اولین سکس بهار (2)

1392/03/02

…قست قبل

شلوارمو کاملا در آورد و یه نفس عمیقی کشید … بادستش از بالای رونم تا نوک پام چند بار به حالت نوازش بالاو پایین کرد بعد باپشت دست چند بار از روی شرت قلنبگی بالای کسمو مالید…با این کارش حالم بد جور خراب شد … دو تا انگشت وسطشو قلاب کرد بالای کش شرتمو آروم تا نصفه کسم پایین کشید… یهو ناخودآگاه پاهامو سفت کردم… فهمید که مانع شدم …با همون اخم شیرینو چشمای سیاه و خمارش به صورتم نگاه کرد و با صداییکه تو نفس هاش گم شده بود گفت :خواهش میکنم…!!!
شل شدم …چشمامو بستم …از فرصت استفاده کردو سریع شرتمو در آورد …کسم باد کرده بود …اونقدر خیس شده بود که بین دوتا پاهام لیز لیز بود…به خاطر اپیلایسون کسم مثل بچگیام سفیدو بی مو شده بود…با دیدن کسم چشماش برق زد …چند ثانیه بادقت نگاهش کرد بعد آروم سرشو به کسم نزدیک کردو چند تا بوسه از بالاش برداشت … با این کارش رونمو شل کردمو پاهامو خیلی کم از هم باز کردم… لباش به سمت پایین تر حرکت کرد . شروع کرد از زبونشم کمک گرفتن و آروم زبونشو فرو کرد تو چاک کسم و لیس زد … انگار برق بهم وصل شد …هم زمان با این کارش از ته دل گفتم :آ ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه…
پاهامو از هم باز کرد …سرشو پایین تر برد…حالا دیگه کسم کاملا روبروی صورتش بود…اول کمی بادقت نگاهش کرد …نفسای داغش که به چوچول و کسم میخورد شوق این که دوباره لیسشون بزنه رو تو دلم هزار برابر میکرد …زبونشو سفت کردو کمی از دهنش داد بیرون و چوچولمو کمی قلقلک داد که بار با زبون زدنش صدای واییییییییییی من در میومد …انگار از این که این کار لذت میبرد … این یه حس تازه بود ؛ که خیلی با وقتی که خودم کسمو میمالیدم فرق داشت …
چوچولمو که حالا دیگه سرش سیخ وسفت شده بودو میکرد تو دهنش و میک میزد ؛ گاهی زبونشو خیلی تند به سمت چپ و راست حرکت میدادو چوچولمو تکون میداد …دیگه بدونه این که دست خودم باشه آه و نالم بلند شده بود و تو فضای خونه میپیچید …
دوباره تغیر حالت داد…دو زانو روبرو من روی مبل نشست…سرشو روبروی کسم قرار داد ودر حالی که همه جای کسمو میک میزد و زبون میکشید ؛ سینه هامو با دستاش میمالید و نوکشو میکشید…با این کارش دیونه شدم … لذتش برام چند برابر شد … احساس میکردم یه لذت وصف نشدنی از همه جای بدنم به سمت کسم در حال حرکته… اونقدر حال میکردم که بدونه این که دست خودم باشه به آراد میگفتم تند تر…آه ه ه ه ه ه ه ه …التماس میکنم محکمتر بخورش…وایییییییییییییی…آییییییییییییییی…
اونم تندترش کرد …نوک سینه هامو محکمتر فشار میداد…اون نیرو و انرژی لذت بخش هر لحظه به کسم نزیکتر میشد…نزدیکتر …نزدیکتر … صدای آه و نالم تبدیل به جیغ شده بود …یهو تموم تنم شروع کرد به لرزیدن ولذتی توی تمام تنم احساس کردم که انگار از جنس زمین نبود …لذتی که دلم میخواست هیچ وقت تموم نشه…خودمو منغبض کرده بودم و با دستام دستای آرادو که روی سینهام قرار داشتو محکم فشار میدادم…آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه …بعد از چند ثانیه شل و بی حال شدم …ولی قلبم هنوز تند تند میزد… زبون آراد هنوز رو چوچولم بود و با هر باری که بهش میخورد تنم کمی میلرزید …احساس میکردم دیگه توان ندارم…دوست نداشتم ادامه بده …عصبای کسم به شدت تحریک شده بود و حساس …
آراد از روم بلند شد …دهنش از آب کسم خیس خیس شده بود …در حالی که توی تنم جون نبود از روی عسلی کنار دستم یه دستمال کاغذی بهش دادم و با خنده اونو به طرفش گرفتم .
آراد بی تاب بود … دستشو برد سمت شلوارش و هم زمان که دهنشو پاک میکرد کیرشو جابجاکرد…
نگاهم به کیرش افتاد که زیر شلوار پارچه ایش که تقریبا تنگ بود سیخ وایساده بود …فهمید دارم به چی نگاه میکنم …لبخند زد …انگار کمی خجالت کشید؛ دوباره اومد بغلم کرد و لبامو بوسید …لباش بوی آب کس میداد…حالا دیگه نوبت اون بود ولی تلاشی برای این که شلوارشو بخواد دربیاره نکرد…فهمیدم دوست داره خودم این کارو انجام بدم … آروم دم گوشش گفتم بیا بریم اتاق من … همینطور که همو میبوسیدیم رفتیم روی تختم …دوباره شروع کرد به خوردن سینه هام … منم دستمو آروم گذاشتم روی کیرش که کاملا سفت بود …شروع کردم کیرشو از روی شلوار به مالیدن… حسابی داشت حال میکرد … فهمید چی میخوام همون طور که خوابیده بودیم شلوارشو در آورد و بعد پاشد جلوم ایستاد …یه شرت مشکی با طرح ورساچه پوشیده بود که کیرش داشت جرش میداد …جلوی شورتش کمی خیس بود … فهمیدم دوس داره من براش درش بیارم ولی هر کاری کردم تنونستم شرتشو بکشم پایین …فهمید خجالت میکشم…خودش در آورد…وایییییییییییی چی میدید یه کیر خوشگل و گنده و تمیز روبروی صورتم حسابی قد علم کرده بود…حدود 19 …20 سانت به نظر میرسد …زیر چشمی کیرشو نگاه میکردم …اونم بی طاقت شده بود دستمو گرفت و گذاشت روی کیرش …داغ داغ بود …خوشم اومد …آروم آروم ماساژش دادم … چشماشو بست و نفس عمیق میکشید و از کیرش یه آب شفاف میومد که باعث میشد کیرش تو دستم حالت لغزنده پیدا کنه…
خیلی بی انصافی بود که منم بهش حال ندم … ساک زدنو تو فیلما زیاد دیده بودم…لبمو به کیرش نزدیک کردم… با نوک زبونم آروم سر کیرشو قلقلک دادم…یه آه ه ه …کشیدو چشماشو باز کرد نگاهش خمار بود …لبخند رضایتمندی زد که تشویقم میکرد بیشتر ادامه بدم … سر کیرشو کردم تو دهنم و آروم شروع کردم به میک زدن …مزه شوری میداد که دوست نداشتم… ولی کم کم از بین رفت … تا جایی که میشد کیرشوکردم تو دهنم و میک میزدم … اونم چشماشو بسته بود و حسابی داشت حال میکرد و با دستش سرمو به سمت کیرش فشار میدادو موهای بلندمو نوازش میکرد …یه لحظه سرمو زیادی فشار داد که کیرش تا ته حلقم رسید و حالت تهوع بهم دست داد …فورا متوجه شد …خودشو عقب کشید و دوباره رفت سمت لبام …در حالی که می بوسیدم خوابوندم روی تخت …خودشم خوابید روم …تنش حسابی داغ بود منم دوباره آب کسم داشت راه میافتاد و نفس نفس میزدم…حالا دیگه کیرش لای پاهام بودو داشت بین دو لبه کسم بالا و پایین میرفت … حسابی هردومون به نفس نفس افتاده بودیم …لای کسم خیس و لغزنده بود و کیرش به راحتی حرکت میکرد …اونقدر منو محکم به خودش فشار میداد که داشتم له میشدم … ولی بازم لذت میبردم…
پا شد نشست بین پاهام و کیرشو روی کسم بالا و پایین میکرد و با دستش نوک سینه هامو فشار میداد .این بار بیشتر لذت میبردم کیرش اونقدر داغ بود که کسمو میسوزوند … دوباره داشتم ارضا میشدم … صدای جیغم بلند شده بود؛ دیگه هیچی نمیفهمیدم … اونقدر خودمو تکون دادم که یهو سر کیرش آروم دم سوراخ کسم قرار گرفت و یه مقدار خیلی کمش رفت تو … به هیچی جز ارضا شدن فکر نمیکردم … داشت آبم میومد… توی فضا بودم.
کسمو به کیرشو بیشتر فشار دادم … داشتم میلرزیدم و داد میزدم که یهو آراد با فشار کیرشو داد توی کسم … در حین لذت یهو دردی حس کردم که برق از کلم پرید…
سرمو بلند کردم …نصف کیرش تو کسم بود … درد داشتم ولی دیگه کار از کار گذشته بود … آراد با نگرانی نگاهم کرد … در حالی که نفس میزد گفت خوبی بهارم؟میخوای ادامه ندیم؟
سرمو تکون دادم و گفتم نه ادامه بده…دوباره کیرشو تو کسم فشار داد … به سختی جلو میرفت …اشک گوشه چشمم جمع شده بود… محکم تر فشار داد… با گفتن آخ خ خ خ خ خ خ… من تا ته رفت … هیچ وقت فکر نمیکردم اولین بار اینقدر درد داشته باشه … کسم حسابی میسوخت…چند لحظه صبر کرد …بعد آروم شروع کرد به عقب و جلو کردن … دردم کمتر شد ولی بازم درد داشتم … آروم کیرشو در آورد … دستمال کاغذی بالای تختو برداششت و چند تا بیرون کشید و گذاشت دم سوراخم و مالید بهش … بعد دستمالو برداشتو یه نگاه بهش کرد و خندید و به من نشونش داد…خونی شده بود …
باورم نمیشد … پردم پاره شده بود … رنگ از صورتم پرید …
انگار فهمید ترسیدم ؛اومد بغلم کرد…آروم زیر گوشم گفت :مبارک باشه … حالا دیگه واقعا عروس خودم شدی…زنم شدی …خانومم شدی عزیزم…
چقدر خوب بلد بود آرومم کنه…با همین چند کلمه تمام حسای بدم رفت و عشق اون و احساس اطمینان جاشو گرفت…
دوباره رفتیم تو هم … کیرش که یکم خوابیده بود بلند شد… این بار سکسی تر از قبل به بدنم ور میرفت …از پشت خوابوندمو باسنموماساژ میداد… تو دلم دعا میکردم که یه وقت هوس تکنه از کون بکنتم چون شنیده بودم خیلی درد داره !!!
حس شهوت تو تنم دوباره بیدار شد …برگشتم به کمر خوابیدم .سر کیرشو آروم گذاشت دم کسم و فشار داد .باز به سختی میرفت تو ؛درد داشت ولی کمتر از قبل …چند بار که عقب و جلو کرد درد از بین رفت و لذتی وصف نشدنی جاشو گرفت …هر بار که کیرش به ته کسم میخورد ته دلم با لذت خالی میشد…ریتم حرکتاش تند تر شد… صدای شالاپ شالاپ خوردن تخماش در کسم با آخ و اوخ ما فضای اتاقو حسابی سکسی کرده بود…
داشتم جر میخوردم …یهو کیرشو کشد بیرون و خیلی تند بادستش عقب جلوش کرد یهو آبش به جهش اول روی گردنم و بعدش روی شکمم پاشیده شد … وقتی داشت ارضا میشد با صدای بلند آه ه ه …میکشید.
با این که جونی براش نمونده بود با دقت آبشو از روی تنم پاک کردو آروم بوسیدم .هردمون بی حال افتادیم توی بغل هم وخوابمون برد…
بعد از کمی که حالم جا اومد آروم از تو بغل آراد اومودم بیرون و به ساعت نگاه کردم …
بازم دیر شده بود از سانس بعدی هم 5 دقیقه گذشته بود…
پایان

نوشته: بهار


👍 1
👎 0
80779 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

382339
2013-05-23 12:08:36 +0430 +0430
NA

میخونم بر میگردم نظرمو میگم

0 ❤️

382340
2013-05-23 13:12:16 +0430 +0430
NA

این پیغام صرفا یک زنبیل برای نگه داشتن نوبت میباشد

0 ❤️

382341
2013-05-23 13:45:43 +0430 +0430
NA

دوست عریز
داستان شما در یه کلمه عالی بود
ولی چندتا ایراد کوچیک داشت
1-داستان هیچ موضوع خاص یا جالبی نداشته
بقیه ی ایراد ها هم قابل چشم پوشیه
موفق باشید دali das

0 ❤️

382342
2013-05-23 14:55:05 +0430 +0430
NA

اگر بخواهیم به این داستان فقط از منظر یک قصه سکسی نگاه کنیم باید بگویم نویسنده بخوبی حق مطلب را بجای آورده است ، چرا که حس و حال دختریکه برای اولین بار عشق بازی میکند را بقدری زیبا و طبیعی توصیف نموده که خواننده خودش را یکی از پارتنر های این اتفاق شیرین حس میکند (فرقی نمیکند دختر یا پسر) زیبائی کار در این است که چه بسا ممکن است خواننده تحریک و یا حتی ارضاء نیز بشود .
بهار عزیز شیوه نگارش و انتقال حس و حالت را به خواننده دوست داشتم
بالاترین امتیاز را تقدیم میکنم و منتظر نوشته های جدیدت خواهم بود.
عزت زیاد
داریوش

0 ❤️

382343
2013-05-23 14:59:01 +0430 +0430
NA

خیلی قشنگ بود و هم حشر کننده

0 ❤️

382345
2013-05-23 16:46:53 +0430 +0430
NA

:> :>
نخونده بهت 20 میدم . چون هنوز ف ح ش نخوردی

0 ❤️

382346
2013-05-23 18:04:01 +0430 +0430
NA

داستانت خوب بود .
ولی هدف خاصی رو دنبال نمیکرد.بیشتر میشه اسمشو گذاشت خاطره تا داستان

0 ❤️

382348
2013-05-24 03:15:00 +0430 +0430
NA

یعنی عالـــــــــــــــــــــــــــــی بود
کاش همه داستانا اینجوری بودن

0 ❤️

382349
2013-05-24 03:39:39 +0430 +0430
NA

خوندم حالا اومدم خیلی قشنگ بود موفق باشی پنج قلب تقدیمت

0 ❤️

382351
2013-05-24 04:45:15 +0430 +0430
NA

عالی بود حرف نداشت، معلوم بود دروغ نیست واسه همینم واقعن جذاب بود…

0 ❤️

382352
2013-05-24 07:03:32 +0430 +0430
NA

عالی بود. فقط منقبض درست است نه منغبض.

0 ❤️

382353
2013-05-24 11:13:42 +0430 +0430
NA

قسمت قبلی رو خوشم نیومد ولی از این قسمت لذت بردم.

مرسی و موفق باشی.

0 ❤️

382354
2013-05-24 15:02:47 +0430 +0430
NA

من فوش میدم بهت.بالام جان?گوتورن.کیری نوشتی.دیوس جقو.ادامه نده حالم بهم خورد.محتوانداشت.خطای داخلی سرورتوکونت.باخطای اسپم

0 ❤️

382355
2013-05-24 15:50:40 +0430 +0430
NA

محشر…محشر…محشر… واقعا حال و هوای اولین سکسو محشر بیان کردی… منتظر داستان ها ی بعدیت هستیم عزیزم

0 ❤️

382356
2013-05-24 16:09:16 +0430 +0430
NA

بهار عزیز خسته نباشی
خیلی عالی بود,با داریوش موافقم چون منو ارضا کرد و واقعا احساس کردم خودم دارم سکس میکنم.
امیدوارم به زودی داستان بعدیتو بخونم .

0 ❤️

382357
2013-05-24 16:50:24 +0430 +0430
NA

[quote=7 قسمت قبل ]خوب بود ولی عالی نبود . چند تا غلط املائی -البته کم بود- هم داشتی که دقت کنی توی قسمتهای بعدی بهتره. در ضمن من کاملن مطمئن می گم اینکه شما دارید با زبان عامیانه
می نویسید توجیهی برای این نیست که کلمات را غلط بنویسید . مثلن “بالاخره” اینجوری نوشته میشه نه “بلخره” که شما نوشتید[/quote]
اما الان بیشتر نقایص قسمت قبل رفع شده (البته اعتراف می کنم که سرسری خوندم) و به احتمال حدس من در مورد اینکه داستان بهتر خواهد شد درست بوده. چیزی که در این قسمت به چشم می اومد شروع قسمت دوم درست وسط عملیات! سکسی بود , که تقریبن تا آخرش هم ادامه داشت (یعنی این قسمت هیچ چیزی به جز شرح صحنه های سکسی نداشت )
ولی بازم تکرار می کنم که: خوب بود و داره به خیلی خوب شدن نزدیک می شه.

0 ❤️