سلام اسم من محمد هست 16 سالمه (خجالتی نیستم ولی همیشه مظلوم بودم انگار بچه سر به زیر بودم و هیچی در مورد رابطه و این چیزا نمیدونستم) (درکل همهچی میدونستم ولی تا بحال رابطه نداشتم و ج.ق هم نزدم)(چند وقتی بدنسازی میرم بدن خوبی دارم و قدرت خوبی هم دارم)
چند وقتی هست پسر خالم نامزد کرده، من از اولین باری خواهر نامزد پسر خالم دیدم روش کراش داشتم اسمش فاطمه هست
خیلی خوشکل و خوش اندام بود حدودا 20 و خورده ای سن داشت،قد حدود 160 و وزن هم حدود 55
هر وقت همدیگه رو میدیدیم من رو تحویل میگرفت و خیلی راحت رفتار میکرد باهام، منم راحت بودم
یکروز خونه خالم مهمونی دعوت بودیم، ما از شهرستان اومدیم خونه خالم، ظهر بود خونواده ما و خالم اینا با خوانواده نامزد پسر خالم دعوت بودن
رسیدیم حال و احوال گرمی کردیم و رفتیم ناهار خوردیم و صحبتی کردیم
هر سه خونواده میرفتن برای خرید لباس(برای عروسی پسرخالم که فردا شب بود)
من و فاطمه هم امتحان داشتیم، اون دانشگاه رشته پژشکی
منم امتحان درس حسابان پایه یازدهم ریاضی
من و فاطمه هرکدوم به خونواده ها گفتیم که درس داریم میخونیم، فردا عصر میریم برای خرید
خونواده ها هم گفتن مشکلی نیست شما بعدا لباس بخرید (خونواده های ما جوری هستن باید کل دنیا رو بگردن تا لباس مناسب برای عروسی یا هرجایی بخرن؛/)
خلاصه وقتی رفتن من نشستم داخل اتاق پسرخالم که یه میز و دکوراسیون و کلی کتاب داشت درس خوندم
فاطمه هم رفت داخل اتاق خالم که تخت خواب خیلی نرمی و میز ارایش داشت روی تخت درس خوند
بعد از یک ساعتی دیدم صدام زد گفت محمد یک لیوان اب برام بیار
منم رفتم برداشتم براش اوردم(فاطمه یکم شیطون بود، قبلا یواشکی میدیدم فیلم میبینه و من جوری نشون میدادم کلا که اصلا هیچی درمورد سکس نمیدونم) لیوان اب بهش دادم و روی تخت کنارش نشستم(داخل لیوان اب یکم پودر افزایش میل جنسی ریخته بودم واکنشش رو ببینم)، بعد از درسش داشت فیلم نگاه میکرد، منم نشستم فیلم نگاه کردم
بعد از نیم ساعت لپ تاپ خاموش کرد و گفت فیلم بسه بیا بازی کنیم
منم یکم شکه شدم گفتم احتمالا پودر ها تاثیر دارن میزارن
دیدم بلند شد رفت در رو قفل کرد، یکم ترسیدم
بعد اومد کنارم زیر روتختی دراز کشید، منو بغل کرد و شروع کرد به لب گرفتن، بعد از ده بیست ثانیه خودم رو به زور کشیدم کنار. گفتم این چه کاریه فاطمه زشته، گفت بچه بیا پایین کسشعر نگو سرمون درد. گرفت بابا، من رو انداخت رو تخت رو شلوارم رو از پام در اورد شروع کرد به ساک زدن
گفتم بسه فاطمه به مامانت و خواهرت میگم هاا، گفت جرات داری بگو، منم میگم اومدی به من تجاوز کردی، حالا حرف تو بچه مظلوم باور میکنن یا من رو؟
دوباره شروع کرد به ساک زدن، خیلی خوب میزد، بعد از یک دقیقه لخت شد و ک. صش رو گذاشت رو کیرم، حس عجیبی بود شروع کرد به بالا و پایین شدن، بعد اژ چند دقیقه منو بلند کرد و رو شکم خوابید و پاهاش داد بالا، گفت منو بکن، منم گفتم باشه، پنج دقیقه تلمبه زدم گفتم فاطمه یه حسی دارم گفت کیرت رو در بیار بیا جای من بخواب، روی تخت خوابیدم اینبار یکم سوراخ ک. ونشو چرب کرد و گذاشت رو کیرم، یکی دو دقیقه بالا پایین شد یک دفعه ابم ریخت تو ک. ونش، گفت مشکلی نیست نگران نباش، منم بدم کلا بی رمق شد افتاده بودم رو تخت بی حال
فاطمه بیخیال نمیشد، دوباره شروع کرد به ساک زدن هرچی میگفتم بسه میگفت نه،
چند دقیقه ساک زد و اینبار به شکم خوابید گفت از ک. ن بکن
منم یکم جون گرفته بودم شروع کردم به تلمبه زدن، 20 دقیقه حسابی تلمبه زدم و برای بار دوم ابم رو داخل ک. ونش خالی کردم
اینبار دیگه اصلا حس نداشتم و کنار فاطمه افتادم، فاطمه بلند شد رفت طناب از داخل کشو ها پیدا کرد و اورد، اصلا حس تکون خوردن نداشتم
دیدم دوتا دستم رو به تخت بست
پاهام هم به پایه تخت بست
گفتم جون هرکی دوست داری بیخیال شو
گفت تموم شد؟ خیلی تاثیر گذار بود
پاها و دست هام رو بست اصلا نمیتونستم تکون بخورم، دوباره سر ک. یرمو گذاشت داخل ک. صش و شروع کرد به بالا و پایین شدن، بعد از چند دقیقه بهتر شدم گفتم بسه گفت نه و شروع کرد به لب گرفتن دردهمون حالیدکه بالا پایین میشد
دیدم داره ابم میاد کم کم، گفتم فاطمه بس کن الان ابم بریزه داخل ک. صت باردار میشی، گفت اون با من، ابم رو داخل ک. صش خالی کرد
بیحال افتادم و فقط سقف نگاه میکردم، دستو پام باز کرد و اومد روی من دراز کشید و لب گرفت، گفت خیلی خوب بود دمت گرمم
بعد از چند دقیقه بلند شدم رفتم حموم دوشی بگیرم، دیدم یکی در زد، فاطمه هم اومد داخل، باهم دوش گرفتیم و رفتیم سر درس و مشقمون
از اون موقع که چند ماهیی میشه میگذره ، گفت هر وقت خونمون خالی بود و از شهرستان اومدی، سری بزن، منم گفتم چشم
اینم از خاطره من که تقریبا مال دوماه پیش
نوشته: محمد کرمانی
خایه های بلورین تعلق میگیرد به این دوست جغی کستان نویس کسکش خودت بخون ببین چی کص نوشتی
نهایت کص.خلی رو شکافتی بچه کو.نی
دارو های افزایش میل جن.سی جادو نیستن که معجزه کنن ابله
همون اول که نوشته 16 سالمه باید فهمید که دلنوشته یه حقی رو میخونید که همش چشماش تو کوس و کون فامیل و خانواده س و دستش تو شورتش در حال حق زدن
کمتر بزن همیشه بزن
هیچی در مورد رابطه و این چیزا نمیدونستم) (درکل همهچی میدونستم
تا همینجاش خوندم دستم اومد😂
بدرود
همه با هم برای سلامتیش،ام یجیب مستعرضا دعا ویکشف سور.
میدونم امیدی نیست ولی ما دعا میکنیم.همه باهم،ام یجیب و مستعرضا دعا ویکشف سور.
کص ننتتتتتت با این توهمت بچه کونی🖕🏽🖕🏽🖕🏽
بیا پایین کصشعر نگو
صابون گلنارتو بردار بکن تو کونت کمی آروم شی و بری سر مشقات
ازینکه باتو شدیم ۸۰ میلیون نفر واقعا متاسفم. کیر اسب حضرت نوح تو کون پارت با داستانت.من موندم واقعا ادمین این سایت از بی داستانی اینارو میذاره یا گشاده و حال نداره بخونه و گلچین کنه.
سعید طوسی عضو اینجا نیس بیاد اینا رو ببره براشون کلاس بذاره؟؟؟
شاخ کرگدن تو ماتحت خار و مارت با این توهماتت
کسکش تویی که تابحال سکس نکردی پودر افزایش میل جنسی همیشه همرات داری ؟ تخم سگ ما با اینکه سن پدر شرکروداریم و کون ده نفر و پاره کردیم تو عمرمون ندیدیم از نزدیک این مزخرفو ،نمک فلفله مگه
دست و پات را بست تو کونت گذاشت داستان را همیشه درست تعریف کن اخرش یه صابون گلنار بهت هدیه داد بری جغ بزنی
فقط اينو نفهميدم كدوم خانوادهي براي عروسي نزديكانشون شب قبلش ميرن براي خريد ما كه هر كيو ديدم ٣ ٤ ماه قبل ميرن به دنبال لباس
کوسکش مگه سر در سایت ننوشته زیر ۱۸سال نیاد تو؟
والا قبل کرونا ما پسرخالمونو سالی یبار برا عید میدیدیم که بمدد کرونا الان دوساله کلن ندیدیمش اصلنم خبر نداریم نامزدش اصن خواهر داره یا نه بعد تو نوشتی هر وقت همو می دیدیم؟؟؟ مگه مرتب همو میدیدین؟ بعد کجا؟ خونه شما رفت و آمد داشتن؟ خونه خالتون رفت و آمد همزمان داشتین؟ پسرخالت هر دفه میخاس بره نامزدشو ببینه تورو همراش می برد؟ تازه نوشتی ما شهرستان ساکن بودیم که دیگه کلن نمیتونستی هر دفه ببینیش
دو تا خونواده خونه خالت مهمون بودین بعد همه رفتن هرید و فاطمه کتاب و دفترشو آورده بود خونه خالت بشینه درس بخونه؟؟؟؟ چیزی به اسم منطق بگوشت خورده؟؟؟ خو اگه امتحان داشت و اینقد مخم بود خو خونه خودشون میموند میخوند و اصن نمیومد مهمونی یا بعد مهمونی پامیشد میرفت خونشون سر درساش
تو آبش پودر افزایش میل شهوت ریختی؟؟؟ واقعن مارو چی فرض کردی اسکول خان؟؟؟ نه خدایی تو چشای من نگاه کن بگو هدفت از نوشتن این جمله چی بود؟؟؟
ببخشید از اون پودر به بعد رو دیگه نمیتونم بخونم چون مطمئنم بالا میارم
راستی پودر افزایش میل جنسی کجا میفروشن آدرس بده یکم بخریم
اینم بگم تو جاهایی که لازم نیست جملتو میزاری تو پرانتز
رسیدم ب قسمت ریختن افزایش میل جنسی تو اب دیگه شلوارمو کشیدم پایین و ریدم تو داستانت اسهال خونی:)
تا جای خوندم که نوشتی داروی تحریک جنسی ریختم داخل اب ، اون رو از کجا اوردی اخه پوفیوز مگه داروخانه بود تو کونت
آخه پسر جون ۱۶ ساله تو خودت کونی بعد خواهر نامزد پسرخاله ات تو رو میدید تحویل میگرفت شما مگه شهرستان نبودید نکنه از یخچال تو رو میدید فقط اون پودر حشر رو از کجات آوردی و چطوری فهمیدی اون و تو خونه خالی گیرتون میاد و ازت آب میخواد تا اینجا هم وقتم را به گا دادی جوجو خوشگله خوش بحال بچه محل هات فعلا بیا اینو بخور برات خوبه بدنت رشد میکنه
گوه خوری اضافهردی بچه کونی
پودر ریختی تو آب بعد طرف نفهمید!!!
واقعا شک دارم به ای کیری که تو باهاش ساخته شدی
من نمیدونم چرا بچه ننه ها جق نمیزنن همشون بابا اراده ه ه ه ه
اینجور که تو تعریف کردی انگار که کسی بهت تجاوز کرده مطمئنی اسمش فاطمه بود؟؟
با این تفاسیر داداش باید بگم اون تورو کرده تا تو اونو واقعا هم ما پسرا چقد مظلومیم بهمون تجاوزن کنن کسی حرفمون باور نمیکنه