اولین سکس با شوهر آینده

1390/11/23

اولین سکسی که من داشتم مال پارسال بود.تازه 18 سالم تموم شده بود.هیکلم بد نیست.چاق نیستم لاغرم نیستم.
بسکتبالیستم.برای همینم بازوهای شکیلی دارم مثل بعضی از دخترا که گوشت بازوهاشون افتاده نیستم خودم دیدم که می گم))
.تا قبل از اون قضیه هیچ سکسی نداشتم.یه روز مامانم بهم گفت که پنجشنبه همون هفته یعنی دو روز بعد می خوان برن عروسی.عروسی پسر دوست پدرم بود.منم گفتم:درس دارم.واقعا هم داشتم چون شنبه اش یه امتحان سخت و سنگین از درس فیزیک داشتم.پنجشنبه صبح شد و مامان و بابام و خواهر کوچکترم شیوا که 12 سالشه (الان) رفتن.عروسی هم تهران نبود.چالوس بود و برای همینم از صبح راه افتادن که تا ساعت 3 و4 عصر اونجا باشن و آماده بشن.
بگذریم.من ساعت 9 بیدار شدم.کسی خونه نبود.منم رفتم تو آشپزخونه و یه صبحونه عالی برای خودم درست کردم.بعدش
رفتم سر درس و تا وقتی که زنگ در رو زدن یعنی ساعت 1 بعدازظهر از جام بلندم نشدم.از آیفون فهمیدم پسر عموم حمیدرضاس.در رو باز کردم.در مورد حمیدرضا بهتون بگم.جدا خوشتیپه.و من که بین دخترا قد بلندم(173) تازه به شونه ش می رسم.تقریبا 195 قدشه.من خیلی دوسش دارم اونم همینطور ولی تا حالا بهم دست هم نزده.خلاصه در رو باز کردم.
سلام کرد و اومد تو.گفت:عمواینا کجان.منم گفتم:شمالن.بعد تعارفش کردم بشینه.براش چایی بردم و کنارش نشستم.چایی رو خورد.یه ذره که گذشت گفت:درسا چطوره؟گفتم:خوبه،اتفاقا پس فردا امتحان فیزیک داریم. گفت:اشکالی چیزی نداری؟(خودش فوق لیسانس فیزیک محضه) گفتم:چرا یه خورده.گفت:برو بیار.منم از خدا خواسته بند و بساطمو ورداشتم و بردم پیشش تو پذیرایی.برام اشکالامو رفع کرد.ساعت نزدیک 2 بود.یه هو دیدم دلم ضعف میره. یادم افتاد نهار نخوردم.گفتم:برم نهار درست کنم.خندید و گفت:الان؟میرم از بیرون می گیرم.ساندویچ خرید و خوردیم.تو پذیرایی رو کاناپه نشسته بودیم و داشتیم تلوزیون می دیدیم که اروم گفت:شیما دوست دارم.بهش خندیدم و گفتم: منم همینطور. نمی دونم چش شده بود اما چشماش یه جوری بود.یه چند بار دیگه هم همینجوری شده بود اما سریع ازم دوری می کرد.اما این دفعه وضع فرق داشت.سرشو گذاشت رو پاهام.چشماشو بست.منم تکون نخوردم.ده دقیقه بعدش بلندش شد و با دستاش چونه مو گرفت.صورتشو نزدیکم کرد و یهو دیدم لباش رو لبامه و دارم می بوستم.منم دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم.با تمام وجودم می بوسیدمش.اونم لبامو با ولع کامل می خورد.همونجوری هم شروع کرد لباسامو درآوردن.دیگه فقط یه شرت و سوتین صورتی تنم مونده بود.بعد بغلم کرد و بردتم تو اتاقم.منو عین یه بچه گذاشت رو تخت.لباسای خودشو درآورد.برای اولین بار بدون لباس دیدمش.عاشق هیکل ورزشکاری و بازوهای بزرگ هستم که حمیدرضا هم دقیقا همین طوریه.گفت:تخت کوچیکه برای هر دومون.منم رفتم از اتاق مامان بابام ملحفه آوردم و پهن کردم رو زمین.خوابیدیم رو زمین که شروع کرد از لاله گوش خوردن تا به سوتینم رسید.بازش کرد و نوکشو بوسید.(شماره سینه هام 75 هست)یه سینه مو می خورد و اون یکی رو با دستش می مالوند.منم آه و ناله ام دراومده بود.لیسید و آومد پایین تا رسید به شورتم.(دیشبش حموم بودم و تمام موهای بدنم رو کامل زده بودم)شورتمو در آورد.یه وای گفت و کسمو لیسید
انقدر این کارو کرد تا گفتم:بسه دیگه طاقت ندارم.بلند شد و گفت براش ساک زدم.ده دقیقه ای ساک زدم ولی آبش نیومد.کیرشو در آورد.گفت:از کدوم طرف؟اولش نفهمیدم.گفت:می خوام بکنمت از کس یا کون؟ گفتم:تا قبل از ازدواج می خوام پرده داشته باشم. گفت:از کونت درد داره ها. گفتم:عیب نداره.غافل از اینکه تا چند دقیقه دیگه زمینو از درد گاز می گیرم.پرسید وازلین دارین؟گفتم:شاید فکر کنم تو اتاق مامانم اینا باشه.رفتم آوردم.شرتشو درآورد.فکر می کردم گنده باشه اما نه اونقدر.25 سانتو داشت.پرسیدم: حمید عربی؟خندید.برگردوندتم.گفت:قنبل کن.منم کردم.اول با یه انگشت وازلین خورده ،کونمو باز کردزیاد درد نداشت.بعد آروم با دو تا انگشت و سه تا انگشت ادامه داد.دردم گرفته بود.به غلط کردن افتاده بودم که با کیر به اون گندگی چه کنم.آروم آروم کیرشو کرد تو کونم.جیغم دراومد که با دستش دهنمو گرفت که صدام همسایه ها رو نکشونه اینجا ( اونام فضول…) یه ذره بعد که شروع کرد تند تند تلمبه زدن.چهار پنج دقیقه همینجور می زد که گفت آبم داره میاد. کیرشو آورد بیرون و کرد تو دهنم فوران آب خوشمزه و گرمشو تو دهنم حس کردم.اون روز عشق بازی ما خیلی بهم مزه داد.وقتی رفت دستم به کسم بود.دوست داشتم از کس بکنتم اما جلو خودمو گرفتم.اونم فهمید اما رفت.سه ماه بعد اومد خواستگاری و با هم نامزد شدیم.الان دو ماهیه ازدواج کردیم شب اول ازدواجم حسابی به قول خودش از خجالت کسم دراومد.شاید بعدا داستانای سکسمو باهاش بنویسم براتون.فعلا بای

نوشته: فرزانه


👍 0
👎 0
60897 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

311290
2012-02-12 23:25:36 +0330 +0330

ای بابا باز هم اولین سکس و کون دادن تا دسته!!! والا غیر ممکنه این قدر خالی نبندید. مگه کونت دروازه غاره که کیر 25 سانتی تا ته رفت توش؟ وایییییییییییییی 25 سانت کیر؟ مطمئنی 25 سانت میدونی چقدره؟ داستانت کلا تخمی بود.

0 ❤️

311291
2012-02-13 04:32:07 +0330 +0330
NA

دختر جون.یا نمیدونی 25 سانت چقده یا اصولا کیر ندیدی هنوز.از کست یه خط کش بذار 25 سانت برو بالا ببین چقدر از نافت رد میشه.رحم فیل که نیست.زین پس به ابعاد مهندسی احترام بذار.ایشالا بزودی یکی هم پیدا میشه تورو بکنه.نگران نباش.

0 ❤️

311292
2012-02-13 04:42:43 +0330 +0330
NA

به نظرخودت داستان نوشتی یا ریدی؟

0 ❤️

311293
2012-02-13 05:37:34 +0330 +0330
NA

10 min vasash sak zadi abesh nayoomad???badesh shortesho kand k didi 25cm???yani migi az rooye short vasash sak mizadi???

0 ❤️

311294
2012-02-13 09:32:56 +0330 +0330

یه سوتیه بد دادی که کلا داستانتو میبره زیره سوال؛دوستمونم گفت.10 دقیقه ساک زدی بعد شرتشو در آورد؟ خالیه بدی بستی؛تابلو

0 ❤️

311297
2012-02-13 10:49:13 +0330 +0330
NA

اینجارو باش: (دیشبش حموم بودم و تمام موهای بدنم رو کامل زده بودم)شورتمو در آورد.یه وای گفت و کسمو لیسید :))
کم خالی ببند پسر خانوم

0 ❤️

311298
2012-02-13 11:46:53 +0330 +0330
NA

دخترکوچلوتوکه بلدنیستی داستان بنویسی آخه چرامینویسی،خیلی سوتی دادی،حیف که خوابم میادوگرنه جوابهای بهتری میدادم که پر محتواباشه

0 ❤️

311299
2012-02-14 01:54:17 +0330 +0330
NA

داستان ولش کن.نظرات بیشترحال میده
حداقلش می خندیم
این داستان که ابکی بود
15سانتشونمی تونی تحمل کنی چه برسه به 25
خاک برسرت با این داستانت

0 ❤️

311300
2012-02-14 08:26:55 +0330 +0330
NA

خداییش انقدر که با نظرات خندیدمو حال کردم با داستان حال نکردم به 25 که رسید فهمیدم داستان از چه قراره

0 ❤️

311301
2012-02-14 20:18:32 +0330 +0330

از وقتي اين داستانا رو ميخونم افسرده شدم اخه چرا بايد كير همه قد تنه درخت باشه ولي مال من بدشانس فقط 16 سانت

0 ❤️

311302
2015-04-22 06:55:33 +0430 +0430

یه کیر 25 سانتی بره توکونت بعد تمیزه و پاکیزه بیاد بیرون بخوریش مزه اش هم خیلی عالی باشه
دیوث مزه گوه رو تو دهنت حس نکردی که میگی خیلی خوشمزه بود

0 ❤️