کنم یه قفل خریدم گفتم میزنم به در رفتم دنبالشو اسنپ رفت برگشت زدم آروم با استررررس گفتم با مکث دنبالم بیا کسی دیدی برو تو آسانسور نترس خلاصه با استرس تمام تو دهنم بردم بالا درو قفل کردم رفتم انباری نشستم حرف حرف منم شب گذشت‌ش یه سکس چت ریز رفتیم گفتم میدی مه مه تو بخورم با کلی کص لیسی قبول کرد بلد من دراز کشیدم گفتم بیا بغل بعد آمد شالشو ورداشت آمد چندتا بوس و بوس پیشونی اینا داغ کردم دست زدم سینشو گرفتم 85 واقعی واقعی فشار دادم خوشش آمد. گفتم جون بده بخورم ناز می‌کرد دادم تی شرت بالا دوتا مروارید بود آب دهنم قورت دادم افتادم جونشون نم نم شل شد کیر مبارک دادم از رو شلوار دستش می‌مالید بعد کمر باز کردم در آمد چشاش از حلقه زد بیرون اخلاق جسور بودنش شده بود عین بچه گفت بخورمش منم از خدا خواسته گفتم بخور خیلی خوووب می‌خورد منم دستم بردم کون کص بمالم بعد شلوارشو درآورم انگشتم لای چوچولاش بود یکم با استرس میبردم تو چیزی نمی‌گفت چون دختر بود
بعد که من با چوچولاش بازی می‌کردم گفتم 69 شیم منم رفتم بخورم دیدم یه دونه مو نداره جلدخالق خوردم خوب بود بو نمی‌داد بعد گفت کیل میخوام آره کیل نه کیر به حضررررت عباس گفتم تو که دختری نمیشه گفت حلقوی ام بکن گفتم نمه نه گفت بکنی خون نمیاد پاره نمیشه ارتجاعی اینا منم با ترسو استرس تخماام تو دهنم برای اولین بار فرو کردیم تو واااای چه بهشتی بود قبلا دوس دختر داشتم نه دیگه سکس تمام عیار
کردم انگار تو آسمون بودم یه بار زود عین خروس ارضا شدم ریختم رو پتو
بعد گفتم بکنم گفت بکن منم یه چهل پنجا مین کلا از اول تا آخر کردم وای چه کشی بود میکردم صدای بچه درمیاورد آه می‌کرد میترسیدم یکی نیاد بالا داگی شد انقد کیف داد چند نکنه یادم رفت یک :وسط سکس گفت امیر محکم بکن
دو به اولین سکسش نمی‌خورد اخه گفته بود تاحالا سینگل بود تنگ نبود گشاد بود ولی من تو ابرا بودم بعدا متوجه شدم
خلاصه من ناهار سفارش دادم من از استرس نتوستم بخورم مال منم خورد بی شرف بعد دوباره یکم شروع کردیم تو حالت داگی بودم انگشتمو بردم تو کونش صداش درنیامد بیشتر کردم هیچ گفتم بیتا بزنم توش گفت بزن واااا دوباره شاخ درآوردم عجب چه راحت زدم ارضا شدیم اونم با کلی زور دوبار شدم اخریم یه قطره آمد جمع و جور کردیم فرستادمش رفت رفتم پارک سر خیابون یه سیگار روشن کردم بهم حس غرورر میاد از اون ورم کلی فکر چرا چرا اینجوری اونجوری
شب تلگرام وا کردم با یه زن که قبلا طلاق گرفته بود اهل بندر عباس بود حرف میزدم قضیه رو گفتم ازش پرسیدم که چرا انقدر راحت اینا گفت کارش اینه بهت دورغ گفته هواست باشه گردنت نیافته بگا نری منم ریدممم…
بعد ارضا شدن مردا تازه فکرشون کار میکنه.
رفتم گفتم بیتا چرا تو سر یه ماه نشد با من خوابیدی اونم جهنم گذاشتی رابطه اینا گند زدم دعوامون شد یکی نبود بگه کصخول کصه دیگه بکن به تو چه
بلاک کرد تاااا خدمتم تموم شد
قسمت 2 داره اگه خوشتون آمد سرتون درد آمد بخشید
نه من دروغ گو هستم نه جقی اینا حرفام مدرک برای اثبات
بعضی وقتا شناس میاد جلو درت و یهویی میشه
مخلصیم.

نوشته: آراد