سلام عرض می کنم خدمتتون دوستان!
عیدتون مبارک
بهترین ها را براتون آرزو دارم
اولین بار هست که می نویسم
یکم مهلت بدید، نویسنده ی خوبی هستم
این خاطره مربوط به زمانی هست که من هشتم بودم، البته تا سال نهم هم ادامه داشت.
شخصیت ها کاملاً واقعی هستند.
در ابتدا بگذارید کمی خودم را کمی معرفی کنم. ایلیا هستم، 16 سال سن دارم و الآن دهم هستم و در رشته ی ریاضی- فیزیک تحصیل می کنم. در حال حاضر قدم 185 سانتی متر هست و جرمم 90 کیلو گرم. (از بس معلم فیزیکمون بابت وزن و جرم بهمون گیر داد که عادت کردم بگم جرم 😂 )
از سال هشتم ناگهان به قول معروف استخوان ترکاندیم و قدم خیلی بلندشد و کمی هم تپلی شدم و باسنم بسیار سکسی شده بود و به قول معروف طاقچه ای…
نمی دونم چند نفر شبا با یادش حال می کردند! تا اواسط سال هشتم هیچ چیزی در مورد سکس نمی دونستم و یک جورایی گاگول به حساب می آمدم و فکر می کردم بچه ها را لک لک ها می آورند تو پارچه…
تا اینکه در درس علوم رسیدیم به درس جفت گیری و از این جور حرفا و یک چیز هایی فهمیدم اما تمایلی نداشتم.
تا اینکه یک روز نشسته بودم تو نیمکت که احساس کردم یکی داره با باسنم ور می ره… هم ترسیده بودم و هم شوکه.
بر گشتم و بهش گفتم: آدم باش.
اما ول کن نبود و تا آخر کلاس از پشت باهام ور می رفت. بچه ی مذهبی بود.
آن روز کلاس تقویتی داشتیم و تقویتی ادبیات! و من بعد از کلاس ازش فاضله گرفتم اما با اومد. بهم گفت: دوست داری؟ گفتم: زر نزن و راهم رو کج کردم.
اما سیریش بود نا گهان یک چنگ از کونم زد، منم یک جورایی خوشم اومد و گفتم دوست داریا… کیرش از رو شلوارش معلوم بود که بلند شده و نا خوداگاه دستم رفت روش و نازش کردم.
گفت :بیا بخورش… گفتم: جون… اما ترسیده بودم! گفتم خلی؟ کجا میشه رفت؟ گفت نماز خونه.
اول من رفتم و و بعد از چند دقیقه اونم اومد.
احساسی پر از ترس و اضطراب داشتم که یه وقت کسی نبینتمون
کمربندش را باز کردم و از رو شلوار رو کیرش که حسابی شق کرده بود، دست کشیدم. گفت: سریع تر
منم دکمش را باز کردم و زیپ شلوترش را کشیدم پایین.
شورتش خیس بود.
نمی دونستم چیه! تو دلم گفتم خاک تو سرش که کنترل ادرارش را نداره
وقتی شورتش را کشیدم پایین، حالم به هم خورد… خیلی مو داشت و گفت بخورش! با اکراه کردم تو دهنم و می خوردم. چنو بار دندونم خورد و گفت دردم میاد
گفت بسه، داگی بشین. گفتم چی؟ خودش خمم کرد. سوراخم تنگ بود. کیرش هم اندازه ی خودم بود، 14.5 سانتی متو ولی خیلی کلفت تر… سر کیرش را کرد که جیغ زدم
هر کاری کرد نتونست بکنه تو کونم و حتی گفت بشین روش… اون که بد تر بود و گفت: وقت تنگه و فقط ساک زدم تا احساس کردم دهنم پر از گرما شد و یه چیز شیرین دهنم را پر کرد…
خیلی استرس داشتم…
پایان قسمت 1
نوشته: ایلیا
از باقیه کص وشعرات بگذریم اما منم اون درسای علومو خوندم تو هم خوندی هممون خوندیم به هرچی که اعتقاد دارید اون کوفتی توش هیچی که از سکس ننوشته بود انگاری که بگی تو واسه دسترسی به شهوانی به کامپیوتر نیاز داری بابا لامسب این به سیستم عامل مرورگر فیلترشکن موس کیبورد مدم و همه این چیزام احتیاج داره یه درس حکه فقط چند خطی کص و شعر محض نوشته بود
Erfanrastin
اون آب کیرایی که تو خوردی با آب کیری که نویسنده خورده فرق داره
یعنی حیف درد زایمانی که ننت برا تو کشیده
البته برای شما بایذ کلمه مامی رو بکار برد
گل پسرم برو بشین درستو بخون
کون عم نده دیگه
واقعا تو تا کلاس هشتم هنوز فکر می کردی تقصیر لک لک ها بوده؟ اونم یه دهه هشتادی؟
نوشتنت خوبه و دوست دارم بازم بخونم.
لطفا به قوانین سایت احترام بذار و کاربریتو حذف کن و برو بشین پای درس و مشقت…سایت به نویسنده کودک نیازی نداره.
به جان کونت آقا ایلیا هیچ کصخلی حاضر نیس کیری که تو کونش بوده رو ساک بزنه
بچه ی مذهبی و لواط توی نمازخونه بیشتر شبیه حمله به ذات بسیجیای هزارپدر(به قول شاه ایکس)هس تا داستان سکسی
مگه میشه؟؟؟ مگه داریم؟؟؟ تو تا هشتم هیچی از سکس نمیدوتستی بااونکه دهه هشتادی هستی؟؟؟ جل الخالق 😳
یعنی تو این زمین خدا هیچ جا بجز نماز خونه پیدا نمیشد برای کون دادن؟؟ اینجور جاها همینجوری همیشه بوی جوراب میونده مخلوط با گلاب و اسانس باقالی پخته میده وای به قوتی بوی منی هم بره قاطیش!!