اولین سکس با زهرا منشی شرکت

1393/01/03

سلام به همه دوستان.من نوید هستم و 27 سالمه.خاطره ای رو که براتون تعریف میکنم مربوط به 4 سال پیشه.زمانی که من 23 سالم بود.تازه خدمتم رو تموم کرده بودم و توی شرکت پدرم کار میکردم.منشی قبلی به دلایلی اخراج شده بود و دنبال منشی جدید میگشتیم.یه اطلاعیه چاپ کردم و داشتم تو چند نقطه شلوغ شهر میچسبوندم که یه مرتبه یه دختر چادری با مامانش اطلاعیه رو خوندن و ازم چندتا سوال در مورد شرکت و فعالیتش و حقوق و … پرسیدن که بعد از اینکه جواب دادم بهشون گفتم باید بیاد شرکت فرم پر کنه.کارم که تموم شد برگشتم شرکت و دیگه تقریبا آخرای ساعت کاری بود که دیدم همون دختره بدون مامانش اومد شرکت.اوفففففف چی میدیدم.تو خیابون چادر داشت ولی الان بدون چادر بود و مانتوش چسبون بود.سینه های خوش فرمی داشت نه گنده بود و نه کوچیک.باسن خیلی بزرگی هم داشت.اومد نشست و چندتا سوال ازش پرسیدم و بهش فرم دادم پر کنه.اسمش زهرا بود.همش نگام به سینه هاش بود.بالاخره بعد از 2 روز از بین نفراتی که فرم پر کرده بودن اونو انتخاب کردم و کارشو شروع کرد.قرار شد یک هفته اول من تو شرکت پیشش باشم و کارا رو یادش بدم و بعدش دیگه اون تنها شرکت باشه و من برم کارای بیرون رو انجام بدم.روزای اول عادی گذشت.البته من چشم چرونی میکردم.تا اینکه یه روز که پشت میز جفتش نشسته بودم و داشتم براش قسمتی از کار رو توضیح میدادم چند بار دستم به بازوش خورد که دیدم اصلا به روی خودش نیورد.ولی بازوی نرمی داشت و کیر منم راست شده بود.داشتم فکر میکردم که چه جوری مطمئن بشم اهل حال هست یا نه که ازم خواست کارای مربوط به کامپیوتر رو هم بهش یاد بدم.اون نشست پشت سیستم و منم بالای سرش پشت صندلی ایستادم.اول دستمو گذاشتم لبه صندلی جوری که انگشتام به شونه هاش بخوره.دیدم عکس العملی نداره واسه همین پر رو تر شدم و دستم رو کامل گذاشتم رو شونش ولی بازم چیزی نگفت.می ترسیدم بیشتر ادامه بدم.موقع کار با کامپیوتر فهمیدم در مورد مهارتش دروغ گفته و زیاد کامپیوتر بلد نیست.بهش گفتم که فهمیدم دروغ گفته.رنگش زرد شده بود و گفت که اگه کمکش کنم زود یاد میگیره و به این کار نیاز داره و …
موقع تایپ دیدم جای حروف روی کیبورد رو بلد نیست و منم به بهونه اینکه تو تایپ کمکش کنم از پشت دستمو میفرستادم و بعضی کلمات رو تایپ میکردم و موقع برداشتن دستم سعی میکردم دستم به سینه هاش بخوره.خیلی سینه های نرمی داشت.یکی از همین دفعات دستمو رو سینش نگه داشتم ولی فشار ندادم.قلبم تند میزد.اونم تا چند لحظه حرکتی نکرد ولی بعدش رو به جلو خم شد تا دستم از رو سینه هاش برداشته بشه.ولی از اونجایی که مخالفت زبونی یا جدیی نکرده بود پر رو تر شدم و راحت از کنار دستم رو به سینش رسوندم.چند باری این کار رو کردم و سینه هاشو گرفتم تو دستم.در همین حین یه بار که سینه هاش تو دستم بود یه فشار کوچیک دادم که یه مرتبه به صندلی تکیه داد کمرشو و باسنشو یه کم آورد بالا و دوباره نشست.فهمیدم حشری شده و منم دیگه داشتم سینه هاشو میمالیدم و اونم چیزی نمیگفت.بیشتر روش خم شدم و یکی از دستامو گذاشتم رو رونش.خیلی نرم بود.دستمو آوردم بالاتر تا دستم رسید به کوسش یه مرتبه از جاش بلند شد و از من جدا شد گفت فعلا آموزش کامپیوتر بسه و رفت اونور دفتر با حالت عصبی با محصولات شرکت ور رفت.منم که ضدحال خورده بودم روی صندلی نشستم.منتظر بودم برگرده رو صندلی بشینه تا دوباره بتونم بمالمش.ولی انگار قصد برگشت پشت میز رو نداشت.من بلند شدم و رفتم کنارش که محصولات رو براش توضیح بدم و از پشت دستم رو گذاشتم رو کونش.کون سفتی داشت.اونم سعی میکرد با چرخیدن کاری کنه که دست من از روی کونش برداشته بشه ولی من دیگه زده بودم به سیم آخر و بیشتر فشار میدادم و یه بار که خم شد ه یکی از محصولات رو از روی زمین برداره من از پشت دستم رو کردم لای پاش و کوسش رو مالوندم و وقتی دوباره صاف ایستاد دیگه دستمو بر نداشتم و کوسش رو مالوندم که یه مرتبه با یه لحن خاصی اسمم رو صدا کرد و اومد تو بغلم.من شروع کردم به خوردن لباش و سینه هاشو مالوندم که دوباره از من جدا شد و رفت دستاشو گذاشت رو میز و یه کم خم شد.من رفتم از پشت بهش چسبیدم و کیرمو که راست شده بود گذاشتم لای کونش و فشار میدادم و با دستم سینه هاشو میمالوندم.که یه مرتبه متوجه شدم اون برخلاف چند لحظه پیش حال نمیکنه و داره گریه میکنه.تو همین لحظه یه مرتبه صدای در اومد و من سریع روی صندلی نشستم و اونم رفت اونور دفتر سمت محصولات که دیدم خواهرم و شوهرش اومدن.زهرا که همش روش اونور بود و حتی نیومد به خواهرم و شوهرش سلام بکنه.چند دقیقه بعد زهرا اومد پیشم و با چشمایی که قرمز شده بود اجازه گرفت که زودتر بره خونه.منم اجازه دادم و رفت.شب بهم اس داد که چرا این کار رو باهاش کردم و تا حالا هیچ پسری بهش دست نزده و دیگه نمیخواد بیاد سر کار و … منم فقط سعی میکردم آرومش کنم و میگفتم فردا بیا دفتر شرکت صحبت میکنیم.فردا یه کم دیر رفتم.دیدم اومده و خودش در دفتر رو باز کرده.خیل عادی رفتم کنارش نشستم و کم کم خودش سر صحبت رو باز کرد که دیروز عذاب وجدان گرفته و ما نامحرمیم و منم از اینکه این نیازه و هرپسر و دختری نیاز دارن و … براش گفتم و سعی میکردم راضیش کنم.ولی به هیچ وجه راضی نمیشد و میگفت نامحرمیم.من بهش گفتم خب صیغه میکنیم.تو هم که پدر و پدر بزرگت فوت شدن و نیاز با اجازه نداری.ولی اون باز میترسید و میگفت پس یعنی اجازه مادر یا کس دیگه ای نباید باشه؟ نباید محضر بریم؟ که من براش سایت مکارم شیرازی رو باز کردم و توضیح المسائل رو براش آوردم و قسمت عقد موقت رو خوند و بالاخره راضی شد و متن صیغه رو خوندیم .مدتش رو هم 1 ماه تعیین کردیم و اینجوری زهرا صیغه من شد.بعدش تا آخر وقت سینه هاشو میمالوندم.بهش گفتم زنگ بزنه خونه و بگه ظهر نمیاد خونه و دفتر بمونه و با هم باشیم که گفت نمیتونه.واسه همین در دفتر رو یکساعت زودتر بستم و رو صندلی کنارش نشستم و شروع کردم به مالیدن سینه هاش.اونم چشماشو بسته بود و حال میکرد.آروم مقنعه اونو در آوردم و شروع کردم به خوردن گردن و لاله گوشش و بعدش هم لباشو بوسیدم و مشغول خوردن لباش شدم.از اونطرف با دستم دکمه های مانتوش رو باز میکردم و مانتوش رو در آوردم.یه تاپ سفید چسبون تنش بود که سینه هاشو خیلی خوش فرم نشون میداد.تاپشو دادم بالا و خودش درش آورد.بند سوتینشو باز کردم.واییی چی میدیدم.2 تا سینه سایز 65 که سفت رو به بالا بود و اصلا آویزون نبود و نوکشون حسابی باد کرده بود.افتادم به جون سینه هاش و با یکی از دستام اون یکی سینشو میخوردم و دست دیگم هم لای پاش بود و کسشو از روی شلوار میمالوندم.چفت شلوارشو باز کردم و دستمو فرستادم تو شورتش.کوسش خیس خیس بود.براش کوسشو میمالوندم.دیدم اون هیچ کاری نمیکنه و فقط همینجور نشسته و آه و ناله میکنه.ترسیدم که همینجوری اون ارضا بشه و سر من بی کلاه بمونه.واسه همین بلند شدم و پیراهنمو درآوردم و شروع کردم به باز کردن کمربندم دیدم داره با ولع نگاه میکنه.شلوار و شورتمو درآوردم و کیرم که حسابی گنده شده بود آزاد شد.داشت فقط به کیرم نگاه میکرد که دستشو گرفتم و گذاشتم رو کیرم و خودم دوباره مشغول خوردن سینه هاش شدم و آروم اومدم بالاتر و گردن و لاله گوشش رو خوردم و در گوشش گفتم عزیزم کیرم رو میخوری.گفت نمیدونم.سرشو گرفتم و آوردم سمت کیرم و کیرم رو کردم تو دهنش.خیلی خوب میخورد و فقط بعضی وقتا دندونش میخورد به کیرم.بهش گفتم اینجوری خسته شدم و بریم رو زمین.یه تیکه موکت انداختم و اومدم دستش رو گرفتم که از روی صندلی بلند بشه بریم رو زمین.وقتی ایستاد دوباره تو بغلم گرفتمش و ازش لب گرفتم و دستم رو انداختم دورش و از پشت کردم تو شلوارش و کونش رو فشار میدادم و سعی میکردم شلوارش رو بکشم پایین.اول دستشو آورد که شلوارشو بگیره و نذاره درش بیارم ولی من دستش رو گرفتم و با اون یکی دستم شلوار و شورتش رو درآوردم.رو زمین خوابوندمش و پاهاشو جفت کرده بود.اومدم پاهاشو باز کنم و برم لای پاش که گفت من دخترم.همونجور که پاهاش جفت بود کیرمو گذاشتم لای پاش و نوک سینه هاش و گردن و لباشو میخوردم و اونم همش میگفت جووووون.چقدر حال میده.منم کیرمو لای پاش بالا و پایین میکردم و لای پاش از بس کوسش آب اومده بود خیس خیس بود.اونم در گوشم آه و ناله میکرد و لاله گوشم رو گاز میگرفت.بهش گفتم برگرده.بدون هیچ مخالفتی برگشت و دوباره گذاشتم لای پاش.قصد نداشتم برای اولین سکس با زهرا کیرم رو بکنم توی کونش.واسه همین کیرمو گذاشته بودم لای چاک کونش و سین هاشو محکم گرفته بودم.که یواش کیرم یه ذره اومد بالا روی سوراخ کونش.منم زیاد فشار ندادم که داخل نره که دردش بگیره.چون کیرم هم خشک بود و چربش نکرده بودم.یه مرتبه دیدم خودش گفت میخوای بکنی داخل؟ شل بگیرم؟ اینو که شنیدم فهمیدم که طرف اوکی هست و کردنش ایرادی نداره.یه تف انداختم سر کیرم و کیرمو گذاشتم در کونش.آروم یه کم فشار دادم.سرش رفت تو. دیدم گفت آییییی درد داره.گفتم عزیزم تحمل کن.یه کم نگه داشتم و بعد دوباره یه ذره دیگه فشار دادم که این بار دستشو آورد عقب که نذاره بیشتر فشار بدم.دیدم اگه بخوام اینجوری ادامه بدم تا فردا طول میکشه که کیرم کامل بره تو کونش.دستش رو گرفتم آوردم زیر سینش و محکم گرفتمش و در حالی که داشتم لاله گوشش رو مک میزدم کیرم رو فشار دادم و تا ته کردم تو کونش.دادش رفت بالا.نگه داشتم.اون فقط میگفت بیار بیرون.گفتم صبر کن زود تموم میشه و شروع کردم تلنبه زدن.کونش داغ و تنگ بود.داشتم حسابی حال میکردم.زهرا هم فقط آه و ناله میکرد.منم کیرمو تا ته میچپوندم تو کونش.دیدم داره وسط آه و ناله هاش یه چیزی میگه.گفتم عزیزم چی میگی؟ گفت جر خوردم.پاره شدم. گفتم عزیزمی.هنوز مونده جر بخوری.دیدم داره میگه دستتو بیار زیر بدنم کوسمو بمال.فهمیدم نزدیک ارضا شدنشه.همینجور که تلنبه میزدم با دستم هم کوسشو میمالوندم.نفساش عوض شده بود.ماهیچه های کونشو منقبض میکرد که خیلی حال میداد.کونشو تکون میداد و یه مرتبه دیدم ولو شد رو زمین و دیگه حرکتی نمیکرد.منم هنوز داشتم تلنبه میزدم.حالا که ارضا شده بود شروع کرد غر زدن که درد داره و تموم کن و بیار بیرون.گفتم عزیزم صبر کن الان آبم میاد و با شدت تلمبه میزدم.دیگه داشت آبم میومد.بهش گفتم زهرا دارم میام.کجا بریزم؟ تا اومد فکر کنه و جواب بوده همه آبم رو توی کونش خالی کردم.گفت وایی چقدر داغ بود.همینجور روش دراز کشیدم.کم کم کیرم خوابید و از کونش اومد بیرون.رفتم دستمال کاغذی آوردم و هر دومونو تمیز کردم.خوشم اومد برعکس اکثر کونایی که کرده بودم این یکی تمیز بود و کیرمو گهی نکرده بود.یه کم لخت توی بغلش دراز کشیدم و سر به سرش گذاشتم.چشمش به ساعت که افتاد مثل برق گرفته ها پرید و زود لباس پوشید و منم زود آماده شدم و رفتم که برسونمش.این شد اولین سکس من با منشی شرکت

نوشته: napster


👍 1
👎 0
130766 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

415291
2014-03-23 16:53:17 +0430 +0430

hes mikonam vaghei budesh!!!

0 ❤️

415292
2014-03-24 04:57:11 +0430 +0430
NA

آفرین.خوب بود

0 ❤️

415296
2014-03-24 12:08:25 +0430 +0430
NA

خیلی توپ بود

0 ❤️

415293
2014-03-24 13:12:26 +0430 +0430
NA

خوب بود میشه گفت حقیقت بود

0 ❤️

415295
2014-03-25 03:11:43 +0430 +0430
NA

به قول کرمانشاهی ها.
ای چو حرام کونی.

0 ❤️