اولین سکس بعد از کاشت مو

1400/07/04

دوستان سلام امیدوارم حالتون خوب باشه داستانی که میخوام تعریف کنم برمیگرده به دو سال پیش یعنی زمانی که ۲۸ سالم بود و به دلایلی از جمله ژنتیک و ارث از پدرم که باعث شده بود مقداری از موهای جلوی سرم بریزه و کم تراکم بشه مجبور شدم برم کاشت مو انجام بدم ، آخه واقعا قیافم بد شده بود و داشتم اذیت میشدم ،
از اونجایی که این داستان رابطه منو زن عموی بزرگم رو شرح میده مجبورم از اونم بگم براتون ،
عموم ده سالی میشد که تو کار فروش سنگ نما بود اما واقعا بعد از گذشت چند سال هیچکس نفهمید چرا ول کرد و رفت انگلیس هروقتم از خودش میپرسیم میگه برای مشکل اقتصادی و پیشرفت بهتر زندگیش رفت درصورتی که اگه اینجا بود الان زندگیش خیلی بهتر بودو وضع بهتری داشت .
تقریبا هفت سال پیش بود که پدرم و عموم تصمیم گرفتن یه زمین بخرن و شروع کنن بسازن، وارد حاشیه های این قسمت نمیشم ، خلاصه بعد از دو سال کار خونه تموم شده بود و یه سه طبق ساختن با هم ، بابام تصمیم گرفت که بریم اونجا زندگی کنیم پیش عموم از اونجایی که سهم پدر من تو ساخت خونه بیشتر بود ما طبقه اول رو برداشتیم و عموم طبقه دوم رو ، طبقه سوم رو هم قرار شد بفروشن نصف نصف ،
عموم الان ۴۳ سالشه و زنش لیلا ۴۰ یا ۳۹ سالشه نمیدونم دقیق ، یه دختر ۱۲ ساله هم دارن ،
لیلا زن خیلی خوبو خوش برخوردی هست و همیشه لبخند رو لبشه ، قیافه معمولی داره و همیشه آرایش ملایم داره ،
خانواده پدرم خیلی خرافاتی و سختگیر روی حجاب نیستن برا همین تو این پنج سالی که کنار هم زندگی میکردیم زنعموم و مادرم شال و روسری سرشون نمیکردن مگر اینکه مهمون غریبه بیاد و با هم راحت بودیم ،
داستان از اونجایی شروع میشه که عموی ما سه سال پیش با خداحافظی و کلی گریه زاری ازمون جدا شد و رفت با هواپیما فرانسه از اونجا هم یه پاس انگلیسی گیر اورد و رفت انگلیس تقریبا دو ماه بیشتر طول نکشید اما برا کیس و اقامتش خیلی اذیتش کردن و پارسال بود که تونست اقامت بگیره و بیفته دنبال کارای زنو بچش ، تو این سه سال نزاشتیم آب تو دل لیلا و زهرا دخترش تکون بخوره مرتب بهشون سرمیزدیم ، بهمن ۹۸بود که تصمیم گرفتم برم مو بکارم تقریبا یک ماهی از کارو زندگی افتادم چون هم آدم بی دلو جرعتی هستم هم خیلی سخت میگیرم اینجور مورد هارو ، راستی نگفتم پدرم یه مغازه لوازم خانگی داره و منم بعد از اینکه لیسانس کامپیوترم رو از دانشگاه آزاد گرفتم پیش بابام کار مشغولم .
عروسی پسر دایی مامانم بود و برعکس از شانس تخمی یا خوبم انداخته بودن دقیقا زمانی که من نوبت گرفته بودم برا کاشت مو ،
که من اصلا نتونستم اون شب برم عروسی، چون دو روزی میشد که مو کاشته بودم صورتم در اثر بی حسی هایی که زده بودن پف کرده بود یکم ، روز قبلش رفتم باند روی سرم رو باز کنم و دکتر گفت که مو هات حالت شوره برمیداره و فردا برو حموم حدودا ۸ ساعتی باید توی حمام باشی شامپو بچه بریزی رو موهات و دوش رو خیلی ملایم بگیری رو سرت که این سفیدک ها کنده بشن از سرت ، فرداش رفتم یه مشت خوردنی گرفتم و ساعت ۱۱ بود که نهار خوردم حمام روشن کردم مامانم داشت آماده میشد بره آرایشگاه واسه شب ظاهرا لیلا هم امشب دعوت بود و دوتایی با هم رفتن ، منم رفتم حمام و توی وان دراز کشیدم و تخمه میشکوندم یکی دو ساعتی توی حموم بودم و حوصلم داشت سر میرفت که دیدم زنعمو پشت در حموم بود و در زد ، تعجب کردم ، (در خونمون جوریه که از دو طرف باز میشه و دستگیره داره مگر اینکه قفل کنی دررو مامانمم قفلش نکرده بود
_اشکان حمومی ؟
گفتم نه سر کوچه هستم الان میرسم .
_شوخی نکن سرم داره میسوزه پدرم داره در میاد .
چی شده مگه ؟
مو هامو رنگ زدم داره میسوزه .
آخی خوب چیکارت کنم (با حالت خنده )برو مو هاتو بشور
_نمیدونم آبگرمکن بالا چه مرگش شده شمعکش خاموش شده رفتم زیر آب دیدم یخ یخه روشنم نمیشه شمعکش گفتم ببینم کی میای بیرون من مو هامو بشورم .
مگه آرایشگاه نمیتونستی بشوری؟
_نه خیلی شلوغ بود تازه یه نفرم زودتر از مامانت نوبت گرفته بود اما دیر رسید من مو هامو رنگ کردم مامانت نشسته تا نوبتش بشه .
خوب من باید زیر دوش باشم تا ۵ ساعت دیگه نمیتونم بیام بیرون.
_چخبره بابا ،خوب لااقل درو باز کن تو روشویی بشورم .
روشویی کوچیکه ، نمیتونی بشوری ،
_تو باز کن من میشورم ،
باشه پس وایسا من برگردم تو وان بعد بیا ،
،
رفتم درو باز کردم شورتمم برداشتم پوشیدم برگشتم نشستم تو وان از بس شامپو زده بودم به سرم وان یه مقدار کفی بود دمو دسگاهم مشخص نبود😁 ،
اومد تو تلاش میکرد سرشو بشوره اما شیر روشویی پایین بود اصلا رو سرش آب نمیریخت، پشتش به من بود وقتی خم شده بود یه شلوار نازک سفید نسبتا گشاد پاش بود که از زیرش شورتش مشخص بود ، همینجوری زوم کرده بودم رو خط شرتش که یهو گفت گندش بزنن نمیشه ،
گفتم بیا با دوش بشور ، دوش رو از بالا سرم ورداشتم دادم بهش نشست لبه وان شلوارش رو کشید تا زانو هاش ازم خواست آبو بگیرم رو سرش روش اونور بود منم یکم کیرم جابجا شد و بیدار شد. دو زانو زدم توی وان یکم قدم بیاد بالاتر (قدم ۱۸۶ ) دوش رو با یه دست گرفتم رو سرش و یه دستم رو گذاشتم لبه وان تعادل داشته باشم ، یه لحظه دستمو برداشتم اومدم پشت سرم رو بخارونم (خیلی خارش داشت بعد از کاشت مو)، لیز خوردم پیشونیم میخواست بخوره به لبه وان ، اون دستمو که دوش داشتم رو گذاشتم رو کمر لیلا و خودمو گرفتم ، کلا خیس شد لباسش ،
_یه جیغ کشید یه لحظه برگشت وایساد منو دید ، گفت درست بگیر اَه کلا خیس شدم.
منم در حالی که خندم گرفته بود عذر خواهی کردم .
روش اونور بود و سرش پایین دستاش رو موهاش بود بلند شدم ایندفعه کمی استرس داشتم چون که اگه برمیگشت شرت کیرو خایه زیرش رو میدید .
همونطور که دوش رو گرفته بودم نگاهم به ساق پاهاش افتاد ، انگار نه انگار ۴۰ سالشه بدون مو بود و سفید عین برف ،
کیرم بیشتر از من اینو حس میکرد و کامل بلند شده بود ، یه لحظه به خودم امدم دیدم راست راسته کیرم زنعمو هم کارش دیگه تموم بود ، بهم گفت اون حوله رو از چوب لباسی بده رفتم سمت چوب لباسی ، حولش رو گرفتم جلوی کیرم که مشخص نباشه وقتی ازم گرفت ، یه لحظه چماش خورد به کیرم که راست شده بود ، یه نیش خند زد با دو تا انگشتش یه ضربه زد به سر کیرم گفت پس بگو چرا هول کردی خوردی زمین ، همش زیر سر اینه ، خجالت کشیدم یکم ، گفتم ببخشید دیگه دست خودم نبود اومدم بشینم تو وان دستمو گرفت ، یه جور با عشوه گفت حقم داری بلاخره هرکی جای تو باشه با دیدن من از خود بیخود میشه ،
با خنده گفتم :حالا انقدم بیخود نشدماا اینجور که تو میگی اینگار از قحطی اومدم(واقعا هم یک سالی میشد کس نکرده بودم ، قبلا با بچه ها کس میبردیم باغ اما یه سالی میشد که رابطم با دوستام به هم خورده بود دیگه منم تو نخ کس و جنده تور کردن نبودم)
_با یه نگاه اشاره ای و خنده ملیح به کیرم گفت اره معلومه تو قحطی نبودی ،
با این حرکاتش و اون ضربه به کیرم و صحبت ها و اشاره و کنایه هاش واقعا حشری شده بودم ، دستاش واقعا گرم و لطیف بودن و حس خوبی بهم میداد اون لحظه .
دستاشو ول کردم ، با کمی تردید و ترس تو چشاش نگاه کردم و گفتم :راست میگی واقعا از حق نگذریم بدن رو فرمو اوکیی داری،
پرید تو حرفم :
_اره دیگه تازه موهامو هم رنگ کردم میخوام امشب چشم مامانتو در بیارم ،
دوتایی زدیم زیر خنده .
برگشت پشتشو کرد بهم گفت اشکان جان تغییری هم کردم به نظرت (موهاشو میگفت).
همینجوری نگاهم به بند سوتینش که از زیر تیشرت خیسش نمایان میکرد بود دستمو کشیدم توی مو هاشو با خنده گفتم نمیدونم الان که رنگش مشخص نیست باید خشکش کنی بعد نظر بخوای همینجوری سرم رو بردم نزدیک گوشش و گفتم ولی لیلا خانم هر رنگی کنه موهاشو بهش میاد ،
خیلی کیف کرده بود که ازش تعریف کردم ،
_مرسی عزیزم نظر لطفته(با ناز و عشوه)
دستامو گذاشتم روی بازو هاشو یکم بازوهاشو مالیدم مشخص بود حرارت بدنش رفته بالا دیدم چیزی نمیگه انگار چراغ سبز بهم داده بود . با دستم زیر چونش رو گرفتم آروم برشگردوندم به سمت خودم چشماش خمار شده بود مثل خودم زل زده بودیم تو چشمای هم صدای نفس هاشو میشنیدم ، چشمامو بستم و لبامو گذاشتم روی لب هاش ، اول خواست خودشو پس بزنه اما وقتی لباش قفل شد و چند ثانیه گذشت همراهی کرد تو این چند وقتی که عمو نبود انگار خیلی دلش میخواست ،
همینجوری که لب هاشو میخوردم دستامو بردم پشت کمرش و کونش رو چنگ زده بودم واقعا باورم نمیشد تو همچین موقعیتی قرار گرفتم . اونم دستش رو که حلقه کرده بود پشت کمرم رو آورد روی کیرم و از روی شرت میمالید ، دوش افتاده بود کف حموم داشت آب میرفت ، لب گرفتن رو استپ کرد ، نگاهمون به هم بود ، بهش گفتم خیلی میخوامت ، اون چیزی نگفت .
تیشرتش رو درآوردم ، یه سوتین مشکی زیرش بود حدودا سایز ممه ۷۵ ، خودش بند سوتینشو باز کرد ، نوک ممه هاش یکم برجسته و سیاه بود ، زبونمو گذاشتم روی نوک ممش و شروع کردم به خوردن ، کیرم خیلی سفت شده بود و اونم داشت با دستاش بازی میکرد با کیرم و تخمامو میمالید ، چند تا بوسه دیگه از لباش کردم ، اونم واقعا داغ شده بود و آماده بود شرتمو کشید پایین انتظار داشتم بخوره اما نخورد یکم تف کرد کف دستش و شروع کرد به مالیدنش ، بعد از چند دقیقه شلوارشو در آورد ، خط کسش مشخص بود از زیر شرت ، نزاشتم شرتو در بیاره و خودم درش آوردم ، زبونمو از پایین تا بالای خط کسش کشیدم یه آه نسبتا بلندی کشید ، بلند شدم لبامو گذاشتم رو لباشو گفتم جوون بزارم توش چی میگی.
خوابوندمش کف حموم ، دستمو کردم تو دهنش و یکم لیزش کردم کشیدم سر کیرم و با یه فشار خیلی ریز حلش دادم توش واقعا تنگ بود با حرارت خیلی زیاد کیرم داشت منفجر میشد تو همون پوزیشن ده دقیقه ای تلنبه زدم آبم میخواست بیاد که ریختم رو شکمش ، اون هنوز ارضا نشده بود ، دوتا انگشتم رو کردم تو کسش سه چهار دقیقه ای عقب جلو کردم تا با یه لرزش احساس کردم سر انگشتام لیز شدن و اونم ارضا شد .
تشکر کردم ازش دوش آبو گرفتم رو شکمش و کسش دست کشیدم روش و تمیزش کردم .
اونم تشکر کرد ازم و نفس زنان گفت : مرسی اشکان جان خیلی سبک شدم واقعا نیاز داشتم این چندوقت.
بلند شد یه دوش سریع گرفت دید رختو لباساش خیسه حوله منو برداشت رفت بالا لباساشو عوض کرد و حوله رو آورد برام ، وقتی اومد بازم ازش تشکر کردم و به شوخی گفتم بازم نیاز داشتی من هستما ، با خنده گفت حتما ،بهت خبر میدم . فعلا برم بالا زهرا الاناس که بیاد از مدرسه .
تا عصر که تو حموم بودم دوباری اون صحنه هارو مرور کردمو جق زدم به یادش ، واقعا یکی از سکس هایی بود که خیلی بهم چسبید
الان شش ماهی میشه که لیلا و دخترش رفتن پیش عموم ، اما سکس جدیدی بعد از اون روز با لیلا برام اتفاق نیفتاد و همچیز مثل قبل پیش رفت .

نوشته: AK47


👍 6
👎 10
44701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

834245
2021-09-26 01:29:31 +0330 +0330

اشی جون کم اشی مشی بخور جوجو راستی نگفتی فقط موهای سرت ریخته یا کل بدنت بی مو هستش مشتری بشیم

0 ❤️

834255
2021-09-26 02:11:16 +0330 +0330

کامل نخوندم، چون هیچ جذّابیّتی نداشت.
اصل داستان اینه که عموهاش و پسراش خیلی این قهرمان داستان رو گشاد کرده بودن. این بیچاره هم مثل تموم قهرمانا، کون سفید بی‌موی نرم پفکی تنگ داشته.
می‌بینه ولش نمی‌کنن، میره که دور سوراخ کونش مو بکاره، بلکه ولش کنن، ولی غافل ازین‌که اونجا داستانی مشابه عموها و پسراش براش اتّفاق می‌افته و…
همون وان حواله‌ت بادا ابله مزخرف!

5 ❤️

834313
2021-09-26 12:43:59 +0330 +0330

به راست و دروغش کاری ندارم ولی تو شهوانی چرا اینقدر راحت پا میدن و لنگاشون میره بالا .نکنه داستان نویساش واسه یه دنیای دیگن
والا ما یه بار میخاستیم رو یه اعضای فامیل یه حرکت بزنیم طرف همچین زد تو برجکمون به گا رفتیم که دیگه نشد کمر راست کنیم

1 ❤️

834316
2021-09-26 13:35:41 +0330 +0330

حموم روشن كردي؟
ي جايي ميري تو وان ولي اب گرمكن هم هست كه خاموش شده؟
الباقيشم نخوندم

خدايي يكم فضا سازي كن تو ذهنت بعد شررر و ورررر تحويل بده

0 ❤️

834351
2021-09-26 20:34:29 +0330 +0330

تخیلی بود فهمیدم

0 ❤️

834357
2021-09-26 22:18:22 +0330 +0330

چطوری یک " جلقوک" می تونه توی وان بشینه هم خودش گربه شور کنه . هم جلقیا تشو بزنه و هم برای شهوانی کس شعر تایپ کنه ؟

0 ❤️

834434
2021-09-27 07:28:54 +0330 +0330

بدک نبود

0 ❤️

834489
2021-09-27 15:57:25 +0330 +0330

این چه کصشری بود🗿

0 ❤️

834497
2021-09-27 16:35:02 +0330 +0330

نمیدونم این کونیا چجوری زن عمو و زن دایی و عمه و خاله و زنداداش و دختر تو کوچه فورا باهاشون میرن حموم ما جنده درجه یک هم گیرمون بیاد که نمیاد یا از شانس ما کیر دارن یا شرتشونو باید به زور در بیاری پول هم میدی کس نمیدن این کونی پیوندی ها عالم و آدم التماس میکنه که بیا منو بکن جالب هم اینه شوهراشون یا ماموریت هستن یا مسافرت یا شیفت شب یا آلمان و فرانسه یا شوهرشون نمیتونه بکنتشون فقط قد 180 و کیر 22 سانتی یه سری کونی باید راضی کنه زنهاشونو کیرم تو غدد لنفاویت با این تفکری که برای زدن تو مخت پرورش دادی

0 ❤️

834518
2021-09-27 20:54:58 +0330 +0330

باشه کصکش فهمیدیم مو کاشتی کیرم پس کلت

0 ❤️

835979
2021-10-05 16:36:28 +0330 +0330

پس معلومه مثل سگ پشیمون شده😁😁😁

0 ❤️

836411
2021-10-08 17:40:11 +0330 +0330

قطعا عموی کصکش ات ننتو بد میگاییده جلو چشم تو
و تو الان داری قصاص میکنی رو زنش🙌🍆🍆🍆

0 ❤️