اولین سکس با دوست پسر خوش هیکلم

1397/03/31

سلام من اسمم نگاره 16 سالمه خاطره ای که میخوام تعریف کنم ماله حدودا یک سال پیشه من یه دختر خوشگلم با پوست سفیدو ممه های 80 خوش فرم که هر پسری با دیدنم تا مرز حشری شدن میره نسبت به هیکلم ممه هام خیلی بزرگ بودو همیشه تو چشم بیشتر اوقات لباسای تنگ میپوشم طوری که باسن و ممه هام کاملا میزنه بیرون تا الان پسرای زیادی دنبالم بودنو میخواستن باهام باشن اما هیچ وقت پسری نبوده که بخوام باهاش رابطه کامل داشته باشم اخرین پسری که باهاش دوست بودم که جلوی مدرسه مون دیدمش اسمش بنیامین بود 24 سالش بود خیلی پسره خوشتیپو جذاب خوش قیافه ای بود ته ریش داشت چشم ابرو مشکی دلم واسش میرفت هیکلشم عالی رو فرم و سکسی منم که هم خوشگل هم خوش هیکل بودم به هم واقعا میومدیم طوری که همه دوستام بهمون حسودی میکردن میخواستن بنیامینمو از چنگم در بیارن ولی اون از بین اون همه دختر فقط منو میخواستو خیلی زود با هم اوکی شدیم یک ماه بود که با هم بودیم هرشب خونه رو میپیچوندمو باهاش میرفتم بیرون با ماشین دور میزدیم میگفت خیلی دوسم داره و با همه دخترا واسش فرق دارم منم واقعا عاشقش بودم و فکر میکردم اون تنها پسریه که حاضرم همه جوره خودمو در اختیارش بزارم همیشه وقتی ازم لب میگرفت و سینه هامو میمالید تنم انقدر داغ میشد که دلم فقط کیرشو میخواست دوس داشتم منو بکنه ولی فقط تا این حد پیش میرفتیم یه شب تو ماشین بودیم بدنش داغ داغ شده بود منم که فهمیده بودم حالتاشو خودمو بهش چسبوندم رو صندلی ماشین نشسته بود نشستم رو پاشو خودمو مالیدم بهش بعد دره گوشش گفتم میخوام ماله تو بشم میخوام با هم یکی شیم اونم تو چشمام نگاه کرد و گفت نگارم منم اینو مبخوام ولی دوس ندارم درد بکشی واسه لذته من و بعدا پشیمون شی و منو از خودش جدا کرد منو رسوند خونه تا صب از فکره بنیامینو اون بدن داغش خوابم نمیبرد چند روز گذشت هی میخواستم بهش بفهمونم میخوام باهاش بخوابم ولی اون میگفت نه
یه شب به بهونه ی این که حالم بده کشوندمش در خونه زنگ زد گفت بیا پایین دره خونتونم رفتم پایین منو دید شروع کرد به بوسیدنم و لبامو وحشیانه میخورد بعد بهم گفت اخه اگه تو چیزیت بشه من چیکار کنم بدون تو میمیرم نگاره من منم خودمو واسش لوس میکردم این کارامو که دید گفت نگار طاقت ندارم میخوام بیام خاستگاریتو تورو واسه همیشه ماله خودم کنم اون لحظه انگار دنیارو بهم دادن گازو گرفت رفتیم خونش منو بغل کرده بود منم پاهامو دورش حلقه کرده بودم وبدنمو به بدن داغش میمالیدم وحشانیه لبامو میخورد منو برد تو اتاقش و پرتم کرد رو تختو خودشم افتاد روم بدنامون دیوانه وار داغ شده بود لبامو گردنمو گاز میگرفت نفسای داغشو رو گوشام حس میکردم تن داغش داشت اتیشم میزد صدای نفس نفسامون اتاقو پر کرده بود همیشه ارزوی همچین شبی رو داشتم ولی بنامین هیچ وقت منو فقط واسه سکس نمیخواستو واقعا عاشقم بود دوست داشت بعده ازدواجمون سکس کنیم واسه همین میگفت نمیخوام کاری کنم پشیمون بشی همیشه اینو میگفت با این حال امشب بالاخره شرایطش جور شد
مانتومو‌ در اورد و وحشیانه دکمه هاشو جر داد تاپ صورتی رنگ کوتاهی پوشیده بودم اروم صورتشو به سینه های سفیده خوش فرمم نزدیک کردو میبوسیدشون با یه حرکت تاپمو از تنم در اوردو شروع کرد خوردن سینه هام از روی سوتین وحشیانه گازشون میگرفت منم بلند میگفتم آییییی فشارشون بده ماله توعه لبامو گردنم و لاله های گوشامو گاز میگرفت آه و ناله میکردم و اسمشو صدا میکردم اونم میگفت جوووون نگارم عشقه خوشگلم شروع کردم به باز کردنه دکمه های پیرهنش بدنه خوش فرمشو با اون سیکس پک دیوونه کنندش که دیدم ماتم برد و با لذت نگاهش میکردم اونم متوجه شده بودو اروم میخندید وحشیانه شکمشو لیس میزدمو بوس میکردم و گاز میگرفتم خودشو بهم چسبوند چون میدونستم نقشم میگیره قبلش حسابی بدنمو برق انداخته بودم و ست خوشگلمو پوشیده بودم شلوارمو کشید پایین و فقط شورت و سوتین ست مشکیم تنم بود با دیدن تنو بدن نیمه لخته من کاملا حشری شده بودو تنش داغ بود و نفس نفس میزد مدام قربون صدقم میرفتو همه جای بدنمو میبوسید وحشیانه انداختم رو تخت روم خوابیدو لبامو میخورد سینه هامو محکم فشکار میداد جیغ خفیفی کشیدم چشمم افتاد به شلوارش و کیرش که داشت شلوارشو جر میداد تحمل نداشتم کمربندشو باز کردمو وحشیانه شلوارشو شورتشو باهم کشیدم پایین با دیدن کیرش شورتم خیس شد تاحالا کیری به این خوشکلی ندیده بودم کاملا شق کرده بودو کس منم آبش راه افتاده بود با لبخند به کیرش نگاه میکردم کلفتو خوش فرم و سفید میخواست بخوابه روم که اجازه ندادم و سریع رفتم رو پاش نشستم و شروع کردم به ساک زدن کیرش با ولع میخوردم مثل زنای پرن استر تو فیلمای پورن هم زمان تو چشماش خیره شده بودم و کیرشو تو دهنم عقب جلو میکردم اونم لذت میبرد نمیتونستم ازش دل بکنم بلندم کرد خیلی سریع شورتو سوتینو از تنم کند بعد جووووون کشداری گفتو با لذت بدن لختمو نگاه میکرد خودشو انداخت روم لبامو طولانی خورد همزمان با دستش سینه هام با دست دیگش کسمو میمالید از حشر داشتم میمردم بدنم داغه داغ بود شروع کرد لیسیدنه کل بدنم سینه هام و بعد کسم اروم میخوردشو همزمان سینه هامو با تمونم قدرت فشار میداد دردی که با لذت قاطی شده بود داشت دیوونم میکرد مدا آه میکشیدم یهو پاشدو به من نگاه میکرد از ترس گوشه لبمو گاز گرفتم شروع کرد به خندیدن اومد روم خوابیدو لبامو وحشیانه خورد با دوتا دستاش سینه هامو محکم میمالید کیرش روی کوسم بودو میمالیدش بهم دلم میخواست منو بگاد با تمامه وجوددد دره گوشم گفت عشقم آماده ای واسه همیشه خانومه من بشی؟ بلند گفتم ارررره من فقط ماله تو ام خانومه تو ام محکم لب ازم گرفت فشاره کیرش بیشتر شد بعد گفت نمیخوام دردت بیاد عشقم اگه نمیتونی انجامش ندیم دستمامو دوره گردنش حلقه کرده بودم اونم دستاش دوره کمرم محکم خودمو بهش فشار دادم دره گوشش با ناله گفتم بدنم فقط ماله توعه مثل قلبم زود باش میخوام فقط ماله تو بشمممم اینو که گفتم لبخند زدو خیلی اروم کیرشو توی کسم فرو کرد اول سرش رفت تو کسم بعد کم کم نصفش درد جیغ بنفشی کشیدم خیلی درد داشت یهو دیدم از کسم خون زد بیرون فهمیدم پردم پاره شده یکم کیرشو عقب جلو کرد ناله ی ارومی کردم خیلی لذت داشت لذتی همراه با درد وقتی دید چقدر لذت میبرم بقیشو هم تو کسم برد و تا ته بردش تو کسم یکم درد داشت ولی فقط اولش بود آه و ناله هام زیاد تر شد اونم محکم تر تلمبه میزد و من میگفتم هوومممممم بکن توش عشقم این کس و پارشششش کن سینه هامو محکم فشار میدادو کسمو حسابی گاییده بود محکم پایین بالا میکرد بدنم میلرزید و فهمیدم که ارضا شدم مایعی از کسم ترشح شد کسم حسابی لیز شده بود راحت تر کیرش تو کسم میرفت همون موقع بنیامین هم ارضا شد بدنش لرزید یهو مایع داغی رو تو کسم حس کردم فهمیدم آبشو کامل ریخته تو کسم بهش گفتم نمیریختی آبتو یه وقت حامله نشم خندید گفت چی بهتر ازین مامانه بچم تو بشی خوشگله‌من کیره خونیش که با اب منی قاطی شده بود رو از کسم بیرون اورده بود ملافه ی روی تخت پره خون شده بود درد داشتم خیلیم زیاد ولی لذت هم آغوشی با عشقم انقدر زیاد بود که فراموشش کردم بنیامین عشقه من بود و چی بهتر ازین که تجربه اولین سکست با عشق اول اخرت باشه ملافه خونی رو زد کنارو اومد خوابید کنارم موهامو ناز میکرد اروم تو گوشم گفت‌ عشقم خانوم شدنت مبارک کل دلم ضعف رفت بعد شکممو ماساژ داد درد زیادی تو دلمو کمرم داشتم که عذاب اور بود تا صب تو گوشم حرفای قشنگ میزدو لبامو هی بوس میکرد اون شب قشنگترین شب زندگیم بود شب یکی شدنم با عشقم هردومون ارضا شده بودیم تو بغل هم بیحال اروم خوابیدیم صبح وقتی از خواب پاشدم دیدم بنیامین داره صبحونه درست میکنه کمرم تیر میکشیدو دلم درد میکرد رفتم از پشت بغلش کردم گفت بیا برات جیگر درست کردم بخور جون بگیری لبخند زدم و بغلش کردم اون روز همه دردام با بوسا و نوازشاش از یادم رفتم وقتی رفتم خونه تو اتاقم خوابیدم چند ساعت و بی حال شده بودم یه ماه ازون جریان گذشتو تو این مدت هر روزشو با بنیامین سکس میکردم و از هم سیر نمیشدیم یه شب که پیشش بودم یه دفعه حالت تهوع گرفتمو شروع کردم به عق زدن سریع رفتم تو دستشویی بنیامین با نگراتی اومد دنبالم بهش گفتم چیزی نیس پرسید چی خوردی حالت بد شده از صب گفتم هیچی یهو لبخند شیطانی زد گفتم چیه گفت نگاری نکنه حامله ای یهو رنگم پرید فهمیدم این ماه پریود نشدم رفتیم تست حاملگی گرفتیم دیدیم مثبته به قدری بنیامین خوشحال شد که نگو منو بلند کرد رو دستاشو میچرخوندم داد میزد من بابا شدم من بابا شدم ولی من هنوز تو بهت و شوک بودم خلاصه همش میگفت خیلی دوست دارم و اینا یکم نگران بودمو میترسیدم تا اینکه بنیامین گفت نگار من واقعا میخوامت با مامانمم هماهنگ کردم گفتم تورو میخوام قراره بیایم خاستگاریتو سریعم عروسی بگیریم تا شکمت بالا نیومده این جوجوی بابا کار دستومون نداده اینو که گفت خیالم راحت شد با اینکه سنم خیلی کم بودو دلم نمیخواست به این زودی ازدواج کنمو بچه دار بشم ولی با همه ی اینا انقدر بنیامینو دوس داشتم که از همه چیم گذشتم خیلی سریع عروسی گرفتیمو رفتیم تو خونه خودمون پسرمونم به دنیا اومدو با یه دنیا عشق زندگیمونو ساختیم هر روز که میگذره بیشتر عاشق بنیامینم و پسرم میشم و واقعا میفهمم مرد زندگیم مرددد ترینه هر کس که قبل اون تو زندگیم بود اشتباهی بود واقعا یه زنه خوشبختمو خوشحالم که همه چیمو تو راه عشقمون دادم…

نوشته: نگار حشری


👍 2
👎 32
56150 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

696204
2018-06-21 20:39:20 +0430 +0430

چستانت یه طرف یوزرنیمت یه طرف

1 ❤️

696206
2018-06-21 20:41:05 +0430 +0430

یک درصد که احتمال دادم واقعی باشه فقط متاسف شدم…

2 ❤️

696209
2018-06-21 20:42:51 +0430 +0430

کلید اسرار
این داستان داروخانه رفتن قبل کردن
کتاب دخول النگارو و تقوا البنیامین
با این تفاسیری که تو گفتی شما اگه ادمید
منو رفیقام کشتی نوحیم
وزن 50 ستیز سینه 80 مگه داریم

0 ❤️

696211
2018-06-21 20:44:34 +0430 +0430

و چندشم شد…از جایی که تو 16سالگی میشه ازدواج!!!کرد و تویی که تو این سن ته امال ارزوت اینه ک 80 باشی و بدی

3 ❤️

696223
2018-06-21 20:59:02 +0430 +0430

تا اونجایی خوندم که گفتی ۱۶ سالتو سین هشتاده
اولاا مگه نزدع زیر ا۸ نیان
دوما ۱۵ سالت بود سکس کردی
سوما جمع کنید این کسشعرارو

4 ❤️

696292
2018-06-22 01:35:34 +0430 +0430

ببین
ناااااموسا چهار پنج ساله تو شهوانی داستان میخونم هیچ وقت واسه نظر دادن عضو نشدم
ولی توی داستانت یه حجم انبوهی از کسشعر نهفته‌ست که نتونستم عضو نشم و نظر ندم
ای کاش ای کاش ای کاش بابات جای تو یه چند تا درخت میکاشت حد اقل الان یه یادگار خیلی خوب ازش بجا بود
ریدم تو تخیلاتت بشر

2 ❤️

696300
2018-06-22 03:03:31 +0430 +0430

این حجم از کسشر بی سابقست!!!

0 ❤️

696331
2018-06-22 06:20:28 +0430 +0430

این وزن و سینه و سن آخه بهم میخوره مگه من هنوز ۷۵ هم نشده خخخخ
خاک تو مخ دروغگوت

0 ❤️

696332
2018-06-22 06:26:09 +0430 +0430

تابلو بود که یه پسر (ک س) ندیده این داستان رو نوشته که هنوز از قوانین سن و (س ی ن ه) و اناتومی بدن دخترا اطلاعات نداره و اومده اینجا (ک س ش ع ر) تلاوت کرده
دیس لایک

0 ❤️

696350
2018-06-22 08:32:54 +0430 +0430

چقدر برینم بهت بسته؟
دهه هشتادی با ممه 80؟
زن خوشبخت؟
کیر به این خوشگلی ندیده بودی؟

1 ❤️

696354
2018-06-22 09:01:26 +0430 +0430

کنجکاو شدم ببینم چی نوشتی که به این زودی 20 تا دیس گرفتی. بند اولو که خوندم کنجکاویم بر طرف شد. واقعا من نمیدونم ما چرا هر کی میده و هر کی میکنه، هیکل و قیافش به قول خارجگیا ورلد کلاسه. یعنی بین 80 میلیون نفر فقط شماها میکنین؟ به خدا اگه بنویسین من قدم 1.70 و کیرمم 14 سانته، اگه بنویسین من سینم 60 هس و کسم یخده سیاهه، انقدر بهتون فحش نمیدن، ما هم که داریم می خونیم بهتون فحش نمیدیم. در هر حال وقتی داشتم اینا رو می نوشتم، بند آخرم رو خوندم. یعنی کیرم تو قشر مغزت با این کس شر نوشتنت. کجای ایران پسره وقتی بچه حرومزاده درس میکنه میگه وای بابا شدم از خوشحالی جفتک میچرونه؟

1 ❤️

696393
2018-06-22 13:09:56 +0430 +0430

چه ننه بابا های اوپنی دارین لعنتیا! من هشتم بشه هشت و نیم کونمو به چهار قاچ مساوی تقسیم می‌کنن:|

1 ❤️

696409
2018-06-22 15:17:21 +0430 +0430

بچه تون هم مثل خودتون وحشیه؟
گاییدید خودتونو هی وحشیانه وحشیانه کردی
جمع کن کس و کونتو باو

0 ❤️

696411
2018-06-22 15:40:44 +0430 +0430

کوس نگو گالیور

0 ❤️

696425
2018-06-22 16:47:09 +0430 +0430

خب معلومه ک داری کسشر تلاوت میکنی و دوستانم جوابتو دادن ولی از این دست اتفاقای کیریه خجالت اور کم نمیوفته کوس خوار افکارتون

0 ❤️

696430
2018-06-22 17:51:27 +0430 +0430

کسی بگو که بگنجه دیگه کسشعر هم حدی داره???

0 ❤️

696453
2018-06-22 20:20:05 +0430 +0430

فیلم هندیه؟

0 ❤️

696533
2018-06-22 22:23:49 +0430 +0430

امت همه جق مغزکله کیری شدندبرای رفتن کیری به کوسی چه کوسشعرهاکه تلاوت نمیکنندماراهم به مقام والای کوس رسانیدی

0 ❤️

696541
2018-06-22 22:43:57 +0430 +0430

وا مصيبتا!

0 ❤️

696554
2018-06-22 23:22:13 +0430 +0430

تو 1 روز اینهنه دیسلایک و فحش واقعا رکورد شکوندی تبریک میگم

0 ❤️

696574
2018-06-23 02:02:55 +0430 +0430

تا الان کیری به این خوشکلی ندیده بودم ???
گاییدمت 16 سالت بود چندتا کیر دیدی اینو پسند کردی???

0 ❤️

696604
2018-06-23 08:26:05 +0430 +0430

این حجم از کسشر واقعا بی سابقست
16 سالته تا صبح موندی خونه طرف که پردتو بزنه؟
دوست دختر من 27 سالشه ساعت 8 میشه ننش 20بار زنگ میزنه
اینا از کدوم سیاره میان؟؟؟؟

0 ❤️

709771
2018-08-11 23:32:18 +0430 +0430
NA

خوب بود اما اومدیمو یهو گفت من بچه نمی خوام و ترکت میکرد می خواستی چیکار کنی تو هستی و یک بچه و ابرو ریزی بزرگ حواستونو جمع کنید

0 ❤️

713774
2018-08-28 22:18:30 +0430 +0430

اول بچه دار شدین بعد ازدواج کردین؟؟
حرومزاده تحویل جامعه دادین
بزرگـ بشه اختلاس کنه بره کانادا

0 ❤️

737643
2018-12-26 22:49:11 +0330 +0330

من ۱۵ سالم بود دختر داییم و شوهرش از هم لب میگرفتند تا ۱۸ سالگی فکر میکردم از فقر و گرسنگی دارند لبهای همو میخورند بعد تو تو ۱۵ سالگی عشقتو پیدا کردی ، بهترین کیری بود که تو عمرت دیدی ! حضرت ادم دیگه خودت ظهور کن

0 ❤️